Channel: PhiloSocrate (دوستدار سقراط)
شهادت مظلومانه سرداران سپاه اسلام را تسلیت می گویم و اینک با ماست که دست به انتخاب بزنیم چرا که گفته اند کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا یعنی همه روز و همه جا زمان انتخاب است. انتخاب بین جبهه حق و جبهه باطل، با حسین بودن یا با یزید همراه شدن، انتخاب بین حر، مسلم، هانی، ... شدن یا شمر، عمر بن سعد، ابن مرجانه و یزید شدن. پس دیگر لازم نیست حسرت بخوریم «یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما» یعنی ای کاش با شما بودیم که به آن رستگاری بزرگ می رسیدیم.
https://hottg.com/ali_sarzaeem
https://hottg.com/ali_sarzaeem
توضیح واضحات
✳️به توصیه دوستان پستی را سال قبل منتشر نکردم که در آن به تفصیل عنوان کرده بودم جمهوری اسلامی در سه ساحت فرهنگ و اجتماع، سیاست داخلی و اقتصاد با شکست روبرو شد ولی در عرصه سیاست خارجی با موفقیت نسبی روبروست و تلاشهایش به تحقق هدفی که تعریف کرده بود رسید. این هدف که حمایت از مردم مظلوم فلسطین در برابر حکومت منحوس اسرائیل است به باور من روز به روز محقق تر می شود. مجال بحث نیست وگرنه می فهمم که اگر هدف سیاست خارجی توسعه اقتصادی داخلی بود راه دیگری طی می شد. بسیار واضح است که اذعان به توفیق جمهوری اسلامی در پیگیری اهداف مکتبی در حوزه خارجی به معنی انکار یا نفی ظلم و اجحاف در سیاست داخلی، ناکامی در ایجاد رفاه اقتصادی و تزریق نظام مند تلخکامی در عرصه فرهنگ و اجتماع به کام جامعه نیست. روشن است که اصلاح طلبی چون من نظام سیاسی موجود را سمبل امام حسین نمی داند ولی اسرائیل را شمر زمان می دانم و در این تقابل البته انتخاب می کنم که در کدام سمت قرار گیرم. قرار نیست پای هر موضع، اشهد خود را بخوانیم تا عطش انگیزاسیون برخی ارضا شود...
✳️دیگر آنکه من تا جای ممکن بنا بر خودسانسوری ندارم و تلاشم این است که در مابقی اندکی که از عمرم باقی است در وهله اول با خود و در وهله بعد با انسانهای دیگر صادق باشم و حتی المقدور باورهایم را در این کانال مستقل از خوشایند و بدآیندها اعلام کنم. دیگر حب جاه و مقام یا شهرتی ندارم که بخواهم با اعلام مواضع سوداگری کنم. سلبریتی نیستم که نگران ریزش «فالور باشم» و نمی خواهم چنین شخصیتی داشته باشم. خنده ام گرفت وقتی دوستی پیام داد چنین پستی گذاشتی که بتوانی به دانشگاه برگردی! مانده بودم چه بگویم. این قدر می دانم که اختیار تفسیر دیگران از حرفها و دیدگاه هایم دست من نیست پس فقط می توانم به خودم بگویم تو برو خود را باش!
https://hottg.com/ali_sarzaeem
✳️به توصیه دوستان پستی را سال قبل منتشر نکردم که در آن به تفصیل عنوان کرده بودم جمهوری اسلامی در سه ساحت فرهنگ و اجتماع، سیاست داخلی و اقتصاد با شکست روبرو شد ولی در عرصه سیاست خارجی با موفقیت نسبی روبروست و تلاشهایش به تحقق هدفی که تعریف کرده بود رسید. این هدف که حمایت از مردم مظلوم فلسطین در برابر حکومت منحوس اسرائیل است به باور من روز به روز محقق تر می شود. مجال بحث نیست وگرنه می فهمم که اگر هدف سیاست خارجی توسعه اقتصادی داخلی بود راه دیگری طی می شد. بسیار واضح است که اذعان به توفیق جمهوری اسلامی در پیگیری اهداف مکتبی در حوزه خارجی به معنی انکار یا نفی ظلم و اجحاف در سیاست داخلی، ناکامی در ایجاد رفاه اقتصادی و تزریق نظام مند تلخکامی در عرصه فرهنگ و اجتماع به کام جامعه نیست. روشن است که اصلاح طلبی چون من نظام سیاسی موجود را سمبل امام حسین نمی داند ولی اسرائیل را شمر زمان می دانم و در این تقابل البته انتخاب می کنم که در کدام سمت قرار گیرم. قرار نیست پای هر موضع، اشهد خود را بخوانیم تا عطش انگیزاسیون برخی ارضا شود...
✳️دیگر آنکه من تا جای ممکن بنا بر خودسانسوری ندارم و تلاشم این است که در مابقی اندکی که از عمرم باقی است در وهله اول با خود و در وهله بعد با انسانهای دیگر صادق باشم و حتی المقدور باورهایم را در این کانال مستقل از خوشایند و بدآیندها اعلام کنم. دیگر حب جاه و مقام یا شهرتی ندارم که بخواهم با اعلام مواضع سوداگری کنم. سلبریتی نیستم که نگران ریزش «فالور باشم» و نمی خواهم چنین شخصیتی داشته باشم. خنده ام گرفت وقتی دوستی پیام داد چنین پستی گذاشتی که بتوانی به دانشگاه برگردی! مانده بودم چه بگویم. این قدر می دانم که اختیار تفسیر دیگران از حرفها و دیدگاه هایم دست من نیست پس فقط می توانم به خودم بگویم تو برو خود را باش!
https://hottg.com/ali_sarzaeem
کلام آخر در مورد موضوع آقای صدیقی🔴
اگرچه این موضوع ارزش اینهمه صحبت در این کانال را نداشت ولی حرف آخرم را بنویسم
✳️تصور اول من این بود که زمین هبه ای توسط شخص حقیقی بوده و به همین دلیل موضوع را برای پیگیری افکار عمومی بی اهمیت می دانستم ولی از وقتی فهمیدم که زمین متعلق به شهرداری بوده که به حوزه علمیه داده شده متوجه شدم که مسئله دیگر یک مسئله حقوق خصوصی نیست! بلکه مسئله ای عمومی است و جامعه حق دارد حساس شود و پیگیری کند. اشتباه سابقم را باید اصلاح و اذعان کنم.
✳️درس مهم دفاعیات آقای صدیقی این بود که وقتی کسی دفاع ندارد یا بلد نیست دفاع کند سکوت بهترین گزینه است. بالاخره سه هیچ باختن بهتر از ده یک باختن است!
✳️من به شخصه چون فرضم خوش بینی زیاد به انسانهاست باور ندارم که آقای صدیقی قصد سوءاستفاده مالی داشته باشد ولی آنچه برایم تلخ بود حرفهایی بود که زد و شائبه دروغ گفتن را ایجاد کرد. چنین چیزی بسیار تلخ است و از یک عالم دینی مشهور بسیار بسیار تلخ تر و آسیبی که از این محل به دین و اعتماد مردم به عالمان دینی می رسد بسیار شدید است. کاش در خود ما و کشور ما جا بیفتد که دروغ از هر کار زشتی زشت تر است و صداقت کم هزینه ترین راه است. البته گفتن آن آسان و انجام آن در بزنگاه ها دشوار است.
https://hottg.com/ali_sarzaeem
اگرچه این موضوع ارزش اینهمه صحبت در این کانال را نداشت ولی حرف آخرم را بنویسم
✳️تصور اول من این بود که زمین هبه ای توسط شخص حقیقی بوده و به همین دلیل موضوع را برای پیگیری افکار عمومی بی اهمیت می دانستم ولی از وقتی فهمیدم که زمین متعلق به شهرداری بوده که به حوزه علمیه داده شده متوجه شدم که مسئله دیگر یک مسئله حقوق خصوصی نیست! بلکه مسئله ای عمومی است و جامعه حق دارد حساس شود و پیگیری کند. اشتباه سابقم را باید اصلاح و اذعان کنم.
✳️درس مهم دفاعیات آقای صدیقی این بود که وقتی کسی دفاع ندارد یا بلد نیست دفاع کند سکوت بهترین گزینه است. بالاخره سه هیچ باختن بهتر از ده یک باختن است!
✳️من به شخصه چون فرضم خوش بینی زیاد به انسانهاست باور ندارم که آقای صدیقی قصد سوءاستفاده مالی داشته باشد ولی آنچه برایم تلخ بود حرفهایی بود که زد و شائبه دروغ گفتن را ایجاد کرد. چنین چیزی بسیار تلخ است و از یک عالم دینی مشهور بسیار بسیار تلخ تر و آسیبی که از این محل به دین و اعتماد مردم به عالمان دینی می رسد بسیار شدید است. کاش در خود ما و کشور ما جا بیفتد که دروغ از هر کار زشتی زشت تر است و صداقت کم هزینه ترین راه است. البته گفتن آن آسان و انجام آن در بزنگاه ها دشوار است.
https://hottg.com/ali_sarzaeem
به یاد یک کتاب متروک✳️
یکی از بهترین کتابهای اقتصادی که در عمرم خواندم کتاب «اصلاح سیاستهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه» نوشته خانم آن او کروگر است که در سال 1374 توسط سه تن از اساتید دکتر فرجادی، دکتر طبیبیان و دکتر حبیبی منتشر شد و متاسفانه دیگر منتشر نشد و نایاب ماند. به مناسب ارائه ای که در کلاس دکتر عبده داشتم فصل اول آن که شرح اوضاع کشورهای در حال توسعه است را دوباره خواندم. یادم می آید نخستین بار که می خواندم می دیدم مسائل اقتصاد ایران را عینا دارد روایت می کند. فرازهایی از فصل اول را اینجا می آورم با این توضیح تاسفناک که دانش این قضایا در دهه هفتاد شمسی در کشور ما وجود داشت اما هنوز ما اندر خم یک کوچه هستیم و هنوز این مسائل برای ما باقی مانده اند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه از این مسائل گذر کردند ولی ما کماکان درگیر باقی مانده ایم.🔴
«سعی می وشد تورم از طریق یک نرخ ارز رسمی کنترل شود ولی میزان تضعیف ارزش پول داخلی به طور چشمگیری کمتر از میزان تورم است» ص 28
«دومین مسئله نیز این است که نرخ اسمی بهره کمتر از نرخ تورم است» ص ؟
«درترکیه در اواخر سال 1979عرضه برق آنقدر کم بود که تمام شهر استانبول در جدول خاموشی قرار داشت که در هر شش ساعت در مناطق متفاوتی از شهر اجرا می شد» ص 33
«من یک بار از کارخانه ای در هند بازدید کردم که لاستیک وسایل نقلیه تولید می کرد. کارگران سه روز تمام مشغول خرد کردن لاستیکها از قالبهای لاستیک بودند. برق رفته بود و لاستیک در داخل قالبها منجمد شده بود» ص33
«تسهیلات زیربنایی عموما با کمبود بودجه مواجه است زیرا سیاستمداران معمولا اکراه دارند که بلیط اتوبوس، هزینه های برق، تلفن و مانند اینها را افزایش دهند. از نظر سیاسی، به نظر می رسد که تامین مالی کی پروژه جدید اهمیت بیشری دارد تا بازسازی پروژه های موجود» ص 33
«نظام آموزشی نیز با سوء تخصیص مشابهی مواجه است. نرخ بازده واقعی اجتماعی آموزشی ابتدایی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از 20 است در حالی که نرخ بازدهی آموزش دانشگاهی در حدود 10 درصد است. با این حال سوبسیدهای آموزش عالی بسیار بیشتر از آموزش ابتدایی است. این مسئله نه تنها سوء تخصیص منابع عمومی است، بلکه یک کمک ضمنی است که عمدتا در خدمت افراد ثروتمند قرار می گیرد» ص 35
«در اکثر کشورهای در حال توسعه، سوبسیدها و پرداختهای انتقالی سهم چشمگیری از هزینه های دولتی را به خود اختصاص می دهد. در سال 1980 در کشورهای کم درآمد 39 درصد کل هزینه های دولت مرکزی و در کشورهای با درآمد متوسط 34 درصد هزینه های دولت مرکزی به سوبسیدها و پرداختهای انتقالی اختصاص داشته است. این هزینه ها معمولا تشویق می شود زیرا تصور می کنند این هزینه ها بر طبقات فقیر این جوامع اثر داشته باشد ولی سهم بیشتری از این سوبسیدها و پرداختهای انتقالی در عمل در اختیار 10 درصد بالا یا 25 درصد بالای توزیع درآمد قرار می گیرد ... این پرداختها معمولا در کل طبقات فقیر را منتفع نمی کند و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه این سوبسیدها به طور واقعی به بدتر شدن توزیع درآمد کمک می کند» ص 36
«ما دریافتیم در ترکیه بنگاه های دولتی – بدون توجه به بخشهای فعالیت- بیش از سه برابر سرمایه سرانه و در حدود چهار برابر نیروی کار سرانه بنگاه های خصوصی را در اختیار دارند و ما ترسیدیم کسی این موضوع را باور نکند ... تا سال 1980 کسری بنگاه های دولتی ترکیه حدود 8 درصد تولید ناخالص ملی بود و یک عامل مهم در تورم ترکیه که در آن زمان بیش از 100 درصد در سال بود، به شمار می آمد» ص 38
«بنگاه های دولتی سهم بزرگی از سرمایه گذاری را جذب کرده ولی به همان نسبت به تولید کمک نکرده اند. برای مثال در هند در سال 1978-1979 بخش عمومی 62 درصد کل سرمایه مولد و 26 درصد کل اشتغال را در اختیار داشته است. در مقایسه سهم این بنگاه ها در کل ارزش افزوده در صنایع فقط 5/29 درصد بوده است. بخش خصوصی با 32 درصد سرمایه 68 درصد اشتغال و 64 درصد ارزش افزوده در صنایع کارخانه ای را در اختیار داشته اند» ص 38
https://hottg.com/ali_sarzaeem
یکی از بهترین کتابهای اقتصادی که در عمرم خواندم کتاب «اصلاح سیاستهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه» نوشته خانم آن او کروگر است که در سال 1374 توسط سه تن از اساتید دکتر فرجادی، دکتر طبیبیان و دکتر حبیبی منتشر شد و متاسفانه دیگر منتشر نشد و نایاب ماند. به مناسب ارائه ای که در کلاس دکتر عبده داشتم فصل اول آن که شرح اوضاع کشورهای در حال توسعه است را دوباره خواندم. یادم می آید نخستین بار که می خواندم می دیدم مسائل اقتصاد ایران را عینا دارد روایت می کند. فرازهایی از فصل اول را اینجا می آورم با این توضیح تاسفناک که دانش این قضایا در دهه هفتاد شمسی در کشور ما وجود داشت اما هنوز ما اندر خم یک کوچه هستیم و هنوز این مسائل برای ما باقی مانده اند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه از این مسائل گذر کردند ولی ما کماکان درگیر باقی مانده ایم.🔴
«سعی می وشد تورم از طریق یک نرخ ارز رسمی کنترل شود ولی میزان تضعیف ارزش پول داخلی به طور چشمگیری کمتر از میزان تورم است» ص 28
«دومین مسئله نیز این است که نرخ اسمی بهره کمتر از نرخ تورم است» ص ؟
«درترکیه در اواخر سال 1979عرضه برق آنقدر کم بود که تمام شهر استانبول در جدول خاموشی قرار داشت که در هر شش ساعت در مناطق متفاوتی از شهر اجرا می شد» ص 33
«من یک بار از کارخانه ای در هند بازدید کردم که لاستیک وسایل نقلیه تولید می کرد. کارگران سه روز تمام مشغول خرد کردن لاستیکها از قالبهای لاستیک بودند. برق رفته بود و لاستیک در داخل قالبها منجمد شده بود» ص33
«تسهیلات زیربنایی عموما با کمبود بودجه مواجه است زیرا سیاستمداران معمولا اکراه دارند که بلیط اتوبوس، هزینه های برق، تلفن و مانند اینها را افزایش دهند. از نظر سیاسی، به نظر می رسد که تامین مالی کی پروژه جدید اهمیت بیشری دارد تا بازسازی پروژه های موجود» ص 33
«نظام آموزشی نیز با سوء تخصیص مشابهی مواجه است. نرخ بازده واقعی اجتماعی آموزشی ابتدایی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از 20 است در حالی که نرخ بازدهی آموزش دانشگاهی در حدود 10 درصد است. با این حال سوبسیدهای آموزش عالی بسیار بیشتر از آموزش ابتدایی است. این مسئله نه تنها سوء تخصیص منابع عمومی است، بلکه یک کمک ضمنی است که عمدتا در خدمت افراد ثروتمند قرار می گیرد» ص 35
«در اکثر کشورهای در حال توسعه، سوبسیدها و پرداختهای انتقالی سهم چشمگیری از هزینه های دولتی را به خود اختصاص می دهد. در سال 1980 در کشورهای کم درآمد 39 درصد کل هزینه های دولت مرکزی و در کشورهای با درآمد متوسط 34 درصد هزینه های دولت مرکزی به سوبسیدها و پرداختهای انتقالی اختصاص داشته است. این هزینه ها معمولا تشویق می شود زیرا تصور می کنند این هزینه ها بر طبقات فقیر این جوامع اثر داشته باشد ولی سهم بیشتری از این سوبسیدها و پرداختهای انتقالی در عمل در اختیار 10 درصد بالا یا 25 درصد بالای توزیع درآمد قرار می گیرد ... این پرداختها معمولا در کل طبقات فقیر را منتفع نمی کند و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه این سوبسیدها به طور واقعی به بدتر شدن توزیع درآمد کمک می کند» ص 36
«ما دریافتیم در ترکیه بنگاه های دولتی – بدون توجه به بخشهای فعالیت- بیش از سه برابر سرمایه سرانه و در حدود چهار برابر نیروی کار سرانه بنگاه های خصوصی را در اختیار دارند و ما ترسیدیم کسی این موضوع را باور نکند ... تا سال 1980 کسری بنگاه های دولتی ترکیه حدود 8 درصد تولید ناخالص ملی بود و یک عامل مهم در تورم ترکیه که در آن زمان بیش از 100 درصد در سال بود، به شمار می آمد» ص 38
«بنگاه های دولتی سهم بزرگی از سرمایه گذاری را جذب کرده ولی به همان نسبت به تولید کمک نکرده اند. برای مثال در هند در سال 1978-1979 بخش عمومی 62 درصد کل سرمایه مولد و 26 درصد کل اشتغال را در اختیار داشته است. در مقایسه سهم این بنگاه ها در کل ارزش افزوده در صنایع فقط 5/29 درصد بوده است. بخش خصوصی با 32 درصد سرمایه 68 درصد اشتغال و 64 درصد ارزش افزوده در صنایع کارخانه ای را در اختیار داشته اند» ص 38
https://hottg.com/ali_sarzaeem
نخستین بار ترتیل قرآن را از ترس مادر بزرگ عزیزم با صدای مرحوم منشاوی خواندم و هنوز شیرینی آن توفیق اجباری در کامم هست و صدای منشاوی در گوشم. در دبیرستان بود که معلم هندسه ما آقای ابوالفضل سید موسوی ما را ترغیب به حفظ سوره الرحمن کرد و برای مقصود این فایل ترتیل از مرحوم خلیل الحصری را پخش می کرد. اگرچه هر بار ایشان را ناامید کردیم و جایزه ای که با خود می آورد را بر می گردانند اما لذت ترتیل خلیل الحصری را به جان چشیدیم. گفتم شما هم سه سوره نجم قمر و رحمان را با او بخوانید و بچشید که چطور خلیل الحصری ترتیل را آهنگین می خواند.
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
👈 جنبش قیطریه
✍ محسن رنانی
من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشتهام (اینجا) که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفهایتر شدن بازیهای بعدی. هر انتخابات نیز یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آن را گامی به سوی بلوغ بهپیش میبرد. همیشه گمان میکردهام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالمتر و کمهزینهتر است. اما اینبار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.
توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد؛ اما اگر منجر به تغییر ساختاری در داخل یا تغییر رفتاری در خارج نشود، هیچ اثر بلندمدتی نخواهد داشت.
کنشهای جمعی دو دستهاند: منفعل و فعال. «کنشهای جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات یا تحریم گردهماییهای حکومتی)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند و به سرعت دستاوردهایشان محو میشود. آنچه ماندگار است و تأثیر گذار، «کنشهای جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند.
کنشهای جمعی فعال نیز دو گونهاند: «کنشهای خشمگرا» و «کنشهای عقلگرا»؛ که اولی خشونتآمیز و دومی خشونتپرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنشهای جمعی فعالِ خشمگرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیهها) شکل نگرفته باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده میشوند. هرگاه کنشهای جمعی به خشونت کشیده شود، آنکه بهره میبرد حکومت است؛ چون هم در خشونتورزی، دستِ بالا را دارد و هم خشونت، برایش مشروعیتِ سرکوب میآورد.
اما «کنشهای جمعی فعالِ عقلگرا»، حرکتهایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار میشوند. چنین حرکتهایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی و یک گام بهسوی بلوغ اجتماعی است.
اعتراضهایی که اینروزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند. میگویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بیدین نشوند. اگر زور دارید قوانین رانندگی را اعمال کنید، رانتخواری را کنترل کنید اما مردم را بهزور به بهشت نبرید!
اما مدیر شهری ظاهرگرا، همچون عصر قبیله، گمان میکند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست میرود. و اینجا دقیقا همان نقطهای است که جامعه مدنی از جامعه قبیلهای متمایز میشود. اینجا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمتآمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقلگراست؛ حرکتی از جنس توسعه است.
شهروندان تهرانی کارزاری راهانداختهاند بهمنظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود بلکه با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی مسأله، نیز نگرانیهای جدیای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد. (اینجا را ببنید).
و اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانیها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است. اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران (یعنی حدود یک درصد جمعیت ایران) جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگیِ تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پرهزینهای را در پیش دارد.
من این کارزار را امضا کردم. شما نیز، اگر تحولات ایران را عقلانی و بدون خشونت میخواهید، امضا کنید. اگر هر یک از ما تعهد انجام ده امضا توسط دوستان و نزدیکانمان را بردوش گیریم، یک میلیون امضا در دسترس خواهد بود. اگر امضاها به یک میلیون برسد، ولی تاثیری بر تصمیمات مقامات نگذارد، آنگاه شاهد قوی دیگری خواهد بود بر انجماد و اصلاحناپذیری این ساختار حکمرانی. با یک میلیون امضا، با هر نتیجهای، جنبش قیطریه برنده خواهد بود.
م.ر. / شب قدر ۱۴۰۳
لینک امضای کارزار:
https://www.karzar.net/106414
#جنبش_قیطریه
.
👈 جنبش قیطریه
✍ محسن رنانی
من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشتهام (اینجا) که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفهایتر شدن بازیهای بعدی. هر انتخابات نیز یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آن را گامی به سوی بلوغ بهپیش میبرد. همیشه گمان میکردهام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالمتر و کمهزینهتر است. اما اینبار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.
توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد؛ اما اگر منجر به تغییر ساختاری در داخل یا تغییر رفتاری در خارج نشود، هیچ اثر بلندمدتی نخواهد داشت.
کنشهای جمعی دو دستهاند: منفعل و فعال. «کنشهای جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات یا تحریم گردهماییهای حکومتی)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند و به سرعت دستاوردهایشان محو میشود. آنچه ماندگار است و تأثیر گذار، «کنشهای جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند.
کنشهای جمعی فعال نیز دو گونهاند: «کنشهای خشمگرا» و «کنشهای عقلگرا»؛ که اولی خشونتآمیز و دومی خشونتپرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنشهای جمعی فعالِ خشمگرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیهها) شکل نگرفته باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده میشوند. هرگاه کنشهای جمعی به خشونت کشیده شود، آنکه بهره میبرد حکومت است؛ چون هم در خشونتورزی، دستِ بالا را دارد و هم خشونت، برایش مشروعیتِ سرکوب میآورد.
اما «کنشهای جمعی فعالِ عقلگرا»، حرکتهایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار میشوند. چنین حرکتهایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی و یک گام بهسوی بلوغ اجتماعی است.
اعتراضهایی که اینروزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند. میگویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بیدین نشوند. اگر زور دارید قوانین رانندگی را اعمال کنید، رانتخواری را کنترل کنید اما مردم را بهزور به بهشت نبرید!
اما مدیر شهری ظاهرگرا، همچون عصر قبیله، گمان میکند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست میرود. و اینجا دقیقا همان نقطهای است که جامعه مدنی از جامعه قبیلهای متمایز میشود. اینجا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمتآمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقلگراست؛ حرکتی از جنس توسعه است.
شهروندان تهرانی کارزاری راهانداختهاند بهمنظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود بلکه با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی مسأله، نیز نگرانیهای جدیای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد. (اینجا را ببنید).
و اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانیها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است. اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران (یعنی حدود یک درصد جمعیت ایران) جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگیِ تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پرهزینهای را در پیش دارد.
من این کارزار را امضا کردم. شما نیز، اگر تحولات ایران را عقلانی و بدون خشونت میخواهید، امضا کنید. اگر هر یک از ما تعهد انجام ده امضا توسط دوستان و نزدیکانمان را بردوش گیریم، یک میلیون امضا در دسترس خواهد بود. اگر امضاها به یک میلیون برسد، ولی تاثیری بر تصمیمات مقامات نگذارد، آنگاه شاهد قوی دیگری خواهد بود بر انجماد و اصلاحناپذیری این ساختار حکمرانی. با یک میلیون امضا، با هر نتیجهای، جنبش قیطریه برنده خواهد بود.
م.ر. / شب قدر ۱۴۰۳
لینک امضای کارزار:
https://www.karzar.net/106414
#جنبش_قیطریه
.
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه
ما شهروندان تهران خواستار جلوگیری از تخریب پارک قیطریه میباشیم.
Forwarded from کارتون های اقتصادی(دکتراحمدچهرقانی)
قضاوت متعادل🔴
✳️در وضعیتهای گذار حفظ تعادل روانی و کنترل احساسات و ممانعت از تاثیرگذاری آن بر قضاوتها و تصمیمها کار سختی است و دقیقا اینجاست که نیاز داریم در گروههای همفکر و همسو نباشیم تا این مشکل تشدید نشود. ما به معنی دقیق کلمه «نیازمند» آن هستیم که با افراد مخالف سروکار داشته باشیم و آنها را در گروههایمان وارد کنیم تا به ما کمک کنند از این مخاطره تا حدی رها شویم. ما به لحاظ روانی معمولا وقتی از کسی خوشمان میآید اشکالاتش را یا نمیبینیم یا لاپوشانی میکنیم یا کم اهمیت تلقی میکنیم ولی بر عکس وقتی از کسی بدمان میآید بدیهایش را نه تنها نمیتوانیم نادیده بگیریم بلکه در چشممان خیلی بزرگ میشود. این قضیه نه تنها در روابط بین فردی بلکه در قضاوتهای سیاسی و حتی عقیدتی صادق است. تمایل ذهنی ما به سمت همه یا هیچ است خصوصا در شرایطی که فضا احساسی است.
✳️برای نمونه متنی از آقای رحیم قمیشی را فوروارد میکنم تا ببینید تا چه حد حرفهای بیراه میزند و تا چه حد از عقل متعارف دور شده است. اما پرسش این است که چرا چنین چیزی نوشته است؟ پاسخ روشن است: او از جمهوری اسلامی متنفر شده و برای همین چیزی جز سیاهی نمیبیند! همین. در قضیه حمله ایران به اسرائیل هم عقل متعارف آن را اقدامی سنجیده قلمداد میکند ولی وقتی متنفر باشی مشتاق اخبار اسرائیلی میشوی که مثلا همه آنها را اسرائیل هدف قرار داده یا بخشی از آنها در مسیر دچار نقص فنی شده اند و یا از مسیر منحرف شده و به کشورهای دیگر اصابت کرده اند و قس علیهذا. وقتی ما در آنجا نیستیم که درستی میزان اصابت موشکها را سنجش کنیم در یک فضای ابهام هستیم و در فضای ابهام درست ترین کار، عدم قضاوت است اما احساسات نمی گذارد متعادل بمانیم و ما را به سمت قبول و نشر اخبار اسرائیلی بر ناکامی حمله سوق می دهد. حتی اگر حمله موفقیت آمیز باشد چون با حکومت جمهوری اسلامی مخالف هستیم حاضر نیستیم این موفقیت را صحه بگذاریم و تا جایی کشیده می شویم که آن را محکوم می کنیم.
✳️بنابراین در شرایطی مثل شرایط حال حاضر کشور، حفظ تعادل روانی و رعایت انصاف در قضاوتها کاری بس صعب است که باید برای آن تلاش زیادی بکنیم.
https://hottg.com/ali_sarzaeem
✳️در وضعیتهای گذار حفظ تعادل روانی و کنترل احساسات و ممانعت از تاثیرگذاری آن بر قضاوتها و تصمیمها کار سختی است و دقیقا اینجاست که نیاز داریم در گروههای همفکر و همسو نباشیم تا این مشکل تشدید نشود. ما به معنی دقیق کلمه «نیازمند» آن هستیم که با افراد مخالف سروکار داشته باشیم و آنها را در گروههایمان وارد کنیم تا به ما کمک کنند از این مخاطره تا حدی رها شویم. ما به لحاظ روانی معمولا وقتی از کسی خوشمان میآید اشکالاتش را یا نمیبینیم یا لاپوشانی میکنیم یا کم اهمیت تلقی میکنیم ولی بر عکس وقتی از کسی بدمان میآید بدیهایش را نه تنها نمیتوانیم نادیده بگیریم بلکه در چشممان خیلی بزرگ میشود. این قضیه نه تنها در روابط بین فردی بلکه در قضاوتهای سیاسی و حتی عقیدتی صادق است. تمایل ذهنی ما به سمت همه یا هیچ است خصوصا در شرایطی که فضا احساسی است.
✳️برای نمونه متنی از آقای رحیم قمیشی را فوروارد میکنم تا ببینید تا چه حد حرفهای بیراه میزند و تا چه حد از عقل متعارف دور شده است. اما پرسش این است که چرا چنین چیزی نوشته است؟ پاسخ روشن است: او از جمهوری اسلامی متنفر شده و برای همین چیزی جز سیاهی نمیبیند! همین. در قضیه حمله ایران به اسرائیل هم عقل متعارف آن را اقدامی سنجیده قلمداد میکند ولی وقتی متنفر باشی مشتاق اخبار اسرائیلی میشوی که مثلا همه آنها را اسرائیل هدف قرار داده یا بخشی از آنها در مسیر دچار نقص فنی شده اند و یا از مسیر منحرف شده و به کشورهای دیگر اصابت کرده اند و قس علیهذا. وقتی ما در آنجا نیستیم که درستی میزان اصابت موشکها را سنجش کنیم در یک فضای ابهام هستیم و در فضای ابهام درست ترین کار، عدم قضاوت است اما احساسات نمی گذارد متعادل بمانیم و ما را به سمت قبول و نشر اخبار اسرائیلی بر ناکامی حمله سوق می دهد. حتی اگر حمله موفقیت آمیز باشد چون با حکومت جمهوری اسلامی مخالف هستیم حاضر نیستیم این موفقیت را صحه بگذاریم و تا جایی کشیده می شویم که آن را محکوم می کنیم.
✳️بنابراین در شرایطی مثل شرایط حال حاضر کشور، حفظ تعادل روانی و رعایت انصاف در قضاوتها کاری بس صعب است که باید برای آن تلاش زیادی بکنیم.
https://hottg.com/ali_sarzaeem
Forwarded from ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
یک تحلیل سیاسی؛
جنگی نخواهد شد!
✍ رحیم قمیشی
با یک اقتصاددان دانشگاهی صحبت میکردم، که این وضعیت اقتصاد کشور به کجا میرسد؟ منظور من بالا رفتن قیمت دلار و سکه بود و بیارزش شدن مستمر پول ملی، بدون آنکه جنگی در گرفته باشد!
او که میدانست من درس سیاست خواندهام پرسید، شما میدانی این جنگ قدرت در داخل کشور و این تهدیدهای جنگ با اسرائیل، و برخورد با بیحجابها و بیکفایتی مدیران ارشد کشور، به کجا خواهد انجامید؟
گفتم واقعا نمیشود تحلیل کاملی ارائه داد،
او گفت وضعیت تحلیل دادههای درهم و برهم اقتصاد، از این هم بدتر است!
با خودم گفتم پس این همه تحصیل، و علمی که نتواند بگوید فردا پول ملی باز هم سقوط میکند یا نه، به چه درد میخورد!؟
حداقل یک پیشبینی علمی بکن، بعد بگو اشتباه شد! عامل دیگری آن را به هم زد.
برای اینکه خودم مشمول همان بیتحلیلی برخی اقتصاددانها نشوم، نظرم را بگویم؛ ولو ساعتی بعد متوجه شوم اشتباه بوده.
حاکمان ایران از ۱۶ سال پیش در یک تصمیم مهم، بدون مصوبه مجلس و مجمع و مراجعه به کارشناسان واقعی، تصمیم گرفتند، بهجای کار بر روی دفاع سرزمینی در برابر تهدیدهای اسرائیل، انرژی و بودجه خود را صرف گروههای نیابتی در منطقه کنند.
شاید ایران اگر از همان موقع بر روی تسلیحاتی برای مواجهه مستقیم با اسرائیل کار میکرد، در این زمینه پیشرفتهایی هم بهدست آورده بود، اما چنین نخواست و نشد.
به هر دلیلی.
جنگ غزه، با وجود تلفات انسانی بالایش اما پرده از یک واقعیت پنهان برداشت. اسرائیل به موازات ایران، خودش را برای مواجهه با این سیاست ایران آماده کرده بود!
ورود حماس و جهاد اسلامی به نبرد مستقیم، متعاقب آن انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق، فاطمیون و زینبیون، و نهایتا حزبالله لبنان، به درگیری با اسرائیل و منافعش، نتوانست آن رژیم را به زانو درآورد. حتی کشتار صورت گرفته در غزه که افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار داد، ذرهای در دفاع تمام قد آمریکا از اسرائیل کم نکرد.
ایران ناخواسته مجبور شد تمام کارتهای خود را در ماجرای غزه بازی کند، و حال همه نیروهای نیابتی، که میلیاردها دلار طی سالهای متوالی صرف تجهیزشان شده بود، عملاً به کار گرفته شده و ضمن ایجاد خراشهایی بر پیکره اسرائیل نتوانسته بودند، نقش خود را برای هدف نهایی، که در تهدید دائمی نگاه داشتن موجودیت اسرائیل بوده، ایفا نمایند.
ایران برای مواجهه مستقیم با اسرائیلی که نحت حمایت همه جانبه آمریکا باشد، برنامه موثر و واقع بینانهای نداشته است. و هرگز نیندیشیده بود؛
برابر تلافی حمله اسرائیل و آمریکا، بدون گروههای نیابتی، چه باید بکند؟
به ویژه آنکه، دیگر از حمایتهای مردمی، با توجه به بیبرقی، بیآبی، گرانی، قحطی، بیبنزینی و...که تبعات طبیعی چنین جنگی است، خبری نیست.
نظام میداند امروز حتی حقوق بگیرانی که وظیفهشان حمایت از نظام است، با یک ماه قطع حقوقشان، پشت به سیستم خواهند کرد.
امروز دیگر نمایش تهدید دشمنان، هیچ انگیزهای بین طرفدارانشان، برای حمایت از نظام، ایجاد نمیکند، بلکه به نارضایتی بیشتر آنها، و دفعشان منتهی خواهد شد. مردم عادی که جای خود دارند.
با همۀ مقدماتی که ذکر شد، میتوان گفت؛
هیچ جنگی در راه نیست. جنگها شده.
چیز مهمی برای رو کردن نمانده.
تسلیحات ما در برابر تسلیحات آمریکا یک اسباببازی بیشتر نیستند. آمریکا و غرب دست از حمایت اسرائیل برنمیدارند، تنگه هرمز بسته شدنی نیست، نیروهای نیابتی ۹۰ درصد پتانسیل خود را به فعلیت رساندهاند.
ایران هرگز برای چنین روزی آماده نشده بود.
به نظرم ورود ایران به هر جنگ مستقیمی با اسرائیل، یک دیوانگی بیشتر نیست.
و اسراییل و آمریکا از آن اقدام استقبال خواهند کرد.
بی پاسخی ایران نه از سر عقلانیت و با برنامۀ استراتژیک، بلکه از سر ناتوانیاش برای چنین روزهایی باید محاسبه شود.
ایران یا عملیاتی بسیار خسارتبار را تدارک خواهد دید.
و یا خواهد پذیرفت، به همان نیروهای نیابتی، اکتفا کند!
شاید وقتش شده رمالهای معتمدی را که گفته بودند بزودی اسرائیل سقوط میکند، از مجموعه مشاوران و تصمیمگیران سیستم، اخراج کنند. از نگاه آخرالزمانی دست بردارند، و بپذیرند اشتباههای بزرگ و متوالی داشتهاند.
همه اینها را برای آن اقتصاددان نوشتم تا بگویم این هم تحلیل.
حالا بگوید با توجه به جنگی که نخواهد شد، دلار باز هم بالاتر خواهد رفت و ما بدبختتر خواهیم شد؟
جنگ را خودمان میدانیم؛قحطی و شورش و فرار مقامات و پولدارها را و...در پی دارد اما چون حفظ نظام از اوجب واجبات است، جنگی نخواهد شد.
مگر از طرف نیابتیهای بیچاره
که بلافاصله بگوییم
ما نبودیم!!
@ghomeishi3
https://hottg.com/virayeshe_zehn
جنگی نخواهد شد!
✍ رحیم قمیشی
با یک اقتصاددان دانشگاهی صحبت میکردم، که این وضعیت اقتصاد کشور به کجا میرسد؟ منظور من بالا رفتن قیمت دلار و سکه بود و بیارزش شدن مستمر پول ملی، بدون آنکه جنگی در گرفته باشد!
او که میدانست من درس سیاست خواندهام پرسید، شما میدانی این جنگ قدرت در داخل کشور و این تهدیدهای جنگ با اسرائیل، و برخورد با بیحجابها و بیکفایتی مدیران ارشد کشور، به کجا خواهد انجامید؟
گفتم واقعا نمیشود تحلیل کاملی ارائه داد،
او گفت وضعیت تحلیل دادههای درهم و برهم اقتصاد، از این هم بدتر است!
با خودم گفتم پس این همه تحصیل، و علمی که نتواند بگوید فردا پول ملی باز هم سقوط میکند یا نه، به چه درد میخورد!؟
حداقل یک پیشبینی علمی بکن، بعد بگو اشتباه شد! عامل دیگری آن را به هم زد.
برای اینکه خودم مشمول همان بیتحلیلی برخی اقتصاددانها نشوم، نظرم را بگویم؛ ولو ساعتی بعد متوجه شوم اشتباه بوده.
حاکمان ایران از ۱۶ سال پیش در یک تصمیم مهم، بدون مصوبه مجلس و مجمع و مراجعه به کارشناسان واقعی، تصمیم گرفتند، بهجای کار بر روی دفاع سرزمینی در برابر تهدیدهای اسرائیل، انرژی و بودجه خود را صرف گروههای نیابتی در منطقه کنند.
شاید ایران اگر از همان موقع بر روی تسلیحاتی برای مواجهه مستقیم با اسرائیل کار میکرد، در این زمینه پیشرفتهایی هم بهدست آورده بود، اما چنین نخواست و نشد.
به هر دلیلی.
جنگ غزه، با وجود تلفات انسانی بالایش اما پرده از یک واقعیت پنهان برداشت. اسرائیل به موازات ایران، خودش را برای مواجهه با این سیاست ایران آماده کرده بود!
ورود حماس و جهاد اسلامی به نبرد مستقیم، متعاقب آن انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق، فاطمیون و زینبیون، و نهایتا حزبالله لبنان، به درگیری با اسرائیل و منافعش، نتوانست آن رژیم را به زانو درآورد. حتی کشتار صورت گرفته در غزه که افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار داد، ذرهای در دفاع تمام قد آمریکا از اسرائیل کم نکرد.
ایران ناخواسته مجبور شد تمام کارتهای خود را در ماجرای غزه بازی کند، و حال همه نیروهای نیابتی، که میلیاردها دلار طی سالهای متوالی صرف تجهیزشان شده بود، عملاً به کار گرفته شده و ضمن ایجاد خراشهایی بر پیکره اسرائیل نتوانسته بودند، نقش خود را برای هدف نهایی، که در تهدید دائمی نگاه داشتن موجودیت اسرائیل بوده، ایفا نمایند.
ایران برای مواجهه مستقیم با اسرائیلی که نحت حمایت همه جانبه آمریکا باشد، برنامه موثر و واقع بینانهای نداشته است. و هرگز نیندیشیده بود؛
برابر تلافی حمله اسرائیل و آمریکا، بدون گروههای نیابتی، چه باید بکند؟
به ویژه آنکه، دیگر از حمایتهای مردمی، با توجه به بیبرقی، بیآبی، گرانی، قحطی، بیبنزینی و...که تبعات طبیعی چنین جنگی است، خبری نیست.
نظام میداند امروز حتی حقوق بگیرانی که وظیفهشان حمایت از نظام است، با یک ماه قطع حقوقشان، پشت به سیستم خواهند کرد.
امروز دیگر نمایش تهدید دشمنان، هیچ انگیزهای بین طرفدارانشان، برای حمایت از نظام، ایجاد نمیکند، بلکه به نارضایتی بیشتر آنها، و دفعشان منتهی خواهد شد. مردم عادی که جای خود دارند.
با همۀ مقدماتی که ذکر شد، میتوان گفت؛
هیچ جنگی در راه نیست. جنگها شده.
چیز مهمی برای رو کردن نمانده.
تسلیحات ما در برابر تسلیحات آمریکا یک اسباببازی بیشتر نیستند. آمریکا و غرب دست از حمایت اسرائیل برنمیدارند، تنگه هرمز بسته شدنی نیست، نیروهای نیابتی ۹۰ درصد پتانسیل خود را به فعلیت رساندهاند.
ایران هرگز برای چنین روزی آماده نشده بود.
به نظرم ورود ایران به هر جنگ مستقیمی با اسرائیل، یک دیوانگی بیشتر نیست.
و اسراییل و آمریکا از آن اقدام استقبال خواهند کرد.
بی پاسخی ایران نه از سر عقلانیت و با برنامۀ استراتژیک، بلکه از سر ناتوانیاش برای چنین روزهایی باید محاسبه شود.
ایران یا عملیاتی بسیار خسارتبار را تدارک خواهد دید.
و یا خواهد پذیرفت، به همان نیروهای نیابتی، اکتفا کند!
شاید وقتش شده رمالهای معتمدی را که گفته بودند بزودی اسرائیل سقوط میکند، از مجموعه مشاوران و تصمیمگیران سیستم، اخراج کنند. از نگاه آخرالزمانی دست بردارند، و بپذیرند اشتباههای بزرگ و متوالی داشتهاند.
همه اینها را برای آن اقتصاددان نوشتم تا بگویم این هم تحلیل.
حالا بگوید با توجه به جنگی که نخواهد شد، دلار باز هم بالاتر خواهد رفت و ما بدبختتر خواهیم شد؟
جنگ را خودمان میدانیم؛قحطی و شورش و فرار مقامات و پولدارها را و...در پی دارد اما چون حفظ نظام از اوجب واجبات است، جنگی نخواهد شد.
مگر از طرف نیابتیهای بیچاره
که بلافاصله بگوییم
ما نبودیم!!
@ghomeishi3
https://hottg.com/virayeshe_zehn
Telegram
ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
نکاتی از نگاه محمدحسن(شهاب الدین)
حائری شیرازی
در برابر ضعفها توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت ما
#داستان_زندگی
پاسخگویی به سوالات @mhhaeri
لینک تدریس فقه https://hottg.com/tadris_haeri
کانال تلگرام https://hottg.com/virayeshe_zehn
حائری شیرازی
در برابر ضعفها توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت ما
#داستان_زندگی
پاسخگویی به سوالات @mhhaeri
لینک تدریس فقه https://hottg.com/tadris_haeri
کانال تلگرام https://hottg.com/virayeshe_zehn
HTML Embed Code: