TG Telegram Group Link
Channel: دوران جــــوانی
Back to Bottom
💞بی‌خوابی شاید دلیلش یک درد باشد، یک درد روحی. شاید هم دلیلش افکاری باشد که به روح و روانمان تجاوز می‌کنند. بی‌خوابی هر چه هست، یک زهر است. زهری که به یادمان می‌اندازد یک جای کار می‌لنگد. کسی که شب‌ها نمی‌خوابد یعنی از روز و روزگارش راضی نیست، در تاریکی شب دنبال چیزی می‌گردد که در روشنی روز هرگز به دست نیاورده است. دلیل بی‌خوابی برای هر کسی متفاوت است. یکی اسیر خاطرات است و دیگری درگیر اتفاقات آینده. چه فرقی می‌کند، مهم این است که در همه‌ی این‌ها درد وجود دارد. یک درد روحی. دردی که حتی اگر کوچک و ناشناخته هم باشد می‌تواند تا صبح ما را بیدار نگه دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
≼‏گمونم گُم‌ شدم. نمی‌دونم مقصد کجاست ولی باحالِ. رهایی مثل وقتی که باید تلاش کنی تو یك بیابون زنده بمونی 🌙
#عکس_پروفایل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
・‏به آن بخش از وجودم پناه بردم که هیچکس را دوست نداشت و در همان جا تا ابد پناه گرفتم🦇・‏
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
In This Shirt
The Irrepressibles
#موزیک🩹❤️‍🔥
❬این موزیک واقعا حس و حال عجیبی داره مخصوصا اونجایی که میگه "من گم شدم..." واقعا آدم تو خاطراتش گم میشه...❭
🪽 دوران جــــوانی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگه بخوام یه نامه بذارم برای ادمای اطرافم، براشون مینویسم که:
◗‏‏ببخشید خیلی خسته بودم. و حتی دیگه استراحتم نمیتونست درست کنه چیزیو. از شما ممنونم که تو تک تک لحظات زندگی من کنارم بودید. شما همه‌ی تلاشتونو کردید. شماها بهترین قسمت‌های زندگی من بو‌دید. ولی خب من خسته بودم، من با تموم وجود شکسته بودم‌ و دیگه دلم نمیخواست‌ادامه‌بدم. همین.◖
#video
ازت ممنونم
برای خاطره‌هایی که با من ساختی
ازت ممنونم
برای درس‌هایی که بهم دادی
ازت ممنونم
برای همه‌ی هدیه‌هایی که برام گرفتی
ازت ممنونم
برای همه‌ی امیدهای قشنگی که بهم دادی
ازت ممنونم
برای همه‌‌ی قدم‌هایی که با من برداشتی
ازت ممنونم
برای اینکه بهم حس دوست داشتن دادی
ازت ممنونم
🫂درسته که مسیرمون جُدا شده…
اما خُب
اَزت مَمنونم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍬📜ولی واقعا اهمیتی نداره چه اتفاقی می‌افته!
من قشنگ‌ترین روزای زمستون رو دیدم. زشت‌ترین شبای تابستون جلو چشمام بود. بدترین قهوه ها و بهترین چایی‌ها رو تو بهترین و بدترین کافه‌ها خوردم. با مزخرف‌ترین آدما گشتم و دنبال بهترین آدما اینور و اونور رفتم. با فیلمای کمدی گریه کردم و به عشق رومئو ژولیت خندیدم. کارای بی‌اهمیت زیادی انجام دادم که از هیچکدوم هیچوقت پشیمون نشدم. من گند زدم ولی خودم درستش کردم. «الان تو این لحظه که نه خوشحالم و نه ناراحت، میدونم هیچ چیز اهمیتی نداره...»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیگه نمیکشم
حوصله ندارم بگم چیکار کن، چیکار نکن، اینکارو کن اون کارو نکن.
من فقط میشینم از دور نگاهت میکنم
همین.
ببینم تا کجا میخوای ادامه بدی.
مثلا تا اونجایی که یهو چشم باز کنی ببینی حتی منم دیگه نیستم؟
HTML Embed Code:
2024/06/01 01:46:07
Back to Top