Channel: خانواده صمیمی عباس منش
بخشی از نتایج احمد عزیز از عمل به آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3
🌹🌹🌹🌹
چند سال پیش، من برای فردی در حوزه کاری خودم کار میکردم. اون روزها وقتی سبک زندگی و جایگاه کاری اون شخص رو میدیدم، یه خواسته بزرگ توی دلم شکل گرفت. مخصوصاً وقتی از زبان استاد توی یکی از فایلها شنیدم که همکارانشون هر شب توی تلگرام براشون گزارش کارهاشون رو میفرستن. همونجا از ته قلبم آرزو کردم که من هم کسب و کار شخصی خودم رو داشته باشم.
دوست داشتم صاحب کسب و کار خودم باشم، خودم به کارهام و کارمندانم سرکشی کنم، برای تیمم برنامه کاری بنویسم و شبها تو واتساپ ازشون گزارش کار بگیرم. اما اون موقع هیچی از راهاندازی کسب و کار نمیدونستم. کلی سوال توی ذهنم بود...
مشتری از کجا پیدا کنم؟
مجوز و مدرک از کجا بیارم؟
نیرو از کجا پیدا کنم؟
تبلیغات چطوری انجام بدم؟
ولی با همه این سوالها، خیلی قلبم برای داشتن این کسب و کار میتپید. واقعاً تشنه این خواسته بودم و آماده بودم هر کاری بکنم تا بهش برسم. خدا رو شکر که دانشجوی استاد عباس منش بودم و با عمل به آموزه ها، هدایت ها برام شروع شد.
یه روز توی محل کارم، یه خانم دنبال پرستار برای همسرش میگشت. درست همون کاری که من آرزو داشتم کسب و کارم باشه.
یه ندای قوی توی قلبم گفت: "الان وقتشه... شمارهتو بده به این خانم و بگو که تیم داری!"
با خودم گفتم: "چی؟ من که هنوز تیم ندارم، نه شرکت دارم، نه نیرو..." ولی اون ندا خیلی قویتر از ترسم بود. بهم میگفت: "نترس... خدا بقیه کار رو انجام میده."
با کلی استرس، شمارهم رو نوشتم روی یه کاغذ و دادم به اون خانم... قلبم داشت تند تند میزد.
بعدش به یکی از دوستانم زنگ زدم و گفتم: "یه بیمار دارم، میخوام تیم درست کنم برای پرستاری." باورم نمیشد اون دوست عزیزم نهتنها قبول کرد، بلکه کلی استقبال کرد و حتی پیشنهاد داد که دوست دیگهای هم به تیممون اضافه بشه.
و این شد شروع مسیر قشنگ من...
اوایل درآمدم از این کار روزی صد هزار تومان بود، ولی انقدر خوشحال بودم که انگار میلیونر شده بودم. نه سایت داشتم، نه تبلیغی کرده بودم، فقط هدایت خدا بود و آموزه های استاد و عمل به این آموزه ها و حرکت کردن من با وجود ترسهام.
✅ کم کم مشتری پشت مشتری اومد. نیروها پیدا میشدن. هر کسی وارد تیم میشد، دو نفر دیگه رو هم با خودش میآورد. و درآمدم 20 برابر افزایش پیدا کرد. در نهایت به همون آرزویی که زمانی فقط توی ذهنم بود رسیدم:
هر ماه برای بیش از ۱۰ نفر برنامه کاری مینوشتم
✅ من تصمیم میگرفتم کی چی کار کنه
✅ هر روز به کار و نیروهام سرکشی میکردم
✅ هر شب ازم توی واتساپ نیروهام برام گزارش کار می فرستند
✅ خداروشکر الان کسب و کارم خیلی گسترده شده. خودم خیلی رشد کرده ام هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ شخصیتی، هم از لحاظ مهارت در شغلم اصلا یه آدم دیگه ای شدم و همه ی این اتفاقات از شکل گیری یک خواسته شروع شد و بعد هم با عمل به آموزه های استاد اون خواسته ام رو جدی گرفتم و به هر الهامی که در این مسیر می اومد عمل می کردم حتی وقتی که دست و پام میلرزید
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3 کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/ravanshenasi-servat3/
🌹🌹🌹🌹
چند سال پیش، من برای فردی در حوزه کاری خودم کار میکردم. اون روزها وقتی سبک زندگی و جایگاه کاری اون شخص رو میدیدم، یه خواسته بزرگ توی دلم شکل گرفت. مخصوصاً وقتی از زبان استاد توی یکی از فایلها شنیدم که همکارانشون هر شب توی تلگرام براشون گزارش کارهاشون رو میفرستن. همونجا از ته قلبم آرزو کردم که من هم کسب و کار شخصی خودم رو داشته باشم.
دوست داشتم صاحب کسب و کار خودم باشم، خودم به کارهام و کارمندانم سرکشی کنم، برای تیمم برنامه کاری بنویسم و شبها تو واتساپ ازشون گزارش کار بگیرم. اما اون موقع هیچی از راهاندازی کسب و کار نمیدونستم. کلی سوال توی ذهنم بود...
مشتری از کجا پیدا کنم؟
مجوز و مدرک از کجا بیارم؟
نیرو از کجا پیدا کنم؟
تبلیغات چطوری انجام بدم؟
ولی با همه این سوالها، خیلی قلبم برای داشتن این کسب و کار میتپید. واقعاً تشنه این خواسته بودم و آماده بودم هر کاری بکنم تا بهش برسم. خدا رو شکر که دانشجوی استاد عباس منش بودم و با عمل به آموزه ها، هدایت ها برام شروع شد.
یه روز توی محل کارم، یه خانم دنبال پرستار برای همسرش میگشت. درست همون کاری که من آرزو داشتم کسب و کارم باشه.
یه ندای قوی توی قلبم گفت: "الان وقتشه... شمارهتو بده به این خانم و بگو که تیم داری!"
با خودم گفتم: "چی؟ من که هنوز تیم ندارم، نه شرکت دارم، نه نیرو..." ولی اون ندا خیلی قویتر از ترسم بود. بهم میگفت: "نترس... خدا بقیه کار رو انجام میده."
با کلی استرس، شمارهم رو نوشتم روی یه کاغذ و دادم به اون خانم... قلبم داشت تند تند میزد.
بعدش به یکی از دوستانم زنگ زدم و گفتم: "یه بیمار دارم، میخوام تیم درست کنم برای پرستاری." باورم نمیشد اون دوست عزیزم نهتنها قبول کرد، بلکه کلی استقبال کرد و حتی پیشنهاد داد که دوست دیگهای هم به تیممون اضافه بشه.
و این شد شروع مسیر قشنگ من...
اوایل درآمدم از این کار روزی صد هزار تومان بود، ولی انقدر خوشحال بودم که انگار میلیونر شده بودم. نه سایت داشتم، نه تبلیغی کرده بودم، فقط هدایت خدا بود و آموزه های استاد و عمل به این آموزه ها و حرکت کردن من با وجود ترسهام.
✅ کم کم مشتری پشت مشتری اومد. نیروها پیدا میشدن. هر کسی وارد تیم میشد، دو نفر دیگه رو هم با خودش میآورد. و درآمدم 20 برابر افزایش پیدا کرد. در نهایت به همون آرزویی که زمانی فقط توی ذهنم بود رسیدم:
هر ماه برای بیش از ۱۰ نفر برنامه کاری مینوشتم
✅ من تصمیم میگرفتم کی چی کار کنه
✅ هر روز به کار و نیروهام سرکشی میکردم
✅ هر شب ازم توی واتساپ نیروهام برام گزارش کار می فرستند
✅ خداروشکر الان کسب و کارم خیلی گسترده شده. خودم خیلی رشد کرده ام هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ شخصیتی، هم از لحاظ مهارت در شغلم اصلا یه آدم دیگه ای شدم و همه ی این اتفاقات از شکل گیری یک خواسته شروع شد و بعد هم با عمل به آموزه های استاد اون خواسته ام رو جدی گرفتم و به هر الهامی که در این مسیر می اومد عمل می کردم حتی وقتی که دست و پام میلرزید
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3 کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/ravanshenasi-servat3/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره روانشناسی ثروت ۳ (راه اندازی و به سود رسانی کسب و کار )
بخشی از نتایج صفورا عزیز از عمل به آموزه های دوره احساس لیاقت:
🌹🌹🌹🌹
من دوباره اومدم تا نتایجم رو آپدیت کنم.
قبلاً نتایجم رو تا اینجا نوشته بودم که با کار کردن روی دوره ۱۲ قدم، درآمدم از صفر به ماهی ۲۰ میلیون تومان رسیده بود. اما الان که مسیر رو ادامه دادم، متوجه شدم اون نتایج، تازه شروع کار بوده و بعدش کلی اتفاق فوقالعاده و شگفتانگیز برام افتاد.
من با هر حقوقی که میگرفتم، اولویتم همیشه سرمایهگذاری روی خودم بود؛ چه خرید محصولات استاد و چه تهیه پکیجهای آموزشی مرتبط با کارم. شبانهروز روی مهارتم کار میکردم و تمرین میکردم. واقعاً روزهای شگفتانگیزی بود... چون هر روز هم مهارتم بیشتر میشد، هم درآمدم و هم جایگاهم بهتر از قبل میشد.
در طی دوسالی که توی یک سالن آرایشی کار میکردم، کلی دستاورد برای خودم ساختم. چیزی که قبلاً حتی در برطرف کردن نیازهای اولیهام هم مشکل داشتم، حالا به لطف کار کردن روی مهارت و باورها، برام معجزه شده بود.
شرایط کاری من با همهی پرسنل سالن فرق میکرد. چند لِوِل بالاتر بودم. هم کار عروس انجام میدادم، هم درآمدم از همه بالاتر بود. طی دوسال درآمدم به ماهی ۷۰ تا ۸۰ میلیون تومان رسید.
دستاوردهای مادیم تو این مدت اینا بودن:
نزدیک ۳۰۰ میلیون طلا خریدم
تمام پکیجهای آموزشی مرتبط با کارم رو تهیه کردم
تقریباً اکثر دورههای استاد رو خریدم
۲۰ میلیون خرج خرید کله مانکن برای کارم کردم
گوشی آیفون ۱۶ پرومکس گرفتم نزدیک ۱۰۰ میلیون
کلی وسیله و چیزایی که سالها آرزوشو داشتم خریدم
روی پیج اینستاگرامم خیلی کار کردم. سعی کردم علاوه بر مهارت تو کارم، توی تولید محتوا هم قوی باشم. آرزوم این بود که وارد لاین آموزش بشم، رفتم دنبال کارهاش و بالاخره واردش شدم و نزدیک ۲۰ تا هنرجو تا الان آموزش دادم.
همهچیز تو اون سالن برای من تو بهترین و رویاییترین حالت ممکن بود تا جایی که نشونهها و الهامهایی رو دریافت کردم که بهم میگفت وقتشه از این سالن بیای بیرون و کسبوکار خودت رو راه بندازی.
با اینکه تو اون زمان درآمدم ۴ برابر شده بود و ماهی ۸۰ میلیون تومان میگرفتم، اما به الهامی که داشتم عمل کردم.
حدود سه ماه پیش، یعنی دو ماه مونده به عید، از کارم اومدم بیرون. بهم الهام شد که یه سالن کوچیک برای خودم بزنم. با فروش طلاهام یه جای کوچیک اجاره کردم، وسایل و تجهیزات خریدم و شروع کردم.
الان تو ماه سوم کسبوکار خودمم. مشتریهام کمکم دارن بیشتر میشن و من هیچ نگرانی بابت اجاره و هزینهها ندارم. چون تو همون هفتهی اول هر ماه، هزینههام در میاد.
احساسم بینظیره. درسته الان چون کسبوکارم رو تازه شروع کردم و مشتریهام هنوز دارن من رو پیدا میکنن، درسته درآمدم از نسبت به اون زمان که توی اون سالن کار می کردم الان کمتر هست اما این اول کاره و مهم تر از همه من حالا صاحب کسبوکار خودمم. ایدههای خودم رو اجرا میکنم و دارم تکامل خودم رو طی میکنم.
قبلاً برای دیگران کار میکردم، مشتری از صاحب سالن بود... اما الان هر مشتری که وارد سالن من میشه، برام ارزشمندترین آدم دنیاست. چون باورم رو قویتر میکنه که میتونم مشتریهای بیشتری جذب کنم.
طبق تجربه هام و نتایج از آموزه های استاد، من یقین دارم که اتفاقات شگفتانگیزتر و فوقالعادهتری برام توی مسیر جدیدم در راهه...
🌹🌹🌹🌹
اطلاعات کامل درباره آگاهی های دوره احساس لیاقت
https://abasmanesh.com/fa/product/self-worth-course/
🌹🌹🌹🌹
من دوباره اومدم تا نتایجم رو آپدیت کنم.
قبلاً نتایجم رو تا اینجا نوشته بودم که با کار کردن روی دوره ۱۲ قدم، درآمدم از صفر به ماهی ۲۰ میلیون تومان رسیده بود. اما الان که مسیر رو ادامه دادم، متوجه شدم اون نتایج، تازه شروع کار بوده و بعدش کلی اتفاق فوقالعاده و شگفتانگیز برام افتاد.
من با هر حقوقی که میگرفتم، اولویتم همیشه سرمایهگذاری روی خودم بود؛ چه خرید محصولات استاد و چه تهیه پکیجهای آموزشی مرتبط با کارم. شبانهروز روی مهارتم کار میکردم و تمرین میکردم. واقعاً روزهای شگفتانگیزی بود... چون هر روز هم مهارتم بیشتر میشد، هم درآمدم و هم جایگاهم بهتر از قبل میشد.
در طی دوسالی که توی یک سالن آرایشی کار میکردم، کلی دستاورد برای خودم ساختم. چیزی که قبلاً حتی در برطرف کردن نیازهای اولیهام هم مشکل داشتم، حالا به لطف کار کردن روی مهارت و باورها، برام معجزه شده بود.
شرایط کاری من با همهی پرسنل سالن فرق میکرد. چند لِوِل بالاتر بودم. هم کار عروس انجام میدادم، هم درآمدم از همه بالاتر بود. طی دوسال درآمدم به ماهی ۷۰ تا ۸۰ میلیون تومان رسید.
دستاوردهای مادیم تو این مدت اینا بودن:
نزدیک ۳۰۰ میلیون طلا خریدم
تمام پکیجهای آموزشی مرتبط با کارم رو تهیه کردم
تقریباً اکثر دورههای استاد رو خریدم
۲۰ میلیون خرج خرید کله مانکن برای کارم کردم
گوشی آیفون ۱۶ پرومکس گرفتم نزدیک ۱۰۰ میلیون
کلی وسیله و چیزایی که سالها آرزوشو داشتم خریدم
روی پیج اینستاگرامم خیلی کار کردم. سعی کردم علاوه بر مهارت تو کارم، توی تولید محتوا هم قوی باشم. آرزوم این بود که وارد لاین آموزش بشم، رفتم دنبال کارهاش و بالاخره واردش شدم و نزدیک ۲۰ تا هنرجو تا الان آموزش دادم.
همهچیز تو اون سالن برای من تو بهترین و رویاییترین حالت ممکن بود تا جایی که نشونهها و الهامهایی رو دریافت کردم که بهم میگفت وقتشه از این سالن بیای بیرون و کسبوکار خودت رو راه بندازی.
با اینکه تو اون زمان درآمدم ۴ برابر شده بود و ماهی ۸۰ میلیون تومان میگرفتم، اما به الهامی که داشتم عمل کردم.
حدود سه ماه پیش، یعنی دو ماه مونده به عید، از کارم اومدم بیرون. بهم الهام شد که یه سالن کوچیک برای خودم بزنم. با فروش طلاهام یه جای کوچیک اجاره کردم، وسایل و تجهیزات خریدم و شروع کردم.
الان تو ماه سوم کسبوکار خودمم. مشتریهام کمکم دارن بیشتر میشن و من هیچ نگرانی بابت اجاره و هزینهها ندارم. چون تو همون هفتهی اول هر ماه، هزینههام در میاد.
احساسم بینظیره. درسته الان چون کسبوکارم رو تازه شروع کردم و مشتریهام هنوز دارن من رو پیدا میکنن، درسته درآمدم از نسبت به اون زمان که توی اون سالن کار می کردم الان کمتر هست اما این اول کاره و مهم تر از همه من حالا صاحب کسبوکار خودمم. ایدههای خودم رو اجرا میکنم و دارم تکامل خودم رو طی میکنم.
قبلاً برای دیگران کار میکردم، مشتری از صاحب سالن بود... اما الان هر مشتری که وارد سالن من میشه، برام ارزشمندترین آدم دنیاست. چون باورم رو قویتر میکنه که میتونم مشتریهای بیشتری جذب کنم.
طبق تجربه هام و نتایج از آموزه های استاد، من یقین دارم که اتفاقات شگفتانگیزتر و فوقالعادهتری برام توی مسیر جدیدم در راهه...
🌹🌹🌹🌹
اطلاعات کامل درباره آگاهی های دوره احساس لیاقت
https://abasmanesh.com/fa/product/self-worth-course/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «احساس لیاقت»
بخشی از نتایج سحر عزیز از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی
🌹🌹🌹🌹
تا قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من با اینکه لاغر بودم اما از بیماریهای زیادی رنج میبردم. بارها هزینه های زیادی کرده بودم، پیش دکتر رفته بودم، ورزش و پیادهروی کرده بودم اما با وجود این همه هزینه، هیچ نتیجهای نمیگرفتم و بیماری هام درمان نشده بود. تا اینکه از دکتر رفتن و هزینه کردن خسته شدم و یه روز فقط از خدا خواستم کمکم کنه و راه درست رو نشونم بده. بعد از مدتی دیدم استاد دوره قانون سلامتی رو معرفی کردن. اون موقع پول خرید دوره رو نداشتم، اما با ذوق زیاد هر روز میرفتم تو سایت و نتایج دانشجویان دوره قانون سلامتی رو میخوندم. دائم با خودم میگفتم: «من باید این دوره رو بخرم، باید!»
به طرز معجزهآسایی خداوند هزینه دوره رو برام جور کرد. وقتی دوره رو خریدم، از فرداش زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و از همون روزها معجزهها در بدن من و زندگی من شروع شد. تمام اون بیماریهایی که سالها برام درد و هزینه و ناراحتی داشتن، یکییکی و به راحتی برطرف شدن.
الان، روزی نیست که بابت این انرژی بالا، این بدن سالم و این اندام زیبا و خوش فرم از خداوند به خاطر هدایتم به دوره قانون سلامتی تشکر نکنم.همیشه هم به خواهرم که باهم توی این مسیر هستیم، میگم: «هرچقدر بابت زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی شکر کنم، بازم کمه!»
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
🌹🌹🌹🌹
تا قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من با اینکه لاغر بودم اما از بیماریهای زیادی رنج میبردم. بارها هزینه های زیادی کرده بودم، پیش دکتر رفته بودم، ورزش و پیادهروی کرده بودم اما با وجود این همه هزینه، هیچ نتیجهای نمیگرفتم و بیماری هام درمان نشده بود. تا اینکه از دکتر رفتن و هزینه کردن خسته شدم و یه روز فقط از خدا خواستم کمکم کنه و راه درست رو نشونم بده. بعد از مدتی دیدم استاد دوره قانون سلامتی رو معرفی کردن. اون موقع پول خرید دوره رو نداشتم، اما با ذوق زیاد هر روز میرفتم تو سایت و نتایج دانشجویان دوره قانون سلامتی رو میخوندم. دائم با خودم میگفتم: «من باید این دوره رو بخرم، باید!»
به طرز معجزهآسایی خداوند هزینه دوره رو برام جور کرد. وقتی دوره رو خریدم، از فرداش زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم و از همون روزها معجزهها در بدن من و زندگی من شروع شد. تمام اون بیماریهایی که سالها برام درد و هزینه و ناراحتی داشتن، یکییکی و به راحتی برطرف شدن.
الان، روزی نیست که بابت این انرژی بالا، این بدن سالم و این اندام زیبا و خوش فرم از خداوند به خاطر هدایتم به دوره قانون سلامتی تشکر نکنم.همیشه هم به خواهرم که باهم توی این مسیر هستیم، میگم: «هرچقدر بابت زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی شکر کنم، بازم کمه!»
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «قانون سلامتی»
بخشی از نتایج مهشید عزیز از عمل به آموزه های دوره 12 قدم:
🌹🌹🌹🌹
من دارم با آموزههای دوره ۱۲ قدم کار میکنم و میخوام بخشی از نتایجی که در این مدت تجربه کردم رو بنویسم؛ شاید انگیزهای بشه برای بقیه دوستانی که در این مسیر هستن یا تازه میخوان وارد این مسیر بشن.
در این مدت که تمرکزم رو گذاشتم روی کار کردن با دوره ۱۲ قدم و مهمتر از اون، عمل کردن به آموزههاش، نتایج خیلی فوقالعادهای رو تجربه کردم:
✅ درآمدم ۵ برابر شده
✅ خیلی راحتتر از قبل میتونم خرید کنم و از خرید کردنم لذت ببرم
✅ رابطهم با خانوادهام خیلی بهتر و صمیمیتر شده
✅ شبهای زیادی خانوادهام رو میبرم رستوران و از بودن باهاشون لذت میبرم
✅ میتونم خانوادهام رو خوشحال کنم و این برای من یکی از قشنگترین نتایج بوده
✅ حال دلم واقعا خوبه و آرامش خیلی بیشتری دارم
✅ احساس میکنم امسال یکی از پُردستاوردترین سالهای زندگی من خواهد بود
این نتایج برای من یه پیام خیلی واضح داشت:
مسیرِ درست همینه...
کافیه بیشتر روی خودمون کار کنیم، بیشتر به آموزههای استاد عمل کنیم، بیشتر ذهن و باورهای خودمون رو تغییر بدیم... نتیجهها خودشون میان، حتی از جاهایی که فکرش رو هم نمیکنیم.
واقعا به این باور رسیدم که:
به اندازهای که روی خودت کار میکنی، به همون اندازه نتیجه میگیری...
به اندازهای که باورهات تغییر میکنه، شرایط بیرون هم تغییر میکنه...
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره 12 قدم کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/12steps-course/
🌹🌹🌹🌹
من دارم با آموزههای دوره ۱۲ قدم کار میکنم و میخوام بخشی از نتایجی که در این مدت تجربه کردم رو بنویسم؛ شاید انگیزهای بشه برای بقیه دوستانی که در این مسیر هستن یا تازه میخوان وارد این مسیر بشن.
در این مدت که تمرکزم رو گذاشتم روی کار کردن با دوره ۱۲ قدم و مهمتر از اون، عمل کردن به آموزههاش، نتایج خیلی فوقالعادهای رو تجربه کردم:
✅ درآمدم ۵ برابر شده
✅ خیلی راحتتر از قبل میتونم خرید کنم و از خرید کردنم لذت ببرم
✅ رابطهم با خانوادهام خیلی بهتر و صمیمیتر شده
✅ شبهای زیادی خانوادهام رو میبرم رستوران و از بودن باهاشون لذت میبرم
✅ میتونم خانوادهام رو خوشحال کنم و این برای من یکی از قشنگترین نتایج بوده
✅ حال دلم واقعا خوبه و آرامش خیلی بیشتری دارم
✅ احساس میکنم امسال یکی از پُردستاوردترین سالهای زندگی من خواهد بود
این نتایج برای من یه پیام خیلی واضح داشت:
مسیرِ درست همینه...
کافیه بیشتر روی خودمون کار کنیم، بیشتر به آموزههای استاد عمل کنیم، بیشتر ذهن و باورهای خودمون رو تغییر بدیم... نتیجهها خودشون میان، حتی از جاهایی که فکرش رو هم نمیکنیم.
واقعا به این باور رسیدم که:
به اندازهای که روی خودت کار میکنی، به همون اندازه نتیجه میگیری...
به اندازهای که باورهات تغییر میکنه، شرایط بیرون هم تغییر میکنه...
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره 12 قدم کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/12steps-course/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره های «۱۲ قدم»
بخشی از نتایج ابوالفضل عزیز از عمل به آگاهی های دوره عزت نفس
🌹🌹🌹🌹
داستان آشنایی من با آموزه های استاد عباس منش، برمیگرده به سال ۱۴۰۰، زمانی که از قوانین آگاه نبودم. زندگی برام پر از مشکلاتی بود که اون موقع اونها رو به عنوان "مشکل" میدیدم، نه تضادهایی برای رشد و پیشرفت. فیلمهای غمگین میدیدم، اشعار غمگین میخوندم، ذهنم پر از باورهای تاریک و پوچ بود و مدارم روزبهروز پایینتر میرفت.
همهچیز تا جایی پیش رفت که سال ۱۴۰۰، معدهام به شدت دچار مشکل شد. دو بار پیش دکتر فوق تخصص رفتم، چندین بار دکتر عمومی و طب سنتی رو امتحان کردم، اما هیچ درمانی جواب نمیداد. در عرض سه ماه، ۱۱ کیلو وزن کم کردم. نهتنها مشکل معده داشتم، بلکه روحیهام هم بهشدت خراب شده بود. روزانه چندین قرص مصرف میکردم و امیدی به بهبود نداشتم.
تا اینکه از ته قلبم گفتم: "خدایا، به فریادم برس." از خدا خواستم که دوباره سالم باشم، از غذا خوردن لذت ببرم، معدهام عالی کار کنه، شاد باشم، عاشق باشم، خوشبخت باشم. گفتم: "خدایا، من هر راهی رو رفتم و نتیجه نگرفتم، تو خودت راه رو نشونم بده."
چند روز بعد، توی باشگاه بدنسازی، یه دوست قدیمی دوران دبیرستان رو دیدم. میلاد که همیشه براش دعای خیر میکنم. وقتی از اوضاع و احوالم براش گفتم، گفت: "میخوای حالت خوب بشه؟" گفتم: "آره." گفت: به سایت abasmanesh.com برو و فایلها رو گوش کن که زندگیت رو دگرگون می کنه. اما من گوش ندادم. یه مدت گذشت. یه روز یهدفعه یاد اون سایت افتادم، وارد سایت شدم و شروع کردم به دانلود فایلها.
اولین فایلی که باز کردم این جمله رو از استاد شنیدم:
"به نام خدای مهربان، من سید حسین عباس منش هستم. من شش ساله که حتی یکبار هم مریض نشدم، همیشه تنم سالمه و هیچ قرص و آمپولی مصرف نکردم."
با شنیدن این جمله، چشمهام برق زد. با خودم گفتم: "چقدر خوب! یعنی میشه منم اینطوری همیشه سالم باشم؟"
بعد فایل "فقط روی خدا حساب باز کن" رو بارها و بارها گوش دادم و هر بار گریه کردم. فهمیدم که سالها چقدر به خودم ظلم کردم، چقدر وجودم پر از شرک و احساس گناه بوده و این مسیر رو ادامه می دادم تا اینکه کمکم، نتایج وارد زندگیم شد. ایمانم بیشتر شد، آرامشم بیشتر شد، امیدم به خدا قویتر شد. قرصهام رو کمتر و کمتر کردم، تا اینکه یه روز، همهی قرصها رو ریختم توی سطل آشغال و گفتم: "خدایا، من شفای واقعی رو از تو میخوام."
با گوش دادن به آموزه های استاد و عمل به این آموزه ها:
معدهام خوب شد و ایمانم به خداوند صدها برابر شد. این نتایج من رو مشتاق کرد تا هر روز مشتاق تر به این مسیر ادامه بدم. فایلهای "توحید عملی" استاد عباس منش من رو دگرگون کرد و بعد دوره عزت نفس رو خریدم. من هر روز با عشق به آموزه ها گوش می دادم، سپاسگزاری رو هر شب انجام میدادم و دفتر مخصوص براش داشتم و بعد... یه اتفاق بزرگ افتاد. و عشق زندگیم، مهسا، وارد زندگیم شد.
اون روز، برای خرید به سرای ایرانی رفته بودم. وقتی رفتم پشت باجه برای حساب کردن، عشق زندگیم رو برای اولین بار دیدم. همون لحظه، قلبم بهم گفت که پیشنهاد آشنایی بدم.
با شجاعت جلو رفتم، شمارهام رو دادم. فردا صبحش اون بهم پیام داد و رابطهی عاشقانهی ما آغاز شد. بعد از پنج ماه، ازدواج کردیم و الان رابطهای عاشقانه و فوقالعاده داریم. لحظهبهلحظهاش پر از عشق، شادی و آرامشه.
استاد با عمل به آموزه های شما ما خونه ساختیم، ماشین خریدیم، کلی وسایل قشنگ تهیه کردیم و داریم با عشق با هم زندگی میکنیم و الان هم به لطف الله یکتا و هدایتهای خداوند، کسبوکار خودم رو شروع کردم و دارم هر روز رشد میکنم.
همهی اینها نتیجهی حضورم در این مسیر نورانی، گوش دادن بارها و بارها به آموزه های استاد عباس منش و عمل کردن به آموزههاست.**
به تازگی دوره "عشق و مودت" رو خریدم و دارم روی آموزه های این دوره کار می کنم و آرامشم هزار برابر شده. همهچیز داره دقیقاً همونطوری که میخوام پیش میره.
می خوام بگم اگر داری این متن رو میخونی، بدون که این مسیر درسته. فقط و فقط باید ادامه بده و قطعش نکنی.
👇👇👇👇
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره عزت نفس ، کلیک کنید
https://abasmanesh.com/fa/product/the-period-of-self-esteem/
🌹🌹🌹🌹
داستان آشنایی من با آموزه های استاد عباس منش، برمیگرده به سال ۱۴۰۰، زمانی که از قوانین آگاه نبودم. زندگی برام پر از مشکلاتی بود که اون موقع اونها رو به عنوان "مشکل" میدیدم، نه تضادهایی برای رشد و پیشرفت. فیلمهای غمگین میدیدم، اشعار غمگین میخوندم، ذهنم پر از باورهای تاریک و پوچ بود و مدارم روزبهروز پایینتر میرفت.
همهچیز تا جایی پیش رفت که سال ۱۴۰۰، معدهام به شدت دچار مشکل شد. دو بار پیش دکتر فوق تخصص رفتم، چندین بار دکتر عمومی و طب سنتی رو امتحان کردم، اما هیچ درمانی جواب نمیداد. در عرض سه ماه، ۱۱ کیلو وزن کم کردم. نهتنها مشکل معده داشتم، بلکه روحیهام هم بهشدت خراب شده بود. روزانه چندین قرص مصرف میکردم و امیدی به بهبود نداشتم.
تا اینکه از ته قلبم گفتم: "خدایا، به فریادم برس." از خدا خواستم که دوباره سالم باشم، از غذا خوردن لذت ببرم، معدهام عالی کار کنه، شاد باشم، عاشق باشم، خوشبخت باشم. گفتم: "خدایا، من هر راهی رو رفتم و نتیجه نگرفتم، تو خودت راه رو نشونم بده."
چند روز بعد، توی باشگاه بدنسازی، یه دوست قدیمی دوران دبیرستان رو دیدم. میلاد که همیشه براش دعای خیر میکنم. وقتی از اوضاع و احوالم براش گفتم، گفت: "میخوای حالت خوب بشه؟" گفتم: "آره." گفت: به سایت abasmanesh.com برو و فایلها رو گوش کن که زندگیت رو دگرگون می کنه. اما من گوش ندادم. یه مدت گذشت. یه روز یهدفعه یاد اون سایت افتادم، وارد سایت شدم و شروع کردم به دانلود فایلها.
اولین فایلی که باز کردم این جمله رو از استاد شنیدم:
"به نام خدای مهربان، من سید حسین عباس منش هستم. من شش ساله که حتی یکبار هم مریض نشدم، همیشه تنم سالمه و هیچ قرص و آمپولی مصرف نکردم."
با شنیدن این جمله، چشمهام برق زد. با خودم گفتم: "چقدر خوب! یعنی میشه منم اینطوری همیشه سالم باشم؟"
بعد فایل "فقط روی خدا حساب باز کن" رو بارها و بارها گوش دادم و هر بار گریه کردم. فهمیدم که سالها چقدر به خودم ظلم کردم، چقدر وجودم پر از شرک و احساس گناه بوده و این مسیر رو ادامه می دادم تا اینکه کمکم، نتایج وارد زندگیم شد. ایمانم بیشتر شد، آرامشم بیشتر شد، امیدم به خدا قویتر شد. قرصهام رو کمتر و کمتر کردم، تا اینکه یه روز، همهی قرصها رو ریختم توی سطل آشغال و گفتم: "خدایا، من شفای واقعی رو از تو میخوام."
با گوش دادن به آموزه های استاد و عمل به این آموزه ها:
معدهام خوب شد و ایمانم به خداوند صدها برابر شد. این نتایج من رو مشتاق کرد تا هر روز مشتاق تر به این مسیر ادامه بدم. فایلهای "توحید عملی" استاد عباس منش من رو دگرگون کرد و بعد دوره عزت نفس رو خریدم. من هر روز با عشق به آموزه ها گوش می دادم، سپاسگزاری رو هر شب انجام میدادم و دفتر مخصوص براش داشتم و بعد... یه اتفاق بزرگ افتاد. و عشق زندگیم، مهسا، وارد زندگیم شد.
اون روز، برای خرید به سرای ایرانی رفته بودم. وقتی رفتم پشت باجه برای حساب کردن، عشق زندگیم رو برای اولین بار دیدم. همون لحظه، قلبم بهم گفت که پیشنهاد آشنایی بدم.
با شجاعت جلو رفتم، شمارهام رو دادم. فردا صبحش اون بهم پیام داد و رابطهی عاشقانهی ما آغاز شد. بعد از پنج ماه، ازدواج کردیم و الان رابطهای عاشقانه و فوقالعاده داریم. لحظهبهلحظهاش پر از عشق، شادی و آرامشه.
استاد با عمل به آموزه های شما ما خونه ساختیم، ماشین خریدیم، کلی وسایل قشنگ تهیه کردیم و داریم با عشق با هم زندگی میکنیم و الان هم به لطف الله یکتا و هدایتهای خداوند، کسبوکار خودم رو شروع کردم و دارم هر روز رشد میکنم.
همهی اینها نتیجهی حضورم در این مسیر نورانی، گوش دادن بارها و بارها به آموزه های استاد عباس منش و عمل کردن به آموزههاست.**
به تازگی دوره "عشق و مودت" رو خریدم و دارم روی آموزه های این دوره کار می کنم و آرامشم هزار برابر شده. همهچیز داره دقیقاً همونطوری که میخوام پیش میره.
می خوام بگم اگر داری این متن رو میخونی، بدون که این مسیر درسته. فقط و فقط باید ادامه بده و قطعش نکنی.
👇👇👇👇
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره عزت نفس ، کلیک کنید
https://abasmanesh.com/fa/product/the-period-of-self-esteem/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره عزت نفس
بخشی از نتایج حمید عزیز از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی:
🌹🌹🌹🌹
میخواستم از نتایجی بنویسم که تا امروز از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی گرفتم. الان کمتر از 3 ماه هست که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من بعد از خوردن ناهار به شدت خوابم میاومد. اما الان این مسلئه کاملاً رفع شده.
همیشه بعد از خواب ظهر بدندرد عجیبی داشتم، در حدی که خانمم باید من رو ماساژ میداد تا بتونم از جام بلند شم. اما الان این مسئله هم کاملاً رفع شده.
حس خوابآلودگی همیشگی داشتم، طوری که در طول ۲۴ ساعت مدام خمیازه میکشیدم. از خودم شاکی بودم که چرا من همیشه اینجوریم ولی بقیه نه. اینم کامل رفع شده.
نمیتونستم بیشتر از نیم ساعت روی یه مطلب تمرکز کنم. اما الان راحت دو ساعت میخونم بدون اینکه حواسم پرت بشه.
همیشه آبریزش بینی و حس سرماخوردگی داشتم، حتی زمستونها شدیدتر میشد. اما الان حتی در اوج سرما هم کاملاً رفع شده.
خیلی سرمایی بودم. الان در برابر سرمای سوزان زنجان اصلاً اذیت نمیشم. واقعاً شگفتانگیزه.
قبلاً کلی چربی دور شکمم داشتم، الان کاملاً از بین رفته. وزنم از ۷۸ کیلو به حدود ۶۷–۶۸ کیلو رسیده.
قبل از دوره قانون سلامتی، یه ساعت سر کار که راه میرفتم پا درد میگرفتم. الان تا آخر تایم کاری یا حتی خونه هم که میام، هیچ مشکلی ندارم.
قبل از دوره قانون سلامتی کماعصاب بودم، دائم با همسرم جر و بحث میکردم. اون میگفت عصبیام ولی خودم باور نمیکردم. الان تا ۹۸٪ بهتر شدم.
تنبلی و عقبانداختن کارام تا حد زیادی از بین رفته، شاید ۵۰ تا ۶۰ درصد بهتر شدم.
قبل از دوره قانون سلامتی خیلی میخوابیدم، ولی الان خوابم کمتر و باکیفیتتر شده. بعد از بیداری هم اصلاً حس خوابآلودگی ندارم.
اعتماد به نفسم شاید ۵۰٪ بیشتر شده.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، پوست سرم خیلی چرب بود، اذیتم میکرد. الان الان پوست سرم کاملا نرمال شده.
قبل از دوره قانون سلامتی، کمحوصله بودم، الان خیلی بهتر شدم.
قبل از دوره قانون سلامتی مشکل تکرر ادرار داشتم. وقتی میخواستیم بریم بیرون، تو یه ساعت اول چندین بار مجبور میشدم برم دستشویی. بعد از صبحونه، هضم غذا برام سخت بود و مجبور میشدم چندین بار دستشویی برم. اما الان هم صبحونه رو حذف کردم، هم تمام اون مسائل کاملا از بین رفتن.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، ۸ ساعت کار میکردم اونم به زور، ولی الان راحت تا ۱۶ ساعت کار میکنم. حتی اگه همسرم ناراحت نشه، تا ۲۴ ساعت هم میتونم کار کنم، چیزی که اصلاً تو تصورم هم نمیگنجید.
و اما یه نتیجه عالی که گرفتم این هست که:
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، دچار کمر درد، درد در کشاله ران و سوزش کف پا بودم. اما در همین مدت کوتاه کمتر از سه ماه، همهشون به طرز عجیبی کامل حل شدن.
استاد عزیز، بینهایت بابت دوره قانون سلامتی ازتون سپاسگزارم.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
🌹🌹🌹🌹
میخواستم از نتایجی بنویسم که تا امروز از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی گرفتم. الان کمتر از 3 ماه هست که به شیوه دوره قانون سلامتی زندگی می کنم.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، من بعد از خوردن ناهار به شدت خوابم میاومد. اما الان این مسلئه کاملاً رفع شده.
همیشه بعد از خواب ظهر بدندرد عجیبی داشتم، در حدی که خانمم باید من رو ماساژ میداد تا بتونم از جام بلند شم. اما الان این مسئله هم کاملاً رفع شده.
حس خوابآلودگی همیشگی داشتم، طوری که در طول ۲۴ ساعت مدام خمیازه میکشیدم. از خودم شاکی بودم که چرا من همیشه اینجوریم ولی بقیه نه. اینم کامل رفع شده.
نمیتونستم بیشتر از نیم ساعت روی یه مطلب تمرکز کنم. اما الان راحت دو ساعت میخونم بدون اینکه حواسم پرت بشه.
همیشه آبریزش بینی و حس سرماخوردگی داشتم، حتی زمستونها شدیدتر میشد. اما الان حتی در اوج سرما هم کاملاً رفع شده.
خیلی سرمایی بودم. الان در برابر سرمای سوزان زنجان اصلاً اذیت نمیشم. واقعاً شگفتانگیزه.
قبلاً کلی چربی دور شکمم داشتم، الان کاملاً از بین رفته. وزنم از ۷۸ کیلو به حدود ۶۷–۶۸ کیلو رسیده.
قبل از دوره قانون سلامتی، یه ساعت سر کار که راه میرفتم پا درد میگرفتم. الان تا آخر تایم کاری یا حتی خونه هم که میام، هیچ مشکلی ندارم.
قبل از دوره قانون سلامتی کماعصاب بودم، دائم با همسرم جر و بحث میکردم. اون میگفت عصبیام ولی خودم باور نمیکردم. الان تا ۹۸٪ بهتر شدم.
تنبلی و عقبانداختن کارام تا حد زیادی از بین رفته، شاید ۵۰ تا ۶۰ درصد بهتر شدم.
قبل از دوره قانون سلامتی خیلی میخوابیدم، ولی الان خوابم کمتر و باکیفیتتر شده. بعد از بیداری هم اصلاً حس خوابآلودگی ندارم.
اعتماد به نفسم شاید ۵۰٪ بیشتر شده.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، پوست سرم خیلی چرب بود، اذیتم میکرد. الان الان پوست سرم کاملا نرمال شده.
قبل از دوره قانون سلامتی، کمحوصله بودم، الان خیلی بهتر شدم.
قبل از دوره قانون سلامتی مشکل تکرر ادرار داشتم. وقتی میخواستیم بریم بیرون، تو یه ساعت اول چندین بار مجبور میشدم برم دستشویی. بعد از صبحونه، هضم غذا برام سخت بود و مجبور میشدم چندین بار دستشویی برم. اما الان هم صبحونه رو حذف کردم، هم تمام اون مسائل کاملا از بین رفتن.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، ۸ ساعت کار میکردم اونم به زور، ولی الان راحت تا ۱۶ ساعت کار میکنم. حتی اگه همسرم ناراحت نشه، تا ۲۴ ساعت هم میتونم کار کنم، چیزی که اصلاً تو تصورم هم نمیگنجید.
و اما یه نتیجه عالی که گرفتم این هست که:
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، دچار کمر درد، درد در کشاله ران و سوزش کف پا بودم. اما در همین مدت کوتاه کمتر از سه ماه، همهشون به طرز عجیبی کامل حل شدن.
استاد عزیز، بینهایت بابت دوره قانون سلامتی ازتون سپاسگزارم.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «قانون سلامتی»
بخشی از نتایج محمد عزیز از عمل به آموزه های دوره هم جهت با جریان خداوند:
🌹🌹🌹🌹
دوره هم جهت با جریان خداوند، سراسر آگاهی خالص هستند. جلسات مراقبه در این دوره از آن دسته آگاهی های هستند که حتی اگر صد بار در یک روز گوش دهیم، هر بار چند پله بالاتر میرویم.
من هر بار این جلسات را گوش میدهم، احساس میکنم یک نفر قبل از من، راه را برای من هموار کرده، موانع را برداشته و مسیر را به بهترین شکل برای رساندن من به مقصد فراهم ساخته است.
من خودم فروشندهام و از زمانی که وارد دوره هم جهت با جریان خداوند شده ام—مخصوصا بعد از گوش دادن به جلسات مراقبه—تغییرات زیاد را در کارم دارم تجربه میکنم. همه چیز آسانتر شده، مشتریها راحتتر خرید میکنند، روابطم با آنها صمیمیتر و پرانرژیتر شده و واقعاً احساس میکنم \\\"آسان شدهام برای آسانیها.\\\"
خدایا شکرت برای این مسیر زیبا، و ممنونم از شما استاد عزیز برای این هدایت الهامبخش.
🌹🌹🌹🌹🌹
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره هم جهت با جریان خداوند
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/aligned-with-flow-of-god-course/
🌹🌹🌹🌹
دوره هم جهت با جریان خداوند، سراسر آگاهی خالص هستند. جلسات مراقبه در این دوره از آن دسته آگاهی های هستند که حتی اگر صد بار در یک روز گوش دهیم، هر بار چند پله بالاتر میرویم.
من هر بار این جلسات را گوش میدهم، احساس میکنم یک نفر قبل از من، راه را برای من هموار کرده، موانع را برداشته و مسیر را به بهترین شکل برای رساندن من به مقصد فراهم ساخته است.
من خودم فروشندهام و از زمانی که وارد دوره هم جهت با جریان خداوند شده ام—مخصوصا بعد از گوش دادن به جلسات مراقبه—تغییرات زیاد را در کارم دارم تجربه میکنم. همه چیز آسانتر شده، مشتریها راحتتر خرید میکنند، روابطم با آنها صمیمیتر و پرانرژیتر شده و واقعاً احساس میکنم \\\"آسان شدهام برای آسانیها.\\\"
خدایا شکرت برای این مسیر زیبا، و ممنونم از شما استاد عزیز برای این هدایت الهامبخش.
🌹🌹🌹🌹🌹
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره هم جهت با جریان خداوند
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/aligned-with-flow-of-god-course/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «همجهت با جریان خداوند»
بخشی از نتایج احمد عزیز از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی:
🌹🌹🌹🌹
زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی کلی نتایج عالی در سلامتی و تناسب اندام من ایجاد کرده. قبل از این دوره، دچار غلظت خون و پیشدیابت بودم. صورتم و بدنم همیشه جوش میزد و برای پاکسازی خونم دنبال حجامت بودم. اما الان، به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، تمام این مشکلات حل شده.
پوست صورتم آنقدر روشن، صاف و شفاف شده که کارگرم بهم گفت: آدم احساس میکنه چراغ قوه رو صورتت بگیرم، نور ازش رد میشه! این یعنی خون بدنم تا این حد تمیز شده.
فارغ از همه نتایجی که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی برام ایجاد کرده، دیروز یه اتفاق جالب افتاد که خواستم اینجا بگم. به خاطر یه حادثه، جراحی کرده بودم و باید یه سری دارو مصرف میکردم. بین داروهام، یه قرص برای کاهش استرس ناشی از حادثه تجویز شده بود. بعد از مصرفش، دچار عوارض شدم و رفتم پیش دکتر.
وقتی مشکلم رو توضیح دادم، دکتر از شدت خنده غش کرد! گفتم: چرا میخندین دکتر؟
گفت: پسر، چقدر بدنت پاکه!
گفتم: یعنی چی؟
گفت: آنقدر ورودی ناسالم به بدنت ندادی که سیستم بدنت خیلی تمیزه دیگه… بعد ادامه داد: من این قرص رو به بچهی ششساله میدم، معمولاً والدینش میگن که اثر نکرده و بچه از شب تا صبح بیدار بوده و دوزش رو بیشتر کن! اما بدن تو آنقدر پاکه که یه روز کامل تو رو به خواب برده! از این دوز کمتر وجود نداره، نصفش کن ببینیم چی میشه!
واقعاً خواستم بگم مرسی استاد! کاری کردی که یه دکتر با تجربه، از تعجب شاخ درآورده بود. هر چقدر ازتون تشکر کنم کمه. دمتون گرم، من حتی غذا خوردن هم بلد نبودم، شما یادم دادید.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
🌹🌹🌹🌹
زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی کلی نتایج عالی در سلامتی و تناسب اندام من ایجاد کرده. قبل از این دوره، دچار غلظت خون و پیشدیابت بودم. صورتم و بدنم همیشه جوش میزد و برای پاکسازی خونم دنبال حجامت بودم. اما الان، به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، تمام این مشکلات حل شده.
پوست صورتم آنقدر روشن، صاف و شفاف شده که کارگرم بهم گفت: آدم احساس میکنه چراغ قوه رو صورتت بگیرم، نور ازش رد میشه! این یعنی خون بدنم تا این حد تمیز شده.
فارغ از همه نتایجی که زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی برام ایجاد کرده، دیروز یه اتفاق جالب افتاد که خواستم اینجا بگم. به خاطر یه حادثه، جراحی کرده بودم و باید یه سری دارو مصرف میکردم. بین داروهام، یه قرص برای کاهش استرس ناشی از حادثه تجویز شده بود. بعد از مصرفش، دچار عوارض شدم و رفتم پیش دکتر.
وقتی مشکلم رو توضیح دادم، دکتر از شدت خنده غش کرد! گفتم: چرا میخندین دکتر؟
گفت: پسر، چقدر بدنت پاکه!
گفتم: یعنی چی؟
گفت: آنقدر ورودی ناسالم به بدنت ندادی که سیستم بدنت خیلی تمیزه دیگه… بعد ادامه داد: من این قرص رو به بچهی ششساله میدم، معمولاً والدینش میگن که اثر نکرده و بچه از شب تا صبح بیدار بوده و دوزش رو بیشتر کن! اما بدن تو آنقدر پاکه که یه روز کامل تو رو به خواب برده! از این دوز کمتر وجود نداره، نصفش کن ببینیم چی میشه!
واقعاً خواستم بگم مرسی استاد! کاری کردی که یه دکتر با تجربه، از تعجب شاخ درآورده بود. هر چقدر ازتون تشکر کنم کمه. دمتون گرم، من حتی غذا خوردن هم بلد نبودم، شما یادم دادید.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «قانون سلامتی»
بخشی از نتایج نسرین عزیز از عمل به آگاهی های دوره قانون سلامتی
🌹🌹🌹🌹
من ۵۰ روزه که به شیوهی دوره قانون سلامتی زندگی میکنم و نتایج فوقالعادهای گرفتم.
۳۶ سالمه و از حدود ۱۳ سال پیش درد کمرم شروع شد و روزبهروز بیشتر شد، طوری که اواخر، حتی توی خواب هم درد رو حس میکردم. راه رفتن برام سخت شده بود، حتی مسیرهای کوتاه رو مجبور بودم با ماشین برم. جالبه که متخصص ارتوپد بهم گفته بود پیادهروی نکن، برات خوب نیست. اما به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی توی این 50 روز، وضعیت سلامتی من دگرگون شده. الان به لطف خدا، مشکل کمر دردم بیش از 90 درصد بهبود پیدا کرده و درمان شده. به راحتی روزی یک ساعت پیاده روی میکنم اونم بدون درد و کاملاً راحت. این نتیجه واقعاً برای من یک معجزه است.
برعکس قبل که برای انجام کارهای روزمره نیاز به کمک داشتم، الان خیلی راحت و مستقل کارهام رو انجام میدم و این نتایج توی سلامتیم، اعتمادبهنفسم رو خیلی بیشتر کرده چون می تونم روی خودم حساب کنم.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی در طول روز همیشه خوابآلود و خسته بودم، اما الان سرحال هستم. صبحها زودتر بیدار میشم و انرژیام توی بیشتر ساعات روز بالاست.
نفخ شکم دیگه ندارم. حالت نفستنگی که قبل از دوره داشتم، کلاً درمان شده طوری که اصلاً یادم رفته بود من این مشکل رو داشتم.
رنگ دندونام سفیدتر شده و دیگه جرم نمیگیرن.
پوستم که قبلاً توی فصل سرما خشک و دهیدراته میشد، الان مرطوب و نرمه و دیگه اصلاً از آبرسان استفاده نمیکنم، چون نیازی ندارم.
مدفوع و گاز معده ام دیگه بوی بد نمیده.
من تتو کار هستم و الان موقع کار تتو، دیگه مثل قبل به چشمام فشار نمیاد، دیدم بهتر شده و در کل موقع کار راحتترم.
وزنم از ۵۲ کیلو به ۴۹/۵ رسیده و دور شکمم ۸ سانت کوچیکتر شده. در کل، از وضعیتم خیلی راضیام و مطمئنم که اگر ادامه بدم، نتایج شگفتانگیزتری هم در راهه.
خدا رو شکر میکنم که به مسیر دوره قانون سلامتی هدایت شدم. قبل از این دوره که با اون همه مسئله در سلامتیم مواجه بودم، همیشه ته دلم یه ندایی میگفت که یه راهی برای سلامتی کامل وجود داره. من مطمئن بودم که وجود داره و بالاخره به سمتش هدایت شدم. استاد عزیزم، واژهی تشکر خیلی کمه برای قدردانی از شما به خاطر انتشار این آگاهیهای ارزشمند و ناب و نتیجه ای که توی زندگی من خلق شده.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
🌹🌹🌹🌹
من ۵۰ روزه که به شیوهی دوره قانون سلامتی زندگی میکنم و نتایج فوقالعادهای گرفتم.
۳۶ سالمه و از حدود ۱۳ سال پیش درد کمرم شروع شد و روزبهروز بیشتر شد، طوری که اواخر، حتی توی خواب هم درد رو حس میکردم. راه رفتن برام سخت شده بود، حتی مسیرهای کوتاه رو مجبور بودم با ماشین برم. جالبه که متخصص ارتوپد بهم گفته بود پیادهروی نکن، برات خوب نیست. اما به لطف زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی توی این 50 روز، وضعیت سلامتی من دگرگون شده. الان به لطف خدا، مشکل کمر دردم بیش از 90 درصد بهبود پیدا کرده و درمان شده. به راحتی روزی یک ساعت پیاده روی میکنم اونم بدون درد و کاملاً راحت. این نتیجه واقعاً برای من یک معجزه است.
برعکس قبل که برای انجام کارهای روزمره نیاز به کمک داشتم، الان خیلی راحت و مستقل کارهام رو انجام میدم و این نتایج توی سلامتیم، اعتمادبهنفسم رو خیلی بیشتر کرده چون می تونم روی خودم حساب کنم.
قبل از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی در طول روز همیشه خوابآلود و خسته بودم، اما الان سرحال هستم. صبحها زودتر بیدار میشم و انرژیام توی بیشتر ساعات روز بالاست.
نفخ شکم دیگه ندارم. حالت نفستنگی که قبل از دوره داشتم، کلاً درمان شده طوری که اصلاً یادم رفته بود من این مشکل رو داشتم.
رنگ دندونام سفیدتر شده و دیگه جرم نمیگیرن.
پوستم که قبلاً توی فصل سرما خشک و دهیدراته میشد، الان مرطوب و نرمه و دیگه اصلاً از آبرسان استفاده نمیکنم، چون نیازی ندارم.
مدفوع و گاز معده ام دیگه بوی بد نمیده.
من تتو کار هستم و الان موقع کار تتو، دیگه مثل قبل به چشمام فشار نمیاد، دیدم بهتر شده و در کل موقع کار راحتترم.
وزنم از ۵۲ کیلو به ۴۹/۵ رسیده و دور شکمم ۸ سانت کوچیکتر شده. در کل، از وضعیتم خیلی راضیام و مطمئنم که اگر ادامه بدم، نتایج شگفتانگیزتری هم در راهه.
خدا رو شکر میکنم که به مسیر دوره قانون سلامتی هدایت شدم. قبل از این دوره که با اون همه مسئله در سلامتیم مواجه بودم، همیشه ته دلم یه ندایی میگفت که یه راهی برای سلامتی کامل وجود داره. من مطمئن بودم که وجود داره و بالاخره به سمتش هدایت شدم. استاد عزیزم، واژهی تشکر خیلی کمه برای قدردانی از شما به خاطر انتشار این آگاهیهای ارزشمند و ناب و نتیجه ای که توی زندگی من خلق شده.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «قانون سلامتی»
بخشی از نتایج مسلم عزیز از زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی:
🌹🌹🌹🌹
من از بچگی و زمان دانشگاه بدن عضلانی و زیبایی داشتم، اما تو چند سال اخیر خیلی ضعیف شدم، ماهیچههام آب شده بودن و این موضوع مدام باعث نجواهای آزاردهنده تو ذهنم میشد.
قبل از شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، چندتا عکس از بدنم گرفتم. بدنم شل و ول بود، گودی کمر داشتم که خیلی اذیتم میکرد و شکم و پهلو حسابی آزاردهنده شده بود.
من 2 سال پیش دوره قانون سلامتی رو خریده بودم اما چون طبق توصیه های استاد در دوره پیش نرفتم و با وجود تاکید استاد تکامل رو رعایت نکردم، خیلی زود از اون سبک بیرون اومدم. اما الان یک ماه است که مجدد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم با این تفاوت که این بار با تعهد، توضیحات استاد رو در جلسات با دقت گوش می کنم و سعی میکنم تکامل و رعایت کنم. این بار که دارم با دقت جلسات دوره رو گوش میدم، جملاتی می شنوم و آگاهی های رو درک می کنم که انگار هرگز در دوسال پیش نشنیده بودم و انگار که این مطالب جدید هستند.
نتایجی که فقط توی همین یک ماه گرفتم فوقالعادهست:
۴ کیلو وزن کم کردم و به وزن ایدهآلم رسیدم
باشگاه ثبتنام کردم، یک باشگاه عالی نزدیک خونه
بدنم داره دوباره مثل قبل زیبا و ورزیده میشه
پهلوهام کاملاً آب شده
انرژیام خیلی بیشتر شده، صبحها سرحال میرم سرکار و دیگه ظهرها خسته و کلافه نیستم
خلقوخو و آرامشم به خاطر این سبک تغذیه بهتر شده، هم برای خودم و هم برای همسرم
پوستم صافتر و شفافتر شده، موهام نرمتر شده و ریزشش خیلی کمتر شده
سالها بود خلط گلو داشتم، الان به مراتب خیلی کمتر شده
شبها قبل خواب خارش کف دست و پا داشتم که الان کاملاً برطرف شده
دیگه مثل قبل نیاز به خواب عصر ندارم، و اگه هم بخوابم، فقط یه چرت سبک میزنم
حتی از لحاظ اجتماعی هم نتیجه گرفتم. برامون سالن رایگان والیبال گرفتن، ورزش جدیدی که قبلاً انجام نمیدادم ولی الان با علاقه دارم یاد میگیرم و پیشرفت میکنم.
از همه مهمتر، آرامش درونی زیادی پیدا کردم. کنترل ذهن برام راحتتر شده، عملکرد توحیدی و امید به آینده در من قویتر شده. من وکیل هستم، و این آرامش باعث شده تعداد زیادی از مشتریها خودشون سمت من بیان. احترام زیادی توی محیط کارم دریافت میکنم، و احساس روان بودن و همواری تو کار و زندگیم دارم.
همه این نتایج رو مدیون زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و آموزههای استاد عزیز هستم. هر روز خدارو شکر میکنم بابت این مسیر.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
🌹🌹🌹🌹
من از بچگی و زمان دانشگاه بدن عضلانی و زیبایی داشتم، اما تو چند سال اخیر خیلی ضعیف شدم، ماهیچههام آب شده بودن و این موضوع مدام باعث نجواهای آزاردهنده تو ذهنم میشد.
قبل از شروع زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، چندتا عکس از بدنم گرفتم. بدنم شل و ول بود، گودی کمر داشتم که خیلی اذیتم میکرد و شکم و پهلو حسابی آزاردهنده شده بود.
من 2 سال پیش دوره قانون سلامتی رو خریده بودم اما چون طبق توصیه های استاد در دوره پیش نرفتم و با وجود تاکید استاد تکامل رو رعایت نکردم، خیلی زود از اون سبک بیرون اومدم. اما الان یک ماه است که مجدد زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی رو شروع کردم با این تفاوت که این بار با تعهد، توضیحات استاد رو در جلسات با دقت گوش می کنم و سعی میکنم تکامل و رعایت کنم. این بار که دارم با دقت جلسات دوره رو گوش میدم، جملاتی می شنوم و آگاهی های رو درک می کنم که انگار هرگز در دوسال پیش نشنیده بودم و انگار که این مطالب جدید هستند.
نتایجی که فقط توی همین یک ماه گرفتم فوقالعادهست:
۴ کیلو وزن کم کردم و به وزن ایدهآلم رسیدم
باشگاه ثبتنام کردم، یک باشگاه عالی نزدیک خونه
بدنم داره دوباره مثل قبل زیبا و ورزیده میشه
پهلوهام کاملاً آب شده
انرژیام خیلی بیشتر شده، صبحها سرحال میرم سرکار و دیگه ظهرها خسته و کلافه نیستم
خلقوخو و آرامشم به خاطر این سبک تغذیه بهتر شده، هم برای خودم و هم برای همسرم
پوستم صافتر و شفافتر شده، موهام نرمتر شده و ریزشش خیلی کمتر شده
سالها بود خلط گلو داشتم، الان به مراتب خیلی کمتر شده
شبها قبل خواب خارش کف دست و پا داشتم که الان کاملاً برطرف شده
دیگه مثل قبل نیاز به خواب عصر ندارم، و اگه هم بخوابم، فقط یه چرت سبک میزنم
حتی از لحاظ اجتماعی هم نتیجه گرفتم. برامون سالن رایگان والیبال گرفتن، ورزش جدیدی که قبلاً انجام نمیدادم ولی الان با علاقه دارم یاد میگیرم و پیشرفت میکنم.
از همه مهمتر، آرامش درونی زیادی پیدا کردم. کنترل ذهن برام راحتتر شده، عملکرد توحیدی و امید به آینده در من قویتر شده. من وکیل هستم، و این آرامش باعث شده تعداد زیادی از مشتریها خودشون سمت من بیان. احترام زیادی توی محیط کارم دریافت میکنم، و احساس روان بودن و همواری تو کار و زندگیم دارم.
همه این نتایج رو مدیون زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی و آموزههای استاد عزیز هستم. هر روز خدارو شکر میکنم بابت این مسیر.
👇👇👇👇
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون سلامتی و اینکه این دوره بی نظیر چه مسائل اساسی ای را حل می کند
https://abasmanesh.com/fa/product/the-law-of-health/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «قانون سلامتی»
بخشی از نتایج رمضانیان عزیز از عمل به آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها و دوره روانشناسی ثروت 1
🌹🌹🌹🌹
من سال ۱۳۹۳ از طریق جستجو در گوگل با وبسایت استاد عباس منش آشنا شدم. اون روزها دورهی سختی رو میگذروندم. نه آرامش داشتم، نه رابطهی خوبی، نه رضایت شغلی. تازه از کاری که دوست نداشتم اخراج شده بودم. ذهنم کاملاً منطقی بود و همهچیز رو فقط از نگاه منطق بررسی میکردم، اما خبری از نتایج دلخواهم نبود.
اسفند ۹۵، دورهی راهنمای عملی تحقق رویاها رو خریدم و این دوره نقطه تحول زندگی من بود. همین که روی آگاهیهای این دوره کار کردم، چیزی در من تغییر کرد. در کمتر از چند روز، شرایطی برام پیش اومد که آزادی مالی پیدا کنم و فقط روی باورهام کار کنم. توی اسفند همون سال، حقوق میگرفتم بدون اینکه سرکار برم!
بعد تونستم ماشین پرایدم رو به ۲۰۶ صفر تبدیل کردم و تا سال 97 همچنان رشد آرام اما ادامه داری داشتم به طوریکه
🔹 یک درجه ترفیع گرفتم.
🔹 جایگاه کاری و درآمدم بالاتر رفت.
🔹 البته روی دوره عزتنفس کار میکردم و در این فرایند
🔹 درآمدم چهار برابر شد.
🔹 چندین سفر کاری و تفریحی به اروپا و آسیا داشتم.
🔹 با کار کردن روی دورهی عشق و مودت، یک رابطهی مخرب ۱۰ ساله رو برای همیشه رها کردم و بعد از کنار گذاشتن اون رابطه، اعتمادبهنفسم به شکل محسوسی بیشتر شد. بعد از اون دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و کار کردن روی این دوره باعث پیشرفتهای بزرگ مالی برام شد. در تهران یک خانهی ۶۰ متری خریدم. از وزن ۱۱۰ کیلو به ۷۰ کیلو رسیدم و بعد دوره 12 قدم رو خریدم. با یک فرد فوقالعاده آشنا شدم و رابطهای جدید و سالم رو تجربه کردم.
الان که سال ۱۴۰۳ هست، من نتایج متعهد بودن بودن به این مسیر و عمل به آموزه ها به صورت مستمر رو به طرز محسوسی تجربه کردم به طوریکه:
🔹 کسبوکار خودم رو راه انداختم (هنوز کوچیکه، اما شروع شده).
🔹 مدیر بازاریابی یکی از هلدینگهای بزرگ کشور هستم.
🔹 هر سال حداقل ۳ سفر خارجی دارم.
🔹 رابطهام با همسرم عاشقانه، پر از آرامش و زیباییه.
🔹 درآمدم بسیار عالی دارم.
رابطهام با خودم هم بهتر شده، از قبل شادتر هستم و میدونم که هنوز در ابتدای راه رشد و پیشرفت ایستادم و این تازه آغاز مسیر جدیده.
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/psychology-of-wealth/
🌹🌹🌹🌹
من سال ۱۳۹۳ از طریق جستجو در گوگل با وبسایت استاد عباس منش آشنا شدم. اون روزها دورهی سختی رو میگذروندم. نه آرامش داشتم، نه رابطهی خوبی، نه رضایت شغلی. تازه از کاری که دوست نداشتم اخراج شده بودم. ذهنم کاملاً منطقی بود و همهچیز رو فقط از نگاه منطق بررسی میکردم، اما خبری از نتایج دلخواهم نبود.
اسفند ۹۵، دورهی راهنمای عملی تحقق رویاها رو خریدم و این دوره نقطه تحول زندگی من بود. همین که روی آگاهیهای این دوره کار کردم، چیزی در من تغییر کرد. در کمتر از چند روز، شرایطی برام پیش اومد که آزادی مالی پیدا کنم و فقط روی باورهام کار کنم. توی اسفند همون سال، حقوق میگرفتم بدون اینکه سرکار برم!
بعد تونستم ماشین پرایدم رو به ۲۰۶ صفر تبدیل کردم و تا سال 97 همچنان رشد آرام اما ادامه داری داشتم به طوریکه
🔹 یک درجه ترفیع گرفتم.
🔹 جایگاه کاری و درآمدم بالاتر رفت.
🔹 البته روی دوره عزتنفس کار میکردم و در این فرایند
🔹 درآمدم چهار برابر شد.
🔹 چندین سفر کاری و تفریحی به اروپا و آسیا داشتم.
🔹 با کار کردن روی دورهی عشق و مودت، یک رابطهی مخرب ۱۰ ساله رو برای همیشه رها کردم و بعد از کنار گذاشتن اون رابطه، اعتمادبهنفسم به شکل محسوسی بیشتر شد. بعد از اون دوره روانشناسی ثروت 1 رو خریدم و کار کردن روی این دوره باعث پیشرفتهای بزرگ مالی برام شد. در تهران یک خانهی ۶۰ متری خریدم. از وزن ۱۱۰ کیلو به ۷۰ کیلو رسیدم و بعد دوره 12 قدم رو خریدم. با یک فرد فوقالعاده آشنا شدم و رابطهای جدید و سالم رو تجربه کردم.
الان که سال ۱۴۰۳ هست، من نتایج متعهد بودن بودن به این مسیر و عمل به آموزه ها به صورت مستمر رو به طرز محسوسی تجربه کردم به طوریکه:
🔹 کسبوکار خودم رو راه انداختم (هنوز کوچیکه، اما شروع شده).
🔹 مدیر بازاریابی یکی از هلدینگهای بزرگ کشور هستم.
🔹 هر سال حداقل ۳ سفر خارجی دارم.
🔹 رابطهام با همسرم عاشقانه، پر از آرامش و زیباییه.
🔹 درآمدم بسیار عالی دارم.
رابطهام با خودم هم بهتر شده، از قبل شادتر هستم و میدونم که هنوز در ابتدای راه رشد و پیشرفت ایستادم و این تازه آغاز مسیر جدیده.
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/psychology-of-wealth/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دورههای «روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3»
بخشی از نتایج حسن عزیز از عمل به آموزه های دوره 12 قدم
🌹🌹🌹🌹
در چند ماه گذشته، به آموزشهای بینظیر دوره دوازده قدم هدایت شدم و مشغول انجام تمریناتش بودم. با خودم عهد کرده بودم که وقتی نتایج عالی گرفتم، بیام اینجا بنویسم. توی این کامنت فقط می خوام نتایجم رو از جدی انجام دادن تمرین ستاره قطبی 12 قدم بنویسم.
نتایج من از تمرین ستاره قطبی:
بدون شک یکی از بهترین دورههای استاد، همین دوره دوازده قدمه. واقعاً میتونم تضمین کنم که هرکسی آموزشها و تمرینات استاد—مخصوصاً تمرین ستاره قطبی—رو جدی بگیره، بدون شک به نتایج بسیار عالی میرسه و میتونه زندگی خودش رو در تمام ابعاد تغییر بده.
اگه بخوام همه نتایجی که از این دوره گرفتم رو بنویسم، باید به اندازه یک کتاب دربارهش بنویسم! گل سرسبد دورههای استاد، دوره دوازده قدمه؛ و گل سرسبد این دوره هم تمرین ستاره قطبیه. من اینقدر ازش نتیجه گرفتم که حتی ذرهای هم در اثرگذاریش شک ندارم.
وقتی قدم اول دوره رو خریدم و تمرین ستاره قطبی رو شروع کردم، با خودم گفتم چه خوبه نتایجی که میگیرم و درخواستهایی که تیک میخورن رو یه جایی بنویسم. به قول استاد، ردپایی از خودم باقی بذارم تا یادم نره از کجا شروع کردم و به کجا رسیدم.
برای همین توی دفترچه یادداشت گوشیم یه پوشه ساختم به اسم «نشانهها» و از همون روز شروع کردم به نوشتن نتایج تمرین ستاره قطبی. هر بار که یکی از خواستههام تحقق پیدا میکرد، اون رو با ذکر تاریخ و یه توضیح مختصر توی همون پوشه ثبت میکردم.
کمکم این پوشه تبدیل شد به یه منبع بینظیر از اتفاقات مثبت. هر بار که میخوندمش، لذت میبردم و به احساس خوب و ایمان بیشتری میرسیدم. واقعاً توصیه میکنم هرکس نتایج خودش رو با تاریخ و توضیحات مختصر جایی بنویسه؛ خیلی به دردش میخوره.
تا اینکه یه روز با خودم گفتم: «الان که توی قدم چهارمم، چند تا از درخواستهام رو توی این پوشه ثبت کردم؟» وقتی گشتم و بررسی کردم، واقعاً شگفتزده شدم:
تعداد ۱۵۷ درخواست تیکخورده رو توی پوشه ثبت کرده بودم. برای خودم هم عجیب بود که تونسته بودم اینهمه خواسته رو با لطف خدا خلق کنم. و تازه این فقط بخشی از خواستههایی بود که ثبت کرده بودم؛ خیلیهای دیگه بودن که ننوشتنشون، ولی با تمرین ستاره قطبی بهشون رسیده بودم.
و به قول استاد، بدون اینکه بخوام زور بزنم یا کار خاصی بکنم، این خواستهها خودشون اتفاق افتادن.
چند تا از درخواستهایی که به ثمر رسیدند:
۱. خرید قدم اول، دوم، سوم و چهارم و دوره عزت نفس دوره دوازده قدم فقط با انجام تمرین ستاره قطبی
2. یهبار از خدا درخواست کردم که:«خدایا میخوام ۲۰ میلیون پسانداز داشته باشم»، در حالیکه حتی یه ریال هم نداشتم. ولی توی اون بازه، به جای ۲۰ میلیون، ۱۲۰ میلیون پسانداز دارم.
۴. سفر به مشهد در ایام عید با تمرین ستاره قطبی—یکی از بهترین سفرهای عمرم
۵. کسب درآمد میلیونی با ستاره قطبی—به خدا قسم اونقدر درآمد داشتم که حسابش از دستم در رفته. قبلاً وقتی پول لازم داشتم، به مشتری زنگ میزدم یا قرض میگرفتم. اما حالا فقط توی ستاره قطبی مینویسم، و بارها پولی که لازم داشتم از راههایی غیرمنتظره، دقیقاً یا حتی بیشتر از اون مبلغ به دستم میرسه.
۶. فرستادن مادرم به زیارت کربلا—یکی از اهداف مهمم برای امسال بود. نوشتم توی تمرین و خیلی زود اجابت شد. مادرم رو در ایام عید بردم کربلا.
۷. گرفتن پاسپورت مادرم—چون حوصله کار اداری نداشتم، توی تمرین نوشتم: «خدایا خودت این کارو ساده برام انجام بده.» یکی از آشنایان خواهرم که توی همون اداره کار میکرد، همه کارها رو خودش انجام داد و پاسپورت با پست اومد دم در.
۸. بارها وقتی مشتری نداشتم، نوشتم «خدایا مشتری بفرست» و خیلی راحت مشتری اومده. حتی نوع کار رو هم نوشتم، مثلاً «نصب کمد دیواری» و همون اتفاق افتاده.
۹. همین چند روز پیش وقتی قدم سوم رو خریدم، نوشتم «دوست دارم پولش برگرده» و سه روز بعد کاری گرفتم که دستمزدش تقریباً دو برابر پول خرید دوره بود.
و کلی درخواست دیگه که فرصت گفتنش نیست...
دوستان، حتماً تمرین ستاره قطبی رو انجام بدین. به اثرگذاریش هیچ شکی نکنین. و حتماً نتایجتون رو جایی ثبت کنین. بعدها همین نتایج میشن فکتهایی برای ساکت کردن نجواهای ذهن و سوخت ادامه مسیرتون.
استاد، ازتون سپاسگزارم بابت این تمرین بینظیر. شما رو به خدای یکتا میسپارم و براتون شادی، ثروت، و سعادت در دنیا و آخرت آرزو دارم.
انشاءالله بهزودی با نتایج بیشتری برمیگردم.
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره 12 قدم کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/12steps-course/
🌹🌹🌹🌹
در چند ماه گذشته، به آموزشهای بینظیر دوره دوازده قدم هدایت شدم و مشغول انجام تمریناتش بودم. با خودم عهد کرده بودم که وقتی نتایج عالی گرفتم، بیام اینجا بنویسم. توی این کامنت فقط می خوام نتایجم رو از جدی انجام دادن تمرین ستاره قطبی 12 قدم بنویسم.
نتایج من از تمرین ستاره قطبی:
بدون شک یکی از بهترین دورههای استاد، همین دوره دوازده قدمه. واقعاً میتونم تضمین کنم که هرکسی آموزشها و تمرینات استاد—مخصوصاً تمرین ستاره قطبی—رو جدی بگیره، بدون شک به نتایج بسیار عالی میرسه و میتونه زندگی خودش رو در تمام ابعاد تغییر بده.
اگه بخوام همه نتایجی که از این دوره گرفتم رو بنویسم، باید به اندازه یک کتاب دربارهش بنویسم! گل سرسبد دورههای استاد، دوره دوازده قدمه؛ و گل سرسبد این دوره هم تمرین ستاره قطبیه. من اینقدر ازش نتیجه گرفتم که حتی ذرهای هم در اثرگذاریش شک ندارم.
وقتی قدم اول دوره رو خریدم و تمرین ستاره قطبی رو شروع کردم، با خودم گفتم چه خوبه نتایجی که میگیرم و درخواستهایی که تیک میخورن رو یه جایی بنویسم. به قول استاد، ردپایی از خودم باقی بذارم تا یادم نره از کجا شروع کردم و به کجا رسیدم.
برای همین توی دفترچه یادداشت گوشیم یه پوشه ساختم به اسم «نشانهها» و از همون روز شروع کردم به نوشتن نتایج تمرین ستاره قطبی. هر بار که یکی از خواستههام تحقق پیدا میکرد، اون رو با ذکر تاریخ و یه توضیح مختصر توی همون پوشه ثبت میکردم.
کمکم این پوشه تبدیل شد به یه منبع بینظیر از اتفاقات مثبت. هر بار که میخوندمش، لذت میبردم و به احساس خوب و ایمان بیشتری میرسیدم. واقعاً توصیه میکنم هرکس نتایج خودش رو با تاریخ و توضیحات مختصر جایی بنویسه؛ خیلی به دردش میخوره.
تا اینکه یه روز با خودم گفتم: «الان که توی قدم چهارمم، چند تا از درخواستهام رو توی این پوشه ثبت کردم؟» وقتی گشتم و بررسی کردم، واقعاً شگفتزده شدم:
تعداد ۱۵۷ درخواست تیکخورده رو توی پوشه ثبت کرده بودم. برای خودم هم عجیب بود که تونسته بودم اینهمه خواسته رو با لطف خدا خلق کنم. و تازه این فقط بخشی از خواستههایی بود که ثبت کرده بودم؛ خیلیهای دیگه بودن که ننوشتنشون، ولی با تمرین ستاره قطبی بهشون رسیده بودم.
و به قول استاد، بدون اینکه بخوام زور بزنم یا کار خاصی بکنم، این خواستهها خودشون اتفاق افتادن.
چند تا از درخواستهایی که به ثمر رسیدند:
۱. خرید قدم اول، دوم، سوم و چهارم و دوره عزت نفس دوره دوازده قدم فقط با انجام تمرین ستاره قطبی
2. یهبار از خدا درخواست کردم که:«خدایا میخوام ۲۰ میلیون پسانداز داشته باشم»، در حالیکه حتی یه ریال هم نداشتم. ولی توی اون بازه، به جای ۲۰ میلیون، ۱۲۰ میلیون پسانداز دارم.
۴. سفر به مشهد در ایام عید با تمرین ستاره قطبی—یکی از بهترین سفرهای عمرم
۵. کسب درآمد میلیونی با ستاره قطبی—به خدا قسم اونقدر درآمد داشتم که حسابش از دستم در رفته. قبلاً وقتی پول لازم داشتم، به مشتری زنگ میزدم یا قرض میگرفتم. اما حالا فقط توی ستاره قطبی مینویسم، و بارها پولی که لازم داشتم از راههایی غیرمنتظره، دقیقاً یا حتی بیشتر از اون مبلغ به دستم میرسه.
۶. فرستادن مادرم به زیارت کربلا—یکی از اهداف مهمم برای امسال بود. نوشتم توی تمرین و خیلی زود اجابت شد. مادرم رو در ایام عید بردم کربلا.
۷. گرفتن پاسپورت مادرم—چون حوصله کار اداری نداشتم، توی تمرین نوشتم: «خدایا خودت این کارو ساده برام انجام بده.» یکی از آشنایان خواهرم که توی همون اداره کار میکرد، همه کارها رو خودش انجام داد و پاسپورت با پست اومد دم در.
۸. بارها وقتی مشتری نداشتم، نوشتم «خدایا مشتری بفرست» و خیلی راحت مشتری اومده. حتی نوع کار رو هم نوشتم، مثلاً «نصب کمد دیواری» و همون اتفاق افتاده.
۹. همین چند روز پیش وقتی قدم سوم رو خریدم، نوشتم «دوست دارم پولش برگرده» و سه روز بعد کاری گرفتم که دستمزدش تقریباً دو برابر پول خرید دوره بود.
و کلی درخواست دیگه که فرصت گفتنش نیست...
دوستان، حتماً تمرین ستاره قطبی رو انجام بدین. به اثرگذاریش هیچ شکی نکنین. و حتماً نتایجتون رو جایی ثبت کنین. بعدها همین نتایج میشن فکتهایی برای ساکت کردن نجواهای ذهن و سوخت ادامه مسیرتون.
استاد، ازتون سپاسگزارم بابت این تمرین بینظیر. شما رو به خدای یکتا میسپارم و براتون شادی، ثروت، و سعادت در دنیا و آخرت آرزو دارم.
انشاءالله بهزودی با نتایج بیشتری برمیگردم.
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره 12 قدم کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/12steps-course/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره های «۱۲ قدم»
بخشی از نتایج معید عزیز از عمل به آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1
🌹🌹🌹🌹
خواستم بیام از نتایج فوقالعادهام بنویسم. چون بالاخره تونستم بر بزرگترین مسئلهام در زندگی غلبه کنم؛ مسئلهای که همیشه باهاش درگیر بودم: مسائل مالی.
من حسابرسم؛ حسابرس خارجی مبتنی بر ریسک، یا بهتر بگم، یه هکر سفیدم. کسی که از هک شدن سرمایه و اطلاعات مردم جلوگیری میکنه. باگ پروژهها رو پیدا میکنم و به تیم سازنده گزارش میدم و در ازاش پاداش میگیرم.
وقتی وارد مسیر درست شدم، خداوند منو وارد پروژهای کرد که از نظر همکارام هیچ تضمینی نداشت. اما به لطف آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱، این چالش رو با جسارت پذیرفتم. وارد پروژهای شدم که هیچ قطعیتی نداشت و کلی باور محدودکننده هم در ذهنم فعال بود. اما تونستم با تمرکز بر آموزههای دوره، ذهنم رو خلع سلاح کنم و بر اون باورها غلبه کنم.
در یکی از جلسات روانشناسی ثروت ۱ متوجه شدم که بزرگترین نشتی انرژی مالی من، «عدم تعهد در کار» بود. درآمدم خوب بود، اما پایدار نبود. هر وقت پول خوبی درمیآوردم، ناخواسته از کار فاصله میگرفتم. وقتی بیپول میشدم دوباره برمیگشتم. این چرخه باعث میشد ثبات مالی نداشته باشم.
از زمانی که شروع کردم به ساختن باورهای ثروتآفرین با کمک آموزههای توحیدی و دوره روانشناسی ثروت، خداوند منو وارد پروژهای کرد که کاملاً مناسب من بود.
تونستم نتیجهای که مدتها دنبالش بودم خلق کنم.
وقتی فهمیدم ایراد اصلیام تعهد نداشتن به ادامه کاره، تصمیم گرفتم در پروژه بعدی این ضعف رو جبران کنم. پروژه جدید رو شروع کردم و با خودم عهد کردم که رهاش نکنم. بیست روز تمام پای پروژه موندم تا باگ رو پیدا کنم.
در این مدت جهان همه تلاشش رو میکرد که من رو از ادامه مسیر منصرف کنه. چون پروژه نه تضمینی داشت، نه نتیجهاش مشخص بود. اما رنجی که از پروژههای نیمهکاره قبلی داشتم، اون اهرم رنج باعث شد ادامه بدم.
و نتیجه چی شد؟
بعد از بیست روز تلاش مستمر، باگی رو پیدا کردم که اگر به دست یه هکر سیاه میافتاد، میتونست پنج میلیون دلار از سرمایه مردم رو برای همیشه قفل کنه. یعنی عملاً من از قفل شدن دائمی این سرمایهها جلوگیری کردم.
من اون توانایی، اون باورهای درست و اون مسیر تکامل رو طی کرده بودم. همیشه برای آموزههای شما وقت میذاشتم و عاشقانه کار میکردم، اما چون تعهد برای موندن تا آخر نداشتم، نتیجه نمیگرفتم.
قبل از رسیدن به این نتیجه، بارها جلوی آینه با خودم تمرین خودباوری میکردم. میگفتم: «تو میتونی سرمایه میلیونها نفر رو نجات بدی. تو هدایتشدهای. تو پولسازی.»
یاد گرفتم فراموش کردن گذشته یه مهارته. یاد گرفتم احساس خوبم رو وابسته به عوامل بیرونی نکنم. یاد گرفتم که من بینقص نیستم و اشتباه میکنم. یاد گرفتم «الخیر فی ما وقع» یعنی همون چیزی که اتفاق میافته، خیریت درشه، چون خدا همیشه حواسش به منه.
حالا که نتیجه گرفتم، روی مومنتوم افتادم. مسیر برام آسونتر شده تا بتونم سرمایههای بیشتری رو نجات بدم.
تیم پروژه ازم تشکر کرد، با احترام باهام برخورد کردن و برخلاف قبل که باید یک ماه برای پاداش صبر میکردم، اینبار فقط دو روز بعد از پیدا کردن باگ، مبلغ رو پرداخت کردن.
رفتم ۳۰۰ میلیون دادم و آخرین مدل مکبوک رو خریدم؛ همون چیزی که ماهها توی دریمبوردم بود. الان دارم اولین کامنتم رو با این مکبوک مینویسم. دوره «همجهت با جریان خداوند» رو هم خریدم.
استاد، چقدر حس خوبی داره که بتونی توانمند باشی و بدونی باعث نجات ۵ میلیون دلار شدی.
اما زیبایی داستان اینجاست که با اینکه این کار، تجربه و تخصص زیادی میطلبه، من اون باگ رو نه از روی تخصص، بلکه به لطف هدایت خداوند پیدا کردم.
درگیر یه چیز دیگه بودم که یهو یه ارور دیدم، همون ارور منو به باگ رسوند.
برای همکارام اگه توضیح بدم میگن: «خیلی خوششانسی!» ولی من میدونم این فقط خوششانسی نیست. من و اون باگ، مثل دو آشنای قدیمی بدون قرار قبلی، توی یه خیابون به هم برخورد کردیم. خداوند ما رو به هم رسوند. کل اعتبارش برای خداست.
در همون بیست روز، متنی از باورهای قدرتمند کنندهای که توی یکی از جلسات دوره گفته بودید نوشتم و با محتوای شغلی خودم ترکیب کردم. اون متن رو هر روز میخوندم. بخشی ازش این بود:
«او آگاهه به نهان و آشکار و میدونه همه باگها کجاست. نمیخواد ما سختی بکشیم. نمیخواد وقتی پول داریم، هدایتمون نکنه. نمیگه بسه! بسته! میخواد راهحلها رو سریع بهمون بده. هدفش گسترش جهانه. او همواره داره پاسخ میده. او همواره داره راهحلها رو میگه. داره میگه باگها کجان، از چه مسیری بریم که بیشترین لذت رو ببریم.
من هدایت شدهام و او همواره داره هدایت میکنه. آگاهی من در برابر آگاهی خدا، حتی یه قطره در برابر اقیانوس هم نیست.
🌹🌹🌹🌹
خواستم بیام از نتایج فوقالعادهام بنویسم. چون بالاخره تونستم بر بزرگترین مسئلهام در زندگی غلبه کنم؛ مسئلهای که همیشه باهاش درگیر بودم: مسائل مالی.
من حسابرسم؛ حسابرس خارجی مبتنی بر ریسک، یا بهتر بگم، یه هکر سفیدم. کسی که از هک شدن سرمایه و اطلاعات مردم جلوگیری میکنه. باگ پروژهها رو پیدا میکنم و به تیم سازنده گزارش میدم و در ازاش پاداش میگیرم.
وقتی وارد مسیر درست شدم، خداوند منو وارد پروژهای کرد که از نظر همکارام هیچ تضمینی نداشت. اما به لطف آگاهیهای دوره روانشناسی ثروت ۱، این چالش رو با جسارت پذیرفتم. وارد پروژهای شدم که هیچ قطعیتی نداشت و کلی باور محدودکننده هم در ذهنم فعال بود. اما تونستم با تمرکز بر آموزههای دوره، ذهنم رو خلع سلاح کنم و بر اون باورها غلبه کنم.
در یکی از جلسات روانشناسی ثروت ۱ متوجه شدم که بزرگترین نشتی انرژی مالی من، «عدم تعهد در کار» بود. درآمدم خوب بود، اما پایدار نبود. هر وقت پول خوبی درمیآوردم، ناخواسته از کار فاصله میگرفتم. وقتی بیپول میشدم دوباره برمیگشتم. این چرخه باعث میشد ثبات مالی نداشته باشم.
از زمانی که شروع کردم به ساختن باورهای ثروتآفرین با کمک آموزههای توحیدی و دوره روانشناسی ثروت، خداوند منو وارد پروژهای کرد که کاملاً مناسب من بود.
تونستم نتیجهای که مدتها دنبالش بودم خلق کنم.
وقتی فهمیدم ایراد اصلیام تعهد نداشتن به ادامه کاره، تصمیم گرفتم در پروژه بعدی این ضعف رو جبران کنم. پروژه جدید رو شروع کردم و با خودم عهد کردم که رهاش نکنم. بیست روز تمام پای پروژه موندم تا باگ رو پیدا کنم.
در این مدت جهان همه تلاشش رو میکرد که من رو از ادامه مسیر منصرف کنه. چون پروژه نه تضمینی داشت، نه نتیجهاش مشخص بود. اما رنجی که از پروژههای نیمهکاره قبلی داشتم، اون اهرم رنج باعث شد ادامه بدم.
و نتیجه چی شد؟
بعد از بیست روز تلاش مستمر، باگی رو پیدا کردم که اگر به دست یه هکر سیاه میافتاد، میتونست پنج میلیون دلار از سرمایه مردم رو برای همیشه قفل کنه. یعنی عملاً من از قفل شدن دائمی این سرمایهها جلوگیری کردم.
من اون توانایی، اون باورهای درست و اون مسیر تکامل رو طی کرده بودم. همیشه برای آموزههای شما وقت میذاشتم و عاشقانه کار میکردم، اما چون تعهد برای موندن تا آخر نداشتم، نتیجه نمیگرفتم.
قبل از رسیدن به این نتیجه، بارها جلوی آینه با خودم تمرین خودباوری میکردم. میگفتم: «تو میتونی سرمایه میلیونها نفر رو نجات بدی. تو هدایتشدهای. تو پولسازی.»
یاد گرفتم فراموش کردن گذشته یه مهارته. یاد گرفتم احساس خوبم رو وابسته به عوامل بیرونی نکنم. یاد گرفتم که من بینقص نیستم و اشتباه میکنم. یاد گرفتم «الخیر فی ما وقع» یعنی همون چیزی که اتفاق میافته، خیریت درشه، چون خدا همیشه حواسش به منه.
حالا که نتیجه گرفتم، روی مومنتوم افتادم. مسیر برام آسونتر شده تا بتونم سرمایههای بیشتری رو نجات بدم.
تیم پروژه ازم تشکر کرد، با احترام باهام برخورد کردن و برخلاف قبل که باید یک ماه برای پاداش صبر میکردم، اینبار فقط دو روز بعد از پیدا کردن باگ، مبلغ رو پرداخت کردن.
رفتم ۳۰۰ میلیون دادم و آخرین مدل مکبوک رو خریدم؛ همون چیزی که ماهها توی دریمبوردم بود. الان دارم اولین کامنتم رو با این مکبوک مینویسم. دوره «همجهت با جریان خداوند» رو هم خریدم.
استاد، چقدر حس خوبی داره که بتونی توانمند باشی و بدونی باعث نجات ۵ میلیون دلار شدی.
اما زیبایی داستان اینجاست که با اینکه این کار، تجربه و تخصص زیادی میطلبه، من اون باگ رو نه از روی تخصص، بلکه به لطف هدایت خداوند پیدا کردم.
درگیر یه چیز دیگه بودم که یهو یه ارور دیدم، همون ارور منو به باگ رسوند.
برای همکارام اگه توضیح بدم میگن: «خیلی خوششانسی!» ولی من میدونم این فقط خوششانسی نیست. من و اون باگ، مثل دو آشنای قدیمی بدون قرار قبلی، توی یه خیابون به هم برخورد کردیم. خداوند ما رو به هم رسوند. کل اعتبارش برای خداست.
در همون بیست روز، متنی از باورهای قدرتمند کنندهای که توی یکی از جلسات دوره گفته بودید نوشتم و با محتوای شغلی خودم ترکیب کردم. اون متن رو هر روز میخوندم. بخشی ازش این بود:
«او آگاهه به نهان و آشکار و میدونه همه باگها کجاست. نمیخواد ما سختی بکشیم. نمیخواد وقتی پول داریم، هدایتمون نکنه. نمیگه بسه! بسته! میخواد راهحلها رو سریع بهمون بده. هدفش گسترش جهانه. او همواره داره پاسخ میده. او همواره داره راهحلها رو میگه. داره میگه باگها کجان، از چه مسیری بریم که بیشترین لذت رو ببریم.
من هدایت شدهام و او همواره داره هدایت میکنه. آگاهی من در برابر آگاهی خدا، حتی یه قطره در برابر اقیانوس هم نیست.
پس تسلیمم، ازش میپرسم، کمک میخوام، چون او علمی داره الهی که من میتونم بهش دسترسی داشته باشم.»
استاد، چیزی که توی نتایج من خیلی واضح دیده میشه، قانون تکامله.
من همیشه برمیگردم و کامنتهای جلسه ۱۴ دوره ثروت رو که درباره قانون تکامله میخونم. تجربههای بچهها در اون جلسه و اشتباهاتشون، یه اهرم رنج قوی در من ساخته. باعث شده عاشق آروم پیش رفتن بشم. این مکبوک آرزوم بود. اما بدون اینکه احساس خوبم رو به داشتنش گره بزنم، خیلی راحت وارد زندگیم شد.
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/psychology-of-wealth/
استاد، چیزی که توی نتایج من خیلی واضح دیده میشه، قانون تکامله.
من همیشه برمیگردم و کامنتهای جلسه ۱۴ دوره ثروت رو که درباره قانون تکامله میخونم. تجربههای بچهها در اون جلسه و اشتباهاتشون، یه اهرم رنج قوی در من ساخته. باعث شده عاشق آروم پیش رفتن بشم. این مکبوک آرزوم بود. اما بدون اینکه احساس خوبم رو به داشتنش گره بزنم، خیلی راحت وارد زندگیم شد.
❤️❤️❤️❤️
برای مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 کلیک کنید
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/psychology-of-wealth/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دورههای «روانشناسی ثروت 1 و 2 و 3»
یک خبر خوب:
فایل جدید با عنوان: ایجاد آرامش و ایمان در شرایط جنگی
نکات مهم:
به دلیل مسئله اینترنت، لطفا برای دیدن این فایل، در سایت از قسمت پروفایل شخصی خود،”سرور اروپا” را برای دانلود انتخاب و سپس اقدام به دانلود و دیدن این فایل کنید. همچنین از فیلتر شکن استفاده کنید و ترجیحا با مرورگر سافاری وارد سایت شوید.
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/creating-peace-of-mind-faith-in-war-situation/
فایل جدید با عنوان: ایجاد آرامش و ایمان در شرایط جنگی
نکات مهم:
به دلیل مسئله اینترنت، لطفا برای دیدن این فایل، در سایت از قسمت پروفایل شخصی خود،”سرور اروپا” را برای دانلود انتخاب و سپس اقدام به دانلود و دیدن این فایل کنید. همچنین از فیلتر شکن استفاده کنید و ترجیحا با مرورگر سافاری وارد سایت شوید.
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/creating-peace-of-mind-faith-in-war-situation/
تجربه زیبای مونا عزیز در جواب به سوال عقل کل با عنوان: "ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً"ی شما در شرایط جدید کشور:
🌹🌹🌹🌹
در مورد جواب به این سوال شما، نمیدونم برای توصیف زیبایی از کجا شروع کنم به نوشتن، اما شروع میکنم و مینویسم. چیزایی که باید نوشته بشه، به قلبم میاد و مینویسم.
زیباییهای زیادی از این شرایط اطراف ما هست که من بین توپ و تانک و موشک، دارم این زیباییها رو میبینم.
استاد، مردم ایران چقدر خوبن.
استاد، زیبایی جایی هست که یک خانم دکتر فوق تخصص قلب در تهران، با وجود اینکه کلینیک بسته شده و بهش گفتن شما هم برید ویلاتون توی شمال، اما گفتن که من باید اینجا به مردم کمک کنم و حالشون رو خوب کنم و به طور رایگان دارن به مردم خدمترسانی میکنن؛ بدون هیچ ترسی. که نشانه ایمان کامل به خداست؛ که نمونه تمام و کمال «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» در قرآن هست که بسیار تکرار شده.
استاد، من زیبایی رو جایی دیدم که یکی از نانواهای شهر ما، زمانی که خبر شهادت برادرش رو بهش دادن، در حد چند دقیقه فقط بغض کرد و نشست؛ حتی کمتر از ۱۰ دقیقه. و بعد انگار یک نیروی عظیمی بهش داده شد و بلند شد و گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» و رفت سر کارش و گفت: «برادرم شهید شد. سنگر من هم اینجاست و باید به افرادی که منتظرن من نان بپزم، خدمت کنم و کارم رو به بهترین شکل ممکن انجام بدم.» این رفتار این آقا که مسن هم هستن، اونقدری زیبا بود که رسانهای شد.
رفتار این مرد سراسر امید و ایمان هست. کسی که خبر شهادت برادرش رو شنید، اما اونقدری به خدا ایمان داشت که ناراحتیش کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید و با یک نیروی عظیم به کارش ادامه داد. این آقا مظهر تمام و کمال یک فرد توحیدی بود و کلی امید و انگیزه به مردم شهر ما هدیه داد که در سختترین شرایط هم باید بتونی خودت رو کنترل کنی، افکارت رو کنترل کنی و کارت رو به بهترین شکل ممکن انجام بدی. با اینکه ایشون یک فرد معمولی هستند، اما یک انسان تمام و کمال بودن و یک الگو برای تمام مردم.
استاد، میخوام از زیبایی صحنههایی صحبت کنم که میبینم و اشک در چشمانم جمع میشه. اینکه مردمی که در پشت ترافیک در هوای گرم در جادهها هستن، عدهای برای کمک به این مردم، با تانکر آب و شربت به مردم وسط راه حال و احساس خوب هدیه میدن و میگن که ما پشت همدیگه هستیم. استاد، این صحنهها خیلی زیباست و نماد عشق حقیقی ما به همدیگه هست.
استاد، من زیبایی رو اونجایی دیدم که خیلی از مردم تهران در شهر ما ساکن شدن بهخاطر امنیت شهرمون، و همه دارن به خوبی از مهمانها پذیرایی میکنن. افرادی که به منزل پدر و مادر و اقوام اومدن و در آرامش به سر میبرن، اما زیبایی این داستان جایی هست که افرادی رو دارم میبینم که به مسافرا اسکان رایگان میدن و میگن: «تا هر زمانی که خواستید، در منزل ما سکونت داشته باشید.» حتی برای مسافرای عزیز، صفر تا صد مواد غذایی هم تأمین میکنن؛ که فقط این افراد عزیز در امنیت و آرامش و سلامتی باشن.
استاد، من زیبایی رو اونجایی میبینم که همین عزیزان در شهر ما، همراه خانوادههای دیگه به پارک و تفریح میرن. خداروشکر الان شهر ما شلوغ شده و همه در حال رفتوآمد هستن و میبینم که همه در حال تفریح در مکانهای دیدنی و... هستن.
همه دور هم جمع شدن و هر کسی به اندازه توان خودش داره کاری میکنه که حال خانوادهاش خوب بشه.
یکی غذا درست میکنه، یکی خونه رو تمیز میکنه، یکی بقیه رو میبره خرید.
خیابونهای شهر ما شلوغه و همه مشغول خرید و... هستن، و حال و هوای عجیب و خوبی در پارکها و مکانهای دیدنی و خیابونهای شهر ما هست.
الهی شکرت که مردم در شهر ما آرامش دارند و در آرامش و حسوحال خوب به سر میبرند و از آبوهـوای بسیار دلپذیر شهر ما لذت میبرند.
استاد، من زیبایی رو آنجایی میبینم که روابط مردم با هم بهتر شده و افرادی که با هم قهر بودن، آشتی کردن؛ دارن به هم پناه میدن، کمک میکنن. حتی دیشب صدای قهقههی خندهی همسایههامون و بچههاشون که از تهران اومده بودن، کل محلهی ما رو گرفته بود و من انقدر با شنیدن صدای خندهها حالم خوب شد و خدارو شکر کردم.
استاد، من زیبایی و فراوانی رو جایی دیدم که در یک روز، در یک شهر، ۷ هزار لیتر آب بین مسافرا توسط مردم بهصورت داوطلبانه پخش کردن (این موضوع با چیزی که قبلتر ذکر کردم متفاوت هست).
گفتم: «خدای من، چقدر فراوانی و نعمت!» و این در حالیه که میگن ایران در کمبود آب به سر میبره. ولی در یک روز، این مقدار آب فقط بین مسافرا؟!
الهی شکرت برای این همه نعمت.
🌹🌹🌹🌹
در مورد جواب به این سوال شما، نمیدونم برای توصیف زیبایی از کجا شروع کنم به نوشتن، اما شروع میکنم و مینویسم. چیزایی که باید نوشته بشه، به قلبم میاد و مینویسم.
زیباییهای زیادی از این شرایط اطراف ما هست که من بین توپ و تانک و موشک، دارم این زیباییها رو میبینم.
استاد، مردم ایران چقدر خوبن.
استاد، زیبایی جایی هست که یک خانم دکتر فوق تخصص قلب در تهران، با وجود اینکه کلینیک بسته شده و بهش گفتن شما هم برید ویلاتون توی شمال، اما گفتن که من باید اینجا به مردم کمک کنم و حالشون رو خوب کنم و به طور رایگان دارن به مردم خدمترسانی میکنن؛ بدون هیچ ترسی. که نشانه ایمان کامل به خداست؛ که نمونه تمام و کمال «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» در قرآن هست که بسیار تکرار شده.
استاد، من زیبایی رو جایی دیدم که یکی از نانواهای شهر ما، زمانی که خبر شهادت برادرش رو بهش دادن، در حد چند دقیقه فقط بغض کرد و نشست؛ حتی کمتر از ۱۰ دقیقه. و بعد انگار یک نیروی عظیمی بهش داده شد و بلند شد و گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» و رفت سر کارش و گفت: «برادرم شهید شد. سنگر من هم اینجاست و باید به افرادی که منتظرن من نان بپزم، خدمت کنم و کارم رو به بهترین شکل ممکن انجام بدم.» این رفتار این آقا که مسن هم هستن، اونقدری زیبا بود که رسانهای شد.
رفتار این مرد سراسر امید و ایمان هست. کسی که خبر شهادت برادرش رو شنید، اما اونقدری به خدا ایمان داشت که ناراحتیش کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید و با یک نیروی عظیم به کارش ادامه داد. این آقا مظهر تمام و کمال یک فرد توحیدی بود و کلی امید و انگیزه به مردم شهر ما هدیه داد که در سختترین شرایط هم باید بتونی خودت رو کنترل کنی، افکارت رو کنترل کنی و کارت رو به بهترین شکل ممکن انجام بدی. با اینکه ایشون یک فرد معمولی هستند، اما یک انسان تمام و کمال بودن و یک الگو برای تمام مردم.
استاد، میخوام از زیبایی صحنههایی صحبت کنم که میبینم و اشک در چشمانم جمع میشه. اینکه مردمی که در پشت ترافیک در هوای گرم در جادهها هستن، عدهای برای کمک به این مردم، با تانکر آب و شربت به مردم وسط راه حال و احساس خوب هدیه میدن و میگن که ما پشت همدیگه هستیم. استاد، این صحنهها خیلی زیباست و نماد عشق حقیقی ما به همدیگه هست.
استاد، من زیبایی رو اونجایی دیدم که خیلی از مردم تهران در شهر ما ساکن شدن بهخاطر امنیت شهرمون، و همه دارن به خوبی از مهمانها پذیرایی میکنن. افرادی که به منزل پدر و مادر و اقوام اومدن و در آرامش به سر میبرن، اما زیبایی این داستان جایی هست که افرادی رو دارم میبینم که به مسافرا اسکان رایگان میدن و میگن: «تا هر زمانی که خواستید، در منزل ما سکونت داشته باشید.» حتی برای مسافرای عزیز، صفر تا صد مواد غذایی هم تأمین میکنن؛ که فقط این افراد عزیز در امنیت و آرامش و سلامتی باشن.
استاد، من زیبایی رو اونجایی میبینم که همین عزیزان در شهر ما، همراه خانوادههای دیگه به پارک و تفریح میرن. خداروشکر الان شهر ما شلوغ شده و همه در حال رفتوآمد هستن و میبینم که همه در حال تفریح در مکانهای دیدنی و... هستن.
همه دور هم جمع شدن و هر کسی به اندازه توان خودش داره کاری میکنه که حال خانوادهاش خوب بشه.
یکی غذا درست میکنه، یکی خونه رو تمیز میکنه، یکی بقیه رو میبره خرید.
خیابونهای شهر ما شلوغه و همه مشغول خرید و... هستن، و حال و هوای عجیب و خوبی در پارکها و مکانهای دیدنی و خیابونهای شهر ما هست.
الهی شکرت که مردم در شهر ما آرامش دارند و در آرامش و حسوحال خوب به سر میبرند و از آبوهـوای بسیار دلپذیر شهر ما لذت میبرند.
استاد، من زیبایی رو آنجایی میبینم که روابط مردم با هم بهتر شده و افرادی که با هم قهر بودن، آشتی کردن؛ دارن به هم پناه میدن، کمک میکنن. حتی دیشب صدای قهقههی خندهی همسایههامون و بچههاشون که از تهران اومده بودن، کل محلهی ما رو گرفته بود و من انقدر با شنیدن صدای خندهها حالم خوب شد و خدارو شکر کردم.
استاد، من زیبایی و فراوانی رو جایی دیدم که در یک روز، در یک شهر، ۷ هزار لیتر آب بین مسافرا توسط مردم بهصورت داوطلبانه پخش کردن (این موضوع با چیزی که قبلتر ذکر کردم متفاوت هست).
گفتم: «خدای من، چقدر فراوانی و نعمت!» و این در حالیه که میگن ایران در کمبود آب به سر میبره. ولی در یک روز، این مقدار آب فقط بین مسافرا؟!
الهی شکرت برای این همه نعمت.
استاد، من زیبایی رو اونجایی میبینم که مردم با هم مهربانتر شدن، قدر همدیگه رو بیشتر میدونن، آشتی و صلح و دوستی بین مردم بیشتر شده و همدیگه رو به آغوش میکشن و دوست دارن به یک طریقی حال همنوعشون رو خوب کنن. من زیباییهای زیادی رو دارم می بینم و حالم برای همهی اینها خوب هست و سپاسگزار خداوند هستم.
مطالعه جواب های بیشتر و زیباتر دوستان به این موضوع
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/aghlekol-question/%d9%85%d8%a7-%d8%b1%d8%a3%db%8c%d8%aa%d9%8f-%d8%a7%d9%84%d8%a7-%d8%ac%d9%85%db%8c%d9%84%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%85%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%b7-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%da%a9%d8%b4/
مطالعه جواب های بیشتر و زیباتر دوستان به این موضوع
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/aghlekol-question/%d9%85%d8%a7-%d8%b1%d8%a3%db%8c%d8%aa%d9%8f-%d8%a7%d9%84%d8%a7-%d8%ac%d9%85%db%8c%d9%84%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%85%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%b7-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%da%a9%d8%b4/
تجربه زیبای مریم عزیز در پاسخ به موضوعی در عقل کل با عنوان «ما رَأَیتُ إِلّا جَمیلاً» در شرایط ویژهی اخیر در ایران:
🌹🌹🌹🌹
بنام الله یکتا. سلام به همهی دنیا، سلام به تمام روزهای قشنگ،
سلام به همهی خانوادهی عزیزم در این خانوادهی دوستداشتنی،
سلام به استاد عزیز و مریم که با ایجاد این سایت، راه رو برای من در تمام ابعاد هموار کردند.
شرایطی که در کشور پیش اومد، بهواسطهی منطقهی زندگیام و بودن در طبقهی هشتم ساختمانی که در آن زندگی میکنم، من رو در موقعیتی قرار داد که از آغاز تا پایان این شرایط، نظارهگر باشم و از نزدیک حس کنم. این آزمونی بود برای اینکه خودم رو محک بزنم؛ که کجا هستم، کجاها قوی هستم، کجاها ضعیفم...
شرایطی که باعث شد هر صبح که از خواب پا میشم، از ته دل برای زنده بودن خودم، دوستانم و خانوادهام سپاسگزار باشم؛ معنای اینکه «هر روز، هدیهای از طرف خداست» رو بیشتر و بهتر درک کنم.
شرایطی که وجود دوستان مناسب و نامناسب رو برای من برجسته کرد.
شرایطی که باعث شد با تکتک سلولهام حس کنم سلامتی چه نعمتیه.
شرایطی که باعث شد ببینم آیا میتونم از خانه و زندگیم بگذرم یا نه؟
زمانی که اعلام تخلیهی منطقه داده شد، زمانی که کل زندگیم شد دو تا ساک، زمانی که میخواستم از خانه بیرون برم، دیدم دلم نگرفت، اشکی در چشمم حلقه نزد. بلکه راحت و آسوده خانه رو مرتب کردم، گلدانها رو آب دادم و گفتم:
«خدایا، من هر آنچه دارم از آن توست. تو با راحتی و عزت، این خانهی دوستداشتنی و تمام وسایلش را به من بخشیدی. من همه را به تو میسپارم و خودت مراقب هستی. اگر هم مشکلی پیش بیاد، موردی نداره، چون ایمان دارم تو بهتر از این را به من میدی.»
و آسوده رفتم.
شرایط پیش اومد و خدا دوستم رو وسیلهای قرار داد تا به مدت شش روز، از سهشنبه تا یکشنبه، به ویلای زیبای اونها در خارج از شهر برم. فرصتی بهم داده شد برای ریلکس کردن و استراحت، فرصتی برای بودن با افرادی مهربان، دوستداشتنی، عالی و مثبتاندیش.
افرادی که نمیشناختم، ولی گویی هزاران سال بود که باهاشون آشنا بودم. (در بین آنها فقط دوستم را میشناختم؛ در حالی که خانوادهشون هم بودند.)
بقدری خوش گذشت که انگار سفری به آنتالیا رفته بودم!
از صبح تا شب سرگرم شنا، آفتاب گرفتن، ورزش و بازی بودیم و اصلاً زمانی برای اخبار و حوادث نداشتیم، حتی در زمانهایی که اینترنت باز بود.
شرایط پیشاومده باعث شد که پدر و مادر پیر من به شمال بروند، نزد یکی از دوستان پدرم، و با رانندهای آشنا شدند که آنها را همراهی کرد. مردی مهربان که در کل مسیر، در جمعآوری و اسکان، کلی یاریرسان آنها بود؛ با صبر و حوصله و محبت.
هر روز پدر و مادرم از مهر و مهماننوازی میزبان و زیباییهای مکانی که در آن ساکن شده بودند، تعریف میکردند. بهجای گله، شکایت یا ترس، فقط از خوبی انسانها و زیباییها میگفتند.
شرایط باعث شد بفهمم چه خواهر و برادرهای نازنینی دارم؛ هر صبح همهمون از سلامتی هم خبر میدادیم و از ته دل شاکر بودیم.
فهمیدم عشق پسرم به من چقدر خالصه و فقط از روی نیازش نیست.
در این مدت که همهجا صحبت از کمبود مواد غذایی، آب، برق و هزار چیز دیگه بود، من در جایی قرار گرفتم که غرق در فراوانی بودم.
در جایی بودم که دیدم حتی در این شرایط سخت هم میشه ثروت رو افزایش داد، درآمد رو بیشتر کرد.
نانواییهایی رو دیدم که کلی نان آماده گذاشته بودن و کسی نبود که توی صف باشه و بخواد بخره.
در همین شرایط، دیدم که چقدر در کنترل ذهنم عالی شدم.
دیدم در شبهایی که پر از سر و صدا بود و من در خانهی خودم بودم، هیچ ترس و هراسی نداشتم و چقدر گفتوگوهای ذهنی من مثبت بود.
فایلی که شما در سایت گذاشتید، با عنوان «ایجاد آرامش و ایمان در شرایط جنگی»، در یک روز که آتشبس بود تونستم دانلود کنم و گوش بدم. همزمان شد با شب آخر؛ که سختترین و وحشتناکترین شب بود و من به خانه بازگشته بودم.
در ابتدا ترسیدم، اما تونستم سریع خودمو کنترل کنم، فایل رو پلی کردم، گوش دادم و آرامشم بیشتر و بیشتر شد.
بقدری در این مدت آرامش داشتم، لذت بردم، زیبایی دیدم که در قالب کلمات نمیگنجه.
و تمام این موارد که گفتم، بخشی کوچک از لحظات خوبی بود که گذشت، بهجای استرس، ترس و نگرانی.
و میدونم اینها، نتیجهی زمانهایی است که صرف ایمان و باور به خدای خودم کردم.
جملاتی که همواره در ذهنم پخش میشد:
خداوند، قدرتمندترین فرمانروای جهان و کیهان است.
من همیشه تحت حمایت و حفاظت خدا هستم.
هیچ عاملی در زندگی من تأثیرگذار نیست و قدرت واقعی در دستان خداست.
و اینها همان مسیرهای جدیدی هستن که بهقول استاد، درون ما ایجاد و شکل گرفتهاند و من باید آنها را تقویت کنم، تا عمیقتر بشن.
خدا را شاکرم که من را در مسیر دریافت این آگاهیها قرار داد.
🌹🌹🌹🌹
بنام الله یکتا. سلام به همهی دنیا، سلام به تمام روزهای قشنگ،
سلام به همهی خانوادهی عزیزم در این خانوادهی دوستداشتنی،
سلام به استاد عزیز و مریم که با ایجاد این سایت، راه رو برای من در تمام ابعاد هموار کردند.
شرایطی که در کشور پیش اومد، بهواسطهی منطقهی زندگیام و بودن در طبقهی هشتم ساختمانی که در آن زندگی میکنم، من رو در موقعیتی قرار داد که از آغاز تا پایان این شرایط، نظارهگر باشم و از نزدیک حس کنم. این آزمونی بود برای اینکه خودم رو محک بزنم؛ که کجا هستم، کجاها قوی هستم، کجاها ضعیفم...
شرایطی که باعث شد هر صبح که از خواب پا میشم، از ته دل برای زنده بودن خودم، دوستانم و خانوادهام سپاسگزار باشم؛ معنای اینکه «هر روز، هدیهای از طرف خداست» رو بیشتر و بهتر درک کنم.
شرایطی که وجود دوستان مناسب و نامناسب رو برای من برجسته کرد.
شرایطی که باعث شد با تکتک سلولهام حس کنم سلامتی چه نعمتیه.
شرایطی که باعث شد ببینم آیا میتونم از خانه و زندگیم بگذرم یا نه؟
زمانی که اعلام تخلیهی منطقه داده شد، زمانی که کل زندگیم شد دو تا ساک، زمانی که میخواستم از خانه بیرون برم، دیدم دلم نگرفت، اشکی در چشمم حلقه نزد. بلکه راحت و آسوده خانه رو مرتب کردم، گلدانها رو آب دادم و گفتم:
«خدایا، من هر آنچه دارم از آن توست. تو با راحتی و عزت، این خانهی دوستداشتنی و تمام وسایلش را به من بخشیدی. من همه را به تو میسپارم و خودت مراقب هستی. اگر هم مشکلی پیش بیاد، موردی نداره، چون ایمان دارم تو بهتر از این را به من میدی.»
و آسوده رفتم.
شرایط پیش اومد و خدا دوستم رو وسیلهای قرار داد تا به مدت شش روز، از سهشنبه تا یکشنبه، به ویلای زیبای اونها در خارج از شهر برم. فرصتی بهم داده شد برای ریلکس کردن و استراحت، فرصتی برای بودن با افرادی مهربان، دوستداشتنی، عالی و مثبتاندیش.
افرادی که نمیشناختم، ولی گویی هزاران سال بود که باهاشون آشنا بودم. (در بین آنها فقط دوستم را میشناختم؛ در حالی که خانوادهشون هم بودند.)
بقدری خوش گذشت که انگار سفری به آنتالیا رفته بودم!
از صبح تا شب سرگرم شنا، آفتاب گرفتن، ورزش و بازی بودیم و اصلاً زمانی برای اخبار و حوادث نداشتیم، حتی در زمانهایی که اینترنت باز بود.
شرایط پیشاومده باعث شد که پدر و مادر پیر من به شمال بروند، نزد یکی از دوستان پدرم، و با رانندهای آشنا شدند که آنها را همراهی کرد. مردی مهربان که در کل مسیر، در جمعآوری و اسکان، کلی یاریرسان آنها بود؛ با صبر و حوصله و محبت.
هر روز پدر و مادرم از مهر و مهماننوازی میزبان و زیباییهای مکانی که در آن ساکن شده بودند، تعریف میکردند. بهجای گله، شکایت یا ترس، فقط از خوبی انسانها و زیباییها میگفتند.
شرایط باعث شد بفهمم چه خواهر و برادرهای نازنینی دارم؛ هر صبح همهمون از سلامتی هم خبر میدادیم و از ته دل شاکر بودیم.
فهمیدم عشق پسرم به من چقدر خالصه و فقط از روی نیازش نیست.
در این مدت که همهجا صحبت از کمبود مواد غذایی، آب، برق و هزار چیز دیگه بود، من در جایی قرار گرفتم که غرق در فراوانی بودم.
در جایی بودم که دیدم حتی در این شرایط سخت هم میشه ثروت رو افزایش داد، درآمد رو بیشتر کرد.
نانواییهایی رو دیدم که کلی نان آماده گذاشته بودن و کسی نبود که توی صف باشه و بخواد بخره.
در همین شرایط، دیدم که چقدر در کنترل ذهنم عالی شدم.
دیدم در شبهایی که پر از سر و صدا بود و من در خانهی خودم بودم، هیچ ترس و هراسی نداشتم و چقدر گفتوگوهای ذهنی من مثبت بود.
فایلی که شما در سایت گذاشتید، با عنوان «ایجاد آرامش و ایمان در شرایط جنگی»، در یک روز که آتشبس بود تونستم دانلود کنم و گوش بدم. همزمان شد با شب آخر؛ که سختترین و وحشتناکترین شب بود و من به خانه بازگشته بودم.
در ابتدا ترسیدم، اما تونستم سریع خودمو کنترل کنم، فایل رو پلی کردم، گوش دادم و آرامشم بیشتر و بیشتر شد.
بقدری در این مدت آرامش داشتم، لذت بردم، زیبایی دیدم که در قالب کلمات نمیگنجه.
و تمام این موارد که گفتم، بخشی کوچک از لحظات خوبی بود که گذشت، بهجای استرس، ترس و نگرانی.
و میدونم اینها، نتیجهی زمانهایی است که صرف ایمان و باور به خدای خودم کردم.
جملاتی که همواره در ذهنم پخش میشد:
خداوند، قدرتمندترین فرمانروای جهان و کیهان است.
من همیشه تحت حمایت و حفاظت خدا هستم.
هیچ عاملی در زندگی من تأثیرگذار نیست و قدرت واقعی در دستان خداست.
و اینها همان مسیرهای جدیدی هستن که بهقول استاد، درون ما ایجاد و شکل گرفتهاند و من باید آنها را تقویت کنم، تا عمیقتر بشن.
خدا را شاکرم که من را در مسیر دریافت این آگاهیها قرار داد.
سپاسگزارم از شما استاد که خالصانه مسیر را هموار کردید.
سپاسگزارم از مریم دوستداشتنی که همیشه در کنارمان بودند برای درک بهتر این مسیر زیبا.
سپاسگزارم از تمام اعضای خانوادهی خوبم در این سایت که با انرژیهای خوبشان همیشه همراه بودند.
مطالعه تجربه های زیبای سایر دوستان به این موضوع در بخش عقل کل
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/aghlekol-question/%d9%85%d8%a7-%d8%b1%d8%a3%db%8c%d8%aa%d9%8f-%d8%a7%d9%84%d8%a7-%d8%ac%d9%85%db%8c%d9%84%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%85%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%b7-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%da%a9%d8%b4/
سپاسگزارم از مریم دوستداشتنی که همیشه در کنارمان بودند برای درک بهتر این مسیر زیبا.
سپاسگزارم از تمام اعضای خانوادهی خوبم در این سایت که با انرژیهای خوبشان همیشه همراه بودند.
مطالعه تجربه های زیبای سایر دوستان به این موضوع در بخش عقل کل
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/aghlekol-question/%d9%85%d8%a7-%d8%b1%d8%a3%db%8c%d8%aa%d9%8f-%d8%a7%d9%84%d8%a7-%d8%ac%d9%85%db%8c%d9%84%d8%a7%db%8c-%d8%b4%d9%85%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b4%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%b7-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%da%a9%d8%b4/
تجربیات رویا عزیز از باور "الخیر فی ما وقع " در زندگی شخصی
🌹🌹🌹🌹
توی دوره هم جهت با جریان خداوند، بخش ایجاد باورهای توحیدی مرجع، یکی از باورهایی که استاد منطق های لازم برای ساختن این باور رو توضیح می دن، باور "الخیر فی ما وقع" هست یعنی "هر آنچه که رخ می دهد، در نهایت برای من خیر و منفعت است. البته که تقریبا همه ما توی این دو هفته اخیر شرایط ویژه در ایران، این باور رو خیلی خوب تجربه کرده ایم.
توی این دوره من تجربیات زیادی از زندگیم رو پیدا کردم که واقعا این باور رو تایید می کنه.
یکی از بزرگترین الخیر فی ما وقع در زندگی من، داستان چندین سال بچه دار نشدنم هست.
اون زمان من متوجه نبودم اما حالا که از دید وسیع تر اون ماجرا رو می بینم، متوجه می شم که چقدر برام خیر بوده.
چندین سال پیش که هنوز با استاد و این آموزه ها آشنا نبودم، در مدار بسیار پایین بودم و شخصیت افتضاحی داشتم و خدا رو شکر، خداوند در اون زمان به من بچه نداد با اینکه سالها دنبال دوا و درمون بودیم و نتیجه ای هم نگرفتیم.
تا اینکه دقیقا یک ماه بعد اشنایی من با استاد و تمرکز روی درک و اجرای قانون، این خواسته من اتفاق افتاد و من باردار شدم. چقدر خوشحالم که قبل از درک قانون، من بچه دار نشدم چون اگر اون موقع بچه دار میشدم معلوم نبود بچهای من چه شخصیت داغونی پیدا میکردند چون توسط من با شخصیت قبلی بزرگ می شدن و از من الگو میگرفتن.
من الان سه تا بچه دارم که در کنار هم داریم رشد میکنیم و جالبه که این من هستم که دارم بیشتر از اونا الگو میگیرم و ازشون یاد میگیرم تا اونا از من.
دومین الخیر فی ما وقع زندگی من، زایمان زودرس سر دوقلوهام بود که اولین زایمان من و تجربه من از بچه داری بود. بچه های من یک ماه زودتر بدنیا اومدن و 15 روز بستری شدن. من در اون زمان کسی رو نداشتم که بیاد بهم کمک کنه. یعنی اگر بچهای من سر موقع به دنیا می آومدن و میومدن خونه، من حتی پوشک عوض کردن و شیرخشک درست کردنم بلد نبودم. حتی نمیدونستم چطوری بغلشون کنم اون بچهای ریز و فسقلی رو اما تو بیمارستان با کمک پرستار همه ی اینا رو یاد گرفتم با این که سخت بود برام اما خیلی قوی و با تجربه تر شدم و وقتی اومدیم خونه، به راحتی همه کارهای بچه هام رو انجام می دادم.
و اما سومین الخیر فی ما وقع زندگی من در همین 12 روزه اخیر و زمان جنگ با اسرائیل اتفاق افتاد. من باردارد بودم و دخترمم یه هفته پیش بدنیا اومد. اونم زود بدنیا اومد اما اومدنش برام پر از خیر شد چون تو شرایط جنگی همه جا خلوت بود، بیمارستان خلوت بود و مادرمم به خاطر این شرایط تعطیل بود و سرکار نمیرفت در نتیجه تونست چند روز پیشم بمونه و بهم کمک کنه.
🌹🌹🌹🌹🌹
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره هم جهت با جریان خداوند
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/aligned-with-flow-of-god-course/
🌹🌹🌹🌹
توی دوره هم جهت با جریان خداوند، بخش ایجاد باورهای توحیدی مرجع، یکی از باورهایی که استاد منطق های لازم برای ساختن این باور رو توضیح می دن، باور "الخیر فی ما وقع" هست یعنی "هر آنچه که رخ می دهد، در نهایت برای من خیر و منفعت است. البته که تقریبا همه ما توی این دو هفته اخیر شرایط ویژه در ایران، این باور رو خیلی خوب تجربه کرده ایم.
توی این دوره من تجربیات زیادی از زندگیم رو پیدا کردم که واقعا این باور رو تایید می کنه.
یکی از بزرگترین الخیر فی ما وقع در زندگی من، داستان چندین سال بچه دار نشدنم هست.
اون زمان من متوجه نبودم اما حالا که از دید وسیع تر اون ماجرا رو می بینم، متوجه می شم که چقدر برام خیر بوده.
چندین سال پیش که هنوز با استاد و این آموزه ها آشنا نبودم، در مدار بسیار پایین بودم و شخصیت افتضاحی داشتم و خدا رو شکر، خداوند در اون زمان به من بچه نداد با اینکه سالها دنبال دوا و درمون بودیم و نتیجه ای هم نگرفتیم.
تا اینکه دقیقا یک ماه بعد اشنایی من با استاد و تمرکز روی درک و اجرای قانون، این خواسته من اتفاق افتاد و من باردار شدم. چقدر خوشحالم که قبل از درک قانون، من بچه دار نشدم چون اگر اون موقع بچه دار میشدم معلوم نبود بچهای من چه شخصیت داغونی پیدا میکردند چون توسط من با شخصیت قبلی بزرگ می شدن و از من الگو میگرفتن.
من الان سه تا بچه دارم که در کنار هم داریم رشد میکنیم و جالبه که این من هستم که دارم بیشتر از اونا الگو میگیرم و ازشون یاد میگیرم تا اونا از من.
دومین الخیر فی ما وقع زندگی من، زایمان زودرس سر دوقلوهام بود که اولین زایمان من و تجربه من از بچه داری بود. بچه های من یک ماه زودتر بدنیا اومدن و 15 روز بستری شدن. من در اون زمان کسی رو نداشتم که بیاد بهم کمک کنه. یعنی اگر بچهای من سر موقع به دنیا می آومدن و میومدن خونه، من حتی پوشک عوض کردن و شیرخشک درست کردنم بلد نبودم. حتی نمیدونستم چطوری بغلشون کنم اون بچهای ریز و فسقلی رو اما تو بیمارستان با کمک پرستار همه ی اینا رو یاد گرفتم با این که سخت بود برام اما خیلی قوی و با تجربه تر شدم و وقتی اومدیم خونه، به راحتی همه کارهای بچه هام رو انجام می دادم.
و اما سومین الخیر فی ما وقع زندگی من در همین 12 روزه اخیر و زمان جنگ با اسرائیل اتفاق افتاد. من باردارد بودم و دخترمم یه هفته پیش بدنیا اومد. اونم زود بدنیا اومد اما اومدنش برام پر از خیر شد چون تو شرایط جنگی همه جا خلوت بود، بیمارستان خلوت بود و مادرمم به خاطر این شرایط تعطیل بود و سرکار نمیرفت در نتیجه تونست چند روز پیشم بمونه و بهم کمک کنه.
🌹🌹🌹🌹🌹
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره هم جهت با جریان خداوند
👇👇👇👇
https://abasmanesh.com/fa/product/aligned-with-flow-of-god-course/
گروه تحقیقاتی عباسمنش
دوره «همجهت با جریان خداوند»
HTML Embed Code: