TG Telegram Group Link
Channel: JADOYE SHAB
Back to Bottom
‏ای بغض فرو خورده مرا مرد نگه‌دار
‏تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم.

فاضل نظری
کاش می‌شد انگشت را تا ته حلق فرو کرد
و بعضی دلبستگی‌ها را یکجا بالا آورد؛
وفاداری آدم‌ها را زمان اثبات میکند، نه زبان!
زندگی به من آموخت
هیچ چیز
از هیچ کس
بعید نیست!

حسین پناهی
میگفت اینقدر ازش تعریف نکن، میزاره میره
گفتم این تعریفا واسه نگه داشتنش نیست که
واسه خوشحال بودنشه؛ رفت هم رفت، بزار خوشحال بره
...
کسی می‌آید
کسی که در دلش با ماست،
در نفس‌اش با ماست،
در صدایش با ماست.
کسی که آمدنش را
نمی‌شود گرفت..♥️

- فروغ فرخزاد
گفتند: چگونه‌ای؟
گفت: زخمی عظیم خورده‌ام.
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان...
ترک‌ کردن، کار سختیه.
ترک کردن شغلی که سالهاست باعث عذاب روانت شده،
رابطه ای که داره روحتو نابود می‌کنه ولی جرئت تموم کردنشو نداری،
انسانی که عذابت می‌ده ولی دوسش داری،
دارویی که بهش وابسته شدی،
شرایطی که مدت طولانی ایه درونش قرار داری ولی باعث پسرفتت شده.
تغییر درست همون جاییه که ساختار شکنی می‌کنی و ازون شغل، رابطه، وضعیت، شرایط خارج می‌شی.
اونجا توی اون موقعیت می‌تونی اسم خودتو یک انسان  خارق العاده بذاری.
چون تو عملیو انجام دادی که روزی هزاران نفر بهش فکر می‌کنن ولی کاری دربارش نمی‌کنن...
سخت میگیرد جهان بر مردمان‌ سخت گیر...🌍
یک جا
خونده
بودم
بعضی از
آدم ها
ارزش همه
چیزرا
میدانند
الی ارزش
خود را!🫂🤎
من يترك عينيك حزينةً و يذهب هل يستحق أن تنتظري عودته؟!

آنکه چشمانت را در حالی ‌که غمگین بودند رها کرد و رفت، آیا شایستگی دارد که منتظر بازگشتش باشی؟! :)
Forwarded from حَرف
در خودم آتش به پا کردم ولی نَگْریستم...

#فاضل_نظری
JADOYE SHAB
در خودم آتش به پا کردم ولی نَگْریستم... #فاضل_نظری
این کانال رو زدیم که باهاتون حرف بزنیم درد دل هاتونو بشنویم و باهاتون درد و دل کنیم جوین بشین اگه دلتون خواست
https://hottg.com/h_rfam
JADOYE SHAB pinned «این کانال رو زدیم که باهاتون حرف بزنیم درد دل هاتونو بشنویم و باهاتون درد و دل کنیم جوین بشین اگه دلتون خواست https://hottg.com/h_rfam»
دنیای دنی پر هوس را چه کنی
آلودهٔ هر ناکس و کس را چه کنی

آن یار طلب کن که ترا باشد و بس
معشوقهٔ صد هزار کس را چه کنی

😊😊😊

#ابوسعید_ابوالخیر
Forwarded from JADOYE SHAB (Mim.A)
رفتم دیدنش بازم همون روسری سرش بود !
گفتم چرا همیشه این روسری رو سر میکنی
گفت آخه اولین باری که اتفاقی دیدمش !همیین سرم بود ، اولین باری که گفت دوستت دارمم همینطور
منم اسمشو گذاشتم روسری شانس هر وقت سر میکنم کنارش اتفاقای خوبی میفته !
گفتم دیونه مگه به لباسه مگه خوشبختی به یه تیکه پارچه همه چی دست خود آدمه !
خندید !!!
انگار با خنده هاش حرفمو به مسخره گرفته بود
یه جوری میخندید که انگار از اعماق وجودش به جادوی اون روسری باور داشت ، مثل دیونه ها حرف میزد میگفت تو چی میفهمی !
این روسری بوی چای دارچین میده ، بوی ساندویچی ته خیابونه فلان رو بوی بلال اتیشی گوشه خیابون بوی روزی رو میده که برا اولین بار خیره شد توی چشمام گفت : نباشی میمیرم
بهش خندم گرفت بود!
دِ آخه مگه روز بو داره ...
گفتم چقد حرف میزنی تو دختر خسته نشدی انقدر ازش تعریف کردی
حرف باحالی زد ، میگفت :
آدما توی دو حالت خیلی حرف میزنن یا وقتی خوشحالن یا که خیلی غمگینن...
یهو سکوت کرد ،
با صدای آروم گفت شاید بشه خوشحالی رو پنهان کرد اما آدم اگه غم رو پنهون کنه دلش میترکه !

اونروز گذشت ، بعد مدت ها بهم زنگ زد گفت دلم گرفته باید ببینمت یک جایی قرار گذاشتیم یکم دیر رسیدم اما وقتی رسیدم اونجا خیلی شلوغ بود ...
از دیدن اون صحنه شکه شده بودم
خیره شده بود یه جای دور جایی که هیچگی جز اون مسیرش رو بلد نبود ...
نگاهش غمگین بود اونقد غمگین که معلوم بود قبل این که خودش رو از پل بندازه پایین دلش ترکیده !
روسریشو دیدم !
گیر کرده بود به شاخه درخت انگار دست و پا میزد و میخواست خودشو رها کنه
بره ساندویچی فلان خیابون
تموم خیابون بوی چای دارچین میداد ...
مشام خیابون پر بود از بوی بلال آتیشیه گاریچی ...

#عاطفه_محمدپور

@TheMagicOfTheNight
HTML Embed Code:
2024/06/05 13:09:18
Back to Top