TG Telegram Group Link
Channel: تحلیل رفتار متقابل ( TA )
Back to Bottom
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel

#دزد_پلیس
قسمت دوم: در ادامه مطلب قسمت اول:
تز:
ظاهراً دو دسته ی مشخص معتاد به جنایات وجود دارد :
یکی از کسانی که به خاطر بُرد، و دیگر آنهایی که به خاطر خودِ بازی وارد جنایت شده اند. البته عده ای هم در حد وسط قرار دارند که می‌توانند در هر دو طرف عمل کنند. برنده ی اجباری یا پولساز کله‌گنده کسی است که (( کودک )) درونش هیچ وقت راضی نمی‌شود گیر بیفتد، و طبق گزارش‌ها هرگز نمی بازد، دست نایافتنی است، و بدون زد و بند و اطمینان مطلق هرگز دست به هیچ کاری نمی زنند. از سوی دیگر، بازنده ی اجباری مدام مشغول بازی (( دزد و پلیس )) است و هرگز هم از لحاظ مالی وضعش درست نیست. اگر در این میان استثناهایی باشد، در اثر خوش اقبالی است نه مهارت، اما در دراز مدت صاحبان اقبال هم سقوط می کنند، زیرا (( کودک )) بالاخره طاقتش تمام میشود.
این وضعیت مشابه و قمار بازان است. در سطح اجتماعی، یا جامعه شناختی، قمارباز حرفه ای کسی است که علاقه ی ذاتی اش در زندگی، قمار کار کردن است. اما در سطح روانی، قماربازان حرفه ای دو دسته هستند:
اول آنها که تمام وقتشان را (( بازی )) می گذرانند _ یعنی بازی با سرنوشت، که در آن میل (( بالغ )) برای پیروز شدن تحت الشعاع نیاز (( کودک )) به باخت قرار می‌گیرد.
دوم، آنهایی که صاحب قمارخانه هستند و در واقع معاش و زندگیشان از این راه و معمولاً هم خیلی خوب تامین می‌شود. اینها کارشان عمدتاً مهیا کردن فرصت بازی برای قماربازهای نوع اول است، و خودشان سعی شان بر آن است که هرگز بازی نکنند، اگر چه گاهی، در شرایط خاص، به خود اجازه می‌دهند که از این کار لذت ببرند _ همانطور که به ندرت جنایتکار حرفه ای نیز ممکن است گاهی به خود اجازه دهد که وارد بازی (( دزد و پلیس )) شود.

لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel

#دزد_پلیس
قسمت سوم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱ و۲ :
تز:
به ذکر مثال مشخص تری از بازی (( دزد و پلیس )) می پردازیم.
برخی از دزدانی که به خانه ها دستبرد می زنند، کوچکترین حرکت اضافی یا بیهوده ای نمی‌کنند. اما اگر این دزد بازیگر (( دزد و پلیس )) باشد، هنگام سرقت با ریخت و پاش و حرکات حساب نشده عملاً کارت ویزیت خود را به عنوان تشکر باقی می‌گذارد. سارق حرفه‌ای مثلاً در دستبرد به بانک نهایت احتیاط خود را برای اجتناب از خشونت به کار می‌برد، در حالی که بازیگر (( دزد و پلیس )) دنبال بهانه می گردد تا خشم و دقّ دل خود را جایی خالی کند. جنایتکار حرفه‌ای، مانند هر حرفه ای دیگر، می خواهد تا آنجا که امکانات اجازه می دهد کارش بی نقص باشد. بازیگر (( دزد و پلیس )) اغلب در حین سرقت مجبور است فشار درونش را به نحوی تخلیه کند. حرفه ای حقیقی هرگز تا تمام زد و بندها و جزئیات ایمنی کار تکمیل نشود دست به عمل نمی زند، اما در بازیگر گاهی این وسوسه پیدا می‌شود که شخصاً با پلیس دست و پنجه نرم کنند. حرفه ای ثابت از خطر بازی آگاهی دارند. اگر یکی از اعضا علاقه ی زیادی به بازی نشان دهد، تا حدی که کار را به مخاطره اندازد، و به خصوص اگر احساس نیاز باطنی اش به گیر افتادن بارز شود، در دفعات بعد سایر اعضا ممکن است به وحشتناک ترین دسایس متوسل شوند که این کار او تکرار نشود. شاید دلیل آن که جنایتکاران حرفه‌ای ثابت تقریباً هرگز به دام نمی‌افتند و لذا هرگز مورد مطالعه ی جامعه شناختی و روانشناختی و روانکاوانه قرار نگرفته اند، همین باشد که آنان (( دزد و پلیس )) بازی نمی‌کنند. این در مورد قمار بازهای حرفه ای ثابت نیز صدق می‌کند. بنابراین عمده ی اطلاعات بالینی فعلی ما از جنایتکاران و قماربازان، بیشتر راجع به بازیگران است تا حرفه ای های ثابت.

لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel

#دزد_پلیس
قسمت چهارم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱، ۲ و ۳ :
تز:
به ذکر مثال های مشخص تری از بازی (( دزد و پلیس )) دیگر می پردازیم.

مبتلا به وسواس دزدی (( یعنی تمایل مرزی به دزدی که مشخصه ی آن میل به ستوه آورنده، مبارزه ی دلهره انگیز علیه این میل، اجرای هوشیارانه ی دزدی، و تسکینی است که به دنبال دارد. این نوع دزدی معمولاً بدون احتیاط انجام می‌شود به شی ء دزدیده شده اغلب سودمند نیست. گاهی فردی که به این اختلال مبتلاست همواره شی ء معینی را می‌دزدد ))، که می‌توان او را به قطب مخالف مغازه دزد حرفه‌ای دانست، مثال خوبی است برای این مطلب که بازی (( دزد و پلیس )) تا چه حد در جوامع غرب شیوع دارد. این احتمال هست که درصد بسیار زیادی از غربیان بازی (( دزد و پلیس )) را مدام در خیال خود بازی کنند. رویای دزدی اغلب به شکل آرزوی جنایتی کامل در ذهن ما نقش می بندد _ یعنی شرکت در سخت ترین بازی ها و گذاشتن بزرگترین کلاه سر پلیس.

صورت دیگری از (( دزد و پلیس ))، بازی امروزی (( دزد و حسابرس )) است که اختلاس کنندگان آن را بازی می‌کنند و همان قوانین و همان بُرد را دارد، یا (( دزد و گمرکچی )) که قاچاقچیان بازی می‌کنند، و امثالهم.
صورت جنایی بازی (( #دادگاه )) به ویژه جالب است. تبهکار حرفه‌ای با وجود تمام احتیاط کاری هایش، ممکن است گاهی به چنگ پلیس بیفتد و به دادگاه برده شود. اما برای او (( دادگاه )) هم چیزی جز یک رویّه یا روال کار عادی نیست که او باید جزئیات حرکاتش را دقیقا طبق دستور وکیل و مشاوران حقوقی اش اجرا کند. برای وکلای دادگستری نیز، که صرفاً به بُرد فکر می کنند، (( دادگاه )) در اصلی یک بازی است بین آنها و هیئت منصفه که هدف برنده شدن است، نه باختن. این بازی ای کاملاً سازنده و پذیرفته شده در بخش عظیمی از اجتماع کنونی غرب است.

لطفاً برای فهم بهتر این بازی، ادامه مطلب را پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۴: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۰ تا ۱۶۶
@tahlil_raftar_motaghabel

#دزد_پلیس
قسمت پنجم : در ادامه مطلب قسمتهای ۱، ۲، ۳ و ۴:
آنتی تز:
این البته به جرم شناسان خبره مربوط می‌شود، نه به روانشناسان.
پلیس و دستگاه قضایی در مقابله با بازی دخالتی نمی‌کنند، چون آنها نیز نقش خود را طبق قوانینی که جامعه وضع کرده است بازی می‌کنند.
با وجود این، لازم است یک نکته تاکید شود: بعضی از جنایتکاران از تعقیب لذت می‌برند و خواهان گیر افتادن هستند. این نظر احتمالاً مورد تمسخر پژوهشگران جرم شناس قرار می‌گیرد. شاید هم پس از خواندن این نظر آن را محترم بدانند، اما در کارهای جدی شان تمایل کمتری به توجه به این عامل نظری نشان دهند. اولاً هنوز طریقه ای در دست نیست که بتوان با استفاده از آن، از روش‌های معیار موجود در پژوهش‌های روانشناختی درباره ی این عنصر نقاب برداشت. از این رو پژوهشگر یا مجبور است بعضی از نکات را مهم را در استنتاجات خود نادیده بگیرد، یا ابزار و وسایل کارش را عوض کند. واقعیت این است که ابزار و وسایل فعلی هنوز کوچکترین راه‌حلی برای هیچک از مسائل جرم شناسی ارائه نداده اند. بنابراین شاید و بهتر آن باشد که پژوهشگران روش‌های گذشته را کنار بگذارند و با روش تازه ای به حل مسئله اهتمام ورزند. تا روزی که بررسی بازی (( دزد و پلیس )) جدی تلقی نشود و وجودش در عمق بسیاری از پرونده‌های جنایی به عنوان جانی کلام مورد بررسی قرار نگیرد، بیشتر همّ و غم پژوهشهای جاری صرف موضوع جزئی و جنبی، و فرضیه‌ها یا امور مربوط می‌شود.

تحلیل:
تز: کاش بتوانی مرا بگیری.
مثال ها: قایم باشک، گرگم به هوا.
رابطه متقابل: کودک - والد
فکر کودک: باید مرا بگیری
فکر والد: آها! گرفتمت.

@tahlil_raftar_motaghabel
VID-20201128-WA0004.mp4
12.1 MB
#نکات_کاربردی

این مادر فقط تلاش میکند، که فرزندش تجربه ی جدیدی از ذوق و شوق خودش را داشته باشد، بدون اینکه توجهی بکند به کثیفی، زحمت، سرکوب کردن حس های فرزندش، و حتی با لبخند همچنان هیجان های فرزندش را پرورش می دهد.

@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20201130114614786_by_videoshow.mp4
111.4 MB
#نکات_کاربردی

#راهی_برای_تشخیص_دوست

🔻جردن پیترسن، استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو در این ویدئو شیوه‌های ساده‌ای پیشنهاد می‌کند که می‌توانیم با استفاده از آن رفتارهای دوستانه خودمان و اطرافیانمان را ارزیابی کنیم.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۶: #دیدارها_و_احوالپرسیها
منبع: ص ۴۲۲ تا ۴۲۴
@tahlil_raftar_motaghabel

مناسک عبارت است از روابط متقابل قالبی و شناخته شده که تبادلات کلامی و رفتاری قابل پیش‌بینی را شامل می‌شود. این مسئله در فرهنگ ما شکل گرفته است و موارد استفاده بیش از حدی دارد. یکی از احوالپرسی و برخوردهای دوستانه و پاسخ آن، همان (( سلام )) است. (( سلام )) یکی از مناسک معمولی است که دارای ابعاد دوجانبه ی نوازشی است. اگر معمولاً در پی سلام احوالپرسی می آید که پاسخ آن (( خوب هستم )) است.
مناسک معمولاً روشهای پذیرفته شده‌ای برای آغاز ارتباط با دیگران است. افرادی که این روش به کار نمی‌برند معمولاً به بد خلق و خویی متهم می شوند.
با وجود این بعضیها از این مناسک استفاده ی بجایی نمی کنند. افرادی که اساساً روابط خود را بر مبنای این مناسک نگه می‌دارند، مثلاً بیش از حد، ادب را رعایت می‌کنند و بیش از همه آدم‌های خوبی هستند و یا زیاد بیش از حد آدم های خوبی هستند و یا زیاد تعارف می‌کنند رابطه ی بین فردی عمیقی را که ممکن است بین دو انسان به وجود آید از دست می‌دهند. مثال :

۱. وقتی که بزرگترها وارد اتاق می شوند، بچه ها باید از جایشان بلند شوند.
۲. فراموش نکن که بگویی متشکرم.

@tahlil_raftar_motaghabel

تمرین : برخی از مناسک قابل پیش‌بینی که در خانواده ی شما مرسوم است و باید انجام شود بیان کنید:

۱. احوالپرسی و سلام و خداحافظی کردن ....
۲. غذا خوردن ....
۳. تعطیلات مذهبی ...

آیا خانواده هایی را میشناسید که مناسک آنان با مناسک مرسوم در خانواده ی شما متفاوت باشند. آیا تمایل دارید که مناسک را نادیده بگیرید؛ یعنی اصلاً از آنها استفاده نکنید حتی هنگامیکه بسیار مفید باشد. یا اینکه با استفاده بیش از حد از آنها، از رویارویی و ایجاد رابطه ی عمیق خودداری می ورزید؟

@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20201205115607960_by_videoshow.mp4
212.7 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی

چرا پایان خوش دروغ است؟

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۵: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۷ تا ۱۶۹
@tahlil_raftar_motaghabel

#چه_جوری_از_اینجا_در_برویم.

قسمت اول:
تز:
شواهد تاریخی نشان می‌دهد که تنها آن عده از زندانیان به خوبی موفق به گذراندن دوران محکومیت خود شده اند که با ساختی از فعالیت، اعم از وقت گذرانی یا بازی، به اوقات خود شکل داده اند. این منطق به خصوص از سیاست‌های شناخته شده نزد پلیس است، چون به نظر آنها به عاطل و باطل نگه داشتن زندانی، به عبارت دیگر از راه محروم کردنش از هر رفتار اجتماعی، می‌توانند او را خرد کنند.
فعالیت دلخواه برای زندانی کارهایی است از قبیل خواندن و نوشتن، ولی وقت‌گذرانی دلخواه او چیزی نیست جز فرار.
بازی دلهای زندانیان (( چه جوری از اینجا در برویم )) یا (( می‌خواهم از این جا بزنم بیرون )) است که ممکن است در بیمارستانها هم بازی شود. هر زندانی که واقعا بخواهد آزاد شود، راه هایی برای سازش و همکاری با مقامات می یابد تا در اولین فرصت مرخص شود. اما (( می خواهم از این جا بزنم بیرون )) را معمولاً زندانیان یا بیمارانی بازی می کنند که(( کودک درون )) آنها نمی خواهد بیرون برود. آنها شروع به بازی (( رفتار خوب )) می‌کنند، ولی در لحظه ی حساس و بحرانی آخر، در کار خودشان کارشکنی می کنند تا مرخص نشوند. بنابراین در (( رفتار خوب ))، (( والد )) و (( بالغ )) و (( کودک )) متفقاً برای مرخصی کار میکند، در صورتیکه در (( می خواهم از این جا بزنم بیرون ))، (( بالغ )) و (( والد )) حرکات لازم را انجام می‌دهند، ولی در لحظه ی بحرانی (( کودک ))_ که در حقیقت از بیرون رفتن و درگیر شدن در دنیای خارج که برایش نامطمئن و پیچیده است وحشت دارد _ اختیار اوضاع را به دست می گیرد و همه چیز را خراب می‌کند. (( می‌خواهم از این جا بزنم بیرون )) در اواخر دهه ۱۹۳۰ بین مهاجران آلمانی تازه وارد به ایالت متحده آمریکا که به بیماری روانی مبتلا می‌شدند رواج داشت. آنها حالشان تا حدی خوب می‌شد و التماس می‌کردند که مرخص شوند، ولی همین که روز مرخصی شان فرا می رسید، بیماری روانی به نحوی عود می کرد.

لطفا ادامه ی مطلب برای فهم آنتی تز پیگیری نمایید.

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۵: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۷ تا ۱۶۹
@tahlil_raftar_motaghabel

#چه_جوری_از_اینجا_در_برویم.

قسمت دوم: در ادامه ی قسمت اول:
آنتی تز:
هر دو بازی (( رفتار خوب )) و (( می خواهم از این جا بزنم بیرون )) را مقامات زندان‌ها به نحوی پذیرفته اند و می‌توان درباره ی آنها در سطح مدیران تصمیم‌گیری کرد. در زندان هایی که از لحاظ امکانات روانشناسی پیشرفته ترند، تازه واردان فرصت می یابند در گروه های روان درمانی شرکت کنند. متخصصی ورزیده و حاذق این بازی‌ها را در بیماران خود زیر نظر دارد و با کنجکاوی، بازی دلخواه آنها را معلوم می‌کند. از آنجا که (( رفتار خوب )) فعالیتی خوب و شرافتمندانه محسوب می‌شود، باید به همین نحوه با آن برخورد شود و بحث کردن درباره ی آن بی ضرر است. از طرف دیگر، (( می خواهم از اینجا بیرون بزنم )) نیاز به درمان عاجل دارد، و تا زندانیِ هراسناک از این وضعیت رهایی پیدا نکند، بهبودی کامل نمی یابد.
انواع مربوطه :
یکی از انواع بازی (( می خوام از اینجا بزنم بیرون )) جریانی است که ما آن را (( باید به حرفم گوش بدهید )) می نامیم. در اینجا یک زندانی _ یا در دنیای خارج یک کارگر یا یک کارمند، یا مراجعه کننده ای به یک موسسه ی مددکاری اجتماعی - درخواست این حق را می‌کند که به اعتراض به او رسیدگی شود. اعتراضات ممکن است اغلب نابود باشد. تنها خواسته ی او این است که به حرف هایش گوش کنند. اگر مقامات مرتکب این اشتباه بشوند که فکر کنند این شخص توقعات زیادی دارند و اعتراضاتش نامربوط است و او را روانه کنند، ممکن است بعد دردسرهای وخیمی تولید شود. اگر به اعتراضات و خواسته هایشان عمل شود، این توقعات افزایش خواهد یافت. ولی اگر فقط به حرف های او با علاقه و توجه گوش کنند، این بازیگر بسیار راضی خواهد شد و همکاری خواهد کرد و دیگر چیزی نخواهد خواست. با وجود این، و مدیر خوب باید یاد بگیرد که بین بازی (( باید به حرفم گوش بدهید )) و درخواستی جدی برای عملی قاطعانه، فرق بگذارد.
(( ننه من غریبم )) بازی دیگری متعلق به این خانواده است. جانی حرفه‌ای ممکن است همه جا صدایش را بلند کند که من بی گناهم، من بی تقصیرم، مرا عوض گرفته اند، تا برای رهایی خودکاری کرده باشد، و در این مورد نیز اعمالش بخشی از یک رویه است. اما زندانی ای که به این کار می‌پردازد، برای آزادی خود از زندان کوشش‌های موثری نمی‌کند زیرا می‌داند وقتی بیرون آمد دیگر دلیلی پیدا نمی‌کند که (( ننه من غریبم )) بازی در بیاورد.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۷: #وقت_گذرانی
منبع: ص ۴۲۵ تا ۴۲۶
@tahlil_raftar_motaghabel

وقت گذرانی نوعی مکالمه ی موضوعدار و شبه مناسکی است که نسبت به آن قابلیت پیش بینی کمتری دارد و شکل قالبی آن نیز غیر از مناسک است. وقت گذرانی ها همانطور که یکی از روش های معمول و مفید برای سازمان دهی وقت است در عین حال ممکن است مورد استفاده ی نادرست قرار گیرد. وقت گذرانی بطور معمول و طبیعی پس از سلام و احوالپرسی آغاز می شود و شامل تبادلات بین افراد است و غالبا بطور سطحی درباره ی موضوعات معمولی و ساده مانند هوا، اتومبیل، ورزش، خانواده، سلامتی، صورتحساب ها، تلویزیون، غذا و غیره صورت می گیرد.
وقت گذرانی ها سبب ایجاد روش مناسب و راحتی برای آشنایی بیشتر و بهتر و ادامه ی تماس های بعدی افراد با یکدیگر می شود. ترتیب مکالمات وقت گذرانی به وسیله ی قوانین غیر کلامی، معمول و پذیرفته شده و مشخص می گردد. این قوانین را جامعه برنامه ریزی می کند. مثال:

۱. او یک ریز حرف می زند و در واقع چیزی هم نمی گوید.
۲. اگر امکان داشته باشد ممکن است او هر روز از صبح تا شب درباره ی ورزش حرف بزند.
۳. راستش را بخواهید من از حرف های سطحی و بی مایه ای که همیشه در میهمانی ها گفته می شود خسته شده ام.

@tahlil_raftar_motaghabel

تمرین : وقتی در جمعی نشسته اید و با حرف زدن به وقت گذراندن مشغولید، موضوعات مورد علاقه ی شما برای گفتگو در جمع چیست؟
دست کم پنج نمونه از آنها را به ترتیب الویت نام ببرید و پس از هر موضوع نام دو یا سه نفر از افرادی که با آنها در وقت گذرانی سهیم بوده اید یادداشت کنید.

@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20201223135833589_by_videoshow.mp4
104 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی

#روانکاوی_چیست؟ | قسمت اول
آیا روانکاوی عجیب است؟

🔻در این مجموعه آموزشی چهار قسمتی با مقدمات روانکاوی و اندیشه زیگموند فروید آشنا می‌شویم.

🔻مباحث این قسمت:

- آیا روانکاوی عجیب است؟
- درمان گفتاری
- امر ناخودآگاه
- ایگو ارباب خانه خویش نیست
- روانکاوی و تفاوت آن با «رویکرد شناختی»

#روانکاوی #زیگموند_روید #فروید #ایگو #آموزش_روانکاوی

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۶: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۹ تا ۱۷۱
@tahlil_raftar_motaghabel

#بیا_سر_فلانی_را_شیره_بمالیم.

تز:
هیچ کس نمی‌تواند از بازیگر این بازی ببرد، مگر اینکه دزدی در تار و پود وجودش ریشه دوانیده باشد، زیرا اولین حرکت بِلک به سوی هدف این است که به وایت بگوید نگاه کن، فلانیِ بی شعور و صاف و ساده منتظر است یک نفر بیاید سرش را شیره بمالد، و این کار از آب خوردن هم ساده‌تر است. وایت اگر آدم بی شیله پیله ای باشد این کار را نمی‌کند، یا می‌رود به (( فلانی )) هشدار می دهد _ اما معمولاً او این کار را نمی کند، و در عوض وارد بازی می شود. بعد درست در همان لحظه ای که جیب فلانی باید خالی شود، اتفاقی می‌افتد و وایت متوجه می‌شود که کلاه تا خرخره سر خودش پایین آمده.
جالب اینجاست که (( هدف )) باید تمام بازی قوانین بازی (( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )) را بدانند و به آنها عمل کند. لو رفتن توسط اشخاص بی‌شیله‌پیله در دنیای تبهکاران مخاطره ای حساب شده است، و اغلب پیش می‌آید. آنها قاعدتاً چنین کاری را از وایت انتظار دارند، و حتی تا حدی همکاری با پلیس را ( در صورت دستگیری شان ) برای حفظ صورت ظاهر، جایز می‌دانند. اما اگر هدف از حد خودش تجاوز کند و مثلاً به آنها اتهام یک مورد سرقت ناروا بزند، این تقلب است و آنها از این عمل نفرت دارند. از سوی دیگر، از نظر جنایتکاران حرفه‌ای سوء استفاده از هدف صحیح نیست، چون رویه ی ناشایستی است و او این مطلب را باید بهتر بداند. این منطق همچنین در مورد جنایت کار حرفه‌ای که از روی حماقت هدفی را انتخاب می‌کند که ذاتاً دلقک یا موجودی بی خیال است صدق می‌کند. زیرا همه می‌دانند که نمی‌توان به چنین آدمی اعتماد کرد که بازی (( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )) را کاملاً و تا نهایت درجه اش، یعنی تا (( دزد و پلیس ))، بازی کند. حرفه‌ای های با تجربه از هدفی که وقتی سرش شیره مالیده شد بخندد وحشت دارند.
باید توجه داشت که شوخی های عملی از نوع بازی (( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )) نیستند، زیرا در این شوخی‌ها فلانی است که مسخره می‌شود یا صدمه می بیند، حال آنکه در بازی (( بیا سر فلانی شیره بمالیم )) فلانی، که ظاهراً هدف است، آخر سر دست بالا را دارد و وایت قربانی است. شوخیِ عملی گونه‌ای وقت گذرانی است. در صورتیکه (( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )) بازی ای است که در آن شوخی طوری کارسازی می شود که نتیجه ی معکوس به بار بیاید.
(( بیا سر فلانی را شیره بمالیم )) بازی سه یا چهار نفره ای است که نقش چهارم را احیاناً پلیس بازی می‌کند، و در اینجاست که به بازی‌ (( یالا تو و او با هم دعوا کنید )) ربط پیدا می‌کند.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۸: #بازیهای_روانی_بعنوان_عناصر_تباه_کننده_وقت
منبع: ص ۴۲۶ تا ۴۲۷
@tahlil_raftar_motaghabel

بسیار مهم است که بازی‌ها را به عنوان وسیله ای برای گذراندن اوقات نیز نظر بگیریم. دکتر (( برن )) بر این احساس است که بازی ها شامل مجموعه ای از فعالیت های اجتماعی است.
بازی های روانی به صورت تخریبی با شدت های گوناگون انجام می‌شود:
با پاداش‌های مخرب و منفی، خواه به صورت گریه ای مختصر و کم اهمیت و یا با شدت و خطرناک بودن خودکشی و یا دیگر کشی. اگرچه بسیاری از این بازی های روانی به ایجاد احساس های بد منجر می‌شوند، بازی های روانی کوچکتر از بازی های روانی شدید، مانند بازی شخصی که قصد ارتکاب قتل دارد، قدرت تخریبی کمتری دارد. با وجود این، همه ی این بازی های روانی اتلاف وقت است. مثال:

۱. او معمولاً کارها را در آخرین لحظات انجام می دهد، مثل پا گذاشتن روی ترمز به طوری که سرم تقریباً به داشبورد اتومبیل می خورد.
۲. همش مرغ سرکنده این ور اون ور میره و می دونه که با این کارهاش منو خیلی عصبانی میکنه.

@tahlil_raftar_motaghabel

تمرین : زمانی را به خاطر آورید که با کسی یا کسانی گذرانده اید و پس از ترک آن شخص یا اشخاص احساس های بدی داشتید ( معمولا این علامت آن است که بازی انجام شده است و شما هم در آن بازی شرکت داشتید، اگر چه خیلی کم حرف زدید و یا اصلا چیزی نگفتید ). اوقاتی را که برای بازی های روانی عملی صرف کردید و احساس های ناخوشایندی برایتان در پی داشته است برشمارید.

۱. حوادث و نیز افرادی را که حضور داشتند ذکر کنید .....

۲. در این رابطه ی بین فردی چه مقدار وقت صرف شده است .....

۳. برای چه مدت احساسات خودتان و احساسات افراد دیگری را که در این رابطه حضور داشتند، حفظ کردید؟

@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20210110001138581_by_videoshow.mp4
118.9 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی

#روانکاوی_چیست؟ | قسمت دوم | تئوری میل جنسی

🔻در این مجموعه آموزشی چهار قسمتی با مقدمات روانکاوی و اندیشه زیگموند فروید آشنا می‌شویم.

🔻مباحث این قسمت:
- مفهومی گسترده از میل جنسی
- میل جنسی نوزادی
- ما با انحراف جنسی متولد شده‌ایم
- هنجار و ناهنجار
- مراحل روانی-جنسی رشد: دهانی، مقعدی و آلتی
- سرکوب
- میل جنسی و علائم بیماری

#روانکاوی #زیگموند_روید #فروید #ایگو #آموزش_روانکاوی

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۷: #بازیهای_اتاق_مشاوره
منبع: ص ۱۷۲ تا ۱۷۴
@tahlil_raftar_motaghabel

#گلخانه

تز:
(( گلخانه )) صورتی از بازی (( روانپزشکی )) است که در سخت‌ترین شکلش توسط دانشمندان جوان رشته های علوم اجتماعی - مانند روانشناسان تازه کار - اجرا می‌شود. این آقایان در معاشرت با همکاران خود از روی عادت و اغلب به طرزی شوخ طبعانه، به بازی (( روانکاوی )) می‌پردازند و واژه‌هایی نظیر (( احساس ضدیت شما بروز کرده، جانم )) یا (( ساز و کار دفاعی از این شدیدتر نمی‌شود )) را به کار می‌برند. این معمولاً وقت‌گذرانی ای بی ضرر و احیانا لذتبخش است، یعنی مرحله ای طبیعی است که آنها طی آن تجربیات حرفه ای کسب می کنند و اگر افراد مبتکر و جالبی هم بین آنها پیدا شود، محفل ممکن است کاملا سرگرم کننده باشد. ( یکی از عبارات دلخواه من این تکیه کلام است: (( می‌بینم که باز روز ملی تناقض گویی فرارسیده. )) ) بعضی از این افراد در گروه‌های روان درمانی ممکن است اقدام به انتقاد و عیب جویی های مهار ناشدنی کنند، و چون انتقادات آنها در این موارد لزوما سازنده نیست، درمانگر مسئول باید مدبرانه از این کارشان ممانعت کند. اما ادامه ی کار گروه ممکن است تبدیل به بازی (( گلخانه )) گردد.
در میان سنخ فارغ التحصیلان سالهای اخیر، این تمایل شدید به وجود آمده است که برای آنچه احساسهای واقعی انسانها می‌نامند، احترام مبالغه آمیزی قائل شوند. بیان چنین احساسی ممکن است متعاقب بیان دیگری باشد که راهگشای آن است. در چنین مواردی واکنش سایر اعضا معمولاً توام با حالتی جدی و رسمی است؛ آنها مثلاً ممکن است طرز برخورد و قضاوتی شبیه گیاه شناسی خبره را در یک گلخانه داشته باشند. در زبان تحلیل بازی‌ها، مسئله این است که آیا این احساس به قدر کافی جالب هست که در نمایشگاه ملی احساسها به نمایش گذارده شود یا نه. اگر درمانگر سئوال بی ربطی را مطرح کند، ممکن است به شدت مورد انتقاد و تنفر قرار گیرد - گویی فردی کله پوک دارد با دست‌های زمخت خود گلبرگ های لطیف و شکننده ی گل کمیاب قرن را دستمالی می‌کند. از طرف دیگر، درمانگر هم ممکن است طبعا احساس کند که برای شناخت اندام گل لازم است که نمونه ای از آن را پاره و تشریح کند.

آنتی تز:
شناخت عکس قضیه مفهوم طعنه ای است که در توصیف فوق نهفته است. اگر اجازه دهیم که این بازی ادامه یابد، سالها بدون تغییر تکرار می‌شود و آن وقت این احساس به بیمار دست می‌دهد که واقعا تجربه ی روان درمانیِ به خصوصی را پشت سر گذارده است که طی آن ضدیت خود را بروز داده و آموخته است که چگونه با احساسها برخورد داشته باشد، به طوری که هیچ یک از همکارانش چنین تجربه ای نداشته است. اما در این میان در واقع اتفاق جالبی که دارای اهمیت بنیادی باشد روی نداده است، و بی شک وقت صرف شده برای روان درمانی نیز حداکثر بازدهی را نداشته است.
طعن نهفته در توصیف آنچه بدواً ذکر شد البته متوجه بیماران نیست، بلکه متوجه معلمان آنها و محیط و اجتماعی است که چنین روالی را اجازه می‌دهد و صادر می‌کند. یک اظهارنظر، اگر به موقع ادا شود، چه بسا امکان دارد به طرزی موفقیت آمیز آنان را از تاثیرات (( والد )) پر فیس و افاده شان جدا ساخته، به جانب تبادلی سوق دهد که کمتر آکنده از لاف و گزاف های خود بینانه باشد. دانشمندان جوان به جای کشت احساس ها در جوّ داغ و سربسته ی گلخانه ها، می توانند به سادگی اجازه دهند احساس ها به طرز طبیعی رشد کرده، پس از رسیدن چیده شوند.

@tahlil_raftar_motaghabel
‍ ‍ ‍ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #خویشتن_جدید
نویسنده: #مورییل_جیمز_و_لوییس_ساواری
مترجم: #دکتر_بهمن_دادگستر
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
بخش دوم : خود ارتباطی
موضوع فصل آموزشی: #استفاده_از_زمان
#موضوع_۲۸۹: #بیایید_باهم_روی_آن_کار_کنیم.
منبع: ص ۴۲۷ تا ۴۲۸
@tahlil_raftar_motaghabel

افرادی که زیر لوای اخلاق مقدس سخت‌کوشی بار آمده‌اند، معمولاً افرادی خلاق هستند و مورد توجه کسانی قرار دارند که زندگیشان در حول و حوش خلاقیت و موفقیت می چرخد. کارکردن گاهی اوقات نوعی فعالیت مناسب و مفید و گاه استفاده ی نادرست از زمان است. برای مثال اگر تعهدی به منظور انجام و به پایان رساندن طرحی در زمان مشخصی وجود داشته باشد، معمولاً بسیار مناسب است که این کار و این تعهد باید انجام شود. با وجود این، اگر به پایان رساندن آن طرح مستلزم کار کردن شبانه روزی باشد و در نتیجه به سلامت جسمی شخص و وضعیت روانی دیگران ضرر و زیان برساند، در این صورت از وقت به طور نادرست و ناسالم استفاده شده است. مثال:
۱. بیا کار را شروع کنیم.
۲. تنها چیزی که می‌خواهی انجام دهی کار است و کار است کار.
۳. وقتی که کار اینقدر لذت بخش است، چرا تفریح کنیم.
۴. او همیشه ساعات فراغت را هم کار می کند تا بتواند بدین وسیله از بچه ها فرار کند.

@tahlil_raftar_motaghabel

تمرین : زمان هایی را به خاطر آورید که وظایفی برعهده داشتید و ناچار بودید آنها را در تاریخ مشخص و معینی به پایان برسانید. سپس به آثار جسمی و روانی که هر یک از آن‌کارها بر روی شما و کسانی که با شما کار می کردند گذاشته است بیان کنید.

۱. وضعیت کارها و وظایف .....

۲. افراد دیگری که با شما کار می کرده اند .....

۳. آثار آن کارها و وظایف بر روی شما ...

۴. آثار آن کارها و وظایف بر روی دیگران ..

@tahlil_raftar_motaghabel
Video_20210130184241232_by_videoshow.mp4
112.6 MB
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#نکات_علمی

#روانکاوی_چیست؟ | قسمت سوم | عقده ادیپ چیست؟

🔻در این مجموعه آموزشی چهار قسمتی با مقدمات روانکاوی و اندیشه زیگموند فروید آشنا می‌شویم.

🔻مباحث این قسمت:
- دنیای احساسی کودکان
- اعلیحضرت کودک
- مادر به عنوان اولین ابژه عشق
- آیا این مربوط به مسائل جنسی است؟
- نقش پدر

#روانکاوی #زیگموند_روید #فروید #ایگو #آموزش_روانکاوی

@tahlil_raftar_motaghabel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۸: #بازیهای_اتاق_مشاوره
منبع: ص ۱۷۴ تا ۱۸۰
@tahlil_raftar_motaghabel

#من_فقط_دارم_کمک_میکنم

قسمت اول:
تز:
یک مددکار، یا درمانگر، یا مسئول هر حرفه، به بیمار یا مشتری اش پیشنهادی ارائه می دهد. مشتری قبول میکند، ولی بعد مراجعت می‌کند و با کدورت آشکار یا نهفته ادعا می‌کند که آن پیشنهاد موثر واقع نشده است. شخص حرفه ای ابروها یا شانه هایش را بالا می اندازد و از این عدم موفقیت می گذرد و دوباره سعی می‌کند. شخصی دقیق، در این موقع می تواند درد عجز را در چهره ی مراجعه کننده ببینند. اما به هر حال مجدداً کوشش خود را می کند. معمولا در این مرحله او لزومی احساس نمی‌کند که این انگیزش خود را مورد سئوال قرار دهد، چون می‌داند بسیاری از همکارانِ با تجربه ی او نیز در چنین مواردی همین کار را می‌کنند، و او صرفاً روال کار عادی را طی کرده و بی‌شک مسئولان امر و روسای او نیز تاییدش خواهند کرد.
اما او اکنون با بازیگری سفت و سخت تر - مثلا با ستیزه جویی ذاتی - مواجه شود، آن وقت ممکن است این توهم به او دست دهد که آیا در این کار واقعا حاذق بوده است یا نه. بعد دردسر شروع می‌شود و وضعیت به تدریج‌ رو به وخامت می‌گذارد. در نهایت او ممکن است با فردی بدگمان برخورد داشته باشد که روزی سراسیمه وارد اتاق می شود و با خشم فریاد میزند: (( بفرمایید، ببینید مجبورم کردید چیکار کنم. )) در این وقت است که احساس خشم ناشی از تلاش‌های بی‌ثمر درمانگر نیز با این کلمات آشکارا یا ذهنی به شدت بروز می‌کند که : (( من فقط میخواستم کمک کرده باشم )) حیرت آن از این ناسپاسی، به وی رنج فراوان می دهد که نشانه ی پیچیدگی انگیزش هایی است که زیربنای رفتار و اخلاق او را تشکیل می دهد. ولی این حیرت ضمناً بُرد اوست.
مددکاران قانونی را نباید با کسانی اشتباه گرفت که بازی (( من فقط دارم کمک می کنم )) را اجرا می کنند. سخنانی از قبیل (( فکر می کنم بشود کاریش کرد ))، (( می‌دانم چه کار کنیم ... ))، (( به بنده ماموریت داده بودند که به شما کمک کنم ... ))، یا (( حق ویزیت در این مورد می شود فلان قدر ... )) با (( من فقط دارم کمک می کنم )) فردا فرق دارند. چهار شکل اول، چنانچه با حسن نیت کامل انجام گیرند، نمایانگر کوشش هایی در سطح (( بالغ )) هستند که طی آنها خدمات حرفه ای مشخصی در اختیار مراجعانی که ناراحتی خاصی دارند قرار می‌گیرد، اما (( من دارم کمکم میکنم ... )) انگیزه های نهفته ی دیگری هم دارد که تاثیرش در نتیجه ی کار بارزتر است تا در مهارت حرفه‌ای. این انگیزش بر مبنای این وضعیت روحی است که مردم اصولا ناسپاس و مایوس کننده اند. چشم انداز موفقیت برای (( والد )) انسانی چنین حرفه ای، بد و هشیار دهنده است، و ممکن است دعوتی برای شروع خرابکاری باشد، چون این موفقیت وضعیت روحی او را به هم می زند. بازیگر (( من فقط دارم کمک می کنم. )) نیاز به‌این ضمانت دارد که کمک او، صرف نظر از اینکه با چه درجه از جدیت ارائه شود، پذیرفته نخواهد شد. پاسخ مراجعه‌کننده ی او نیز چنین مفهومی خواهد داشت: (( ببینید من چقدر سعی کرده ام )) یا (( هیچ کاری نمی توانید بکنید که به من کمک شود )) بازیگرانی که انعطاف پذیرترند، می توانند خود را تا حدی تطبیق دهند. آنها این کمک را سر انجام به نحوی می‌پذیرند - البته بعد از مدتی اتلاف وقت. از این رو، بسیاری از درمانگران در مورد بیماری که سریعاً به نتیجه ی رضایت بخش می رسد احساس نارضایتی می کنند، و می دانند که همکارانشان نیز پس از شنیدن چنین رویدادی آنها را مورد انتقاد قرار می‌ دهند. در قطب مخالف بازی (( من فقط کمک می‌کنم ))، کسانی هستند مانند وکلای خوب که به موکلان خود بدون درگیری شخصی یا احساسی کمک می کنند. در اینجاست که مهارت حرفه‌ای جانشین شور و حرارت درونی می شود.
(( من فقط دارم کمک میکنم )) و انواع مربوط ی آن، در زندگی روزمره نیز یافت می‌شود. دوستان یا بستگان اغلب آن را بازی می کنند ( مثلاً (( من می‌توانم آن را برایتان از تهیه کننده‌اش، یا از کارخانه اش، یا رفیقم چارلی، با نصف قیمت بگیرم. )) ) و همچنین بزرگسالانی که در امور اجتماعی بچه ها اشتغال دارند. این بازی همچنین در میان پدر و مادرها محبوبیت دارد که نتیجه اش در میان بچه ها معمولا به شکل (( ببین مجبورم کردی چیکار کنم )) است. از لحاظ اجتماعی این بازی ممکن است شبیه (( #شلمیل )) باشد، که در آن کثافت کاری یا خرابکاری به خاطر (( کمک کردن )) به وجود می‌آید و نه در اثر جبر روحی (( شلمیل )). در اینجا قربانی به صورت شخصی نشان داده می‌شود که مشغول بازی (( چرا همیشه هر چه کاسه کوزه است باید سر من بشکند )) یا یکی از انواع آن است.

@tahlil_raftar_motaghabel
HTML Embed Code:
2024/04/19 00:09:37
Back to Top