اوبر از همان آغاز با تمرکز بر اصول پایه طراحی تجربه کاربری (UX) توانست مفهوم نوین تاکسیهای درخواستی را به کاربران معرفی کند. در اپلیکیشن اولیه، فقط روی یک تعامل کلیدی یعنی “انتخاب مبدا یا مقصد” تمرکز شد تا کاربران بدون پیچیدگی بتوانند سفر خود را ثبت کنند. استفاده از زبان ساده، پیامهای راهنما، و حتی امکان درخواست تاکسی با پیامک، تجربهای آسان و قابلفهم را برای همه فراهم کرد.
برای بهبود تعامل و کاهش اضطراب کاربران در فرایند انتظار، اوبر از انیمیشنها و موشندیزاینهای هوشمند بهره گرفت. انیمیشنهایی مثل حرکت نرم راننده روی نقشه، تغییرات قیمت، و بازخوردهای بصری مؤثر باعث شدند کاربر حس اطمینان و کنترل بیشتری نسبت به روند سفر داشته باشد. طراحی مینیمال سیاهوسفید نیز باعث کاهش بار شناختی و افزایش خوانایی شد—ویژگیای که برای یک اپ جهانی مثل اوبر بسیار مهم است.
اوبر همچنین توجه ویژهای به تحقیق و توسعه دارد. تیم طراحی آن با روشهای تحقیق میدانی، اسپرینتهای طراحی و انتشار عمومی یافتهها، بهطور مستمر تجربه کاربری را بهبود میدهد. اخیراً نیز اوبر به سمت تبدیلشدن به یک «سوپراپ» پیش رفته، پلتفرمی که چندین خدمت را در قالب یک اپلیکیشن ارائه میدهد، از تاکسی گرفته تا پرداخت و سفارش غذا. این رویکرد به افزایش وفاداری کاربران و کاهش هزینههای توسعه کمک میکند.
در نهایت، شخصیسازی و بومیسازی تجربهها نقش کلیدی در موفقیت اوبر دارد. امکاناتی مانند ترجمه چت در لحظه، ذخیره آدرسها، نمایههای خانوادگی، و نمایش اطلاعات کامل راننده باعث شده کاربران احساس امنیت، راحتی و اعتماد بیشتری داشته باشند. همه اینها نتیجه کار تیم طراحیایست که نهتنها به تجربه کاربر توجه میکند، بلکه یافتهها و اصول خود را بهصورت عمومی منتشر میکند تا الهامبخش سایر طراحان باشد.
سال ۲۰۱۹ از طرف تیم Uber سندی منتشر شد که ۷۷ جمله یا اصل کوتاه درباره فلسفه و رویکرد طراحی در اوبر است که بینشهای عمیقی از تجربه تیم طراحی این شرکت ارائه میدهد.
برخی از ایدههای کلیدی این سند عبارتاند از: طراحی خوب حاصل همکاری، تحقیق و درک واقعی از نیاز کاربران است و باید طبیعی و اجتنابناپذیر به نظر برسد؛ طراحی فقط برای صفحهنمایش نیست، بلکه باید جهان و انسانها را در نظر بگیرد؛ هر محصولی «روح» دارد، پس طراحی باید با معنا و احساس همراه باشد، نه صرفاً منطق؛ و اینکه ایده داشتن آسان است، اما اجرای درست و مؤثر آن دشوار است. به همین دلیل، تمرکز روی تفکر همگرا (convergent) و روایتسازی برای ایجاد اعتماد و تغییر اهمیت ویژهای دارد.
مطالعه این سند برای هر طراح یا علاقهمند به طراحی تجربه کاربری میتواند مثل مرور قطعاتی از حکمت عملی در طراحی باشد، چکیدهای از یادگیریهای میدانی یک تیم جهانی که سعی دارد فناوری را انسانیتر کند.
#طراحی_محصول #تجربه_کاربری #مدیریت_محصول
>>Click here to continue<<
