Channel: Shoghetagheer
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۴/۱/۱
⬅️⬅️ پیامهای نوروزی➡️➡️
پیام های نوروزی استادان علوم تربیتی
کاری از تیم دانشجویی گروه علوم تربیتی خانه اندیشمندان علوم انسانی 👇
بخشهایی از پیام مازنی دکتر تورانی و پیام ترکی دکتر مجدفر هم در فیلم هست. این فیلم با نگاه چندفرهنگی تهیه شده است.
❌ به نقل از:
@cacpc
@iranianhht
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ پیامهای نوروزی➡️➡️
پیام های نوروزی استادان علوم تربیتی
کاری از تیم دانشجویی گروه علوم تربیتی خانه اندیشمندان علوم انسانی 👇
بخشهایی از پیام مازنی دکتر تورانی و پیام ترکی دکتر مجدفر هم در فیلم هست. این فیلم با نگاه چندفرهنگی تهیه شده است.
❌ به نقل از:
@cacpc
@iranianhht
@Shoghetagheer99
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۴/۱/۱
⬅️⬅ شوق تغییر ۷۳
ویژه جشنهای مدرسهای➡
شماره ۷۳ دوماهنامه بینالمللی اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی و تحلیلی شوق تغییر در زمینه علوم انسانی که ویژه ماههای دی تا اسفند ۱۴۰۳ است، با موضوع جشنها، رویدادها و آیینهای مدرسهای منتشر شد.
به عبارتی همچون هر شماره شوق تغییر که یک موضوع محوری با نام "کانون تغییر" محور اصلی قرار میگیرد و تمامی مطالب، حولوحوش همان موضوع آماده میشود، این شماره هم کانون تغییر به ایجاد حال خوب در تربیت و یادگیری با استفاده از جشنها و رویدادهای شادیآفرین و بانشاط در مدرسه اختصاص یافته است، ضمن این که مطالب معمول مجله نیز در نشریه درج شده است که در تصویر فهرست مطالب، میتوانید مطالب این شماره را ببینید.
موضوع شماره بعدی شوق تغییر (۷۴) مدارس دانشآموزگردان خواهد بود.
🔺شوق تغییر از شهریور ۱۳۹۱ با صاحبامتیازی و مدیر مسئولی دکتر حیدر تورانی و سردبیری دکتر مرتضی مجدفر به طور مرتب و هر دو ماه یک بار منتشر شده است.
🔺برای تماس، تهیه مجله و ارسال مقاله، از مجاری ارتباطی زیر استفاده کنید:
🔺 ایمیلها
[email protected]
[email protected]
🔺 اینستاگرام
morteza.majdfar
🔺 تلفن ۸۸۳۴۵۲۱۷ - ۰۲۱
فقط روزهای زوج
#شوق_تغییر
#جشنهای_آموزشی
#جشنهای_ایرانی
#جشنهای_آیینی
#برنامه_درسی
#رویدادهای_مدرسهای
#شادی_در_مدرسه
#چالشهای_آموزشی
#مسایل_آموزش_و_پرورش
#حیدر_تورانی
#مرتضی_مجدفر
#آموزش_و_پرورش
#تعلیم_و_تربیت
#مجلات_آموزشی
#شوق_تغییر
#رشد
#مجلات_خصوصی
@Shoghetagheer99
⬅️⬅ شوق تغییر ۷۳
ویژه جشنهای مدرسهای➡
شماره ۷۳ دوماهنامه بینالمللی اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی و تحلیلی شوق تغییر در زمینه علوم انسانی که ویژه ماههای دی تا اسفند ۱۴۰۳ است، با موضوع جشنها، رویدادها و آیینهای مدرسهای منتشر شد.
به عبارتی همچون هر شماره شوق تغییر که یک موضوع محوری با نام "کانون تغییر" محور اصلی قرار میگیرد و تمامی مطالب، حولوحوش همان موضوع آماده میشود، این شماره هم کانون تغییر به ایجاد حال خوب در تربیت و یادگیری با استفاده از جشنها و رویدادهای شادیآفرین و بانشاط در مدرسه اختصاص یافته است، ضمن این که مطالب معمول مجله نیز در نشریه درج شده است که در تصویر فهرست مطالب، میتوانید مطالب این شماره را ببینید.
موضوع شماره بعدی شوق تغییر (۷۴) مدارس دانشآموزگردان خواهد بود.
🔺شوق تغییر از شهریور ۱۳۹۱ با صاحبامتیازی و مدیر مسئولی دکتر حیدر تورانی و سردبیری دکتر مرتضی مجدفر به طور مرتب و هر دو ماه یک بار منتشر شده است.
🔺برای تماس، تهیه مجله و ارسال مقاله، از مجاری ارتباطی زیر استفاده کنید:
🔺 ایمیلها
[email protected]
[email protected]
🔺 اینستاگرام
morteza.majdfar
🔺 تلفن ۸۸۳۴۵۲۱۷ - ۰۲۱
فقط روزهای زوج
#شوق_تغییر
#جشنهای_آموزشی
#جشنهای_ایرانی
#جشنهای_آیینی
#برنامه_درسی
#رویدادهای_مدرسهای
#شادی_در_مدرسه
#چالشهای_آموزشی
#مسایل_آموزش_و_پرورش
#حیدر_تورانی
#مرتضی_مجدفر
#آموزش_و_پرورش
#تعلیم_و_تربیت
#مجلات_آموزشی
#شوق_تغییر
#رشد
#مجلات_خصوصی
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱- ۱۴۰۴/۱/۲
⬅️⬅️کانون تغییر شماره ۷۴➡️➡️
موضوع محوری یا کانون تغییر شماره ۷۴ دوماهنامه شوق تغییر اعلام شد. اندیشمندان، فرهنگیان و آموزشکاران تا پایان فروردین ماه ۱۴۰۴ برای ارسال آثار خود فرصت دارند.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️کانون تغییر شماره ۷۴➡️➡️
موضوع محوری یا کانون تغییر شماره ۷۴ دوماهنامه شوق تغییر اعلام شد. اندیشمندان، فرهنگیان و آموزشکاران تا پایان فروردین ماه ۱۴۰۴ برای ارسال آثار خود فرصت دارند.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۴/۱/۲
⬅️⬅ توسعه سواد خواندن
با لبخندک ➡➡️
چاپ جدید کتاب "بگو، بخند و تفکر با دانشآموزان جهان" منتشر شد. اصل این کتاب به زبان ترکی استانبولی بود که به قلم مرتصی مجدفر به فارسی ترجمه و با افزودن بخشی درباره جایگاه طنز در طراحی آموزشی و تدریس اثربخش منتشر شد.
کتاب حاوی ۱۳۳ لبخندک شاد، فرحبخش و تفکربرانگیز از ارتباطات و زندگی دانش آموزان است، یعنی ۱۳۳ تا لطیفه پاستوریزه و تر و تمیز که بدون هیچ دغدغهای میتوان از آنها در کلاسهای سوم تا هشتم استفاده کرد.
کتاب مورد تایید طرح سامانبخشی وزارت آموزشوپرورش قرار گرفته و استفاده از آن برای توسعه سواد خواندن و روشهای یاددهی.یادگیری توصیه شده است.
یکی از ابزارهای توسعه سواد خواندن در طرح پرلز ، داستان است. حال اگر این داستان کوتاه، خندهدار، از زندگی خود دانشآموزان و تفکربرانگیز باشد، قطعا اثربخشیاش افزایش خواهد یافت.
کتاب در سالهای اخیر به کلاسهای درس معلمان راه یافته است. حتی عدهای آن را برای کل دانشآموزانشان تهیه کرده و از کاربردی بودن آن سخن گفتهاند.
اکنون چاپ جدید کتاب که نایاب شده بود، منتشر شده است و همکارانی که قصد دارند کتاب را به تعداد دانشآموزان خود تهیه کنند، میتوانند با استفاده از این فرصت و ضمن تماس با تلفن ۸۸۳۴۵۲۱۷ در تهران یا گذاشتن پیام در آی.دی تلگرامی ندیر کانال، نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند. برای سفارشات انبوه شرایط ویژه در نظر گرفته شده است.
🔺لطیفه بخوانیم، با هم بخندیم و سطح سواد دانشآموزانمان را بدون آن که خودشان متوجه شوند، خلاقانه بالا ببریم. 🔺
#مرتضی_مجدفر
#دکتر_مرتضی_مجدفر
#طرح_پرلز
#پرلز
#آقای_پرلز
#سوادخواندن
#سواد_خواندن
#مهارت_خواندن
#مهارتخواندن
#داریوش_هفت_برادران
#نگین_دشتستانی
#طرح_خوانا
#خوانا
#تعلیموتربیت
#تعلیم_و_تربیت
#رشد
#آموزش_و_پرورش
#لطیفه
#جوک
#طراحی_آموزشی
#راهبردهای_یاددهی_یادگیری
@Shoghetagheer99
⬅️⬅ توسعه سواد خواندن
با لبخندک ➡➡️
چاپ جدید کتاب "بگو، بخند و تفکر با دانشآموزان جهان" منتشر شد. اصل این کتاب به زبان ترکی استانبولی بود که به قلم مرتصی مجدفر به فارسی ترجمه و با افزودن بخشی درباره جایگاه طنز در طراحی آموزشی و تدریس اثربخش منتشر شد.
کتاب حاوی ۱۳۳ لبخندک شاد، فرحبخش و تفکربرانگیز از ارتباطات و زندگی دانش آموزان است، یعنی ۱۳۳ تا لطیفه پاستوریزه و تر و تمیز که بدون هیچ دغدغهای میتوان از آنها در کلاسهای سوم تا هشتم استفاده کرد.
کتاب مورد تایید طرح سامانبخشی وزارت آموزشوپرورش قرار گرفته و استفاده از آن برای توسعه سواد خواندن و روشهای یاددهی.یادگیری توصیه شده است.
یکی از ابزارهای توسعه سواد خواندن در طرح پرلز ، داستان است. حال اگر این داستان کوتاه، خندهدار، از زندگی خود دانشآموزان و تفکربرانگیز باشد، قطعا اثربخشیاش افزایش خواهد یافت.
کتاب در سالهای اخیر به کلاسهای درس معلمان راه یافته است. حتی عدهای آن را برای کل دانشآموزانشان تهیه کرده و از کاربردی بودن آن سخن گفتهاند.
اکنون چاپ جدید کتاب که نایاب شده بود، منتشر شده است و همکارانی که قصد دارند کتاب را به تعداد دانشآموزان خود تهیه کنند، میتوانند با استفاده از این فرصت و ضمن تماس با تلفن ۸۸۳۴۵۲۱۷ در تهران یا گذاشتن پیام در آی.دی تلگرامی ندیر کانال، نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند. برای سفارشات انبوه شرایط ویژه در نظر گرفته شده است.
🔺لطیفه بخوانیم، با هم بخندیم و سطح سواد دانشآموزانمان را بدون آن که خودشان متوجه شوند، خلاقانه بالا ببریم. 🔺
#مرتضی_مجدفر
#دکتر_مرتضی_مجدفر
#طرح_پرلز
#پرلز
#آقای_پرلز
#سوادخواندن
#سواد_خواندن
#مهارت_خواندن
#مهارتخواندن
#داریوش_هفت_برادران
#نگین_دشتستانی
#طرح_خوانا
#خوانا
#تعلیموتربیت
#تعلیم_و_تربیت
#رشد
#آموزش_و_پرورش
#لطیفه
#جوک
#طراحی_آموزشی
#راهبردهای_یاددهی_یادگیری
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۴/۱/۳
⬅️⬅️ کشف یا فرصت؟!➡️➡️
❌نقدی بر اقدامات استعدادیابی❌
🔰 ابراهیم اصلانی 🔰
فرزند شما استعداد ریاضی بالایی دارد و دانشمند خواهد شد؛
فرزند شما استعداد موسیقیایی دارد و میتواند هنرمند بزرگی شود؛
فرزند شما استعداد ورزشی خوبی دارد و ورزشکار موفقی میشود.
کدام مادر یا پدر است که با شنیدن چنین جملهای در مورد فرزندش کیف نکند و ذوقزده نشود!
یکی از انحرافهای بزرگ تربیتی در ایران اقداماتی است که با عنوان «کشف استعداد» صورت میگیرند. مؤسسات فراوان با شگردهای گوناگون و گاه واقعاً شیادانه، ادعای کشف استعداد و استعدادیابی دارند. نتایجی هم که ارائه میدهند طوری است که رضایت والدین را فراهم میکند. استعدادیابی فقط در حد مؤسسات نیست. آموزشوپرورش هم یکی از وظایف خود را کشف استعداد میداند. طرح شهاب (شناسایی و هدایت استعدادهای برتر) نمونهای از تلاش وسیع آموزشوپرورش برای استعدادیابی بود که چندان هم توفیق نداشت.
چند نکته در مورد استعدادیابی قابل تأمل است: اولاً وظیفۀ تربیت کشف استعداد نیست. کاری که تربیت میتواند انجام دهد، این است که زمینهها و فرصتهای بروز و شکوفایی استعدادها را فراهم آورد. مدارس امروزی باید از امکاناتی برخوردار باشند که به کودکان و نوجوانان فرصت آزمون و تجربه بدهند. ثانیاً استعدادیابی یک کار تخصصی است و به یک آزمون یا یک فعالیت محدود نمیشود. استعدادیابی که مؤسسات و آموزشوپرورش انجام میدهند، یعنی زدن برچسبی که ممکن است بعدها معلوم شود نادرست بوده یا مانع راههای دیگر موفقیت شده است. استعدادیابی میتواند موجب خطای والدین، محدود شدن زندگی کودک و نوجوان و کجفهمی تربیتی مدارس شود. ثالثاً بسیاری از استعدادهایی که ما ادعای کشفشان را داریم، در واقع بودهاند و ما فقط به اسم خودمان ثبت کردهایم. خیلی از دانشآموزانی که در مسابقات علمی، هنری و ورزشی مدارس شرکت میکنند و موفقیتی به دست میآورند، قبلاً در این زمینه فعالیت داشتهاند و مدرسه در نهایت توانسته است آنها را به سمت مسابقه سوق دهد.
یکی از اهداف تربیت ایجاد فرصت برای بروز و شکوفایی استعدادهاست و نه الزاماً استعدادیابی. ایجاد فرصت با کشف خیلی فرق دارد.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ کشف یا فرصت؟!➡️➡️
❌نقدی بر اقدامات استعدادیابی❌
🔰 ابراهیم اصلانی 🔰
فرزند شما استعداد ریاضی بالایی دارد و دانشمند خواهد شد؛
فرزند شما استعداد موسیقیایی دارد و میتواند هنرمند بزرگی شود؛
فرزند شما استعداد ورزشی خوبی دارد و ورزشکار موفقی میشود.
کدام مادر یا پدر است که با شنیدن چنین جملهای در مورد فرزندش کیف نکند و ذوقزده نشود!
یکی از انحرافهای بزرگ تربیتی در ایران اقداماتی است که با عنوان «کشف استعداد» صورت میگیرند. مؤسسات فراوان با شگردهای گوناگون و گاه واقعاً شیادانه، ادعای کشف استعداد و استعدادیابی دارند. نتایجی هم که ارائه میدهند طوری است که رضایت والدین را فراهم میکند. استعدادیابی فقط در حد مؤسسات نیست. آموزشوپرورش هم یکی از وظایف خود را کشف استعداد میداند. طرح شهاب (شناسایی و هدایت استعدادهای برتر) نمونهای از تلاش وسیع آموزشوپرورش برای استعدادیابی بود که چندان هم توفیق نداشت.
چند نکته در مورد استعدادیابی قابل تأمل است: اولاً وظیفۀ تربیت کشف استعداد نیست. کاری که تربیت میتواند انجام دهد، این است که زمینهها و فرصتهای بروز و شکوفایی استعدادها را فراهم آورد. مدارس امروزی باید از امکاناتی برخوردار باشند که به کودکان و نوجوانان فرصت آزمون و تجربه بدهند. ثانیاً استعدادیابی یک کار تخصصی است و به یک آزمون یا یک فعالیت محدود نمیشود. استعدادیابی که مؤسسات و آموزشوپرورش انجام میدهند، یعنی زدن برچسبی که ممکن است بعدها معلوم شود نادرست بوده یا مانع راههای دیگر موفقیت شده است. استعدادیابی میتواند موجب خطای والدین، محدود شدن زندگی کودک و نوجوان و کجفهمی تربیتی مدارس شود. ثالثاً بسیاری از استعدادهایی که ما ادعای کشفشان را داریم، در واقع بودهاند و ما فقط به اسم خودمان ثبت کردهایم. خیلی از دانشآموزانی که در مسابقات علمی، هنری و ورزشی مدارس شرکت میکنند و موفقیتی به دست میآورند، قبلاً در این زمینه فعالیت داشتهاند و مدرسه در نهایت توانسته است آنها را به سمت مسابقه سوق دهد.
یکی از اهداف تربیت ایجاد فرصت برای بروز و شکوفایی استعدادهاست و نه الزاماً استعدادیابی. ایجاد فرصت با کشف خیلی فرق دارد.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲- ۱۴۰۴/۱/۳
⬅️⬅️ قدرت طراح ➡️➡️
🔰 دکترحیدر تورانی 🔰
فرض كنيد كه سازمان شما يك كشتي اقيانوس پيماست و شما «ناخدای» آن هستيد. نقش شما چيست؟ من اين سوال را به دفعات از مدیران متعددي پرسيدهام. واضح است كه عامترين پاسخها چنين بوده است: «من كاپيتان كشتي هستم.»، «من جهتياب كشتي هستم و جهت حركت را تعيين ميكنم.»، «نقش من سكانداري است و در حقيقت جهت حركت را كنترل ميكنم.» برخي هم نقش مهندس كشتي را براي خود قائل بودند كه تأمين كننده انرژي مورد نياز حركت كشتي است. گروهي نيز نقش مدير امور اجتماعي را برگزيدند كه احراز اطمينان ميكنند از اين كه همگي افراد درگير كار خود هستند. با وجود اين كه همة موارد ياد شده جزو نقشهاي قانوني يك رهبر است، نقش ديگري نيز وجود دارد كه داراي اهميت زیادی است، اما بهندرت راجع به آن فكر ميشود و آن نقش "طراح كشتي" است. هيچ قدرتي تعيين كنندهتر از قدرت طراح نيست. چه ثمری دارد، اگر كاپيتان بگويد كه «كشتي را ۳۰ درجه به سمت راست بچرخانيد»، در حالي كه طراح، تجهيزاتي ساخته است كه سبب ميشود ساعتها طول بكشد تا كشتي به طرف راست بچرخد. هيچ ثمري ندارد اگر شما رهبر سازماني باشيد كه بد طراحي شده است جالب است بدانید كه تنها تعداد بسيار اندكي از مديران، وقتي به نقش رهبري فكر ميكنند، به فكر طراحي كشتی ميافتند"؟
عزت زیاد.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ قدرت طراح ➡️➡️
🔰 دکترحیدر تورانی 🔰
فرض كنيد كه سازمان شما يك كشتي اقيانوس پيماست و شما «ناخدای» آن هستيد. نقش شما چيست؟ من اين سوال را به دفعات از مدیران متعددي پرسيدهام. واضح است كه عامترين پاسخها چنين بوده است: «من كاپيتان كشتي هستم.»، «من جهتياب كشتي هستم و جهت حركت را تعيين ميكنم.»، «نقش من سكانداري است و در حقيقت جهت حركت را كنترل ميكنم.» برخي هم نقش مهندس كشتي را براي خود قائل بودند كه تأمين كننده انرژي مورد نياز حركت كشتي است. گروهي نيز نقش مدير امور اجتماعي را برگزيدند كه احراز اطمينان ميكنند از اين كه همگي افراد درگير كار خود هستند. با وجود اين كه همة موارد ياد شده جزو نقشهاي قانوني يك رهبر است، نقش ديگري نيز وجود دارد كه داراي اهميت زیادی است، اما بهندرت راجع به آن فكر ميشود و آن نقش "طراح كشتي" است. هيچ قدرتي تعيين كنندهتر از قدرت طراح نيست. چه ثمری دارد، اگر كاپيتان بگويد كه «كشتي را ۳۰ درجه به سمت راست بچرخانيد»، در حالي كه طراح، تجهيزاتي ساخته است كه سبب ميشود ساعتها طول بكشد تا كشتي به طرف راست بچرخد. هيچ ثمري ندارد اگر شما رهبر سازماني باشيد كه بد طراحي شده است جالب است بدانید كه تنها تعداد بسيار اندكي از مديران، وقتي به نقش رهبري فكر ميكنند، به فكر طراحي كشتی ميافتند"؟
عزت زیاد.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۴/۱/۴
⬅️⬅️بازارچه ➡️➡️
🔰 تکملهای برای یادداشت ۱۴۰۴/۱/۳
ابراهیم اصلانی🔰
❌ جواد ماهر
والدین گرامی!
دبستان فلان با هدف تربیت اقتصادی دانشآموزان برگزار میکند: بازارچه دانشآموزی اسفند.
در این طرح دانش آآموزان با معامله و خرید و فروش آشنا میشوند و با فروش محصولات خود درآمد کسب میکنند.
معلمهای گرامی با دانشآآموزان عزیز در این باره حرف میزنند. شما نیز در خانه با فرزندتان درباره مفاهیمی چون تولید، سرمایه، خرید و فروش، بازاریابی، شراکت، تبلیغات، واسطه گری، سود وزیان و... گفتوگو کنید.
در روز بازارچه فرزندتان را همراهی کنید تا چیزی برای عرضه و فروش به مدرسه بیاورد یا با کسی شریک شود، یا پولی در اختیار او قرار دهید تا معاملهای انجام دهد. در حیاط یا سالن مدرسه میز میچینیم تا دانشآموزان محصولات خود را عرضه کنند.
محصولاتی که دانشآموزان می توانند عرضه کنند:
کتاب و لوازم تحریر، اسباببازی، خوراکی و نوشیدنی، صنایع دستی و هنری، فروش بلیت برای کنسرت کوچک موسیقی و سرود و نمایش.
اگر فرزند شما خارج از این چهارچوب چیزی برای عرضه دارد، میتواند در روز بازارچه بازاریابی را تجربه کند.
ممکن است فرزند شما در خانه وسیلهای داشته باشد که به آن نیاز ندارد. میتواند همین وسیله را برای فروش عرضه کند و درآمد کسب کند.
گروه کلاسی شاد و تابلوی اعلانات مدرسه برای تبلیغ محصولات شما آماده است.
به امید دیدار شما در یک روز به یادماندنی.
"بازارچه دانشآموزی اسفند"
پیش از نوروز یک بازارچه دانشآموزی برگزارکردیم. به بازارچه به عنوان یک فرصت یادگیری نگاه کردیم. چند روزی درباره آن با نمایندگان دانشآموزان در شورای دانشآموزی، با معلمها و چند نفر از والدینِ در دسترس بحث و گفتوگو کردیم. معلمها طرح را سر کلاس با دانشآموزان درمیان گذاشتند. من هم جمعبندی کار را در قالب اطلاعیه بالا برای اطلاع والدین نوشتم و در گروهای کلاسی شاد گذاشتیم. بازارچه گرفت و تبدیل به یک فرصت یادگیری درخشان شد.
هر دانشآموزی چیزی برای فروش آورده بود. برخی با هم شریک شده بودند. تبلیغات خوبی روی تابلوی اعلانات مدرسه و گروههای کلاسی شاد انجام شد. والدین به کمک آمدند. روز بازارچه شلوغ شد. من و چند دانشآموز جلوی مدرسه عابران را به بازدید از بازارچه دعوت میکردیم.
یک اتفاق جالبی که افتاد کشف چند شغل زیرزمینی بود. دانشآموزی از من خواست کفتر برای فروش بیاورد و دانشآموز دیگری تقاضای عرضه مواد آتشبازی برای چهارشنبهسوری داشت. مدیر با این تقاضاها موافقت نکرد. من با هماهنگی مدیر در اطلاعیه بندی آوردم که: "فرزند شما اگر خارج از این چهارچوب چیزی برای عرضه دارد میتواند در روز بازارچه بازاریابی را تجربه کند." یعنی ما به طور غیررسمی این جور کسب و کارها را مردود نشمردیم. ضمن این که معلمها از وجود چنین علایقی در بین دانشآموزان آگاه شدند.
یک دانشآموز کلاس دومی در روز بازارچه کتاب میفروخت. از چند روز قبل تبلیغ کرده بود. نصف کتابها را فروخت. نصف باقی مانده کتابها را مدیر برای مدرسه میخواست یک جا بخرد. با پسرک وارد معامله شد. ده پانزده دقیقه با هم چک و چانه زدند. مدیر میگفت سیصد، پسرک میگفت چهارصد. آخر سر با سیصدوپنجاه معامله کردند.
اتفاق جالب دیگر رسمیت مشاغل هنری در بازارچه بود. سه کلاس برای اجرای کنسرت موسیقی و نمایش و سرگرمی اختصاص یافت. دانشآموزان هنرمند مدرسه از چند روز قبل گروه تشکیل دادند و بلیت فروختند و در روز بازارچه به ارائه هنر خود پرداختند. روز خوبی بود. یک فرصت یادگیری غنی. از این جور فرصتها دانشآموزان بسیار یاد.
میگیرند.
بچهها حساب کتاب میکردند، قیمت تمام شده را حساب میکردند و با احتساب سود سعی میکردند یک قیمت مناسب روی کالای خود بگذارند. برخی با هم شریک شده بودند. دانشآموزی میخواست گیم نت راه بیندازد که نشد. در بازارچه بعدی باید علاوه بر کالا و فعالیتهای هنری جایی برای مشاغل خدماتی در نظر بگیریم.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️بازارچه ➡️➡️
🔰 تکملهای برای یادداشت ۱۴۰۴/۱/۳
ابراهیم اصلانی🔰
❌ جواد ماهر
والدین گرامی!
دبستان فلان با هدف تربیت اقتصادی دانشآموزان برگزار میکند: بازارچه دانشآموزی اسفند.
در این طرح دانش آآموزان با معامله و خرید و فروش آشنا میشوند و با فروش محصولات خود درآمد کسب میکنند.
معلمهای گرامی با دانشآآموزان عزیز در این باره حرف میزنند. شما نیز در خانه با فرزندتان درباره مفاهیمی چون تولید، سرمایه، خرید و فروش، بازاریابی، شراکت، تبلیغات، واسطه گری، سود وزیان و... گفتوگو کنید.
در روز بازارچه فرزندتان را همراهی کنید تا چیزی برای عرضه و فروش به مدرسه بیاورد یا با کسی شریک شود، یا پولی در اختیار او قرار دهید تا معاملهای انجام دهد. در حیاط یا سالن مدرسه میز میچینیم تا دانشآموزان محصولات خود را عرضه کنند.
محصولاتی که دانشآموزان می توانند عرضه کنند:
کتاب و لوازم تحریر، اسباببازی، خوراکی و نوشیدنی، صنایع دستی و هنری، فروش بلیت برای کنسرت کوچک موسیقی و سرود و نمایش.
اگر فرزند شما خارج از این چهارچوب چیزی برای عرضه دارد، میتواند در روز بازارچه بازاریابی را تجربه کند.
ممکن است فرزند شما در خانه وسیلهای داشته باشد که به آن نیاز ندارد. میتواند همین وسیله را برای فروش عرضه کند و درآمد کسب کند.
گروه کلاسی شاد و تابلوی اعلانات مدرسه برای تبلیغ محصولات شما آماده است.
به امید دیدار شما در یک روز به یادماندنی.
"بازارچه دانشآموزی اسفند"
پیش از نوروز یک بازارچه دانشآموزی برگزارکردیم. به بازارچه به عنوان یک فرصت یادگیری نگاه کردیم. چند روزی درباره آن با نمایندگان دانشآموزان در شورای دانشآموزی، با معلمها و چند نفر از والدینِ در دسترس بحث و گفتوگو کردیم. معلمها طرح را سر کلاس با دانشآموزان درمیان گذاشتند. من هم جمعبندی کار را در قالب اطلاعیه بالا برای اطلاع والدین نوشتم و در گروهای کلاسی شاد گذاشتیم. بازارچه گرفت و تبدیل به یک فرصت یادگیری درخشان شد.
هر دانشآموزی چیزی برای فروش آورده بود. برخی با هم شریک شده بودند. تبلیغات خوبی روی تابلوی اعلانات مدرسه و گروههای کلاسی شاد انجام شد. والدین به کمک آمدند. روز بازارچه شلوغ شد. من و چند دانشآموز جلوی مدرسه عابران را به بازدید از بازارچه دعوت میکردیم.
یک اتفاق جالبی که افتاد کشف چند شغل زیرزمینی بود. دانشآموزی از من خواست کفتر برای فروش بیاورد و دانشآموز دیگری تقاضای عرضه مواد آتشبازی برای چهارشنبهسوری داشت. مدیر با این تقاضاها موافقت نکرد. من با هماهنگی مدیر در اطلاعیه بندی آوردم که: "فرزند شما اگر خارج از این چهارچوب چیزی برای عرضه دارد میتواند در روز بازارچه بازاریابی را تجربه کند." یعنی ما به طور غیررسمی این جور کسب و کارها را مردود نشمردیم. ضمن این که معلمها از وجود چنین علایقی در بین دانشآموزان آگاه شدند.
یک دانشآموز کلاس دومی در روز بازارچه کتاب میفروخت. از چند روز قبل تبلیغ کرده بود. نصف کتابها را فروخت. نصف باقی مانده کتابها را مدیر برای مدرسه میخواست یک جا بخرد. با پسرک وارد معامله شد. ده پانزده دقیقه با هم چک و چانه زدند. مدیر میگفت سیصد، پسرک میگفت چهارصد. آخر سر با سیصدوپنجاه معامله کردند.
اتفاق جالب دیگر رسمیت مشاغل هنری در بازارچه بود. سه کلاس برای اجرای کنسرت موسیقی و نمایش و سرگرمی اختصاص یافت. دانشآموزان هنرمند مدرسه از چند روز قبل گروه تشکیل دادند و بلیت فروختند و در روز بازارچه به ارائه هنر خود پرداختند. روز خوبی بود. یک فرصت یادگیری غنی. از این جور فرصتها دانشآموزان بسیار یاد.
میگیرند.
بچهها حساب کتاب میکردند، قیمت تمام شده را حساب میکردند و با احتساب سود سعی میکردند یک قیمت مناسب روی کالای خود بگذارند. برخی با هم شریک شده بودند. دانشآموزی میخواست گیم نت راه بیندازد که نشد. در بازارچه بعدی باید علاوه بر کالا و فعالیتهای هنری جایی برای مشاغل خدماتی در نظر بگیریم.
@Shoghetagheer99
کد مطلب؛ ۲ - ۱۴۰۴/۱/۴
⬅️⬅️رخصتِ فرصت! ➡️➡️
دکتر حیدر تورانی
🔰 سالیان متمادی است که غول استکبار جهانی، فارغالبال و مست در جهت رودخانهای به وسعت جهان، سرخوشان شنا میکند و هرچه در مسیرش واقع میشود را با خود میبرد. وقوع انقلاب اسلامی ایران، تلاطمی در مسیرش ایجاد کرد، به طوری که آسایش و آرامش رودخانه و شناگرانِ آن را بر هم ریخت. دیگر آن آرامش، به سان همیشگی نشد و نشانههایی از ناآرامیها و دردسرهای بزرگ جلوهگر شد. بیدرنگ نهنگهای نظامی، فرهنگی و اقتصادی، ایران و انقلاب اسلامی را نشانه رفتند تا بلکه بتوانند این به اصطلاح مزاحم تازه از راه رسیده و استخوان در گلو را بلعیده و از میان برداشته یا به زانو درآورند. غافل از آنکه، طوفان رحمت الهی و نفس گرم امام خمینی(ره) و انقلاب و مردم به گونهای رقم خورد که کمتر قدرتی تاب ایستادگی در برابر آن را یافت. اگرچه تلاش شد تا از دل بحرانها، قوتها و فرصتها خلق نموده و از بسیاری از تهدیدها کاسته و بر بخش مهمی از چالشها فایق آمد، اما این همه تلاشها نبود و میشد و باید بهتر از آن میشد.
از دل تهدیدها و بحرانهایی همچون هشت سال دفاع مقدس (جهاد فرد دربرابر لشکر)، بالاترین قوتها کسب و بهترین فرصتها خلق شد، اما از برخیهای دیگر همچون شهادت سردار دلها فرصت لازم خلق نشد که هیچ، که گاهی نیز فرصتسوزی شد و حتی تهدید آفریدیم. آنچه خلق شد بیشتر ناشی از طبیعت ماجرا و برکت روح بلند و مرام و منش نیکِ این بزرگمرد و الطاف الهی بود، نه برنامهریزی راهبردی و همت بلند زمامداران. متاسفانه نگرش و منش سردار ما به جای نشستن بر جانها، بیشتر لق لقه زبان شد و به جای ادب، به آداب و نماد تبدیل شد یا در بلندیهای دوردست جا ماند که انگار این آداب رسم ما شده است در حالیکه این شهید بزرگوار همیشه میفرمودند: «در دل یحران فرصتی است که در خود فرصت نیست" و نیز صدها فرموده وحدتبخش و وحدتآفرین دیگر.»
امروز هم اگرچه مردم و کشور ما با از دست دادن فرزندان صادق و راستینش در میدان جهاد و عرصه بیان ضایعههای دردناکی را تجربه کرده و با تلخی به دل زارش میکشد، اما هنوز درسهای مهمی است که آموخته نشده است. چنانچه هوشیار و بلد و بالغ باشیم و از افراط و تفریط پرهیز کنیم، موفقیتهایمان میتواند تا افقهای دوردست سر بکشد. البته ناگفته نماند که لنز نگاه من در این نوشته، ملی - جهانی و راهبردی و آیندهنگرانه است و به هیچ عنوان نافی کاستیها و بیتدبیریهای مختلف در ایام و ادوار ماضی و جاری نیست.
همدلی، همراهی و مهر و محبتی که امروز در خانوادهای به نام ایران در شرف نمود یافتن است ( اگرچه بخشی از آن آمیخته با احساسات زودگذر است)، لیک فرصتی است همچون برق در تاریکی جنگل، که اگر صداقت و روشندلی و روشنضمیری پیشه کنیم، میتوان هم خود و هم گمشدگان و به گوشه راندهشدگان را پیدا کرده و چنان دست در دست هم داد که کدورتها و تنگنطریها فرو ریخته و یکدلی و وحدت در همه پهنا و سپهر میهن عزیز گسترانیده شود. همه چیز را همگان میدانند و همه چیز با همگان به مقصد میرسد. و اما آن رودخانه استکباری که با ما متلاطم شد و از آرامش شیطانی و فریبانه افتاد را نباید فراموش کرد که برای فائق آمدن کامل بر آن، که به دشواریِ شنا کردن بر خلاف رودخانه مواج و خروشان است، نیازمند همت و دوستی و تعامل همگانی و خرد و نیز همبستگی و اتحاد ملی و نیز محتاج تحمّل و تامّل انتقادها و مخالفتها و پرهیز جدی از چاپلوسان و چاپلوسیها است، چرا که بادبادک در خلاف جهت باد بالا میرود و شنا کردن در جهت آب از ماهی مرده هم بر میآید.
یادمان نرود که فرصت همچو شانس، یک بار به درب منزل میکوبد، باز کنی در آغوشت می گیرد، نکنی فراموشت می کند!
من الله التوفیق
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️رخصتِ فرصت! ➡️➡️
دکتر حیدر تورانی
🔰 سالیان متمادی است که غول استکبار جهانی، فارغالبال و مست در جهت رودخانهای به وسعت جهان، سرخوشان شنا میکند و هرچه در مسیرش واقع میشود را با خود میبرد. وقوع انقلاب اسلامی ایران، تلاطمی در مسیرش ایجاد کرد، به طوری که آسایش و آرامش رودخانه و شناگرانِ آن را بر هم ریخت. دیگر آن آرامش، به سان همیشگی نشد و نشانههایی از ناآرامیها و دردسرهای بزرگ جلوهگر شد. بیدرنگ نهنگهای نظامی، فرهنگی و اقتصادی، ایران و انقلاب اسلامی را نشانه رفتند تا بلکه بتوانند این به اصطلاح مزاحم تازه از راه رسیده و استخوان در گلو را بلعیده و از میان برداشته یا به زانو درآورند. غافل از آنکه، طوفان رحمت الهی و نفس گرم امام خمینی(ره) و انقلاب و مردم به گونهای رقم خورد که کمتر قدرتی تاب ایستادگی در برابر آن را یافت. اگرچه تلاش شد تا از دل بحرانها، قوتها و فرصتها خلق نموده و از بسیاری از تهدیدها کاسته و بر بخش مهمی از چالشها فایق آمد، اما این همه تلاشها نبود و میشد و باید بهتر از آن میشد.
از دل تهدیدها و بحرانهایی همچون هشت سال دفاع مقدس (جهاد فرد دربرابر لشکر)، بالاترین قوتها کسب و بهترین فرصتها خلق شد، اما از برخیهای دیگر همچون شهادت سردار دلها فرصت لازم خلق نشد که هیچ، که گاهی نیز فرصتسوزی شد و حتی تهدید آفریدیم. آنچه خلق شد بیشتر ناشی از طبیعت ماجرا و برکت روح بلند و مرام و منش نیکِ این بزرگمرد و الطاف الهی بود، نه برنامهریزی راهبردی و همت بلند زمامداران. متاسفانه نگرش و منش سردار ما به جای نشستن بر جانها، بیشتر لق لقه زبان شد و به جای ادب، به آداب و نماد تبدیل شد یا در بلندیهای دوردست جا ماند که انگار این آداب رسم ما شده است در حالیکه این شهید بزرگوار همیشه میفرمودند: «در دل یحران فرصتی است که در خود فرصت نیست" و نیز صدها فرموده وحدتبخش و وحدتآفرین دیگر.»
امروز هم اگرچه مردم و کشور ما با از دست دادن فرزندان صادق و راستینش در میدان جهاد و عرصه بیان ضایعههای دردناکی را تجربه کرده و با تلخی به دل زارش میکشد، اما هنوز درسهای مهمی است که آموخته نشده است. چنانچه هوشیار و بلد و بالغ باشیم و از افراط و تفریط پرهیز کنیم، موفقیتهایمان میتواند تا افقهای دوردست سر بکشد. البته ناگفته نماند که لنز نگاه من در این نوشته، ملی - جهانی و راهبردی و آیندهنگرانه است و به هیچ عنوان نافی کاستیها و بیتدبیریهای مختلف در ایام و ادوار ماضی و جاری نیست.
همدلی، همراهی و مهر و محبتی که امروز در خانوادهای به نام ایران در شرف نمود یافتن است ( اگرچه بخشی از آن آمیخته با احساسات زودگذر است)، لیک فرصتی است همچون برق در تاریکی جنگل، که اگر صداقت و روشندلی و روشنضمیری پیشه کنیم، میتوان هم خود و هم گمشدگان و به گوشه راندهشدگان را پیدا کرده و چنان دست در دست هم داد که کدورتها و تنگنطریها فرو ریخته و یکدلی و وحدت در همه پهنا و سپهر میهن عزیز گسترانیده شود. همه چیز را همگان میدانند و همه چیز با همگان به مقصد میرسد. و اما آن رودخانه استکباری که با ما متلاطم شد و از آرامش شیطانی و فریبانه افتاد را نباید فراموش کرد که برای فائق آمدن کامل بر آن، که به دشواریِ شنا کردن بر خلاف رودخانه مواج و خروشان است، نیازمند همت و دوستی و تعامل همگانی و خرد و نیز همبستگی و اتحاد ملی و نیز محتاج تحمّل و تامّل انتقادها و مخالفتها و پرهیز جدی از چاپلوسان و چاپلوسیها است، چرا که بادبادک در خلاف جهت باد بالا میرود و شنا کردن در جهت آب از ماهی مرده هم بر میآید.
یادمان نرود که فرصت همچو شانس، یک بار به درب منزل میکوبد، باز کنی در آغوشت می گیرد، نکنی فراموشت می کند!
من الله التوفیق
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱- ۱۴۰۴/۱/۱۷
⬅️⬅️ صدای زنگهای
افت کیفیت آموزشی ➡️➡️
🔰 دکتر مرتضی مجدفر
دیروز ۱۶ فروردین سال ۱۴۰۴ و آغاز فعالیت دگرباره مدارس بعد از قریب ۱۸ و در برخی مدارس بعد از حدود ۲۰ روز تعطیلی بود. انچنان که شواهد میدانی نشان میداد، دیروز هم آموزش در بسیاری از مدارس رسما آغاز نشد و خوش و بش و عیددیدنی و چاق سلامتی جای آموزش را گرفت.
در مورد این که چه ضرورتی دارد این همه تعطیلی داشته باشیم سخن نمیگوییم و تنها به بیان یک گزاره و تبعات ناشی از آن اشاره میکنیم.
یونسکو ساعات آموزشی مورد نیاز متوسطه دوره دوم در یک سال تحصیلی را با توجه به تنوع دروس بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ساعت و متوسطه دوره اول را ۱۰۰۰ ساعت اعلام کرده است و برای دوره ابتدایی هم بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ ساعت را در نظر گرفته است و کتابهای درسی در دنیا از جمله در ایران نیز بر اساس همین تعداد ساعت نوشته میشوند، یعنی ۲۰۰ روز آموزشی مفید با ۴، ۵ یا ۶ ساعت آمورشی در هر یک از ۲۰۰روز. اما در ایران این ۲۰۰ روز به انحای مختلف مورد هجمه قرار میگیرد. به غیر از تعطیلات گسترده عید، تعطیلات رسمی طی سال، پنجشنبههای تعطیل هفتگی در طول سال که محصول تراوشات فکری یکی از وزرا بود( بعنی ۳۰ پنجشنبه تعطیل با ۱۴۰ نا ۱۸۰ روز هدر رفته در دورههای تحصیلی متفاوت) و تعطیلات ناشی از آلودگی هوا و سرما و... که امسال به اوج خود رسید، عملا زمانی برای طرح مباحث آموزشی و فرهنگی باقی نگذاشت. حال اگر تقولق شدن آموزش در روزهای خاص(مثل دیروز و مانند یک هفته منتهی به عید و وقتتلفکردنهای موقع ورود معلمان به کلاس درس و هنگام تدریس) را هم به این ایام تلف شده اضافه کنیم، عملا چیزی به نام کیفیت و حتی کمیت آموزش را نخواهیم داشت.
از امروز تا پایان سال تحصیلی حدود ۳۲ روز و چیزی بین ۱۲۰ تا ۱۶۰ ساعت در اختیارمان است. اگر به سرنوشت و آینده فرزندان خود حساسیم، حداقل این ۳۲ روز را جدی بگیریم.
#برنامه_درسی
#یونسکو
#زمان_تدریس
#۰تعطیلات_آموزشی
#چالشهای_آموزشی
#مسایل_آموزش_و_پرورش
#مرتضی_مجدفر
#آموزش_و_پرورش
#تعلیم_و_تربیت
#کیفیت_آموزشی
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ صدای زنگهای
افت کیفیت آموزشی ➡️➡️
🔰 دکتر مرتضی مجدفر
دیروز ۱۶ فروردین سال ۱۴۰۴ و آغاز فعالیت دگرباره مدارس بعد از قریب ۱۸ و در برخی مدارس بعد از حدود ۲۰ روز تعطیلی بود. انچنان که شواهد میدانی نشان میداد، دیروز هم آموزش در بسیاری از مدارس رسما آغاز نشد و خوش و بش و عیددیدنی و چاق سلامتی جای آموزش را گرفت.
در مورد این که چه ضرورتی دارد این همه تعطیلی داشته باشیم سخن نمیگوییم و تنها به بیان یک گزاره و تبعات ناشی از آن اشاره میکنیم.
یونسکو ساعات آموزشی مورد نیاز متوسطه دوره دوم در یک سال تحصیلی را با توجه به تنوع دروس بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ساعت و متوسطه دوره اول را ۱۰۰۰ ساعت اعلام کرده است و برای دوره ابتدایی هم بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ ساعت را در نظر گرفته است و کتابهای درسی در دنیا از جمله در ایران نیز بر اساس همین تعداد ساعت نوشته میشوند، یعنی ۲۰۰ روز آموزشی مفید با ۴، ۵ یا ۶ ساعت آمورشی در هر یک از ۲۰۰روز. اما در ایران این ۲۰۰ روز به انحای مختلف مورد هجمه قرار میگیرد. به غیر از تعطیلات گسترده عید، تعطیلات رسمی طی سال، پنجشنبههای تعطیل هفتگی در طول سال که محصول تراوشات فکری یکی از وزرا بود( بعنی ۳۰ پنجشنبه تعطیل با ۱۴۰ نا ۱۸۰ روز هدر رفته در دورههای تحصیلی متفاوت) و تعطیلات ناشی از آلودگی هوا و سرما و... که امسال به اوج خود رسید، عملا زمانی برای طرح مباحث آموزشی و فرهنگی باقی نگذاشت. حال اگر تقولق شدن آموزش در روزهای خاص(مثل دیروز و مانند یک هفته منتهی به عید و وقتتلفکردنهای موقع ورود معلمان به کلاس درس و هنگام تدریس) را هم به این ایام تلف شده اضافه کنیم، عملا چیزی به نام کیفیت و حتی کمیت آموزش را نخواهیم داشت.
از امروز تا پایان سال تحصیلی حدود ۳۲ روز و چیزی بین ۱۲۰ تا ۱۶۰ ساعت در اختیارمان است. اگر به سرنوشت و آینده فرزندان خود حساسیم، حداقل این ۳۲ روز را جدی بگیریم.
#برنامه_درسی
#یونسکو
#زمان_تدریس
#۰تعطیلات_آموزشی
#چالشهای_آموزشی
#مسایل_آموزش_و_پرورش
#مرتضی_مجدفر
#آموزش_و_پرورش
#تعلیم_و_تربیت
#کیفیت_آموزشی
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۴/۱/۱۷
⬅️⬅️ رشد فردی ➡️➡️
🔴هيچ وقت كسى را كه دارد پيشرفت
میكند، دلسرد نكنید! هر چقدر هم آهسته قدم بردارد، همین قدمها برای خود او ارزش دارد. 🔴
.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ رشد فردی ➡️➡️
🔴هيچ وقت كسى را كه دارد پيشرفت
میكند، دلسرد نكنید! هر چقدر هم آهسته قدم بردارد، همین قدمها برای خود او ارزش دارد. 🔴
.
@Shoghetagheer99
کد مطلب:: ۱- ۱۴۰۴/۲/۱۳
⬅️⬅️هفته معلم خجسته باد!➡️➡️
محمد قولی میاب(کوثر)
دبیر بازنشسته
باید چقدر سوخته و ساخته باشی
کزداغ چوطاوس گل انداخته باشی
بایدچقدر شیفته باشی که دمی هم
بر مصلحت خویش نپرداخته باشی
🌼☀️🌸
من چه دارم هدیه جان، تقدیم تو
قلب من ای مهربان تقدیم تو
ای دلت دیوان گلچین غزل
شعر ناب شاعران تقدیم تو
تو به جنگ تیرگیها میروی
آفتاب و آسمان تقدیم تو
نیست در شأنت اگر یکجا شود
بهترینهای جهان تقدیم تو
مشتی از خروار گل آوردهام
ای گل هر بوستان تقدیم تو
شور و غوغایی که بر پا کردهاند
نسترنهای جوان تقدیم تو!
گنج گل بادا نثار دوستان
رنج گل ای باغبان تقدیم تو!
خواندهام جایی که ایزد میکند
بهترین جای جنان تقدیم تو
این دل «کوثر» که عشق و عاطفه
موج میریزد در آن تقدیم تو.
@shoghetagheer99
⬅️⬅️هفته معلم خجسته باد!➡️➡️
محمد قولی میاب(کوثر)
دبیر بازنشسته
باید چقدر سوخته و ساخته باشی
کزداغ چوطاوس گل انداخته باشی
بایدچقدر شیفته باشی که دمی هم
بر مصلحت خویش نپرداخته باشی
🌼☀️🌸
من چه دارم هدیه جان، تقدیم تو
قلب من ای مهربان تقدیم تو
ای دلت دیوان گلچین غزل
شعر ناب شاعران تقدیم تو
تو به جنگ تیرگیها میروی
آفتاب و آسمان تقدیم تو
نیست در شأنت اگر یکجا شود
بهترینهای جهان تقدیم تو
مشتی از خروار گل آوردهام
ای گل هر بوستان تقدیم تو
شور و غوغایی که بر پا کردهاند
نسترنهای جوان تقدیم تو!
گنج گل بادا نثار دوستان
رنج گل ای باغبان تقدیم تو!
خواندهام جایی که ایزد میکند
بهترین جای جنان تقدیم تو
این دل «کوثر» که عشق و عاطفه
موج میریزد در آن تقدیم تو.
@shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۴/۲/۱۳
⬅️⬅️ تجلیل از معلمان ماندگار➡️➡️
🔰 محمد فایقمجیدی
به بهانه روز معلم یادی کنیم از معلمانی که در ذهنمان خوب حک شدهاند.
💎✍🏻ادای دین به معلمان ماندگار
🟤✍🏻این قسمت معلم ماندگار دوره راهنماییام استاد راشد شادمان
🟢✍🏻زمان تحصیل ما معلمی واقعا شغل اثرگذار ی بود من و امثال من حتما تحت تاثیرمنش، رفتار یا گفتار بعضی از معلمان قرار گرفتهایم .
🔴✍🏻گاهی روش وسبک کاری آنها اثر گذار بود وگاهی اخلاق ومنش آنها
🔵✍دوره تحصیل ما دانش آموزان زیاد و کلاس ها شلوغ بود بیشتر معلمها برای ایجاد اقتدار درکلاس گاهی تنبیه بدنی میکردند.
🟣✍اگر معلمی تنبیه نمیکرد و خوشاخلاق بود حتما در دل بچه جای پیدا میکرد حالا اگر در کارخودش هم تخصص داشت نور علی نور می شد .
🟤✍معلم خوب ادبیات دوره راهنماییام در دهگلانکردستان دارای این صفات بود آقای راشد شادمان.
🟡✍استاد راشد شادمان نه تنها در دوره راهنمایی بلکه در دوره دبیرستان نیز با ما بود آنچه او را ممتاز میکرد آِشناییاش با ادبیات کوردی و فارسی بود.
🟢✍استاد گاهی با شعری کوردی از ماموستا گوران کلاس را به وجد میآورد و گاهی با شعری نو از ادب فارسی که در کتابهای درسی نبود مثل کوچه فریدون مشیری.
🟣✍گاهی یکی از صنایع بدیع لفظی یا معنوی را که در کتاب نبود برایمان توضیح میداد مثلا ما در راهنمایی لف و نشر را میدانستیم .
🟢✍🏻شوخ طبعی که داشت باعث میشد کسی در کلاس سو استفاده نکند
من هرگز از کلاسش خسته نشدم خوشحال شدم وقتی در دبیرستان بازهم در خدمتش بودیم .
🟤✍🏻سالها بعد من معلم شدم یکی از الگوهای درسیام آقای شادمان بود. از سبک تدریسشان الگوبرداری کردم. گاهی با یک شعر کوردی کلاس را شروع میکردم و در کنار آموزش محتوای درسی گریزی به ادبیات جهان می زدم
🟠✍چند سال پیش ایشان را در مسیر خیابان صفری سنندج دیدم و شبیه این یادداشت را برایش نوشتم و برای بعضی از دوستان فرستادم از جمله دوست عزیزم راشد الیاسی اما آن یادداشت چون چاپ نشده بود بین یادداشتهایم گم شد .
🟤✍آن یادداشت را که در گروه مدرسهای که تدریس میکردم به اشتراک گذاشتم پدر یکی از دانشآموزان نوشته مرا تایید کرده بود و گفته بود من در یکی از مدارس حاشیه شهر سنندج درس میخواندم و ایشان یکی از مهربان ترین و با سوادترین معلمان ما بود
🔵✍خوشحالم این یادداشت را در زمانی مینگارم که ایشان در قید حیات هستند واین فقط ادای دینی است از طرف یک شاگر که فرصت کرده این را بنویسد و میدانم بسیارند دوستانی که خاطرههای خوبی از ایشان دارند اما مجال نوشتن ندارند .
🟢✍شما از کدام معلم تان یاد میکنید؟
چرا؟
🔵✍🏻به قول حضرت حافظ
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ تجلیل از معلمان ماندگار➡️➡️
🔰 محمد فایقمجیدی
به بهانه روز معلم یادی کنیم از معلمانی که در ذهنمان خوب حک شدهاند.
💎✍🏻ادای دین به معلمان ماندگار
🟤✍🏻این قسمت معلم ماندگار دوره راهنماییام استاد راشد شادمان
🟢✍🏻زمان تحصیل ما معلمی واقعا شغل اثرگذار ی بود من و امثال من حتما تحت تاثیرمنش، رفتار یا گفتار بعضی از معلمان قرار گرفتهایم .
🔴✍🏻گاهی روش وسبک کاری آنها اثر گذار بود وگاهی اخلاق ومنش آنها
🔵✍دوره تحصیل ما دانش آموزان زیاد و کلاس ها شلوغ بود بیشتر معلمها برای ایجاد اقتدار درکلاس گاهی تنبیه بدنی میکردند.
🟣✍اگر معلمی تنبیه نمیکرد و خوشاخلاق بود حتما در دل بچه جای پیدا میکرد حالا اگر در کارخودش هم تخصص داشت نور علی نور می شد .
🟤✍معلم خوب ادبیات دوره راهنماییام در دهگلانکردستان دارای این صفات بود آقای راشد شادمان.
🟡✍استاد راشد شادمان نه تنها در دوره راهنمایی بلکه در دوره دبیرستان نیز با ما بود آنچه او را ممتاز میکرد آِشناییاش با ادبیات کوردی و فارسی بود.
🟢✍استاد گاهی با شعری کوردی از ماموستا گوران کلاس را به وجد میآورد و گاهی با شعری نو از ادب فارسی که در کتابهای درسی نبود مثل کوچه فریدون مشیری.
🟣✍گاهی یکی از صنایع بدیع لفظی یا معنوی را که در کتاب نبود برایمان توضیح میداد مثلا ما در راهنمایی لف و نشر را میدانستیم .
🟢✍🏻شوخ طبعی که داشت باعث میشد کسی در کلاس سو استفاده نکند
من هرگز از کلاسش خسته نشدم خوشحال شدم وقتی در دبیرستان بازهم در خدمتش بودیم .
🟤✍🏻سالها بعد من معلم شدم یکی از الگوهای درسیام آقای شادمان بود. از سبک تدریسشان الگوبرداری کردم. گاهی با یک شعر کوردی کلاس را شروع میکردم و در کنار آموزش محتوای درسی گریزی به ادبیات جهان می زدم
🟠✍چند سال پیش ایشان را در مسیر خیابان صفری سنندج دیدم و شبیه این یادداشت را برایش نوشتم و برای بعضی از دوستان فرستادم از جمله دوست عزیزم راشد الیاسی اما آن یادداشت چون چاپ نشده بود بین یادداشتهایم گم شد .
🟤✍آن یادداشت را که در گروه مدرسهای که تدریس میکردم به اشتراک گذاشتم پدر یکی از دانشآموزان نوشته مرا تایید کرده بود و گفته بود من در یکی از مدارس حاشیه شهر سنندج درس میخواندم و ایشان یکی از مهربان ترین و با سوادترین معلمان ما بود
🔵✍خوشحالم این یادداشت را در زمانی مینگارم که ایشان در قید حیات هستند واین فقط ادای دینی است از طرف یک شاگر که فرصت کرده این را بنویسد و میدانم بسیارند دوستانی که خاطرههای خوبی از ایشان دارند اما مجال نوشتن ندارند .
🟢✍شما از کدام معلم تان یاد میکنید؟
چرا؟
🔵✍🏻به قول حضرت حافظ
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۴/۳/۱۵
⬅️⬅️ اثرگذاری مادامالعمر ➡️➡️
🔰 مرتضی مجدفر🔰
استاد حبیب فرشباف، معلم ماندگار آذربایجانی است که افتخار شاگردی غیرکلاسیاش را داشتهام و توانستهام مجموعه داستانهای دوران معلمیاش را به فارسی ترجمه کنم که با عنوان " یک زمستان، یک روستا و یک انار" تاکنون چهار بار منتشر شده است. او از سال ۱۳۳۶ میگوید که در چهارده سالگی از محله باغمیشه تبریز، به واسطه نبود دبیرستانی خوب، به همراه چند نفر از هممحلیهای خود در دبیرستانی نامی در مرکز تبریز نامنویسی میکنند. باغمیشه آن سالها، برخلاف امروز که محلهای لاکچری و دارای برجها و پاساژهای مجلل است، محله یا شاید حتی روستایی کمامکانات در حاشیه تبریز بود.
استاد فرشباف میگوید: معلمی سر کلاس آمد که حدودا ۲۵ ساله بود. او از همه میخواست نام محلهای را که از آنجا آمده بودیم، بگوییم. وقتی ما از باغمیشه گفتیم، موجی از خنده کلاس را دربرگرفت. معلم جوان شروع کرد از برتریهای باغمیشه صحبت کردن و این که اگر این محل نباشد، تبریز بیآب میماند و تمام نان نبریز و در واقع قوتلایموت شهر از آرد و گندم باغمیشه تامین میشود و تفرجگاهها و درختهای توت و استخرهای محلی باغمییشه، محل تفریح جوانهای تبریزی است.
حرفهای انگیزشی این معلم، باورمان را به خودمان بالا برد و قبول کردیم که ما چند نفر برترین آدمهای این کلاسیم.
این معلم که متولد ۱۳۱۲ تبریز بود و همین چند روز پیش در سن ۹۲ سالگی و در حالی که به واسطه ورزش و کوهنوردی و مطالعه مستمر، سرپا و سرحال بود، از دنیا رفت، فریدون قرهچورلو نام داشت.
استاد فرشباف میگوید او فقط یک سال معلم ما شد. قرهچورلو به شدت همه را به مطالعه تشویق میکرد، در کلاس برایمان کتاب میخواند و مرتب به بچهها کتاب امانت میداد، در آن زمان خفقان، میگفت: اگر قصد تغییر نسل و کار کردن روی جوانان را دارید، بدون کوچکترین تردیدی معلم شوید، به روستاهای آذربایجان بروید و روی تغییر تفکر روستاییان کار کنید.
به گفته آقای فرشباف، از آن کلاس، شش سال بعد قریب ۳۰نفر راه معلمی را در پیش گرفتند و بسیاری از همین افراد، جزو چهرههای ماندگار فرهنگ و هنر و ادبیات آذربایجان شدند
.
منزل استاد فرشباف نزدیک دفتر کار من است. بارها پیشم آمده و گفته است: گئدیرم فریدونگیله. بیر آز سوستالمیشام. گئدیم بیر آز انرژی آلیم، گلیم(دارم میرم پیش فریدون. قدری بیانگیزه شدم. برم قدری انرژی بگیرم، بیام).
متخصصان تربیت و یادگیری میگویند: یک معلم، حتی با یک جلسه تدریس میتواند تا آخر عمر در دانشآموزان خود تاثیر بگذارد.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ اثرگذاری مادامالعمر ➡️➡️
🔰 مرتضی مجدفر🔰
استاد حبیب فرشباف، معلم ماندگار آذربایجانی است که افتخار شاگردی غیرکلاسیاش را داشتهام و توانستهام مجموعه داستانهای دوران معلمیاش را به فارسی ترجمه کنم که با عنوان " یک زمستان، یک روستا و یک انار" تاکنون چهار بار منتشر شده است. او از سال ۱۳۳۶ میگوید که در چهارده سالگی از محله باغمیشه تبریز، به واسطه نبود دبیرستانی خوب، به همراه چند نفر از هممحلیهای خود در دبیرستانی نامی در مرکز تبریز نامنویسی میکنند. باغمیشه آن سالها، برخلاف امروز که محلهای لاکچری و دارای برجها و پاساژهای مجلل است، محله یا شاید حتی روستایی کمامکانات در حاشیه تبریز بود.
استاد فرشباف میگوید: معلمی سر کلاس آمد که حدودا ۲۵ ساله بود. او از همه میخواست نام محلهای را که از آنجا آمده بودیم، بگوییم. وقتی ما از باغمیشه گفتیم، موجی از خنده کلاس را دربرگرفت. معلم جوان شروع کرد از برتریهای باغمیشه صحبت کردن و این که اگر این محل نباشد، تبریز بیآب میماند و تمام نان نبریز و در واقع قوتلایموت شهر از آرد و گندم باغمیشه تامین میشود و تفرجگاهها و درختهای توت و استخرهای محلی باغمییشه، محل تفریح جوانهای تبریزی است.
حرفهای انگیزشی این معلم، باورمان را به خودمان بالا برد و قبول کردیم که ما چند نفر برترین آدمهای این کلاسیم.
این معلم که متولد ۱۳۱۲ تبریز بود و همین چند روز پیش در سن ۹۲ سالگی و در حالی که به واسطه ورزش و کوهنوردی و مطالعه مستمر، سرپا و سرحال بود، از دنیا رفت، فریدون قرهچورلو نام داشت.
استاد فرشباف میگوید او فقط یک سال معلم ما شد. قرهچورلو به شدت همه را به مطالعه تشویق میکرد، در کلاس برایمان کتاب میخواند و مرتب به بچهها کتاب امانت میداد، در آن زمان خفقان، میگفت: اگر قصد تغییر نسل و کار کردن روی جوانان را دارید، بدون کوچکترین تردیدی معلم شوید، به روستاهای آذربایجان بروید و روی تغییر تفکر روستاییان کار کنید.
به گفته آقای فرشباف، از آن کلاس، شش سال بعد قریب ۳۰نفر راه معلمی را در پیش گرفتند و بسیاری از همین افراد، جزو چهرههای ماندگار فرهنگ و هنر و ادبیات آذربایجان شدند
.
منزل استاد فرشباف نزدیک دفتر کار من است. بارها پیشم آمده و گفته است: گئدیرم فریدونگیله. بیر آز سوستالمیشام. گئدیم بیر آز انرژی آلیم، گلیم(دارم میرم پیش فریدون. قدری بیانگیزه شدم. برم قدری انرژی بگیرم، بیام).
متخصصان تربیت و یادگیری میگویند: یک معلم، حتی با یک جلسه تدریس میتواند تا آخر عمر در دانشآموزان خود تاثیر بگذارد.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۴/۳/۱۵
⬅️⬅️ چرا معلمها در ژاپن
زیاد کار میکنند؟➡️➡️
🔸با تشکر از: سرکارخانم #زینب_بهرامی
سوالی که دوستان زیاد میپرسیدند این است که معلمهای ژاپنی با این فشار کاری زیاد، کی زندگی میکنند؟!
سوال خیلی خوبی است!
معلمی در ژاپن بدون اغراق یکی از سختترین مشاغل بهویژه برای خانمهاست و معلم شدن فداکاری خیلی زیادی میطلبد. بین ١٢ تا ١۴ ساعت کار در روز با حدود ٢٠ روز تعطیلی در کل سال (اونم نه یکجا!) و حقوق کارمندی که با اینکه خودشان خیلی ابراز رضایت میکننند اما از نگاه بیرونی و درمقایسه با حقوق معلمان در کشورهای توسعه یافته، خیلی پایین است.
من با دوجور معلم ژاپنی خیلی مواجهه داشتم، معلمهای بازنشسته یا در شرف بازنشستگی، و یا تازه معلمها و کسانی که بیش از دهسال از معلمیشان نگذشته است.
برای مردان سختی معلمی تقریباً مثل هرشغل دیگری هست. ولی برای خانمها حقیقتا باید بین زندگی و معلمی یکی را انتخاب کنند!
معلمهای خانم در نسلهای قبل، با اینکه ساعت کاری حتی طولانیتری داشتند باز خیلی راحتتر بودند، چون با خانواده همسر زندگی میکردند. (مثل میچیکو سان معلم خصوصی زبان ژاپنی ما که خودش و همسرش هر دو سرجمع هفتاد سال معلمی کرده بودند و هنوز در خانهای زندگی میکنند که میراث پدرومادر آقاست، و بچههایشان در همان خانه متولد شدند!
هنوز هم معلمهایی که با پدرومادر همسرشان زندگی میکنند، زیاد است و این خیلی کمک بزرگی است.. اما برای نسلهای جوانتر چنین چیزی خیلی سخت است.
چیزی که من زیاد دیدم، این بود: خانمها معمولاً هفت هشت سال بعد استخدام، کار میکنند و بعد به محض داشتن شانس ازدواج، استعفا میدهند، حدود ده سال همسرداری میکنند و دوسه تا بچه پشت هم به دنیا میآورند، بعد دوباره آزمون میدهند و معلم میشوند (اینجا برای معلمی بعد از چهارسال تحصیل در رشته آموزش در دانشگاه، همه باید در شهرداری آزمون بدهند تا گواهینامه تدریس بگیرند، بدون گواهینامه، استخدام غیرممکن است.با استعفا، گواهینامه باطل میشود و بعدا دوباره باید آزمون بدهند.)
یک دسته دیگر از معلمها و فرهنگیان هم هستند که کلا قید ازدواج را میزنند و تا آخر عمر مجرد میمانند که تعداد اینها هم بالاست، مثل مدیر همان مدرسه ابتدایی که من مستند تهیه کردم حدود پنجاه و پنج سال داره و تمام عمر مجرد بوده است.
یک مورد هم دیدم که بعضی معلمها به خاطر فشار کاری استعفا میدهند و بلافاصله دوباره به صورت پارهوقت استخدام میشوند. در این صورت فقط حدود سی ساعت در هفته کار میکنند و بار مسئولیت کارهای اداری کمتری دارند و خب درامدشان هم نصف میشود. عمده کسانی که معلمی استخدام میشوند و چندسال بعدش ازدواج میکنند، وام سی و پنجساله خرید خونه میگیرند که در نتیجه نمیتوانند بهطور کامل استعفا بدهند و حتی شده پاره وقت باید کار کنند.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ چرا معلمها در ژاپن
زیاد کار میکنند؟➡️➡️
🔸با تشکر از: سرکارخانم #زینب_بهرامی
سوالی که دوستان زیاد میپرسیدند این است که معلمهای ژاپنی با این فشار کاری زیاد، کی زندگی میکنند؟!
سوال خیلی خوبی است!
معلمی در ژاپن بدون اغراق یکی از سختترین مشاغل بهویژه برای خانمهاست و معلم شدن فداکاری خیلی زیادی میطلبد. بین ١٢ تا ١۴ ساعت کار در روز با حدود ٢٠ روز تعطیلی در کل سال (اونم نه یکجا!) و حقوق کارمندی که با اینکه خودشان خیلی ابراز رضایت میکننند اما از نگاه بیرونی و درمقایسه با حقوق معلمان در کشورهای توسعه یافته، خیلی پایین است.
من با دوجور معلم ژاپنی خیلی مواجهه داشتم، معلمهای بازنشسته یا در شرف بازنشستگی، و یا تازه معلمها و کسانی که بیش از دهسال از معلمیشان نگذشته است.
برای مردان سختی معلمی تقریباً مثل هرشغل دیگری هست. ولی برای خانمها حقیقتا باید بین زندگی و معلمی یکی را انتخاب کنند!
معلمهای خانم در نسلهای قبل، با اینکه ساعت کاری حتی طولانیتری داشتند باز خیلی راحتتر بودند، چون با خانواده همسر زندگی میکردند. (مثل میچیکو سان معلم خصوصی زبان ژاپنی ما که خودش و همسرش هر دو سرجمع هفتاد سال معلمی کرده بودند و هنوز در خانهای زندگی میکنند که میراث پدرومادر آقاست، و بچههایشان در همان خانه متولد شدند!
هنوز هم معلمهایی که با پدرومادر همسرشان زندگی میکنند، زیاد است و این خیلی کمک بزرگی است.. اما برای نسلهای جوانتر چنین چیزی خیلی سخت است.
چیزی که من زیاد دیدم، این بود: خانمها معمولاً هفت هشت سال بعد استخدام، کار میکنند و بعد به محض داشتن شانس ازدواج، استعفا میدهند، حدود ده سال همسرداری میکنند و دوسه تا بچه پشت هم به دنیا میآورند، بعد دوباره آزمون میدهند و معلم میشوند (اینجا برای معلمی بعد از چهارسال تحصیل در رشته آموزش در دانشگاه، همه باید در شهرداری آزمون بدهند تا گواهینامه تدریس بگیرند، بدون گواهینامه، استخدام غیرممکن است.با استعفا، گواهینامه باطل میشود و بعدا دوباره باید آزمون بدهند.)
یک دسته دیگر از معلمها و فرهنگیان هم هستند که کلا قید ازدواج را میزنند و تا آخر عمر مجرد میمانند که تعداد اینها هم بالاست، مثل مدیر همان مدرسه ابتدایی که من مستند تهیه کردم حدود پنجاه و پنج سال داره و تمام عمر مجرد بوده است.
یک مورد هم دیدم که بعضی معلمها به خاطر فشار کاری استعفا میدهند و بلافاصله دوباره به صورت پارهوقت استخدام میشوند. در این صورت فقط حدود سی ساعت در هفته کار میکنند و بار مسئولیت کارهای اداری کمتری دارند و خب درامدشان هم نصف میشود. عمده کسانی که معلمی استخدام میشوند و چندسال بعدش ازدواج میکنند، وام سی و پنجساله خرید خونه میگیرند که در نتیجه نمیتوانند بهطور کامل استعفا بدهند و حتی شده پاره وقت باید کار کنند.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۱ - ۱۴۰۴/۳/۱۸
⬅️⬅️ برنامههایی
برای آخرین روزهای سال تحصیلی ➡️➡️
🔰 مرتضی مجدفر 🔰
یکی از بهترین کتابهایی که از من به همراه دوست عزیزم وجید رضا نعیمی منتشر شده و تاکنون به چاپ نهم رسیده، کتاب "۵۰۱ نکته برای معلمان" اثر دکتر رابرت.دی. رمزی است که توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
این کتاب حاصل ۴۴ سال تجربه عملی مولف در تدریس دردورههای تحصیلی گوناگون است که در قالب ۵۰۱ نکته یا پاراگراف مستقل ارائه شده است.
یکی از بخشهای بیبدیل کتاب، نکتهها و توصیههایی است گه مولف همزمان با فرارسیدن به روزهای پایانی سال تحصیلی به معلمان ارائه میدهد.
به اعتقاد مولف، معلمان نباید بعد از اتمام سال تحصیلی مدرسه را ترک کنند. او به معلمان ابتدایی که در یک فضای ثابت تدریس میکنند و به معلمان دبیرستانی که به دلیل ماهیت تدریسشان، به کلاسهای متعددی مراجعه میکنندء میگوید: وقتی مطمئن شدید همه رفتهاند، بروید در کلاسهایی که تدریس کردید، بنشینید. چشمان خود را ببندید و به آنچه در این یک سال در این کلاسها تجربه کردید، فکر کنید: تجربههای مثبت و منفی.
سپس همچنان چشمان خود را بسته نگهدارید و در مورد تکتک بچهها اندیشه کنید: چه بلاهایی سرشان آوردید، رشدشان دادید؟ خلاقیتشان را کشتید؟ تمسخرشان کردید؟ وچه وچه. او میگوید اگر دقیق گوش کنید صداهای بچهها را هم خواهید شنید و هر چقدر بیشتر در کلاسی بمانید کشف و شهود شما درباره آن کلاس افزایش خواهد یافت و دستمایهای برای رشد حرفهمندیتان در آینده فرارویتان قرار خواهد گرفت.
بیش از این خواستههای دکتر رمزی را طرح نمیکنم. شما برای آخر سال تحصیلی خود چه برنامههایی دارید؟ در این مورد اندیشه کنید و البته کتاب هم میتواند کمکتان کند.
@SHoghetagheer99
⬅️⬅️ برنامههایی
برای آخرین روزهای سال تحصیلی ➡️➡️
🔰 مرتضی مجدفر 🔰
یکی از بهترین کتابهایی که از من به همراه دوست عزیزم وجید رضا نعیمی منتشر شده و تاکنون به چاپ نهم رسیده، کتاب "۵۰۱ نکته برای معلمان" اثر دکتر رابرت.دی. رمزی است که توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
این کتاب حاصل ۴۴ سال تجربه عملی مولف در تدریس دردورههای تحصیلی گوناگون است که در قالب ۵۰۱ نکته یا پاراگراف مستقل ارائه شده است.
یکی از بخشهای بیبدیل کتاب، نکتهها و توصیههایی است گه مولف همزمان با فرارسیدن به روزهای پایانی سال تحصیلی به معلمان ارائه میدهد.
به اعتقاد مولف، معلمان نباید بعد از اتمام سال تحصیلی مدرسه را ترک کنند. او به معلمان ابتدایی که در یک فضای ثابت تدریس میکنند و به معلمان دبیرستانی که به دلیل ماهیت تدریسشان، به کلاسهای متعددی مراجعه میکنندء میگوید: وقتی مطمئن شدید همه رفتهاند، بروید در کلاسهایی که تدریس کردید، بنشینید. چشمان خود را ببندید و به آنچه در این یک سال در این کلاسها تجربه کردید، فکر کنید: تجربههای مثبت و منفی.
سپس همچنان چشمان خود را بسته نگهدارید و در مورد تکتک بچهها اندیشه کنید: چه بلاهایی سرشان آوردید، رشدشان دادید؟ خلاقیتشان را کشتید؟ تمسخرشان کردید؟ وچه وچه. او میگوید اگر دقیق گوش کنید صداهای بچهها را هم خواهید شنید و هر چقدر بیشتر در کلاسی بمانید کشف و شهود شما درباره آن کلاس افزایش خواهد یافت و دستمایهای برای رشد حرفهمندیتان در آینده فرارویتان قرار خواهد گرفت.
بیش از این خواستههای دکتر رمزی را طرح نمیکنم. شما برای آخر سال تحصیلی خود چه برنامههایی دارید؟ در این مورد اندیشه کنید و البته کتاب هم میتواند کمکتان کند.
@SHoghetagheer99
کد مطلب: ۲ - ۱۴۰۴/۳/۱۸
⬅️⬅️ لالمونی! ➡️➡️
🔰 حیدر تورانی 🔰
مادر خدا بیامرزم درب کمد آشپزخانه را گشود و با گشادهرویی، در یکی از زیباترین استکان و نعلبکیهایش که همیشه میگفت جهیزیهاش است و خیلی هم دوستش دارد، چای تازه دم لبریز و لبدوز و لبسوز ریخت و آن را با احترام و لبخند جلوی میهمان گذاشت.
یادش بخیر در جواب من که گفتم: "آخه مادر او که این همه براش مایه میذاری که نابیناست. برای او چه فرقی میکنه. چشم نداره که ببینه!"
گفت: "من که چشم دارم!"
این گونه شد که لالمونی گرفتم.
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ لالمونی! ➡️➡️
🔰 حیدر تورانی 🔰
مادر خدا بیامرزم درب کمد آشپزخانه را گشود و با گشادهرویی، در یکی از زیباترین استکان و نعلبکیهایش که همیشه میگفت جهیزیهاش است و خیلی هم دوستش دارد، چای تازه دم لبریز و لبدوز و لبسوز ریخت و آن را با احترام و لبخند جلوی میهمان گذاشت.
یادش بخیر در جواب من که گفتم: "آخه مادر او که این همه براش مایه میذاری که نابیناست. برای او چه فرقی میکنه. چشم نداره که ببینه!"
گفت: "من که چشم دارم!"
این گونه شد که لالمونی گرفتم.
@Shoghetagheer99
کد مطلب: ۳ - ۱۴۰۴/۳/۱۸
⬅️⬅️ ایشچی قاریشقا ➡️➡️
⭕️ ایشچی قاریشقا(مورچه کارگر)
شعری داستانی به زبان ترکی برای کودکان دبستانی در مورد فعالیت مورچهها در تامین غذای مورد نیاز⭕️
⭕️ سروده مرتضی مجدفر، قابل خوانش و استفاده در کلاسهای دبستانی⭕️
در لینک زیر بخوانید:
https://ishiq.net/?p=33528
@Shoghetagheer99
⬅️⬅️ ایشچی قاریشقا ➡️➡️
⭕️ ایشچی قاریشقا(مورچه کارگر)
شعری داستانی به زبان ترکی برای کودکان دبستانی در مورد فعالیت مورچهها در تامین غذای مورد نیاز⭕️
⭕️ سروده مرتضی مجدفر، قابل خوانش و استفاده در کلاسهای دبستانی⭕️
در لینک زیر بخوانید:
https://ishiq.net/?p=33528
@Shoghetagheer99
HTML Embed Code: