.«بله حتماً امیدی هست. اصلاً چون این امید هست آدم فکر می‌کنه که چرا نه؟» بریده‌ای از سخنان بهرام بیضایی در مستند «عیّار تنها» اثر علاء محسنی که در سال ۱۳۹۹ تولید شده است.‌
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
#بهرام_بیضایی
#علا_محسنی

من از آن تافته‌های جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم، اما همیشه در آخر کار آن را از یاد می‌بردم. آن کس که تصور می‌کرد که من از او نفرت دارم چون می‌دید که با لبخندی صمیمی به او سلام می‌گویم غرق در شگفتی می‌شد و نمی‌توانست باور کند. در این حال، بر حسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریم را تحسین یا بی غیرتی‌ام را تحقیر می‌کرد، بی آنکه فکر کند که انگیزهٔ من ساده‌تر از این‌ها بوده‌است، من همه چیز حتی نام او را از یاد برده بودم
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
📚 سقوط
#آلبر_کامو

فقر فرهنگی از زبان اکبر رادی

#اکبر_رادی
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

🔸مستند  «چارلز داروین؛ شیطان یا نابغه»

▪️دوبله فارسی
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

مستمع صاحب سخن را بر سرکار آورد

غنچه ی خاموش بلبل را به گفتار آورد

#صائب_تبریزی

🔻انجمن ادبی سار🔻
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

مراازدورتماشاکن...
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
#عباس_معروفی

داستان:مردی که آفتاب می بخشید
نویسنده: نادر ابراهیمی
مجموعه داستان: داستان های اقلیمی و روستایی ایران
اجرا: احمد سوسرایی
♦️کانال انجمن داستان سار
@saranjoman
🔻شما هم می‌توانید داستان‌های کوتاه و اشعار مورد علاقه‌ی خود را برای دیگر اعضای کانال بخوانید.
جهت هماهنگی👇🏻
@goudarzisepideh

من نمی‌‌خوام ترقّی کنم؛می‌خوام تو چادر باشم.[یادِ روشن محمد بهمن بیگی، بنیانگذار آموزش و پرورش نوین عشایری]..مثل همهٔ بچه‌های ایل باهوش و خوش‌استعداد بود و توانست از ایلش قشقایی به شهر بیاید و در سال ۱۳۲۱ از دانشگاه تهران فارغ التخصیل حقوق شود‌. آن هم آن‌ موقع با آن امکانات! بعد از درس خواندن به ایل قشقایی بر می‌گردد. فرانسه، آلمانی و انگلیسی می‌دانست و برگشت که دستیار ناصرخان قشقایی شود. جماعتی گفتند بهمن بیگی! «تو تصدیق داری، باید به شهر بازگردی و ترقّی کنی.»او به پای‌تخت آمد و در پست‌های دولتی درشت مشغول شد و بعد از پنج سال، میز و اداره و کاغذ‌بازی‌ها را رها کرد و به ایل برگشت.می‌گوید:«یک نیاز نیرومند درونی نمی‌گذاشت که آرام بگیرم. اندیشهٔ تعلیم و تربیت اطفال ایل آسوده‌‌‌‌ام نمی‌‌‌‌گذاشت.»بهمن بیگی به ایل باز گشت. غم بزرگ را به کاری بزرگ تبدیل کرد. در سال ۱۳۳۱ درسنامهٔ جامع آموزش عشایری را به تصویب وزارت فرهنگ رساند. معلمان روستایی را برای آموزش کودکان عشایر تربیت کرد. مدرسه ساخت. کتاب درسی نگاشت. معلمان عشایری را به استخدام دولت درآورد.....
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
#محمد_بهمن_بیگی

‌وقتی برای نخستین غروب، طناب به دور کمر جمشید بستیم و اسماعیل سر طناب را گرفت و هر سه با هم برای آوردن آب به مسجد رفتیم، احساس کردم جمشید تمایل عجیبی دارد که در اطراف آبادی گردش کند و دنیا را ببیند. بعد از کنار گذاشتن کمونیسم، علاقه‌ای ناگهانی به درک و تماشای طبیعت در درونش لانه کرده بود. آن روز نسیم ملایمی می‌وزید... نسیمی که توانایی بلند کردن جمشید را نداشت... او خوشحال و خندان پیشاپیش ما راه می‌رفت... مردی نازک و ریزنقش که تمام مردم روستا برای تماشای او آمده بودند. چند تن از پیرمردهای روستا که تولد پدر جمشیدخان را نیز به یاد داشتند، برای خوشامدگویی او آمدند و از راز این طناب هم که یک سرش یکریز در دست من یا اسماعیل بود، پرسیدند... جمشیدخان با لحنی غرورآمیز گفت: «این طناب برای اینه که اگه یکهو یه باد شدید بیاد، بنده‌ی بزرگوار رو با خودش نبره... »
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
📚جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود می‌برد
#مریوان_حلبچه_ای
#بختیار_علی

🔸برنامه‌ی «ادبیات جهان»؛ با معرفی برتولت برشت؛ نویسنده، کارگردان و نظریه‌پرداز آلمانی

▪️مجری: ایرج گرگین

#برتولت_برشت
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

انیمیشن کوتاه و مفهومی با عنوانِ
"شام اقلیت" (Dinner for few)
ساخته‌ی "ناسوس_واکالیس"
(Athanassios_Vakalis)
فیلم‌ساز یونانی و محصول سال 2014 که برنده‌ی جوایز مختلفی می‌باشد. این انیمیشنِ شاهکار، دنیایی از مفاهیم جامعه‌شناسی را در برمی‌گیرد و بدون هیچ حرف اضافه‌ای از ساختار حکومت‌هایی که قابل تغییر نیستند، صحبت می‌کند، فیلم با دریای طوفانی به سراغ بیننده می‌آید و به عمارتی که بر روی پرتگاه بنا شده و امواج در حال شستن شالوده‌ی آن هستند، اشاره می‌کند. داخل این هتل، شش خوک حضور دارند که نماد ارکان کشورداری هستند، آن‌ها با حرص و ولعِ فراوان در حال خوردن و بلعیدن همه چیز‌ در هتل خود هستند. دور میز، گربه‌های سیاه و سفیدی (جناح‌های مردمی) مشغول گشت و التماس به دورِ میزنشینان برای سهمی از سفره هستند ولی خوک ها به آن‌ها محل نمی‌دهند و هرازگاهی پسماندِ خود را برای آنان می‌ریزند، گربه‌ها نماد طبقه‌ی ضعیفِ جامعه هستند و...
#انیمیشن
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

من امیدم را در یأس یافتم

مهتابم را در شب

عشقم را در سال ِ بد یافتم

و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم

گـُر گرفتم 

#احمد_شاملو

🔻انجمن ادبی سار🔻
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

از نظر جردن پیترسون، زمانی که مراجعان ناراضی به او مراجعه می‌کنند، اولین گام توصیف واقع بینانه شرایط و تعیین یک هدف برای تغییر است. اما زمانی که نظم زندگی‌تان از اساس ایراد پیدا کرده، سردرگمی کاملا عادی‌ست.

راه حل دکتر پیترسون این است که مسیرتان را به گام های کوچکی تقسیم کنید. به قدری کوچک که به سادگی قابل انجام باشند. شما می‌خواهید، کار، روابط و زندگی اجتماعی بهتری را تجربه کنید، پس قطعا حاضرید اول یک تمیز کاری ساده انجام دهید! وقتی ادعا می‌کنید می‌خواهید زندگی‌تان را متحول کنید، چرا با دم دست ترین کار که مرتب کردن اتاق است شروع نمی‌کنید؟
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
#جردن_پیترسون

داستان:تیشه
مجموعه داستان:ازاین ولایت
نویسنده:علی اشرف درویشیان
خوانش:شیرین بانو
@saranjoman
🔻شما هم می‌توانید داستان‌های کوتاه و اشعار مورد علاقه‌ی خود را برای دیگر اعضای کانال بخوانید.
جهت هماهنگی👇🏻
@goudarzisepideh

درست بودنِ اتفاقات و جریان زندگی به‌ معنای این نیست که قرار است اتفاقاتِ دنیا به کام ما باشد! اتفاقات تلخ و تجربه‌های دردناکی وجود داشته‌اند و وجود خواهند داشت. بی شک یکی از عمیق‌ترین دردهای اندوه، حس ناتوانی است که به ما یادآور می‌شود کنترل ما به زندگی چقدر اندک است. انکارِ نداشتن اندوه کمکی به ما نمی‌کند بلکه می‌بایست فانی بودن همه‌چیز را پذیرفت و آنچه که در اختیار و کنترل ماست را تأئید کرد. آنچه در حیطه کنترل ما قرار دارد، شوقِ یافتنِ آنچه زندگی نکرده‌ایم حتی در تلخ‌ترین ضربه‌هاست
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
📕 مرداب روح
#جیمز_هالیس

جلسه 167 ام انجمن داستان سار
13 اردیبهشت 1403

♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman

چقدراین جمله دقیق است👌
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
📚گرگ بیابان
#هرمان_هسه

ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم.
♦️انجمن ادبی سار♦️
🔷مارادنبال کنید🔷
@saranjoman
📚 کالیگولا
#آلبر_کامو