TG Telegram Group Link
Channel: 👑راز موفقیت👑
Back to Bottom
اگر خودت را دوست داشته باشی ،

یک دوست داشتن واقعی و عمیق ،

اونوقت می تونی رابطه های خوب بسازی.
💎دیروز به پدرم زنگ زدم، هر روز زنگ می‌زنم و حالش را می‌پرسم.
موقع خداحافظی حرفی زد که حسابی بغضی شدم
گفت: "بنده نوازی کردی زنگ زدی".
وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است.

دیشب خواهرم به خانه‌ام آمده بود، شب ماند، صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداخته‌است.
گاز را شسته‌است، قاشق و چنگال‌ها و ظرف‌ها را مرتب چیده‌ است و...

وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود...
و منو از نگاه ها و کمک های با توقع رها کرد..

امروز عصر با مادرم حرف می‌زدم ,
برایش عکس بستنی فرستادم .مادرم عاشق بستنی‌ست گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم .
برایم نوشت: "من همیشه به یادتم...چه با بستنی...چه بی بستنی".

و من
نشسته‌ام و به کلمه‌ی "خانواده" فکر می‌کنم،
که در کنارِ تمامِ نارفاقتی‌ها،
پلیدی‌ها و
دورویی‌های آدم‌ها و روزگار،
تنها یک کلمه نیست،
بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است.

«قدر خانواده هاتون رو بدونید»

#کیومرث_مرزبان
Meditation
@RoheAgah
موسیقی با میکس صدای طبیعت و پیانو
هرچی از زیبایی این موسیقی بگم کم گفتم. :))
عاشقان موسیقی بی‌کلام و طبیعت حتما این موسیقی رو گوش بدید..🐳

@RoheAgah | روح آگاه
Forwarded from زندگی موفق نیک اندیشان مثبت (🇭 🇦 🇲 🇾 🇦 🇷 )
۲۹ بهمن در تقویم باستان ایرانی، روز #اسفندگان و #سپندارمذگان نام دارد.

🔺این روز را بزرگداشتی برای زن می‌دانند که نماد باروری، مِهرورزی و محبت است و امروزه آن را #روز_عشق_ایرانی هم می‌نامند


این روز بر تمام بانوان ایران زمین فرخنده باد ❤️❤️❤️
💛دعای سلامتی امام زمان(عج)💛

❄️بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم❄️

💎اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً 
وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ💎

❄️💎❄️💠❄️💎❄️💠❄️💎❄️💠❄️

💚دعای فرج امام زمان(عج)💚

💫بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم💫

💠 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ

وَضاقَـتِ الاَْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْـكَ الْمُشْتَكی، وَعَلَيْكَ

الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللَّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، اُولِی الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ،

وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ،
فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ

اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِیُّ يا عَلِیُّ يا مُحَمَّدُ،
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما

ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْنی اَدْرِكْنی اَدْرِكْنی،

السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ💠
التماس دعای فرج 🌹🌹🌹🌹
این متن برنده جایزه نوبل شده

مردی درحال مرگ بود، وقتیکه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید،

خدا: وقت رفتنه.
مرد: به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم
خدا: متاسفم، ولی وقت رفتنه
مرد: درجعبه ات چی دارید؟
خدا: متعلقات تو را
مرد: متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛
لباسهام، پولهایم و ....
خدا: آنها دیگر مال تو نیستند آنها متعلق به زمین هستند
مرد: خاطراتم چی؟
خدا: آنها متعلق به زمان هستند
مرد: خانواده و دوستانم؟
خدا: نه، آنها موقتی بودند
مرد: زن و بچه هایم؟
خدا: آنها متعلق به قلبت بود
مرد: پس وسایل داخل جعبه حتما بدنم هستند؟
خدا :نه؛ آن متعلق به گردوغبار هستند
مرد: پس مطمئنا روحم است؟
خدا: اشتباه می کنی، روح تو متعلق به من است
مرد با اشک در چشمهایش و باترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و بازکرد؛ دید خالی است!
مرد دل شکسته گفت: من هرگز چیزی نداشتم؟
خدا : درسته، تومالک هیچ چیز نبودی!
مرد: پس من چی داشتم؟
خدا: لحظات زندگی مال تو بود ؛
هرلحظه که زندگی کردی مال تو بود

زندگی فقط لحظه ها هستند
قدر لحظه ها را بدان و لحظه ها را دوست داشته باش
آنچه از سر گذشت، شد سر گذشت ...
حیف، بی دقت گذشت، اما گذشت !
تا که خواستیم یک دو روزی فکر کنیم،
بر در خانه نوشتند: "در گذشت"
@daanestaanii
#داستان_کوتاه
مرد میانسالی در محله ی ما زندگی میکند که من از بچگی اورا میشناسم
ادم تو دار و خنده روییست..
همیشه صورتش سه تیغ و پیراهن شاد میپوشد..
او حتی محرم هم پیرهن سفید میپوشه..
من هرگز اونو توی هیات و مسجد و امامزاده ها ندیدم..
به قول بابام اصلا شاید کافر باشه..
ولی هیچوقت کسی ازش بدی ندیده سرش تو کار خودشه..
زنش هم تقریبا حجاب انچنانی نداره خیلی عادی میپوشه..
همیشه دوست داشتم بدونم که چرا اهل مسجد و هیات نیست..
تا اینکه یه روز دل و به دریا زدم و توی یه مسیر که با هم بودیم ازش پرسیدم آقا رضا دوست داری یه سفر بری خونه ی خدا..
با خنده گفت تو چی، دوست داری؟
گفتم اره چرا که نه.
بابام هم همیشه حسرت حج رفتن و کربلا رو داره..
گفت انشالا نصیبش میشه..
گفتم جوابمو ندادی دوست داری بری؟
گفت من خونه ی خدا زیاد رفتم ..
اصلا هم حسرتش رو ندارم..
چشام داشت از کاسه در میومد پرسیدم شوخی میکنی؟
گفت شوخی چرا؟
گفتم اخه ندیدم کسی تو محل بگه شما حج رفته باشید :
گفت شما پرسیدید خونه ی خدا ،منم گفتم اره زیاد رفتم ،اگه بخوای تو رو هم میبرم..
خندم گرفت گفتم چطور..
گفت کاری نداره فردا صب آماده باش ببرم خونه ی خدا..اونجا خیلیا هستن خدا هم منتظره دیدنمونه..
خلاصه شب تا صب خوابم نبرد، همش فکر میکردم جادوگره یا هم فکرایی تو سرشه..
خلاصه صبح که شد رفتم در خونشون و صداش زدم و اونم با صورت تراشیده و پیرهن شاد و موهای براق و سیگار وینستون روی لب اومد بیرون و با ماشینش رفتیم..
وسط راه پرسیدم میخای ببریم امامزاده درسته؟
گفت به زودی میبینی..
با هزاران سوال بی جواب توی سرم سکوت کردم تا اینکه رسیدیم به آسایشگاه بچه های بی سر پرست..
داشتم شاخ در میاوردم فقط نگاه میکردم..
همینکه رفتیم داخل بچه ها دویدن بغل آقا رضا و اونو عمو صدا میزدن آقا رضا هم از وسایلی که تو مسیر خریده بود بهشون میداد وصدای خنده ی بچه ها بلند شد..
آقا رضا برگشت طرف من و گفت اینم خونه ی خدا ،دیدی که چقدر خونش نزدیکه...ادامه داد:
خدا توی آسایشگاه معلولان ذهنی..توی بیمارستان محک..توی آسایشگاه سالمندان .ووو..همیشه چشم به راهه..
چرا ملاک اعتقاد مردم را از ظاهر تشخیص میدهید
چرا همش فکر میکنید خدا توی امامزاده ها و مساجده..
پیرهن مشکی بپوشی به سر وسینه بزنی برا امام حسینی که جایگاه بلندی داره ثواب داره یا پیرهن شاد بپوشی وثپ بچه هایی که از داشتن مهر پدری و مادری محرومند را نوازش کنی؟؟؟
شما پولهایتان را جمع کنید برای هیآت بلندگو و سیستم جدید بخرید و برای معصومیت رقیه روضه بخوانید و من قول دادم مقداری از حقوق این ماهم را برای امیدکوچولوی بی پدر و مادر دوچرخه بگیرم..
بهشت من زمانیست که خنده ی از ته دل این کودکان را میبینم..

خانه های خدا خیلی نزدیکتره اگه دقت کنیم...


@daanestaanii
بهرام گرامی ، معروف به "بهرام قصاب" ، میلیاردر ایرانی که بزرگترین کوره آجر پزی خصوصی در منطقه "تمبی" مسجدسلیمان را با‌ بیش از ۲۰۰ هزار سفال و آجر ، وقف خیریه کرده است ...*
او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است ، بازگو می‌کند .*
می‌گويد : من در خانواده‌ای بسیار فقیر و در روستای "گلی خون" در حوالی "پاگچ امام رضا" زندگی می‌کردم .*

هنگامی که از بچه‌های مدرسه خواستند که برای رفتن به اردو یک ریال با خود بیاورند ، خانواده‌ام به رغم گریه‌های شدید من ، از پرداخت آن عاجز ماندند .*
یک روز قبل از اردو ، در کلاس به یک سؤال درست جواب دادم و معلمِ من که از اهالی "کلگیر" بود و از وضعیت فقرِ خانواده ما هم آگاه بود ، به عنوان جایزه به من یک ریال داد و از بچه‌ها خواست برایم کف بزنند . غم وغصه من ، تبدیل به شادی شد و به سرعت با همان یک ریال در اردوی مدرسه ثبت نام کردم .*

دوران مدرسه تمام شد و من بزرگ شدم و وارد زندگی و کسب و کار شدم و به فضل پروردگار ، ثروت زیادی هم به دست آوردم و بخشی از آن را وارد اعمال خیریه نمودم . در این زمان به یاد آن «معلم کلگیری» افتادم و با خود فکر می‌کردم که آیا آن یک ریالی که به من داد ، صدقه بود یا جایزه ؟!*

به جواب این سئوال نرسیدم و با خود گفتم : نیتش هرچه که بود ، من را خیلی خوشحال کرد و باعث شد دیگر دانش آموزان هم نفهمند که دلیل واقعی دادن آن یک ریال چه بود . تصمیم گرفتم که او را پیدا کنم و پس از جستجوی زیاد ، او را در بازار "نمره یک" یافتم . در زندگی سختی به سر می‌برد و قصد داشت که از آن مکان هم کوچ کند .*

بعد از سلام و احوال پرسی به او گفتم : "استاد عزیز ، تو حق بزرگی به گردن من داری" . او گفت : "من اصلاً به گردن کسی حقی ندارم" . من داستان کودکی خود را برایش بازگو نمودم و او به سختی به یاد آورد و خندید و گفت : "لابد آمده‌ای که آن یک ریال را به من پس بدهی" ؟ گفتم : " آری" و با اصرار زیاد ، او را سوار بر ماشین خود کردم و به سمت یکی از ویلاهایم در "چم آسیاب" به راه افتادم .*

هنگامی که به ویلا رسیدم ، به استادم گفتم : "استاد ، این ویلا و این ماشین را باید به جزای آن یک ریال از من قبول کنی و مادام العمر هم حقوق ماهیانه ای نزد من خواهی داشت" . استاد که خیلی شگفت زده شده بود گفت : "اما این خیلی زیاد است" .*

من گفتم : "به اندازه آن شادی و سروری که در کودکی در دل من انداختی نیست" . من هنوز هم لذت آن شادی را در درونِ خودم احساس می‌کنم‌ ...*

مرد شدن‌ ، شاید تصادفی باشد ، ولی مرد ماندن و مردانگی ، کار هر کسی نیست !*

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ...*
*اما ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ" باشند .*
*که ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است .*
*ﻭ اما ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ ...*

https://hottg.com/DoctorEbrahimiMoghadam
#گاندی خطاب به همسرش چه زیبا نوشت:

خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ؛
زیاد نزدیک به هم می سوزیم،
و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم .

تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم،
و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.
کسی که تو از من می خواهی بسازی،
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.

من باید بهترین خودم باشم برای تو.
و تو باید بهترین خودت باشی برای من .
خوبِ من ، هنرِِ عشق در پیوند تفاوت هاست،
و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها .

زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست؛
همه سازهایش کوک نیست.
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید؛
حتی با ناکوک ترین ناکوکش.

اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛

به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.
به این سالها که به سرعت برق گذشتند؛
به جوانی که رفت؛
میانسالی که می رود.

حواست باشد به کوتاهی زندگی،
به زمستانی که رفت؛
بهاری که دارد
تمام می شود کم کم،
آرام آرام.

زندگی به همین آسانی می گذرد.
ابرهای آسمان زندگی
گاهی می بارد و گاهی هم صاف است.
میگذرد، هر جور که باشی


https://hottg.com/DoctorEbrahimiMoghadam
#داستانک_این_دفعه_مهمان_من!

هفت یا هشت سالم بودم،
برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل باسفارش مادرم رفتم.
اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن!
‌° ‌ʖ ‌°
پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش ...
میوه وسبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35زار.
دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم.
خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟
راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود ...
مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم.
داشتم ازکاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد.
(◎_◎;)
پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود.
که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟
گفت نه همشیره.
گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟
آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه ازجلو چشمش مرور میشد
با لبخندی زیبا روبه من کرد گفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه.
دنیا رو سرم چرخ می‌خورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت
به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج صبوری!
مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم.
حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من!
ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه!؟!
بخدا هنوزم بعد ۶۱ سال لبخندش و پندش یادم هست!

بارها باخودم می گم این آدما کجان و
چرا نیستن؟
چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه كتاب های روان‌شناسی خوندن
و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟
ولی
تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه ...!

@daanestaanii
*تبریک سال نو از ویکتور هوگو*

*اول از همه برايت آرزومندم كه عاشق شوي*
*و اگر هستي، كسي هم به تو عشق بورزد*
*و اگر اينگونه نيست، تنهائيت كوتاه باشد*

و پس از تنهائيت، نفرت از كسي نيابي
آرزومندم كه اينگونه پيش نيايد، اما اگر پيش آمد،
بداني چگونه به دور از نااميدي زندگي كني.

برايت همچنان آرزو دارم دوستاني داشته باشي ،
ازجمله دوستان بد و ناپايدار،
برخي نادوست، و برخي دوستدار
كه دست كم يكي در ميانشان
بي ترديد مورد اعتمادت باشد.
وچون زندگي بدين گونه است،
برايت آرزو مندم كه دشمن نيز داشته باشي
نه كم و نه زياد ، درست به اندازه
تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قرار دهد
كه دست كم يكي از آنها اعتراضش به حق باشد
تا كه زياده به خود غره نشوي .

🍁 *و نيز آرزومندم مفيد فايده باشي*
نه خيلي غير ضروري ،
تا در لحظات سخت
وقتي ديگر چيزي باقي نمانده است
همين مفيد بودن كافي باشد تا تو را سر پا نگهدارد.
همچنين ، برايت آرزومندم صبور باشي
نه با كساني كه اشتباهات كوچك ميكنند
چون اين كار ساده اي است ،
بلكه با كساني كه اشتباهات بزرگ و جبران ناپذير ميكنند
و با كاربرد درست صبوري ات براي ديگران نمونه شوي .
و اميدوارم اگر جوان هستي
خيلي به تعجيل، رسيده نشوي
و اگر رسيده اي، به جوان نمائي اصرار نوررزي
و اگر پيري ، تسليم نااميدي نشوي
چرا كه هر سني خوشي و ناخوشي خودش را دارد
و لازم است بگذاريم در ما جريان يابند.
اميدوارم حيواني را نوازش كني
به پرنده اي دانه بدهي ، و به آواز يك سهره گوش كني
وقتي كه آواي سحرگاهيش را سر مي دهد .
چرا كه به اين طريق
احساس زيبائي خواهي يافت ، به رايگان.
اميدوارم كه دانه اي هم بر خاك بفشاني
هرچند خرد بود باشد
و با روئيدنش همراه شوي
تا دريابي چقدر زندگي در يك درخت وجود دارد....
بعلاوه آرزومندم پول داشته باشي
زيرا در عمل به آن نيازمندي
و براي اينكه سالي يك بار
پولت را جلو رويت بگذاري و بگوئي : اين مال من است.
فقط براي اينكه روشن كني كدامتان ارباب ديگري است!
و در پايان ، اگر مرد باشي ، آرزومندم زن خوبي داشته باشي
واگر زني ، شوهر خوبي داشته باشي
كه اگر فردا خسته باشيد ، يا پس فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانيد تا از نو بياغازيد .
اگر همه ي اينها كه گفتم فراهم شد
ديگر چيزي ندارم برايت آرزو  كنم!


@yaVahab
🍃
سبزه گره بزنید!
نه برای آرزوهای عجیب!
برای حالِ خوب هر روز!
برای آرامش هر شب!
برای خنده های مدام!
برای بودن کنار کسی که دوستش داری!♥️
برای رسیدن به آرزوهای کوچیک،سبزه گره بزن!
برات برآورده شدن
آرزوهای کوچیک رو آرزو دارم!

سیزده‌تون بِدَر 💚🌱


@
Forwarded from زندگی موفق نیک اندیشان مثبت (🇭 🇦 🇲 🇾 🇦 🇷 )
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فلسفه سیزده بدر

در آیین و تقویم زرتشتیان و ایرانیان باستان هر روز یک نام ویژه دارد
سیزدهمین روز در هر ماه به نام فرشته باران تیر(تیشتر) نام دارد
زرتشتیان پس از پایان نوروز در روز سیزده بدر (روز تیر از ماه فروردین)به باغ و دشت میروند و به شادی و بازی و گره زدن سبزه برای بر آورده شدن آرزوهایشان میپردازند و نوروز خود را به پایان میرسانند
و برای درخواست باران به درگاه اهورامزدا نیایش میکنند و آرزوی سالی پر از باران و کشاورزی نیکو میکنند

در مورد نسبت دادن نحسی سیزدهم هیچ مناسبتی به ایرانیان ندارد و این اندیشه خرافی پس از یورش اسکندر گجستک و یونانیان به ایران اهورایی وارد ایران شد زیرا عدد سیزده نزد یونانیان نحس بوده است

آرزوی داشتن سیزده بدر نیکی را داریم

شاد و تندرست باشید
سیزده بدر خجسته.❤️


Forwarded from زندگی موفق نیک اندیشان مثبت (ELHAM_NIK_ETEGHAD)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🤗 آنچه که باید در اتفاق کسوف بدانید 👇

✅️این کارهارو انجام بده

🩷💫
Forwarded from زندگی موفق نیک اندیشان مثبت (ELHAM_NIK_ETEGHAD)
 🤗 آنچه که باید در اتفاق کسوف بدانید 👇

✅️این کارهارو انجام بده
⛔️این کارهارو انجام نده

تاریخ و زمان :
۲۰ فروردین از ساعت (18:18)
تا بامداد ۲۱ فروردین (۰۰:۲۲)

🌞این خورشید گرفتگی در نشان قوچ نقطه عطف
زندگی شماست که همراه با انرژی ماه نو هست ( یک فرصت خاص)

🪐پیوند بین اورانوس و ژوپیتر ( روزی و برکت )
این انرژی آسمانی قدرت اقدام و حرکت میدهد و ممکن است تحت فشار مجبور به تغییر و رشد شوید

🔴اقدامات مهم 👇👇👇:

✅️اهداف ۱۵ سال آینده خود را بنویسید
✅️پاکسازی با مریم گلی،کندر ،عود لوندر انجام دهید
✅️دوش آب و نمک بگیرید
✅️میتوانید مدیتیشن کنیدو سعی کنید ذهنتان را از روابط عاطفی قبلی ،همکاری های شغلی و مشکلات قبل کاملا رها کنید

✅️به مدت ۲روز به مشکلات بی توجه باشید و فقط مشاهده گر زندکی باشید.
شما روحی هستید که برای تجربه و کشف این زندگی وارد کالبد بدنتان شده اید پس آرامش را به روحتان هدیه دهید.

✅️تا میتوانید اهنگ شاد بزارید ،برقصید و شاد باشید.
✅️به دیگران عشق و محبت بدون نیاز به جبران دهید به اطرافیانتان یادآوری کنید که دوستشان دارید

⛔️اگر باردار هستید بیرون نروید

⛔️نه قسم بخورید ،نه قسم بدهید و به هیچ عنوان نفرین نکنید.

⛔️از افراد منفی ،عصبی ،اخبار ،رسانه ، ماهواره و شبکه های اجتماعی فاصله بگیرید

⛔️پروژه جدیدی شروع نکنید.

شما ذره ای از خداوند هستیدو لایق بهترینها🌞🤗💗
🌞کسوف یعنی رها کردن و پشت سر گذاشتن ،چیزهای از گذشته است که دیگر به درد ما نمی‌خورد

این پیام را به دوستانت بفرست تا کارمای خوبش به خودت و زندگیت برگرده 🙏🌞💗


سپاسگذاریم_جهان_هستی
Forwarded from زندگی موفق نیک اندیشان مثبت (ELHAM_NIK_ETEGHAD)
 دوشنبه عصر بیستم فروردین ساعت هجده و هجده دقیقه تا ساعت هجده و بیست و سه دقیقه خورشید گرفتگیه و تو این پنج دقیقه تمام موجودات میتونن به بعد پنجم وصل بشن و برای همیشه از ماتریکس خارج بشن

کارایی که تا قبل خورشید گرفتگی باید انجام بدی تا این انرژی الهی رو جذب کنی :

۱_ باید از چند ساعت قبل تو فضای باز به آسمون نگاه کنی و عظمت و وسعت بی انتهاست حس کنی ؛ همراهش میتونی دم و بازدم عمیق انجام بدی اما باید حس کنی که اتمسفر زمین مثل یه اقیانوسه و اکسیژن و هوا مثل آب هاش و تو هم مثل یه ماهی کوچیک کف اقیانوسی ؛ باید اینقدر خوب حسش کنی که بعد چند لحظه سبک و سبک تر بشی و حس کنی با نور خورشید یکی هستی انگار بدنت شیشه ایه و نور ازت رد میشه

۲_ باید چند دقیقه قبل شروع خورشید گرفتگی همون جایی که هستی ساکن بشی و اکنون نخوری و احساس کنی از کف پاهات ریشه های قرمز رنگی به داخل زمین فرو رفتن و تا عمق سه متری پایین رفتن ؛ باید تجسم کنی که این ریشه ها مثل عصب های حسی عمل میکنن پس باید بتونی گرمای داخل زمین فشار و سفتی سنگها یا نرمی و رطوبت خاک هارو حس کنی

هر چه تعداد افراد بیشتری همزمان باتو اینکارو انجام بدن انرژی بیشتری از خورشیدگرفتگی دریافت می‌کنی پس تا وقت داری یه تیم تشکیل بده و از راه دور تمرین کنید تا لحظه خورشید گرفتگی آماده باشید

🩷💫
🌹 عید سعید فطر بر شما بهترین ها مبـــــــــــــارك...



ꕥ࿐🌹
@BehtareenBash
HTML Embed Code:
2024/04/27 17:20:43
Back to Top