قسمتی از پاسخ آقای ساسکیند:
"سوالات شما خوب است و من مطمئن نیستم که چگونه به آنها پاسخ دهم به جز اینکه مانند دیگر افرادی که اشاره کردید، بگویم من هم از مکانیک کوانتومی گیج شده ام. اجازه بدهید در ابتدا بگویم که من معتقدم مکانیک کوانتومی به عنوان یک ابزار برای تحلیل آزمایشات به فرم معمول خود باقی خواهد ماند. هیچ تجربۀ آزمایشگاهی با قواعد استاندارد مخالفت نمی کند. اما تعبیر ما از این قواعد تغییر خواهد کرد.
به نظر من بخشی از مشکل (نظریۀ کوانتوم) به دلیلِ کثرت راه هایی است که ما می توانیم جهان را به مشاهده گرها و چیزهایی که مشاهده می شوند تقسیم کنیم. وقتی که یک مشاهده گر، یک الکترون را مشاهده می کند، الکترون هم، مشاهده گر را مشاهده می کند. اما تعبیر کپنهاگی با این تقارن سروکار ندارد. جهان مملو از زیرسیستم ها است و هر زیرسیستمی حق مساویِ ’مشاهده گر‘ خوانده شدن را دارد، اما این (موضوع) در قواعد معمول آشکار نیست. اورت سعی کرد تا ’’دموکراسیِ بینِ مشاهده گرها‘‘ را به دست آورد، اما ویلر و دویت ایدۀ اورت را در یک مسیری که اورت هرگز نمی خواست تعبیر کردند و من آن را درک نمی کنم، به اصطلاح به آن تعبیر چند جهانی می گویند. از طرف دیگر تعبیر بوهر، که یک زیر-سیستمِ مخصوص را به عنوان مشاهده¬گر (یا دستگاه) جدا می کند، و بر روی ’’تقلیل تابع موج‘‘ تکیه دارد، هیچ حسی به جز یک تقریب ایجاد نمی کند.... همانطور که گفتم دلیلی وجود دارد که فکر کنیم گرانش و مکانیک کوانتومی جدایی ناپذیر هستند. با توجه به این موارد احساس می کنم که معمای کوانتومی بدون حل و فصل معمای گرانش حل نخواهد شد. بیشتر از این هیچ چیزی را نمی توانم با قطعیت بگویم."
>>Click here to continue<<