▪️کار، کارِ خودشونه ...
🔸جمله ای که عادت داشتم از راننده تاکسی ها بشنوم چندیست که اتحادیهی تاکسیرانی قدرتش را تفویض کرده، آن هم به روشنفکران غیور میهن پرست ایرانی ساکن اینستاگرام (که البته چه خوش سعادت بود صادق هدایت که پیش از همگروه شدن با ایشان قصد جان خویشتن کرد).
▫️اخیرا در آخرین آپدیت از مجموعه نقد های #عشق_ابدی (که شرطش این که نقاد اذعان کند آن را ندیده ولی..) ، علمای اعظام به این نتیجه رسیده اند که چنین برنامه هایی ساخته میشود تا سیستم تمرکز بر مشکلات اساسی ابنإ بشر را مختلف سازند . بخشی از این مطلب را عیناً اینجا ذکر میکنم:
نظریه بار شناختی (Cognitive Load Theory):
این نظریه که توسط جان سوئلر مطرح
شده میگه مغز انسان در پردازش اطلاعات محدودیت داره. وقتی حجم زیادی از اطلاعات وارد ذهن میشه مثل دیدن مداوم سریال کلیپ یا خبرهای متنوع - ظرفیت ذهن پر میشه و دیگه نمیتونه مسائل پیچیده تر یا مهم تر مثل بحران اقتصادی اجتماعی یا سیاسی رو پردازش کنه
▪️صد البته روشنفکر مذکور با درایت و تدبیر خویش از بکار گیری عبارت کلیشهای «میخوان حواس مردمو پرت کنند» به درستی احتراز نموده و مانع شد که تاریک اندیشان فرومایه انگ ژاژخایی بدو ببندند.
🔻اما نکاتی چند هست که نیاز دانستم بدان اشارتی داشته باشم.
🔸آیا نظام سرمایه عامه را رو به سوی مطالب سطحی هدایت میکند یا سلیقهی عامه است که نظام سرمایه را به سرمایهگذاری در سطحیات سوق میدهد؟
▪️برای نظام سرمایه توفیری ندارد از علاقه شما به فلسفه کسب درآمد کند یا هر محتوای دیگری، بلکه ذات لذت طلب آدمی (علی الخصوص ذاتی که عاشق لذت سریع الحصول است ) هر سرمایهگذاری را مجاب میکند چیزی تولید کند که لذتی فوری برای بیننده به ارمغان آورد.
به عنوان مثال پربازدید ترین مطالب علمی و طنز یوتیوب را باهم مقایسه کنید ، تماشای هر دو محتوا به یک میزان از حجم اینترنت شما کم خواهد کرد پس چرا اکثریت علاقه به دیدن ویدئو های سرگرم کننده دارند؟
🔺البته به شخص این را به عنوان قانون جهان قبول کرده ام و چاره ای برای تغییر نمیبینم.
▪️و نکته پایانی این که ما کارمان از پرت کردن حواس گذشته فراموشی حالا نعمتی برای ما محسوب میشود.
>>Click here to continue<<