TG Telegram Group Link
Channel: زیر سقف آسمان
Back to Bottom
♦️در باره‌ی کورش/ ۶۵

نسبت خدا و خیابان در جهان باستان /۶

✍️حسن محدثی‌

۳۱ فروردین ۱۴۰۳


(عباس برومند اعلم، ۱۳۸۸: ۶۰؛ نقش کرتیر در تحولات آیین زرتشت در عهد ساسانیان. مجله‌ی فروغ وحدت، سال پنجم، شماره‌ی ۱۸، ص‌ص ۶۱-۵۵).

از خصایل بسیار مهم دین توحیدی، ارایه‌ی یک چتر نسبتا فراگیرتر است. دین توحیدی این امکان را فراهم می‌کند که مردم از اقوام و ملل و رنگ‌ها ‌و فرهنگ‌های مختلف زیر عَلَم یک خدای واحد سینه بزنند و در ذيل اقتدار مقدس او متحد شوند. اما این عام‌گرایی تام و تمام نیست و در حقیقت، عام‌گرایی‌ی دین توحیدی، نوعی خاص‌گرایی‌ی عقیدتی است و همه‌ی بشریت را دربرنمی‌گیرد و پوشش نمی‌دهد؛ مگر آن‌که به خدای دین توحیدی ایمان بیاورند و به شریعت اش ملتزم گردند.

همین ویژه‌گی‌ی عام‌گرایی‌ی نسبی در اسلام سبب شد که "ولا"ی اعتقادی که نوعی هم‌بسته‌گی‌ی دینی‌ی عام‌گرایانه‌تر است، جای‌گزین "ولا"ی قبیله‌ای شود و حصار اجتماعی‌ی بیناقبیله‌ای کم و بیش فرو ریزد و همه در امّت واحد یک‌پارچه شوند.

بدون شک، اسلام بدون داشتن چنین خصلتی، نمی‌توانست بر آن تفرق قبیله‌ای به‌طور نسبی چیره گردد. جمال جوده از وجود انواع ولاء در نزد عربان یاد می‌کند و بر آن است که "گسترده‌ترین شکل ولاء، نزد عربِ پیش از اسلام، "حلف" بود. حلف، پیمان یا قراردادی است که میان چند طرف که قصد تعاون و همیاری میان خود دارند منعقد می‌شود" (جوده، ۱۳۸۲: ۲۲؛ اوضاع اجتماعی-اقتصادی موالی در صدر اسلام. ترجمه‌ی مصطفی جباری و مسلم زمانی. تهران: نشر نی، چاپ اول).

او می‌نویسد پیامبر اسلام نخست از ولای حلف برای متحد کردن افراد و ساختن امت بهره گرفت:

"پیامبر (ص) از مفهوم "ولاء حلف" برای متحد کردن نخستین گروه مسلمانان بهره گرفت" (همان: ۶۵).

اما سرانجام عام‌گرایی‌ی بیش‌تر چنین ولایی، با تبدیل آن به ولایی اعتقادی از بین رفت و محدودتر شد:

"پیامبر (ص)، پس از این، اعلام فرمود که "هم‌پیمانی" یا "موالاه" با غیرمسلمانان جایز نیست؛ با وجود اینکه ایشان در ابتدا بر این موافقت کرده بود و آن وقتی بود که یهود خواست تا در دفاع از مدینه با مسلمانان همکاری و مشارکت کنند و این کار باعث شد تا نزد مسلمانان دیدگاهی نو در تعریف و مشخص کردن ولائی به‌وجود آید که بر پایه و بنیان "عقیده" یا پذیرش اسلام استوار بود و یاری و تعاون آن کس که زیر پرچم اسلام نمی‌زیست جایز نبود" (همان: ۷۲-۷۱).

برخی بر آن اند که در بعضی شرایط تاریخی، عام‌گرایی‌ی دین توحیدی می‌توانست برای امپراتوری‌ها به‌منزله‌ی چسب اجتماعی‌ی کارآمدتر کارکرد داشته باشد. چارلز دیویس به خصلت عام‌گرایی در ادیان توحیدی پرداخته. او بر آن است که در مرحله‌ی پیدایش تمدن‌های اولیه، ادیان توحیدی چنین عام‌گرایی‌ای را بروز داده اند:

"این مرحله با پیدایی سازمان سیاسی متمرکز، چه در شکل پادشاهی چه در شکل دولت-شهر، و ظهور ساختار طبقاتی جامعه مشخص شده است. در این مرحله، نقش‌های اجتماعی همراه با هنجارهای حاکم بر آن‌ها، آگاهانه از کنش‌های ملموس جدا شدند، به‌طوری که هویّت عرف‌نگر یا هویّت نقش‌ها به‌طور کلی امکان‌پذیر شد. حال نظم اجتماعی یک ساختار قدرتمند که به مشروعیّت نیاز داشت. برداشتی توجیه‌آمیز از نظم اجتماعی در روایت‌های دینی و تقدیس کردن آن از طریق مناسک، مشروعیّت آن را تامین می‌کرد. تمایزی بین اجتماعی دینی و سیاسی ایجاد نشده بود، و در نتیجه هویّت دینی منطبق بر هویّت سیاسی بود. این هویّتی عرف‌نگر بود، مبتنی بر هم‌نوایی با نظم اجتماعی مستقر یا سنّتی و طالب اجرای فرمان‌برانه‌ی نقش‌های تعیین‌شده در آن. عبور موفقیت‌آمیز از هویت عرف‌نگر در دوره‌ی تمدّن‌های بزرگ یا امپراتوری‌های عظیم همراه با پیدایی ادیان جهان‌شمول [عام] ممکن شد. ادیان جهان‌شمول [عام] به‌ویژه ادیان توحیدی، مرحله‌ی جدیدی از تکامل اجتماعی را مشخص می‌سازد، زیرا آن‌ها به شکل‌گیری هویّتی شخصی جدا از همه‌ی نقش‌ها و هنجارهای ملموس رهنمون شدند. اجتماع دینی دیگر بر اجتماع سیاسی منطبق نبود، بل‌که بالقوّه اجتماعی عام [جهان‌شمول] بود که مردم تحت رژیم‌های مختلف را پذیرا می‌شد. بنابراین، هویت شخصی از تعیّن حصرگرایانه‌ی ناشی از هنجارها و نقش‌های یک جامعه‌ی خاص رهایی یافت. در یکتاپرستی، شخص به میزانی که در حضور خداوند قرار می‌گرفت، دارای هویّت دانسته می‌شد و، بنابراین، در رابطه‌ی با خداوند، به‌طور کامل به‌عنوان یک فرد شکل می‌گرفت" (دیوس، ۱۳۸۷: ۲۸۱- ۲۸۰؛ دین و ساختن جامعه: جستارهایی در الهیات اجتماعی. ترجمه‌ی حسن محدثی و حسین باب‌الحوائجی. تهران: نشر یادآوران، چاپ اول).

اما مشکل اساسی آن‌جا بود که ادیان توحیدی در عمل نتوانستند این عام‌گرایی را به سطح بالاتری ارتقا دهند و تمامی‌ی بشریت را صرف‌نظر از دیانت‌شان با یک‌دیگر پیوند دهند؛ اگر چه در برخی از آن‌ها چنین آموزه‌ها و ایده‌هایی را می‌توان یافت.

👇
#کورش
@NewHasanMohaddesi
♦️در باره‌ی کورش/ ۶۶

نسبت خدا و خیابان در جهان باستان /۷

✍️حسن محدثی‌‌‌ی گیلوایی

۱ اردی‌بهشت ۱۴۰۳


بنابراین، بار دیگر و از راهی دیگر، یعنی یا توجه به سیر فرهنگ دینی‌ی بشر، درمی‌یابیم که حقوق بشر نمی‌توانسته است در عصر باستان وجود داشته باشد، زیرا مسبوق به تحقق عالی‌ترین نوع عام‌گرایی بوده است. حقوق بشر از مواهب دوران مدرن است، اگر چه بشر مدرن نتوانسته هنوز به‌تمامی آن را تحقق باشد و هنوز به‌نظر می‌رسد بعضی از برخی دیگر بشرتر اند.

هم‌چنین به تفاوت بنیادی بین مداراگری‌ی دینی‌ی مدرن و مداراگری‌ی دینی در عصر باستان پی می‌بریم. مداراگری‌ی دینی در عصر مدرن مسبوق به عالی‌ترین نوع عام‌گرایی است. در این نوع مداراگری، بشر صرف نظر از هر خصیصه‌ای واجد حقوق است. در مقام نظر، انسان فراتر از ملیت و جنسیت و نژاد و عقیده و طبقه واجد حقوقی برابر با دیگران است. چنین عام‌گرایی‌ای هرگز در تاریخ باستان وجود نداشته و نمی‌توانسته وجود داشته باشد.

مداراگری‌ی دینی در فرهنگ چندخداپرستانه‌ی عصر باستان مداراگری‌ای خدایان‌محور بوده است. چندخداپرستان به خاطر حرمتی که به خدایان و نیروهای مقدس می‌نهاده اند و ارج و قدرتی که آن‌ها در نزدشان داشتند و نیز به خاطر نوع متفاوتی از جامعه‌پذیری‌ی دینی‌شان، نسبت به اغیار دینی اهل مدارا بوده اند.

اما مدارای دینی در عصر مدرن، انسان‌محور است. این‌که بشر به این مرحله نایل شود که آدمی صرف نظر از عقیده واجد حرمت است، نیازمند شکل‌گیری‌ و رواج اندیشه‌ی اومانیستی بوده است.

شاید بتوان گفت عام‌گرایی‌ی دین توحیدی که در واقع نوعی خاص‌گرایی‌ی اعتقادی بوده و نیز اندیشه‌های عرفانی، بستری تاریخی برای عام‌گرایی‌ی اومانیستی فراهم کرده اند؛ بدین معنا که فروریزی‌ی اعتبار اجتماعی‌ی نهاد دین در قرون اخیر، امکان نوعی فراگشت transposition را فراهم ساخته است و راهی برای عبور از تنگ‌ناهای فکری‌ی عصر دینی گشوده است. این موضوعی نیازمند بررسی است. عام‌گرایی‌ای که تفکر عرفانی در گذشته پدید آورد، هرگز نتوانسته بود فراگیر شود و به تفکری جهانی بدل شود و اعتباری عام یابد. انقلاب آمریکا و سپس انقلاب فرانسه با پس‌زمینه‌ی فرهنگی‌ی اومانیستی توانستند ایده‌ی حقوق بشر را جهانی سازند.

برخی از الحاد در عصر باستان سخن می‌گویند. اما به‌نظر می‌رسد الحاد یا خداناپرستی پدیده‌ای مدرن است. به‌نظر می‌رسد انسان در عصر ماقبل مدرن به‌نحوی از انحا خداپرست بوده است. خداناپرستی محصول عبور از عصر دینی‌ی بشر بوده است؛ عصری که به قول ماکس وبر در آن افسون‌زدایی از فرهنگ و زنده‌گی دست‌کم در برخی قلمروها کم و بیش تحقق یافته است.

اکنون با بحث از نسبت خدا و خیابان در عصر باستان، جای آن دارد که به دِینی که ایران باستان به میراث سومری دارد، بپردازم و آن‌گاه بر چندخداپرستی در ایران باستان متمرکز شوم و بعد از آن نسبت چندخداپرستی و مداراگری‌ی دینی را در ره‌بری‌ی یک جنگ‌جوی جهان‌گشای چندخداپرست دیگر -چنگیزخان- بکاوم و آن‌‌گاه این اثر را به پایان ببرم.

ادامه👇👇👇


#کورش
#اسطوره‌ی_کورش
#جنگ‌جوی_جهان‌گشا

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from ته‌رنگ
Forwarded from ته‌رنگ

📌 #دوره_های_بهار_ته‌_رنگ

«جامعه‌شناسی مناسک جمعی در ایران»

با آرمان ذاکری

📌 جامعه‌ی ایران درحال بی‌دین‌تر شدن است یا دین‌دارتر شدن؟ اقبال به مناسک و نمادهای دینی درحال کاهش است یا افزایش؟ چه رابطه‌ای میان دین، سیاست و اقتصاد وجود دارد؟ در عصر حضور هم‌زمان بنیادگرایی دینی، اسلام‌هراسی، دینِ مردمان عادی، مردمان بی‌دین و ضعیف‌ شدن روشن‌فکری دینی، مناسک جمعی کدام جریان را تقویت می‌کنند؟ مردمان معمولی و به‌ویژه فرودستان چه رابطه‌ای با مناسک جمعی برقرار می‌کنند؟
ازحیث نظری مدافعان نظریه‌های سکولاریزاسیون مدعی بوده‌اند با پیشرفت فرآیندهای مدرنیزاسیون و عقلانی‌سازی، دین از جوامع عقب‌نشینی خواهد کرد، «افسون‌زدایی از جهان» رخ خواهد داد و «سایبان مقدس»، از بالای سر بشریت کنار خواهد رفت. این نظریات در سه دهه‌ی گذشته مباحث بسیاری برانگیخته‌اند. برخی دیگر متفکرین از «افسون‌زایی مجدد جهان» یا «سکولارزدایی از جهان» در پایان قرنِ بیستم سخن گفته‌اند. این مناقشات تا به آن حد گسترش یافته که دایره‌المعارف جامعه‌شناسی دین به‌سرپرستی برایان ترنر، یکی از فصول خود را با نام «از سکولاریزاسیون تا بازقدسی شدن» به همین نزاع‌ها اختصاص داده.
در ایران نیز در نگاه اول به‌گواه نظرسنجی‌های ملی معتبر انجام‌شده در دو دهه‌ی گذشته، اکثریت مردم احساس کرده‌اند جامعه به‌سمت بی‌دین‌تر شدن می‌رود. این احساس را افراد بسیاری در زندگی روزمره‌ی خود نیز حس می‌کنند. جدا شدن امر قدسی از اخلاق مدعای برخی پژوهش‌هاست. برخی از پژوهشگران از ورود جامعه‌ی ایران به دوران پسادینی سخن گفته‌اند و برخی جامعه‌شناسانِ دین از «احیاء دین عامه» یا «فربهی مناسکی» یا افزایش اقبال به زیارت و عزاداری. آخرین موج پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان، انجام‌شده در سال ۱۴۰۲ حکایت از این می‌کند که حدود ۵۸درصد از پاسخگویان خیلی‌زیاد یا زیاد تمایل دارند در پیاده‌روی اربعین شرکت کنند. به‌ظاهر تناقضی میان واقعیتِ اجتماعی و احساس بخش بزرگی از مردم وجود دارد. این تناقض را چگونه می‌توان توضیح داد؟
ممکن‌شدنِ توضیح این تناقض در گرو فهم علل فراز و فرود مناسک جمعی و نگاه تاریخی‌ـ‌اجتماعی به تحولات مناسک است. مطالعه‌ی اجتماعی مناسک جمعی از آن رو اهمیت دارد که این مناسک از مهم‌ترین راه‌های رؤیت‌پذیر کردن دین و تولید قدرت نمادین برای دین در جامعه‌اند. درعین‌حال به نظر می‌رسد برای مدت‌زمانی قابل توجه، هم در مطالعات نظری و هم در تحقیقات تجربیِ جامعه‌شناسی دین، تمرکز بر مطالعات پدیدارشناسانه و توجه به فهمِ ابعاد نمادین دین، مطالعۀ همزمان پیوندهای دین و اقتصاد و سیاست را به حاشیه برده است. در حالی که مناسک جمعی(در رأس آنها عزاداری و زیارت) و تصورات جمعی از نمادهای دینی در پیوند با تحولات اجتماعی تغییر می‌کنند. تلاش من در این دوره توضیح منطقِ این تغییرات است. برای فهم منطق این تغییرات باید «امر تام اجتماعی» را مطالعه کرد. برای نیل به این هدف چهار مقطع زمانی را مطالعه خواهیم کرد. تمرکز من بر ایرانِ دورۀ معاصر خواهد بود. این چهار مقطع به این دلیل انتخاب شده‌اند که به‌گواه شواهد تاریخی، نقاط عطفی در اوج‌گیری اقبال به مناسک جمعی بوده‌اند و عبارتند پس از شکست‌های خارجی و بروز قحطی‌ها و شیوع پیاپی طاعون و وبا در ابتدای قرن دوازده شمسی، پس از اشغال ایران و سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۰ و پس از شدت‌گرفتن بحران‌های اقتصادی در میانه‌ی دهه‌ی ۸۰ شمسی. 
با مطالعه‌ی این نقاط عطف تلاش می‌کنیم هم‌زمانیِ پدیده‌ها و روندهای متعارض در جامعه را با توجه به تأثیرگذاری متقابل دین، سیاست و اقتصاد بر روی هم توضیح دهیم.
___

◼️ روزهای برگزاری:

این دوره چهارشنبه‌ها، به‌صورت حضوری برگزار می‌شود.

___

زمان‌ برگزاری:

ساعت ۱۸ تا ۲۰

___

📍مکان برگزاری:

مؤسسه‌ی فرهنگی‌هنری ته‌رنگ
واقع در خیابان ویلا.

___

☎️برای اطلاعات بیشتر با شماره‌‌ی‌ ۰۹۹۱۲۸۲۰۷۹۷ در تماس باشید.

📲 همچنین می‌توانید برای برقراری ارتباط با مؤسسه‌ی فرهنگی‌هنری ته‌رنگ روی تلگرام یا در دایرکت پیام بگذارید.

https://hottg.com/TahrangInst
Forwarded from ابراهیم شفیعی (Ebi shafei)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند «جنابت» به تاریخچه غسل در ادیان مختلف، بررسی انواع غسل، علل و چرایی انجام غسل، بررسی جامعه آماری از میزان انجام غسل در کشور در میان مردم و بررسی ریشه‌های انجام غسل و مضرات و محاسن آن در بین مردم می‌پردازد و مشکلات فقه در روزگار جدید را مورد بررسی قرار میدهد.
عوامل فیلم عبارتند از: تحقیق، نگارش و کارگردان: ابراهیم شفیعی، تهیه‌کننده: علیرضا ولی‌پور، مدیر فیلمبرداری: محمد معدنی، صدابردار: سیدجلال سعادت‌یار، تدوین، ابراهیم شفیعی و سحر برجی حسن‌کیاده، آهنگساز: اکبر بلالی، طراح پوستر: محمدحسن صفابخش
لینک تماشای فیلم در یوتوب
https://youtu.be/JxCkzWI_Diw?si=dx3e_Io70M5xv91j
Forwarded from تحکیم ملت
♦️ تمیز بین احترام به حق رای و خود رأی

📌جامعه ای بهتر بسازیم


🔻حق رأی‌دادن یکی از حقوق سیاسی شهروندان است. هر شهروند سه نوع حقوق دارد: مدنی، اجتماعی، سیاسی. حقوق سیاسی شامل حق انتخاب‌کردن و حق انتخاب‌شدن است. حق رأی از جنس امور حقوقی است و به انسانی که شهروند شده است تعلّق می‌گیرد. مهم نیست این انسان چوپان و کشاورز باشد یا دانش‌مند هوافضا. هر کدام به‌خاطر انسان‌بودن یک حق رأی خواهند داشت، چون همه در شهروندبودن برابرند.

🔻بحث از حق رأی بحثی حقوقی و نیز سیاسی است و حقوق‌دانان و  عالمان علم سیاست پیش‌تر از دیگران می‌توانند در باب آن نظر بدهند. احترام به حق رأی احترام به حقوق بشر است و عدم احترام بدان می‌تواند منجر به تضییع حقوق انسانی شود. بنابراین، بر همه‌ی ما الزامی است که به حق رأی انسان‌ها احترام بگذاریم و آن را با همه‌ی توان‌مان پاس بداریم.همین‌جا عرض بکنم که از نقدهای قدیمی وارد بر نظام‌های دموکراتیک همین است که چرا حق رأی یک بی‌سواد و بی‌خبر از مسائل اجتماعی و سیاسی و یک دانش‌مند مطلع باید برابر باشد. این را برخی از ایرادهای بزرگ دموکراسی ذکر کرده‌اند. این ایراد البته پاسخ‌هایی نیز دارد که اکنون بدان نمی‌پردازم.

🔻اما رأی، از اموری حقوقی نیست بلکه از جنس اندیشه و تشخیص و تصمیم و تعلّق است. هر شهروندی که در درون یک جامعه‌ی سیاسی می‌زید، بر حسب آگاهی و تشخیص و تصمیم و تعلّق‌اش به کسی یا حزبی رأی می‌دهد.اما آیا الزامی است که ما به رأی او احترام بگذاریم؟‌ پاسخ منفی است زیرا ممکن است آگاهی او ناقص باشد یا با تبلیغات سیاسی این یا آن سازمان یا حکومت، رأی و تشخیص او دست‌کاری شده باشد. شاید تشخیص او اشتباه باشد یا تعلّق او به یک گروه یا حزب یا جریان، تعلقی مسأله‌دار باشد. شاید او تطمیع یا تهدید شده باشد. شاید او در یک موقعیت فشار هنجارین گیر کرده باشد.

🔻در نظام‌های دموکراتیک ما به‌عنوان یک شهروند حق داریم آگاهی‌ها و دانش‌ها و تشخیص‌ها و تصمیم‌ها و تعلّقات دیگر شهروندان را مورد نقد و ارزیابی جدی قرار دهیم و در عین حال وظیفه داریم از حق رأی او دفاع کنیم و این دو با هم کاملا سازگار و مکمل هم‌اند.از طریق نقد رأی و نظر و تشخیص و تصمیم و تعلق دیگر شهروندان است که دموکراسی رشد می‌کند و افراد از فردی با دانش و آگاهی و تشخیص ضعیف و تعلّق نامناسب به فردی با دانش و آگاهی بالاتر و تعلقی شایسته‌تر ارتقا پیدا می‌کنند.

🔻در دموکراسی، یک بستر و نیز فرآیند مباحثه‌ی انتقادی از ره‌گذر وجود رسانه‌های آزاد و متنوع میان عموم افراد جامعه شکل می‌گیرد که سرانجام سبب ارتقای همه و ارتقای نظام دموکراتیک می‌شود.در نظامات دموکراتیک هم‌چنین کسی حق ندارد رأی خود را بفروشد یا رأی خود را واگذار کند، زیرا خرید و فروش رأی و واگذارکردن آن دو مشکل اساسی دارد:

🔻اول به حق رأی دیگران لطمه می‌زند و اجازه نمی‌دهد که ساز و کار حق رأی فردی به نتیجه‌ای دست‌کاری نشده بیانجامد

🔻 دوم مانع از رشد و پویایی فردی شهروند واجد حق رأی و تشخیص و آگاهی می‌شود و آن‌ها را از روند مباحثه‌ی انتقادی جامعه بیرون نگه می‌دارد و تبدیل یک شهروند حقوقی به یک شهروند حقیقی را به تعویق می‌اندازد.

🔻این البته از مشکلات بزرگ دموکراسی‌ها است که همیشه نمی‌توانند به‌نحو مطلوبی شرایط را برای تبدیل شهروند حقوقی به شهروند حقیقی فراهم کنند. تبلیغات سیاسی نامتوازن و نابرابر و خرید و فروش رأی از عوامل مهم دست‌کاری برآیند آرا در نظام‌های دموکراتیک است. در این‌جا لازم است بین سه نوع شهروند به‌طور نظری تمایز قائل شوم؛ شهروند صوری، شهروند حقوقی، و شهروند حقیقی.

🔻 شهروند صوری کسی است که در قانون واجد حقوق شهروندی است اما در نظام سیاسی موجود عملا از طریق ساز و کارهایی نظیر نظارت دست‌گاه‌های نظارتی و غیرنظارتی دست‌کم بخشی از حق شهروندی وی سلب شده است و او عملا نمی‌تواند حقوق شهروندی خود را اِعمال کند.

🔻 شهروند حقوقی کسی است که به‌لحاظ قانونی و نیز عملا و بالفعل تمام حقوق شهروندی را واجد است اما خود او واجد شایستگی‌های یک شهروند نیست. مثلا کنش اجتماعی و سیاسی او قبیله‌ای است. او هنوز در درون فرهنگ قبیله‌ای یا طایفه‌ای یا قومی کنش می‌کند و در سپهر شهروندی که سپهری عام و جهان‌شمول است وارد نشده است.

🔻 شهروند حقیقی کسی است که عملا نیز واجد شایستگی‌های یک شهروند است و در سپهر شهروندی‌ و مطابق با ارزش‌های عام مدنی و سیاسی کنش می‌کند. 

🔻 ما ایرانیان اکنون به‌عنوان شهروندان آتی این جامعه، وظیفه داریم از حق رأی همه‌گان در درون یک نظام دموکراتیک دفاع کنیم و در عین حال حق داریم رأی دیگران را (البته بدون هر گونه تجسس و استنطاق و سرک‌کشیدن به دنیای خصوصی افراد) مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم.




🖊حسن محدثی گیلوانی





🆔️@tahkimmelat
♦️لینک مطالب در باره‌ی کورش

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

در آبان ۱۴۰۲ بحث من در باره‌ی کورش از چند استوری در باره‌ی «اعمال قدرت به نام خدا یا خدایان در تاریخ: تفسیری متفاوت از گل‌نوشته‌ی کورش» آغاز شد. سپس دوست عزیز من دکتر مسعود وفائی از من در این باره پرسش‌هایی کرد و من در پاسخ به پرسش‌های وی این بحث را آغازیدم.

اینک لینک مطالب نوشته شده را تا این لحظه تقدیم می‌کنم و در روزهای آینده این بحث را ادامه می‌دهم و تکمیل می‌کنم. 👇👇👇

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9545

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9546

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9547

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9548

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9554

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9555

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9556

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9557

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9558

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9562

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9563

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9564

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9565

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9567

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9568

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9571

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9572

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9640

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9641

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9642

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9644

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9645

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9646

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9647

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9648

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9652

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9653

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9654

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9655

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9668

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9675

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9696

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9697

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9760

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9774

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9785

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9802

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9911

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9912

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9913

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9914

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9915

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9946

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9947

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9948

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9949

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9967

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/9969

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10033

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10034

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10035

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10486

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10487

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10490

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10491

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10510

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10573

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10574

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10583

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10584

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10585


https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10629

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10631

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10632

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10633

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10634

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10635

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10636

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10642

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10643

ادامه دارد. 👇👇👇

#کورش
#جنگ‌جوی_جهان‌گشا


@NewHasanMohaddesi
♦️در باره‌ی کورش/ ۶۷

جنگ‌جوی جهان‌گشا فرهنگ و تمدن نمی‌آفریند /۱

✍️حسن محدثی‌

۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

در عرف تاریخ‌نگاری نحوه‌ای از بیان وجود دارد که نیازمند بررسی و نقد است. چیزی که در تاریخ‌نگاری‌‌های موجود اغلب می‌بینیم و گم‌راه‌کننده و غلط‌انداز است، ثبت شدن فرهنگ و تمدن به نام جنگ‌جویان جهان‌گشا و اعقاب و اسلاف‌شان است. وقتی از تمدن هخامنشی، تمدن ساسانی، تمدن اسلامی، و تمدن مغولی و غیره سخن گفته می‌شود، تمدن و فرهنگ در این موارد به نام جنگ‌جویان جهان‌گشا یا قوم‌ غالب ثبت و درک می‌شود. این در حالی است که در تمام این موارد، فرهنگ و تمدن را مردمان تحت تسلط در طی‌ی قرون پدید آورده اند و نه جنگ‌جویان جهان‌گشا و حاکمان. نقاش فقیری را در نظر بگیرید که از زور فقر پذیرفته بر دیوار معبد و کلیسا و قصری نقشی بیافریند و پولی نصیب اش شود تا خود و خانواده اش را از گرسنه‌گی نجات دهد و شاعری ایرانی را در نظر بگیرید که در مدح شاه شجاع غزل می‌سراید و معمار رومی و یونانی را در نظر بگیرید که به اسیری یا به مزدوری گرفته شده و ستون‌های تخت جمشید را عَلَم می‌کند و سنگ‌تراش مصری را به‌یاد آورید که صخره‌های کوه را نقر می‌کند تا کتیبه‌ی پادشاه نوشته شود و کاتب و خزانه‌دار بابلی را به‌تصور درآورید که امور اداری یا مالیه‌ی خزانه‌داری‌ی هخامنشی را در بابل اداره می‌کند. تمدن‌ها و فرهنگ‌ها را این مردمان می‌آفرینند، نه جنگ‌جویان جهان‌گشای هخامنشی و مسلمان و مغولی و ترک و غیره.

تاریخ‌نگاران دنیا از امر متکثر سخن می‌گویند اما زبان‌شان‌ الزاما منعکس‌کننده‌ی این تکثر نیست. آدمی با زبان می‌اندیشد و این نوع نوشتن در تاریخ‌نگاری آدمی را به سمت و سوی از قبل اندیشیده شده‌ای سوق می‌دهد و در نتیجه، این نوع زبان تاریخ‌نگارانه، ره‌زنی می‌کند. فرهنگ‌ها و تمدن‌هایی که به نام هخامنشی و ساسانی و اسلامی و مغولی و یونانی و غیره ثبت شده، به دست مردمان متنوع و متکثری ساخته و پرورده شده اند که نه تماما هخامنشی و ساسانی بوده اند و نه تماما مغولی و مسلمان و یونانی. آن‌ها از قبایل و اقوام و ملل و ادیان و مذاهب و خلاصه گروه‌های اجتماعی‌ی بسیار متنوعی بوده اند که از بخت بد یا خوش در ذيل یک حکومت گرد آمده اند؛ و الا در هیچ جای جهان جنگ‌جویان جهان‌گشا نه فرهنگ ساخته اند و نه تمدن پدید آورده اند. تازه ما نمی‌توانیم بگوییم در ذهن آن نقاش فقیر در باره‌ی حکومت وقت چه می‌گذشته و یا چه چیزی را در حین نقاشی با خود زمزمه کرده است.

آری زنده‌گی‌ی زیسته‌ی آدمیان در زیر سلطه‌ی ارباب قدرت و نیز در زبان تاریخ‌نگارانه‌ای که در خدمت ارباب قدرت و نیروهای سلطه در جامعه و تاریخ است، پنهان می‌شود یا پنهان نگاه داشته می‌شود و از یاد می‌رود!

مورخ مثلا می‌نویسد هنر هخامنشی یا هنر ساسانی یا هنر اسلامی، و مخاطبان نیز هخامنشیان یا ساسانیان یا مسلمانان را آفریننده‌ی آن می‌دانند. اما اگر مورخ بنویسد هنر در دوره‌ی هخامنشیان، هنر در عصر ساسانیان، یا هنر در عصر مسلمانان، معنا بسیار عوض می‌شود. در تعابیر نخست بین هنر و حکومت یا هنر و دین پیوند وثیقی برقرار می‌شود و هنر آن دوره به نام حکومت یا دینی معین ثبت و معرفی می‌شود. اما در گروه دوم تعابیر، دیگر چنین برداشتی مجاز نیست و نمی‌توان هنر زمانه را به حکومت یا دینی خاص یا حتا قوم و گروهی خاص نسبت داد. هنر یا فرهنگ یا تمدن هر دوره، از آن همه‌ی مردمان آن دوره است و البته حاکمان و ادیان و اقوام نیز به نسبت سهم‌شان در شکل‌گیری‌ی آن دخیل اند. جامعه‌شناسی می‌تواند نگاه ما را به تاریخ تصحیح و پالایش کند. ماکس وبر که تعبیر جنگ‌جویان جهان‌گشا را از او گرفته ام، در باره‌ی مسلمانان صدر می‌گوید:

"اسلام در دوره نخست دین جنگجویان جهانگشا بود. اینان رده‌ای از سلحشوران جهادگر منضبط بودند" (وبر، ۱۳۸۲: ۳۰۵؛ دین، قدرت، جامعه. ترجمه‌ی احمد تدین. تهران: نشر هرمس، چاپ اول).

آن‌گاه که مورخ از تمدن اسلامی یا هنر اسلامی یا معماری‌ی سخن می‌گوید، آدمی از خود می‌پرسد جنگ‌جوی جهان‌گشا، چه‌طور می‌توانسته چنین چیزی بیافریند یا بپرورد؟ این‌جا است که به نظر ام لازم است زبان و بیان ما تغییر کند و ضرورت دارد تعابیر جدیدی به‌کار گرفته شود: فرهنگ دوره‌ی مسلمانان، هنر عصر مسلمانان، تمدن در عصر مسلمانان.

تازه در همین معنای اخیر هم، این هنر و فرهنگ و تمدن، بسیاری از عناصر اش برگرفته از این‌جا و آن‌جا است و هرگز نمی‌توان در باره‌ی فرهنگ و تمدن و هنر یک عصر ادعاهایی خلوص‌گرایانه مطرح کرد و مردمان همان عصر را پرورنده‌گان تام و تمام آن فرهنگ و هنر و تمدن دانست.

بر این اساس، نکته‌ی دیگری که لازم است در باره‌ی ایران باستان بگویم و بر آن تأکید کنم، پدیده‌ای به نام تأثیر بین‌النهرینی است. صاحب‌نظران گوناگونی که در باره‌ی ایران باستان پژوهش کرده اند، از این تأثیر سخن گفته اند.

#کورش
@NewHasanMohaddesi
♦️در باره‌ی کورش/ ۶۸

جنگ‌جوی جهان‌گشا فرهنگ و تمدن نمی‌آفریند /۲

✍️حسن محدثی‌‌

۲ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

بنابراین، تمدن‌های شکل گرفته در فلات ایران در جهان باستان بسیار متأثر از تمدن‌های بین‌النهرینی و دیگر تمدن‌های منطقه بوده اند و ادعاهای خاص‌گرایانه و خلوص‌گرایانه در باره‌ی میراث فرهنگی‌ی به جای مانده از ایران باستان، بیش‌تر تحریف‌ها و فریب‌کاری‌هایی اند که از ایده‌یولوژی‌‌های ملی‌گرایانه و باستان‌گرایانه نشأت گرفته اند.

گوردون چایلد از سه کانون تمدن قدیمی یاد می‌کند که تمدن‌های بعدی مدیون آن‌ها هستند: مصر، سومر، و حوضه‌ی رود سند:

"از ۳۰۰۰ تا ۲۰۰۰ ق. م. تمدنهای مفرغکار در کرت، سرزمین اصلی یونان، تروا در داردانل، حوضه رود کوبان در شمال قفقاز، فلات آسیای صغیر، فلسطین و سوریه، ایران و بلوچستان به‌وجود آمدند. البته هر یک از این تمدن‌ها ویژگی‌هایی دارد، اما همه آن‌ها آن‌قدر وجوه مشترک محسوس با تمدنهای مصر، سومر یا حوضه رود سند یا یکی از مراکز دومین دارند که دین آنان به کانون‌های کهن‌تر تمدن بی‌چون و چرا است. این تمدنهای دوم و سوم اصیل نیستند، بلکه نتیجه گزینش سنتها، عقاید و روشهایی هستند که از کانونهای قدیمتر به اینان رسیده‌اند" (چایلد، ۲۵۳۷: ۲۳۷).

به‌راستی، ریشه‌‌های این میزان از دِین تمدنی و فرهنگی‌ی ایران باستان به تمدن‌ سومر چیست؟ پاسخ من این است که تمدن و فرهنگ از ره‌گذر جهان‌گشایی پدید نمی‌آیند. جهان‌گشایی و برپا ساختن یک امپراتوری ممکن است در طی‌ی چند دهه با نبوغ نظامی و مدیریتی تحقق یابد، اما تمدن و فرهنگ به قرن‌ها کار و تلاش در سایه‌ی صلح و امنیت و آرامش نیاز دارد. جنگ‌جوی جهان‌گشا نه تمدن می‌آفریند و نه فرهنگ. او حداکثر کاری که می‌کند این است: ثروت و انباشت اقتصادی‌ی دیگران را در یک‌جا گرد می‌آورد و سپس در جنگ (کورش) یا در رخت‌خواب (چنگیز) می‌میرد و آن را به ارث می‌گذارد.

فرهنگ و تمدن بعد از این فتح‌ها و جهان‌گشایی‌ها و در طی‌ی قرون پرورده می‌شوند و بعد تحولات و پیش‌رفت‌های مادی و غیر مادی مثلا در عصر هخامنشی ظاهر می‌شوند (چایلد، ۱۳۸۷: ۲۹۱، آریایی‌ها: پژوهشی در ریشه‌های هندو-اروپایی. ترجمه‌ی محمدتقی فرامرزی. تهران: نشر نگاه، چاپ دوم). بر این اساس است که چایلد در باره‌ی آریایی‌ها می‌گوید: "دست‌کم می‌توان گفت که آن‌ها فقط ویرانگر نبودند" (همان: ۲۸۹).

مردمان خادم و زیردست جنگ‌جوی جهان‌گشا نیز هنوز به آن حد از فرهیخته‌گی نایل نشده اند که بتوانند فرهنگ ملل مغلوب را به‌تمامی از آن خود کنند. این است که گوردون چایلد به‌درستی می‌گوید:

"در این جریان نشر تمدن، فرهنگ به زوال گرایید. مردمی که فنون تازه‌ای آموختند مستعدند که آن‌ها را خام‌دستانه به‌کار برند چرا که مهارت تنها در زمانی دراز و با تمرین و انضباط به‌دست می‌آید. از سوی دیگر تمدن برتر به‌تمامی آن مورد قبول مردمان دیگر نمی‌افتد چرا که مردم از این فرهنگ جدید، تنها به عناصر معدودی نیازمندند و هم آنها را می‌توانند جذب کنند. فی‌المثل می‌توان معلومات لازم برای استخراج و ذوب فلزات را فرا گرفت و سنگ معدن کافی برای رزم‌افزارسازی به‌دست آورد بی‌آنکه نوشتن را آموخت یا سازمان تجاری که به نوشتن نیازمند باشد به‌وجود آورد. بدینسان تمدنهای گوناگونی پدید می‌آیند که به درجات مختلف با معیارهای تمدن نخستین اختلاف دارند و این تمدنها همواره در اطراف کانونهای اولیه به وجود آمده‌اند" (چایلد، ۲۵۳۷: ۲۳۷).

چایلد این سخنان را در باره‌ی تمدن‌هایی می‌گوید که نام ایران نیز در میان آن‌ها است: "این تمدنهای دوم و سوم اصیل نیستند، بلکه نتیجه گزینش سنتها، عقاید و روش‌هایی هستند که از کانونهای قدیمتر به اینان رسیده‌اند" (همان: ۲۳۷).

چرا سخن چایلد پذیرفتنی به‌نظر می‌رسد؟ من پاسخ قانع‌کننده را در سخنان کلمان هوار می‌یابم؛ آن‌جا که او در باره‌ی فاتحان هخامنشی‌ی بابل و زبان ایران باستان می‌گوید:

"زبانی هند و اروپایی با نمودی کهنه است که پیوندهایی با زبان سانسکریت وداها داشت. بسیار محتمل است که زبان ایران باستان در عهد پادشاهی داریوش، اگر نه زبان خود پادشاه دست‌کم زبان ایرانیان بود. درباریان و اشراف بدین زبان تکلم می‌کردند، اما در خدمات عمومی این زبان بکار نمی‌رفت. ادارات بی‌گمان از زبان آرامی استفاده می‌کردند، زیرا ایرانیان برای امپراتوری پهناوری که کورش بنیان نهاده بود، شهربانان و فرماندهان نظامی داشتند، نه دبیران یا کارکنان اداری تابع. از این رو آنها ناگزیر وابسته به کارمندانی بودند که در بلاد مغلوب کار می‌کردند، یعنی "عناصری که آن‌ها به‌هنگام در دست گرفتن اداره بابل یافته بودند" و احتمالا همین کارکنان کشوری بودند که از خط میخی الفبای سی و شش حرفی را ابداع کردند که عناصر سازنده خط فارسی بود" (هوار، ۱۳۷۹: ۲۲؛ ایران و تمدن ایرانی. ترجمه‌ی حسن انوشه. تهران: امیر کبیر، چاپ سوم).

#کورش
@NewHasanMohaddesi
دانلود و خرید کتاب مگامال ها و مجتمع های بزرگ تجاری در تهران اثر عباس کاظمی و مسرت امیرابراهیمی - فیدیبو
https://fidibo.com/book/160997-%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%B9-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86
Ⓜ️ شلغم اجتماعی


شلغم اجتماعی انسانی است که هرگز در برابر هیچ شکلی از تعدی، تجاوز، ظلم، ستم، توهین، تحقیر یا کم‌کاری و بی‌مسئولیتی در جهان اجتماعی برنمی‌‌آشوبد و اقدامی انجام نمی‌دهد و تنها زمانی دست به اعتراض می‌زند که حریم شخصی و حقوق و منافع شخصی او به‌طور مستقیم و بی‌واسطه به‌خطر بیافتد و دچار زیان شود یا مورد تجاوز و تعرض قرار گیرد.

بی‌شک یکی از مهم‌ترین مشکلات ما ‌هم‌زیستی با تعداد زیادی از شلغم‌های اجتماعی است. شلغم اجتماعی ستم‌پذیر است و راه را برای تعدی و تجاوز و زورگویی و استبداد و دیکتاتوری می‌گشاید. جامعه‌ی متشکل از تعداد فراوان شلغم اجتماعی چندان مستعد دموکراسی نیست بلکه بیشتر استبدادپرور است؛ زیرا شلغم اجتماعی مسئولیت‌گریز است و نمی‌خواهد برای شکل‌گیری جهان اجتماعی مطلوب‌تر هیچ هزینه‌ای بپردازد. او ممکن است حرف‌های خوبی هم بزند و ادعاهای جالبی هم بکند، اما در صحنه‌ی عمل همیشه غایب است.

خانواده و نظام تعلیم و تربیتی که شلغم اجتماعی می‌پرورد، مهم‌ترین مسئول این وضع اجتماعی-سیاسی‌ای است که ما در آن گرفتاریم. انسان مستبد در جایی می‌تواند جولان بدهد که آن‌جا به‌وفور شلغم اجتماعی وجود داشته باشد و الا اگر جامعه متشکل از افراد کنش‌گر و واجد مسئولیت فرافردی باشد، استبداد دیری نمی‌پاید و بساط اش زود جمع می‌شود. ما نیازمند تعلیم و تربیتی هستیم که شلغم تولید نکند.

در حقیقت، هر فرد به‌عنوان عضو اجتماع دو نوع مسئولیت دارد: شخصی وفراشخصی. مثلاً من اگر با ماشین خود بزنم به یک تابلوی شهری و آن را تخریب کنم، وظیفه دارم هزینه‌ی این کارم را بپردازم. این جزو مسئولیت شخصی من است.

مسئولیت شخصی مرتبط است با دایره‌ی اختیارات و حقوق و وظایف من به عنوان یک شخص و به‌طور مستقیم هیچ ربطی به عضویت من در اجتماع ندارد. اما از آن‌جایی که من عضو یک اجتماع هم هستم و از هر آن چیزی که در اجتماع موجود است، به‌طور مشاع و همراه با دیگران بهره می‌برم، یک مسئولیت فراشخصی هم در قبال اجتماع پیدا می‌کنم. مثلاً من و خانواده‌ام و هم محله‌ای‌هایم از فضای سبز موجود در شهر بهره می‌بریم. حالا یکی آمده و در جلوی چشمان من در حال تخریب این فضای سبز و تخریب منابع و امکانات عمومی و منافع من و خانواده‌ام و هم‌محله‌ای‌هایم است. من این‌جا مسئولیت مداخله خواهم داشت و باید شکلی از مداخله را برگزینم. اما شلغم اجتماعی کسی است که از این مسئولیت فراشخصی خود می‌گریزد و تعهدی بدان ندارد. برخی از این شلغم‌های اجتماعی حتا مسئولیت شخصی‌ خود را نیز نمی‌پذیرند. حالا شما خودتان حساب کنید که جامعه‌ی متشکل از این‌گونه افراد چه‌گونه چیزی خواهد بود!




▪️خریت عاطفی، خریت منتشر، قسمت ۱۳؛ حسن محدثی گیلوایی
بهاریه ۱۴۰۳_240331_134526.pdf
3.1 MB
♦️بهاریه

دکتر بهرام جلیلی‌ی تقویان

۹ اردی‌بهشت ۱۴۰۳


#دکتر_تقویان

@NewHasanMohaddesi
از_هووس_تا_پالاخ_240425_200256_1.pdf
5.9 MB
♦️از هووس تا پالاخ

دکتر بهرام جلیلی‌ی تقویان

۹ اردی‌بهشت ۱۴۰۳


#دکتر_تقویان

@NewHasanMohaddesi
♦️دروغی به نام روز معلم

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۹ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

#معلم

@NewHasanMohaddesi
♦️دروغی به نام روز معلم

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۹ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

دعوت شده ام برای روز معلم، برای بزرگ‌داشت معلم. اما در این کشور چیزی به نام بزرگ‌داشت معلم دروغ است. انگار می‌خواهند مرا و ما را خر بکنند و دل ام می‌خواهد از فرط عصبانیت و اعتراض فریاد کنم ...!

معلمی را که یک عمر استثمار می‌شود، چه‌طور بزرگ اش می‌داری؟ با یک مراسم و مناسک و با یک شام؟ معلمی که حقوق اش تا نیمه‌ی ماه کفاف هزینه‌های جاری‌ی زنده‌گی‌ی خود و خانواده اش را نمی‌دهد، با ضیافت شام بزرگ می‌داری؟!

معلمی که پاس قلم و سخن اش داشته نمی‌شود، چه‌طور بزرگ می‌دارید؟ معلمی که از هیچ مزایایی بهره‌مند نمی‌شود و حتا نمی‌تواند زنده‌گی‌ی آبرومندانه‌ای داشته باشد و ناگزیر است کارهای مختلفی انجام دهد و به کار دوم و سوم بپردازد، چه‌طور بزرگ می‌دارید و محترم می‌شمارید؟ با یک جلسه و اعلام یک روز؟


معلمی که پول کافی برای خریدن کتاب ندارد و اگر هم کتابی بخرد، وقت مطالعه‌ی آن را ندارد و باید به انواع مشغله‌ها بپردازد تا زنده‌گی‌اش را نصفه نیمه اداره کند، چه‌طور بزرگ می‌دارید؟!

معلم در این کشور خوار و خفیف و ذلیل شده است. کدام بزرگ‌داشت؟ کدام روز معلم؟

چرا ما باید چنین بزرگ‌داشت دروغینی را باور کنیم؟ من بزرگ‌داشت خود را از شاگردانی می‌گیرم که کار و سخن ام را جدی می‌گیرند و آن را در منش و رفتار و گفتارشان نمایان می‌سازند. نمی‌شود در طول سال معلم را در شرایط خفت و خواری قرار دهید، ولی در یک مناسک از بزرگی و اهمیت معلم و معلمی سخن بگویید. این دروغ است و دروغی بزرگ است و با عرض معذرت، من نمی‌توانم چنین دروغی را باور کنم!


#معلم
#روز_معلم

@NewHasanMohaddesi
♦️دو سه خروار کیاست به جای دو سه خروار خریت

حسن محدثی‌
۹ اردی‌بهشت ۱۴۰۳


تلاش برای انتشار کتاب خریت‌شناسی را در ماه‌های گذشته ادامه دادیم و از بخش کتاب وزارت ارشاد تقاضای تجدید نظر کردیم. سرانجام مطابق خواست وزارت ارشاد، پذیرفتیم تغییرات مورد نظرشان را اعمال کنیم. مهم‌ترین تغییر خواسته شده این بود که واژه‌ی خریت را از عنوان و کل متن برداریم و واژه‌ی ملایم‌تری را جای‌گزین این واژه‌ بکنیم که پذیرفتیم و من به پیش‌نهاد ناشر محترم عمل کردم و مفهوم ضد خریت یعنی کیاست را جای‌گزین کردم تا از راهی وارونه و مودبانه مقصود ادا شود. امیدوار ام این انعطاف به نفع محتوا تمام شود و هدف اصلی از نگارش این کتاب محقق گردد!

اما از آن‌جایی که این کتاب از ابتدا تا انتها با حضور و مشارکت مخاطبان عزيز نوشته شده، لازم دیدم نظر مخاطبان و علاقه‌مندان به این کتاب را بگیرم. سراپای این کتاب محصول حضور و مشارکت شما مخاطبان عزيز بوده و حالا من حیف ام می‌آید که با شما در این باره صحبت نکنم و شما را در این ماجرا شریک نکنم.

تغییرات محتوایی در درون متن البته خیلی زیاد نبوده است. چه راهی دارم؟ چه باید بکنم؟

#خریت‌شناسی

@NewHasanMohaddesi
با سلام و درود
خدمت استاد محدثی گرانسنگ
چی دارم بگویم ...................!
با یک‌چشم خندان ام می‌گویم؛
مبارک است !
تبریک عرض میکنم ، خدا را شکر که با تحمیل
تغییر واژه ی خریت به کیاست در عنوان و محتوا،کتاب خریت شناسی یا دو سه خروار
خریت ، بهرحال اجازه ی چاپ و نشر گرفت !
که این عادت دیرینه ی تاریخی ی مان است که تحمیل را هم نوعی پیروزی و فرخنده گی پنداشته ایم !( در همه ی امور .....)

اما شما جان برادر ام ، بفرمایید ؛
با چشم گریان دیگرم ، چه کنم !؟

چشم گریانی که گفتنی زیاد دارد ،
نوشتنی زیاد دارد ،  حرف دارد ، فریاد
دارد ، بغض دارد ، آنهم بغضی به درازای تاریخ!

و در پایان ،
دو پیشنهاد به نظرم می رسد ؛

۱- اگر بتوانید ، در مقدمه ی کتاب  و یا پشت جلد کتاب ، دلیل تغییر عنوان دو سه خروار خریت را
به دو سه خروار کیاست بیاورید !
۲- پس زمینه ی کلیه ی صفحات کتاب ،
تصویر محو شده ی  خر  باشد !
۳- و یا هر ایده ی ابتکاری ی که
خواننده ی کتاب ، کیاست را خریت بخواند !
۴- نگارش واژه ی کیاست  در روی جلد کتاب
به نوعی غیر متعارف نوشته شود که از نظر
چشمی برای مخاطب ، جای سوال و ایجاد
انگیزه کند که این کیاست ، آن کیاست نیست !

بهرحال آز آنجائیکه زیاده گویی کردم  و به خودم
اجازه دادم،  پیشنهاداتی بدهم پوزش نمی خواهم،
زیرا بسیار و بسیار دوستتون میدارم و بسیار
از نوشته هاتون آموخته و می آموزم!

دوست نادیده‌ی شما
داریوش ولی‌نژاد
نهم اردیبشهت ۱۴۰۳

@NewHasanMohaddesi
سلام جناب آقای دکتر محدثی عزیز
با سلام
کتاب دو سه خروار خریت می توانست به واسطه نامی که بر روی جلد کتاب داشت توجه زیادی را متوجه خود کند. البته من به شخصه اگر بودم دو سه خروار را هم حذف می کردم و به مانند کتاب بی شعوری، نام درباره ی خریت را انتخاب می کردم تا به واسطه سادگی عنوان مخاطبان بیش تری داشته باشد و تاثیرگذار تر باشد؛ متاسفانه شنیدن چنین اخباری در خصوص اجبار نویسندگان به تغییر رویه در قلم، خود مایوس کننده است و شاید اگر من بودم نمی پذیرفتم، حتی اگر به بهای چاپ نشدن کتابم باشد؛ خصوصا چنین کتابی که عنوان آن تعیین کننده اقبال به آن است. دو سه خروار خریت به مانند بیشعوری می توانست مانند پتکی بر سر مخاطب فرود آید که به خود آی و این چه رویه ای است که در پیش گرفته ای. در هر صورت نگاه نویسنده به مسائل متفاوت از نگاهی است که من دارم و قطعا دکتر محدثی دلایلی دارند و شرایط اجتماعی و سیاسی را لحاظ کرده اند که باعث شده است به چاپ کتاب رضایت دهند. در هر صورت امیدوارم کتاب پس از چاپ مورد اقبال زیادی واقع شود و سهم زیادی در بیداری انسان ها داشته باشد.

با تشکر
کاظم امامی گلستان
۱۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

#خریت‌شناسی
#امامی_گلستان

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi واحد آموزش/ ثبت نام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📝 گزیده‌ی کارگاه مقاله نویسی تخصصی
دکتر حسن محدثی
جامعه شناس، مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

به منظور ثبت نام ترم جدید (بهار ۱۴۰۳):
۱-  از طریق سایت: https://toakademi.com/dmn
۲-از طریق تلگرام: @toAkademi

نحوه‌ی برگزاری:  حضوری / آنلاین
ظرفیت حضوری: ۱۶ نفر
ظرفیت آنلاین: نامحدود
تعداد جلسات: ۸ جلسه
روز برگزاری: سه‌شنبه‌ها
تاریخ شروع: ۸ خرداد ۱۴۰۳
ساعت: ۱۷ تا ۲۰
کلاس آنلاین: پلتفرم اسکای روم
آدرس کلاس حضوری: تهران، خیابان کلاهدوز (دولت) ، نبش خیابان یارمحمدی‌ ، پلاک ۶۸ ، طبقه ۴ ، واحد ۱۷



شبکه‌های اجتماعی آکادمی:

تلگرام:   hottg.com/toAkademi_channel
یوتیوب:  https://www.youtube.com/@toAkademi
اینستاگرام:  instagram.com/toAkademi

.
با درود و احترام به آقای گلستان گرامی

https://hottg.com/NewHasanMohaddesi/10654

کمال‌گرایی و اهتمام به امری بی‌عیب و نقص (در جامعه و فرهنگی مشحون از عیب و نقص و ناکارآمدی و موانع و بازدارندگی‌ها به طرق مختلف) ریشه در تربیت فردی، فرهنگی، اجتماعی و به طور خلاصه در جامعه‌پذیری ما دارد و چنان قوت و قدرت دارد که اغلب نمی‌توانیم در نگاه به مسائل و تحلیل آن و ارائه‌ی راه حل، بر زمینِ واقعیت راه برویم و این، متاسفانه معضلی عمومی است.

می‌پذیرم که عنوان کتاب پیشانیِ آن است و پیش‌درآمد ورود به متن کتاب است که می‌تواند خواننده را ترغیب به خواندن کند یا پس بزند. در اهمیت عنوان کتاب هیچ شکی نیست. ...

اما ما در نظامی زندگی می.کنیم که تمامیت‌خواهانه به همه‌ی ابعاد زندگی ما کار دارد و به همه‌ی کنج‌های زندگی فردی، فرهنگی، و اجتماعیِ ما سرک می‌کشد و خواهان دستکاری و مهندسی آن است.

عجالتا ما برای انجام برخی امور (با توجه به واقعیت و امکانات موجود) راه گریز و امکان‌ مانور چندانی نداریم. برخی امور از جمله عنوان کتاب، آنقدر حیاتی و فوری و فوتی نیست که بخواهیم به مقاومت بی‌ثمر و بدون دستاورد در مورد نشر آن دست بزنیم.

پیشنهاد من به دکتر محدثی این است که با توجه شرایط و امکانات موجود، با هر عنوانی که خودشان را در باب محتوای کتاب خرسند می‌کند، کتاب را به چاپ بسپارند.

ما (دانشجویان، همکاران، مخاطبان) صد البته به طور داوطلبانه حاضریم از حیث همراهی با دکتر محدثی و به منظور به ثمر رسیدن اهداف‌ فرهنگی و مالی‌ ایشان، بعد از چاپ، آن را با عنوان اصلی به سایر مخاطبان تبلیغ و معرفی کنیم.

و این حداقل قدردانی و سپاسگزاری از خدمات فرهنگی یک نویسنده است.

طاهره فیاضی
۱۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۳

#خریت‌شناسی

@NewHasanMohaddesi
HTML Embed Code:
2024/04/29 11:42:14
Back to Top