چرا والدین تعیین کنندهٔ مهارت جرأتورزی بچهها هستن؟
جرأتورزی چیه؟
فرد بتونه از حق و افکار خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع کنه.
چرا والدین تعیین کنندهٔ این مهارتان؟
والدین الگوی رفتاری بچهها هستن. وقتی توی محیط خونه رفتار قلدرمآبانه میبینن، قلدری رو یاد میگیرن. اگر والدین خودشون مهارت جرأتورزی داشته باشن، بچهها هم این مهارت رو بدون این که بهش آگاه باشن، یاد میگیرن.
کودکی که مهارت جرأتورزی داره چطور رفتار میکنه؟
-با آرامش نیازها و خواستههاش رو بیان میکنه.
-از حقوق خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع میکنه.
-توانایی نه شنیدن از سمت خانواده و دوستانش رو داره.
-میتونه خیلی راحت به دیگران نه بگه.
-به طور طبیعی نقطهضعفی در مقابل دیگران نداره.
-میتونه از هر گونه قلدری دیگران پیشگیری کنه.
-کسی نمیتونه به کاری که دوس نداره مجبورش کنه.
-اهل خشونت نیست و با خشونت رفتار نمیکنه.
-در نهایت نه قلدری میکنه و نه مورد قلدری واقع میشه.
توی دورهٔ پیشگیری و مقابله با قلدری چه مباحثی مطرح میشه؟
•آشنایی با مفهوم قلدری و مهارت جرأتورزی
•آگاهی در مورد پیامدهای قلدری و مورد قلدری واقع شدن
•رفتارها و تکنیکهای پیشگیری از قلدری(مثل مهارت نه گفتن)
•خشونت علیه کودک و مصادیق خشونت علیه کودک
•نشانهها و انواع قلدری
•راهها و ابزارهای قلدری
•نقش خانوادهها در مواجهه با قلدری
فراموش نکنیم⭐
هم بچهای که قربانی قلدریه و هم کودکی که قلدری میکنه هر دو آسیب دیدهان و به کمک احتیاج دارن.
#مهری_پورحیدر
#قلدری
@MehriPorheidar
جرأتورزی چیه؟
فرد بتونه از حق و افکار خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع کنه.
چرا والدین تعیین کنندهٔ این مهارتان؟
والدین الگوی رفتاری بچهها هستن. وقتی توی محیط خونه رفتار قلدرمآبانه میبینن، قلدری رو یاد میگیرن. اگر والدین خودشون مهارت جرأتورزی داشته باشن، بچهها هم این مهارت رو بدون این که بهش آگاه باشن، یاد میگیرن.
کودکی که مهارت جرأتورزی داره چطور رفتار میکنه؟
-با آرامش نیازها و خواستههاش رو بیان میکنه.
-از حقوق خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع میکنه.
-توانایی نه شنیدن از سمت خانواده و دوستانش رو داره.
-میتونه خیلی راحت به دیگران نه بگه.
-به طور طبیعی نقطهضعفی در مقابل دیگران نداره.
-میتونه از هر گونه قلدری دیگران پیشگیری کنه.
-کسی نمیتونه به کاری که دوس نداره مجبورش کنه.
-اهل خشونت نیست و با خشونت رفتار نمیکنه.
-در نهایت نه قلدری میکنه و نه مورد قلدری واقع میشه.
توی دورهٔ پیشگیری و مقابله با قلدری چه مباحثی مطرح میشه؟
•آشنایی با مفهوم قلدری و مهارت جرأتورزی
•آگاهی در مورد پیامدهای قلدری و مورد قلدری واقع شدن
•رفتارها و تکنیکهای پیشگیری از قلدری(مثل مهارت نه گفتن)
•خشونت علیه کودک و مصادیق خشونت علیه کودک
•نشانهها و انواع قلدری
•راهها و ابزارهای قلدری
•نقش خانوادهها در مواجهه با قلدری
فراموش نکنیم⭐
هم بچهای که قربانی قلدریه و هم کودکی که قلدری میکنه هر دو آسیب دیدهان و به کمک احتیاج دارن.
#مهری_پورحیدر
#قلدری
@MehriPorheidar
سلام
در شروع فصل آنفلوآنزا چند نکته را خدمت شما مطرح می کنم.
۱. واکسن ایرانی فلو گارد در افراد زیر هیجده سال و سالمندان، استفاده نشود.
۲. از واکسن هلندی چهار ظرفیتی از سن شش ماهگی به بعد می شود ، استفاده کرد.
۳. در کودکان زیر نه سالی که برای بار اول ، واکسن تزریق می کنند ، واکسیناسیون دو بار به فاصله یک ماه انجام شود.
۴. دوز واکسن در تمامی سنین، کامل یعنی همان نیم سی سی است.
۵. قبل از استفاده واکسن در درجه حرارت دو تا هشت درجه و قبل از تزریق به دمای اتاق برسد.
۶. در کودکان زیر سه سال تزریق عضلانی، ترجیحا در ماهیچه قسمت جلویی_خارجی ران و در کودکان بزرگتر و بزرگ سالان ترجیحا در عضله دلتوئید انجام شود.
۷. تزریق واکسن در تمامی مراحل بارداری قابل استفاده است.
۸. پاسخ ایمنی فقط به چهار نوع ویروس موجود در واکسن و سویه های مشابه آن ها است و همانند واکسن های دیگر ممکن است پاسخ ایمنی کامل به وجود نیاید.
۹. ميزان ایمنی در افراد مبتلا به ضعف سیستم ایمنی مادرزادی و یا ناشی از داروها ود ر افراد سالمند ممکن است ناکافی باشد.
۱۰. پاسخ ایمنی عموما بین دو تا سه هفته پس از تزریق به وجود می آید و مدت ایمنی معمولا بین شش تا یک سال است.
۱۱. زمان تزریق، از شروع فصل آنفلوآنزا که معمولا اواخر شهریور ماه است می باشد.
در صورت تاخیر تا هر زمان که ممکن باشد ، تزریق انجام پذیرد.
۱۲. تزریق واکسن به تمامی افراد بالا تر از شش ماه توصیه می شود، ولی اولویت با افراد در معرض خطر است.
۱۳. افراد در معرض خطر شامل:
الف. کودکان شش ماه تا پنج سال
ب. بانوان بار دار
ج. افراد دارای بیماری های قلبی عروقی، بیماران مزمن ریوی مثل آسم، فیبروز سیستیک و ...، بیماری های متابولیک از جمله دیابت ملیتوس ، بیماری های مزمن خونی ، کلیوی، کبدی و عصبی ماهیچه ای.
د. افراد با ضعف سیستم ایمنی از جمله افرادی که از داروهای سرکوب کننده ایمنی استفاده می کنند یا مبتلایان به عفونت HIV
ه. افراد با چاقی مفرط ، در بزرگسالان BMI بیشتر از چهل
و. افراد ساکن در مراکز نگه داری کودکان و سالمندان و معلولان
ز. کودکان و نوجوانانی که آسپرین طولانی مدت استفاده می کنند.
ح. افراد کادر سلامت.
ط. خانواده و کسانی که از افراد با ریسک بالای آنفلوآنزا مراقبت می کنند.
🆔 https://hottg.com/MehriPorheidar
در شروع فصل آنفلوآنزا چند نکته را خدمت شما مطرح می کنم.
۱. واکسن ایرانی فلو گارد در افراد زیر هیجده سال و سالمندان، استفاده نشود.
۲. از واکسن هلندی چهار ظرفیتی از سن شش ماهگی به بعد می شود ، استفاده کرد.
۳. در کودکان زیر نه سالی که برای بار اول ، واکسن تزریق می کنند ، واکسیناسیون دو بار به فاصله یک ماه انجام شود.
۴. دوز واکسن در تمامی سنین، کامل یعنی همان نیم سی سی است.
۵. قبل از استفاده واکسن در درجه حرارت دو تا هشت درجه و قبل از تزریق به دمای اتاق برسد.
۶. در کودکان زیر سه سال تزریق عضلانی، ترجیحا در ماهیچه قسمت جلویی_خارجی ران و در کودکان بزرگتر و بزرگ سالان ترجیحا در عضله دلتوئید انجام شود.
۷. تزریق واکسن در تمامی مراحل بارداری قابل استفاده است.
۸. پاسخ ایمنی فقط به چهار نوع ویروس موجود در واکسن و سویه های مشابه آن ها است و همانند واکسن های دیگر ممکن است پاسخ ایمنی کامل به وجود نیاید.
۹. ميزان ایمنی در افراد مبتلا به ضعف سیستم ایمنی مادرزادی و یا ناشی از داروها ود ر افراد سالمند ممکن است ناکافی باشد.
۱۰. پاسخ ایمنی عموما بین دو تا سه هفته پس از تزریق به وجود می آید و مدت ایمنی معمولا بین شش تا یک سال است.
۱۱. زمان تزریق، از شروع فصل آنفلوآنزا که معمولا اواخر شهریور ماه است می باشد.
در صورت تاخیر تا هر زمان که ممکن باشد ، تزریق انجام پذیرد.
۱۲. تزریق واکسن به تمامی افراد بالا تر از شش ماه توصیه می شود، ولی اولویت با افراد در معرض خطر است.
۱۳. افراد در معرض خطر شامل:
الف. کودکان شش ماه تا پنج سال
ب. بانوان بار دار
ج. افراد دارای بیماری های قلبی عروقی، بیماران مزمن ریوی مثل آسم، فیبروز سیستیک و ...، بیماری های متابولیک از جمله دیابت ملیتوس ، بیماری های مزمن خونی ، کلیوی، کبدی و عصبی ماهیچه ای.
د. افراد با ضعف سیستم ایمنی از جمله افرادی که از داروهای سرکوب کننده ایمنی استفاده می کنند یا مبتلایان به عفونت HIV
ه. افراد با چاقی مفرط ، در بزرگسالان BMI بیشتر از چهل
و. افراد ساکن در مراکز نگه داری کودکان و سالمندان و معلولان
ز. کودکان و نوجوانانی که آسپرین طولانی مدت استفاده می کنند.
ح. افراد کادر سلامت.
ط. خانواده و کسانی که از افراد با ریسک بالای آنفلوآنزا مراقبت می کنند.
🆔 https://hottg.com/MehriPorheidar
Telegram
دکتر مهری پورحیدر 🧠 روانشناس تخصصی بزرگسال _ کودک و نوجوان_خانواده
.
📸 Instagram
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
روش فرزندپروری ما به درکی که از راه و رسم والدینمان داریم، بستگی دارد. وقتی به شیوهای که ما را با آن پرورش دادهاند فکر میکنیم، با بخشهایی از آن موافق و با بخشهایی مخالفیم و روش فرزندپروری خود برای فرزندانمان را بر پایه همین درک بنا میکنیم. اما این فرصت را هم داریم که به شیوه پرورش یافتنمان نگاه کنیم و از خود بپرسیم آیا چنین شیوهای باعث شکلگیری رابطه دلبسته بین من و کودکی که به فرزندخواندگی پذیرفتهام میشود یا نه.
مانند بسیاری از جنبههای زندگی، شیوههای فرزندپروری هم در طی سالها دستخوش تغییراتی انقلابی شده است. در حدود پنجاه یا شصت سال قبل فرزندپروری در یک کلام خلاصه میشد: انضباط
«بچه وقتی حرف میزند که از او سوال کرده باشند»، «بچه نباید سر و صدا کند» و «بچه باید به بزرگترش احترام بگذارد» ایدههایی بودند که کسی در درستی آنها شک نداشت.
در آن روزگار یک مادر حق داشت بچههای دیگران را هم گوشمالی بدهد و اگر بزرگتری فرزندش را دعوا میکرد، اعتراضی نداشت و خودش هم تنبیه دیگری به آن میافزود!
اما اوضاع اینچنین نماند. چند دهه بعد فرزندپروری در کلمه عشق خلاصه میشد.
«عشق کافی است» شعار والدین شد. والدین میگفتند که آنها و فرزندشان بهترین دوستان یکدیگرند. میخواستند امکانات و فرصتهایی را که خود از آنها بیبهره بودند برای فرزندانشان مهیا کنند و نمیخواستند آنطور که با آنها رفتار شده بود، با فرزندانشان رفتار شود. فقط حرفهای مثبت و انرژیبخش میزدند، نه نمیگفتند، تشویق میکردند و کوتاه میآمدند، مراقب بودند که در یک بازی جمعی همه جایزه بگیرند، نشانی به سینه بزنند و هیچکس بازنده نباشد. به فرزندانشان گوشزد میکردند که بهترین هستند و اضافه میکردند که همه بهترینند.
و اما اینروزها...
روشهای قبلی، خوب یا بد، روشهایی هماهنگ با روح زمانه خود بودند. اکنون والدین خواهان آن هستند که کودکان قادر به برقراری ارتباط باشند و بتوانند تعامل همدلانه با دیگران برقرار سازند، آنها خواهان تعهدی دو جانبه بین والد و فرزندان هستند و چنین چیزی کاملاً با «بهترین دوست» هم بودن تفاوت دارد. بهترین دوست مادر یا پدر بودن، نقشی مناسب یک کودک نیست. کودکان از نظر هیجانی آنقدر پخته نیستند که چنین نقشی را در قبال یک بزرگسال به عهده بگیرند و از سوی دیگر نیازمند هدایت والدین- نه دوستی در جایگاه برابر- برای طی کردن مسیر رشد و تحولند.
امروزه والدین مایلند که فرزندانشان امنیت هیجانی، احترام دو جانبه، برگزیدن انتخابهای سالم، اعتماد و برقرار ی ارتباط را بیاموزند. پایه فرزندپروری نوین بر مبنای مهربانی، شفقت و همدلی قرار دارد. والدین ما اغلب نمیدانستند که چگونه چنین تعاملی با برقرار کنند اما ما باید این ارزشها را قطره قطره در زندگی روزمره بچکانیم تا فرزندانمان توانایی هدایت خود و تنظیم رفتار و هیجان خود را به دست آورند و با رسیدن به پختگی هیجانی به بزرگسالانی مستقل تبدیل شوند. منبع:why don't you just send me back? By Becky Walker
#مهری_پورحیدر
@MehriPorheidar
مانند بسیاری از جنبههای زندگی، شیوههای فرزندپروری هم در طی سالها دستخوش تغییراتی انقلابی شده است. در حدود پنجاه یا شصت سال قبل فرزندپروری در یک کلام خلاصه میشد: انضباط
«بچه وقتی حرف میزند که از او سوال کرده باشند»، «بچه نباید سر و صدا کند» و «بچه باید به بزرگترش احترام بگذارد» ایدههایی بودند که کسی در درستی آنها شک نداشت.
در آن روزگار یک مادر حق داشت بچههای دیگران را هم گوشمالی بدهد و اگر بزرگتری فرزندش را دعوا میکرد، اعتراضی نداشت و خودش هم تنبیه دیگری به آن میافزود!
اما اوضاع اینچنین نماند. چند دهه بعد فرزندپروری در کلمه عشق خلاصه میشد.
«عشق کافی است» شعار والدین شد. والدین میگفتند که آنها و فرزندشان بهترین دوستان یکدیگرند. میخواستند امکانات و فرصتهایی را که خود از آنها بیبهره بودند برای فرزندانشان مهیا کنند و نمیخواستند آنطور که با آنها رفتار شده بود، با فرزندانشان رفتار شود. فقط حرفهای مثبت و انرژیبخش میزدند، نه نمیگفتند، تشویق میکردند و کوتاه میآمدند، مراقب بودند که در یک بازی جمعی همه جایزه بگیرند، نشانی به سینه بزنند و هیچکس بازنده نباشد. به فرزندانشان گوشزد میکردند که بهترین هستند و اضافه میکردند که همه بهترینند.
و اما اینروزها...
روشهای قبلی، خوب یا بد، روشهایی هماهنگ با روح زمانه خود بودند. اکنون والدین خواهان آن هستند که کودکان قادر به برقراری ارتباط باشند و بتوانند تعامل همدلانه با دیگران برقرار سازند، آنها خواهان تعهدی دو جانبه بین والد و فرزندان هستند و چنین چیزی کاملاً با «بهترین دوست» هم بودن تفاوت دارد. بهترین دوست مادر یا پدر بودن، نقشی مناسب یک کودک نیست. کودکان از نظر هیجانی آنقدر پخته نیستند که چنین نقشی را در قبال یک بزرگسال به عهده بگیرند و از سوی دیگر نیازمند هدایت والدین- نه دوستی در جایگاه برابر- برای طی کردن مسیر رشد و تحولند.
امروزه والدین مایلند که فرزندانشان امنیت هیجانی، احترام دو جانبه، برگزیدن انتخابهای سالم، اعتماد و برقرار ی ارتباط را بیاموزند. پایه فرزندپروری نوین بر مبنای مهربانی، شفقت و همدلی قرار دارد. والدین ما اغلب نمیدانستند که چگونه چنین تعاملی با برقرار کنند اما ما باید این ارزشها را قطره قطره در زندگی روزمره بچکانیم تا فرزندانمان توانایی هدایت خود و تنظیم رفتار و هیجان خود را به دست آورند و با رسیدن به پختگی هیجانی به بزرگسالانی مستقل تبدیل شوند. منبع:why don't you just send me back? By Becky Walker
#مهری_پورحیدر
@MehriPorheidar
چطور آسیبهای طلاق رو روی بچههامون کمتر کنیم؟
مهم نیست روند طلاق و جدایی والدین منطقی یا پر از مشاجره باشه. سن بچهها هم مهم نیست. بچهها هر سنی که داشته باشن، کودک باشن یا نوجوان اون خلأ خانواده و نبود یکی از والدین رو احساس میکنن. مشکلات تحصیلی، اندوه و افسردگی و اختلالات رفتاری بچهها اثراتیه که جدایی والدین روی ذهن و روان بچهها میذاره.
بیخ گوش بچهها دعوا نکنین
هر چقدر فضا متشنجتر باشه، بچهها دچار اضطراب بیشتری میشن. و همونطور که احتمالا میدونید، اضطراب ریشهی همهی بیماریهای ذهنیه. تا جایی که میتونید، فضای خونه رو آروم نگهدارید و اگر قراره مشاجرهای شکل بگیره، سعی کنید کودک رو دور از فضا نگهدارید یا این که خودتون از فضا (خونه یا هر جای دیگهای) خارج بشین و به بحث ادامه بدین.
بچهها رو کفتر نامهبر نکنیم
ما داریم میگیم صدای مشاجره رو بچهها نشنون، که بعضی از پدر و مادرا نه تنها این کار رو میکنن بلکه بچهها رو به کبوتر نامهرسون تبدیل میکنن. به بابات بگو بیاد شامشو بخوره. به مامانت بگو اگه میخواد بریم بیرون بره آماده بشه.
کودک رو لای منگنهی انتخاب کردن نذارین
من رو بیشتر دوست داری یا مامانت رو؟ میخوای با من زندگی کنی یا با مامانت؟ این حق طبیعی کودکه که خانواده داشته باشه و اگر به هر دلیلی والدین نمیتونن با هم زندگی کنن، کودک باید از هر وجود هر دو سهیم باشه. گاهی یکی از والدین نگاه کودک رو به والد دیگه مسموم میکنه تا بتونه اونو بیشتر وابسته و دلبستهي خودش بکنه.
توی دورهی کودکان و جدایی والدین چه اتفاقی میافته؟
این دوره که به صورت آنلاین و برای اولین بار در موسسه آتمان برگزار میشه، قصد داره تا بحران جدایی والدین برای کودکان رو حل کنه یا آسیبهای اون رو به حداقل برسونه. تلاش اینه تا آسیبهای بعد از جدایی والدین در کودک خیلی کم و کمتر بشه.
توی این دوره چه سرفصلهایی آموزش داده میشه؟
•مفهوم جدایی و طلاق برای کودکان
•مراقبتهای قبل و بعد از جدایی برای کودکان
•آسیبهای جدایی برای کودک
•نقش هر والد در زندگی کودک بعد از جدایی
•به عنوان بخشی از جامعه چطور با این کودکان همراه شویم
چه کسانی میتوانند در این کارگاه شرکت کنند؟
•والدینی که فکر جدایی دارند اما به خاطر کودک حاضر به جدا شدن نیستند.
•والدینی که تصمیم به جدایی دارند یا در حال گذراندن مراحل آن هستند.
•والدینی که از یکدیگر جدا شدهاند.
#مهری_پورحیدر
#اضطراب_در_کودکان
#طلاق
@MehriPorheidar
مهم نیست روند طلاق و جدایی والدین منطقی یا پر از مشاجره باشه. سن بچهها هم مهم نیست. بچهها هر سنی که داشته باشن، کودک باشن یا نوجوان اون خلأ خانواده و نبود یکی از والدین رو احساس میکنن. مشکلات تحصیلی، اندوه و افسردگی و اختلالات رفتاری بچهها اثراتیه که جدایی والدین روی ذهن و روان بچهها میذاره.
بیخ گوش بچهها دعوا نکنین
هر چقدر فضا متشنجتر باشه، بچهها دچار اضطراب بیشتری میشن. و همونطور که احتمالا میدونید، اضطراب ریشهی همهی بیماریهای ذهنیه. تا جایی که میتونید، فضای خونه رو آروم نگهدارید و اگر قراره مشاجرهای شکل بگیره، سعی کنید کودک رو دور از فضا نگهدارید یا این که خودتون از فضا (خونه یا هر جای دیگهای) خارج بشین و به بحث ادامه بدین.
بچهها رو کفتر نامهبر نکنیم
ما داریم میگیم صدای مشاجره رو بچهها نشنون، که بعضی از پدر و مادرا نه تنها این کار رو میکنن بلکه بچهها رو به کبوتر نامهرسون تبدیل میکنن. به بابات بگو بیاد شامشو بخوره. به مامانت بگو اگه میخواد بریم بیرون بره آماده بشه.
کودک رو لای منگنهی انتخاب کردن نذارین
من رو بیشتر دوست داری یا مامانت رو؟ میخوای با من زندگی کنی یا با مامانت؟ این حق طبیعی کودکه که خانواده داشته باشه و اگر به هر دلیلی والدین نمیتونن با هم زندگی کنن، کودک باید از هر وجود هر دو سهیم باشه. گاهی یکی از والدین نگاه کودک رو به والد دیگه مسموم میکنه تا بتونه اونو بیشتر وابسته و دلبستهي خودش بکنه.
توی دورهی کودکان و جدایی والدین چه اتفاقی میافته؟
این دوره که به صورت آنلاین و برای اولین بار در موسسه آتمان برگزار میشه، قصد داره تا بحران جدایی والدین برای کودکان رو حل کنه یا آسیبهای اون رو به حداقل برسونه. تلاش اینه تا آسیبهای بعد از جدایی والدین در کودک خیلی کم و کمتر بشه.
توی این دوره چه سرفصلهایی آموزش داده میشه؟
•مفهوم جدایی و طلاق برای کودکان
•مراقبتهای قبل و بعد از جدایی برای کودکان
•آسیبهای جدایی برای کودک
•نقش هر والد در زندگی کودک بعد از جدایی
•به عنوان بخشی از جامعه چطور با این کودکان همراه شویم
چه کسانی میتوانند در این کارگاه شرکت کنند؟
•والدینی که فکر جدایی دارند اما به خاطر کودک حاضر به جدا شدن نیستند.
•والدینی که تصمیم به جدایی دارند یا در حال گذراندن مراحل آن هستند.
•والدینی که از یکدیگر جدا شدهاند.
#مهری_پورحیدر
#اضطراب_در_کودکان
#طلاق
@MehriPorheidar
مقالهٔ کوتاه
وقتی از همدلی حرف میزنیم چند تا سوال به ذهن همه میرسه. همدلی همون همدردیه؟ آیا ما نیاز داریم که حتماً همدلی کردن رو بلد باشیم؟ یا فقط بچههامون باید بلد باشن؟
بفهمیم کودک چه احساسی داره
وقتی اتفاقی برای کودک (حتی آدمهای اطرافمون) میافته یا خبری میشنوه، یا رفتار و احساسی از خودش نشون میده، ما اولین کاری که باید بکنیم اینه که بفهیم کودک چه احساسی داره؟ یا کدوم احساس باعث شده که این واکنش رو از خودش نشون بده. اما خیلی از والدین حتی این مرحلهی اول رو انجام نمیدن. توی چهار نوع سبک فرزندپروری، انواع واکنش والدین دستهبندی میشن.
دسته اول: والدین کوچک انگار
این دسته از والدین حتی اولین مرحله همدلی رو هم انجام نميدن. اینجا والد بلد نیست چطور احساس کودک رو بشنوه و باهاش همدلی کنه. به هیجانات ناخوشایند کودک بیتوجهان و اونا رو کماهمیت میبینن و نادیده ميگیرن. اینجور والدین میخوان حواس کودک رو پرت کنن به جای این که بهش گوش بدن. یا این که احساس کودک رو تمسخر میکنن.
دسته دوم: والدین محکوم کننده
این دسته از والدین به احساسات کودک واکنش نشون میدن اما با انتقاد و سرزنش و تنبیه. من که بهت گفتم نرو، من که گفتم جلو پاتو نگاه کن، از بچههای دیگه یاد بگیر. والدین بچهها و احساساتشون رو قضاوت ميکنن. با این رفتار والدین کودک به مرور از احساساتش حرفی نمیزنه چون حامیای نداره و میترسه حرف بزنه چون سرزنش یا تنبیه میشه. نقطه مشترک والدین محکوم کننده و کوچک انگار اینه که احساسات بیارزشه. احساس بیارزشی رو به کودک منتقل میکنن.
دسته سوم: والدین به حال خود رها کننده
(بذار هر کار دلش میخواد بکنه- بزار بچه گریه کنه- رها میکنه- گفتن سخت نگیرین به بچهها- هیجان های خود فرزند رو میپذیرن- باهاش همدلی میکنن – الهی بمیرم و گریه میکنن و اینجا متوقف میشه- فقط ميپذیریم و قدم بعدی ای نداریم.
بچه نیاز به راهنمایی و چارچوب داره اینجا-
دسته چهارم- والدین هیجانمدار
این دسته از والدین هیجانها رو میپذیرن، میتونن کودک رو راهنمایی کنن و چارچوب بذارن: «حق داشتی ناراحت بشی اما نباید بزنیش. ما اجازه نداریم به کسی صدمه بزنیم. احساست درست بوده ولی برخوردت اشتباه بوده یا رفتارت مورد تایید من نیست.» همیشه والد هیجانمدار بودن سخته اما باید تمرینش کنیم. مجموع رفتار ما میتونه ترکیبی از هیجانمداری و سبک دیگهای باشه.
ما کدوم یک از این والدین هستیم؟
به طور مثال توی تستهایی که برای سبک فرزندپروری هست والدین میفهمن که ۲۰ درصد مواقع والدین محکوم کنندهان و هشتاد درصد مواقع والدین هیجانمدار. یا حتی مجموع سبک فرزندپروری. رفتار والدین میتونن ترکیبی از این چهار سبک باشه با درصدهای متفاوت و مختلف. قرار نیست همهی والدین ۱۰۰ درصد والدین هیجانمداری باشن، چون والدین هم حتی اگه آگاهی داشته باشن بازم یه مواقعی خستهان یا درگیری فکری دارن.
#مهری_پورحیدر
#همدلی
@MehriPorheidar
وقتی از همدلی حرف میزنیم چند تا سوال به ذهن همه میرسه. همدلی همون همدردیه؟ آیا ما نیاز داریم که حتماً همدلی کردن رو بلد باشیم؟ یا فقط بچههامون باید بلد باشن؟
بفهمیم کودک چه احساسی داره
وقتی اتفاقی برای کودک (حتی آدمهای اطرافمون) میافته یا خبری میشنوه، یا رفتار و احساسی از خودش نشون میده، ما اولین کاری که باید بکنیم اینه که بفهیم کودک چه احساسی داره؟ یا کدوم احساس باعث شده که این واکنش رو از خودش نشون بده. اما خیلی از والدین حتی این مرحلهی اول رو انجام نمیدن. توی چهار نوع سبک فرزندپروری، انواع واکنش والدین دستهبندی میشن.
دسته اول: والدین کوچک انگار
این دسته از والدین حتی اولین مرحله همدلی رو هم انجام نميدن. اینجا والد بلد نیست چطور احساس کودک رو بشنوه و باهاش همدلی کنه. به هیجانات ناخوشایند کودک بیتوجهان و اونا رو کماهمیت میبینن و نادیده ميگیرن. اینجور والدین میخوان حواس کودک رو پرت کنن به جای این که بهش گوش بدن. یا این که احساس کودک رو تمسخر میکنن.
دسته دوم: والدین محکوم کننده
این دسته از والدین به احساسات کودک واکنش نشون میدن اما با انتقاد و سرزنش و تنبیه. من که بهت گفتم نرو، من که گفتم جلو پاتو نگاه کن، از بچههای دیگه یاد بگیر. والدین بچهها و احساساتشون رو قضاوت ميکنن. با این رفتار والدین کودک به مرور از احساساتش حرفی نمیزنه چون حامیای نداره و میترسه حرف بزنه چون سرزنش یا تنبیه میشه. نقطه مشترک والدین محکوم کننده و کوچک انگار اینه که احساسات بیارزشه. احساس بیارزشی رو به کودک منتقل میکنن.
دسته سوم: والدین به حال خود رها کننده
(بذار هر کار دلش میخواد بکنه- بزار بچه گریه کنه- رها میکنه- گفتن سخت نگیرین به بچهها- هیجان های خود فرزند رو میپذیرن- باهاش همدلی میکنن – الهی بمیرم و گریه میکنن و اینجا متوقف میشه- فقط ميپذیریم و قدم بعدی ای نداریم.
بچه نیاز به راهنمایی و چارچوب داره اینجا-
دسته چهارم- والدین هیجانمدار
این دسته از والدین هیجانها رو میپذیرن، میتونن کودک رو راهنمایی کنن و چارچوب بذارن: «حق داشتی ناراحت بشی اما نباید بزنیش. ما اجازه نداریم به کسی صدمه بزنیم. احساست درست بوده ولی برخوردت اشتباه بوده یا رفتارت مورد تایید من نیست.» همیشه والد هیجانمدار بودن سخته اما باید تمرینش کنیم. مجموع رفتار ما میتونه ترکیبی از هیجانمداری و سبک دیگهای باشه.
ما کدوم یک از این والدین هستیم؟
به طور مثال توی تستهایی که برای سبک فرزندپروری هست والدین میفهمن که ۲۰ درصد مواقع والدین محکوم کنندهان و هشتاد درصد مواقع والدین هیجانمدار. یا حتی مجموع سبک فرزندپروری. رفتار والدین میتونن ترکیبی از این چهار سبک باشه با درصدهای متفاوت و مختلف. قرار نیست همهی والدین ۱۰۰ درصد والدین هیجانمداری باشن، چون والدین هم حتی اگه آگاهی داشته باشن بازم یه مواقعی خستهان یا درگیری فکری دارن.
#مهری_پورحیدر
#همدلی
@MehriPorheidar
نادیده گرفتن احساسات کودکان چه بلایی سرشون میاره؟
پشت هر رفتاری از کودک، یه احساسه.
کودک بدرفتاری میکنه و غذاشو نمیخوره. آیا واقعاً سیره یا این که غذا رو دوست نداره؟ یا این که از چیزی ناراحته و با غذا نخوردنش میخواد والدین رو متوجه کنه؟ یا از دست والدین دلخوره و با بهانه گرفتن میخواد پاسخ رفتار اونا رو بده؟ یا این که اصلاً دلش غذای بیرون میخواد. اون الآن یه احساسی داره چون یه نیازش برآورده نشده.
والدین نمیتونن احساسات بچهها رو حدس بزنن
والدینی که همدلی بلد نیستن نمیتونن تشخیص بدن که بچههاشون چه احساسی دارن. از چیزی تنفر دارن، خشمگینان، ترسیدن یا این که نگرانن؟ دارن به کسی یا چیزی حسادت میکنن یا این که از والدین دلخورن و میخوان با رفتارشون چیزی بفهمونن.
پاسخ نامناسب یا عدم پاسخ
به فرض این که حتی اگر والدین واقعاً بتونن احساس کودک رو درست تشخیص بدن، به منزلهی این نیست که والدین بلد باشن یه پاسخ مناسب بهکودک بدن. مثلاً بچه میترسه اما والدین سعی دارن ترسش رو نادیده بگیرن، بهش بگن این که چیزی نیست یا مسخرهاس که از این میترسی. یا این که کلاً نادیده بگیرن و اصلاً کودک رو با احساسی که داره به حال خودش رها کنن.
و در نهایت آسیب دیدن عزتنفس بچهها
کودکی که احساساتش دیده نمیشه و رفتار و پاسخ متناسب با احساسش رو نمیبینه، دچار حس بیارزشی میشه. کم کم حتی دیگه از احساساتش حرفی نمیزنه. این حس دیده نشدن و بیتوجهی به عزتنفس بچهها آسیب میزنه.
#مهری_پورحیدر
#همدلی
#اعتبار_احساسات_کودک
@MehriPorheidar
پشت هر رفتاری از کودک، یه احساسه.
کودک بدرفتاری میکنه و غذاشو نمیخوره. آیا واقعاً سیره یا این که غذا رو دوست نداره؟ یا این که از چیزی ناراحته و با غذا نخوردنش میخواد والدین رو متوجه کنه؟ یا از دست والدین دلخوره و با بهانه گرفتن میخواد پاسخ رفتار اونا رو بده؟ یا این که اصلاً دلش غذای بیرون میخواد. اون الآن یه احساسی داره چون یه نیازش برآورده نشده.
والدین نمیتونن احساسات بچهها رو حدس بزنن
والدینی که همدلی بلد نیستن نمیتونن تشخیص بدن که بچههاشون چه احساسی دارن. از چیزی تنفر دارن، خشمگینان، ترسیدن یا این که نگرانن؟ دارن به کسی یا چیزی حسادت میکنن یا این که از والدین دلخورن و میخوان با رفتارشون چیزی بفهمونن.
پاسخ نامناسب یا عدم پاسخ
به فرض این که حتی اگر والدین واقعاً بتونن احساس کودک رو درست تشخیص بدن، به منزلهی این نیست که والدین بلد باشن یه پاسخ مناسب بهکودک بدن. مثلاً بچه میترسه اما والدین سعی دارن ترسش رو نادیده بگیرن، بهش بگن این که چیزی نیست یا مسخرهاس که از این میترسی. یا این که کلاً نادیده بگیرن و اصلاً کودک رو با احساسی که داره به حال خودش رها کنن.
و در نهایت آسیب دیدن عزتنفس بچهها
کودکی که احساساتش دیده نمیشه و رفتار و پاسخ متناسب با احساسش رو نمیبینه، دچار حس بیارزشی میشه. کم کم حتی دیگه از احساساتش حرفی نمیزنه. این حس دیده نشدن و بیتوجهی به عزتنفس بچهها آسیب میزنه.
#مهری_پورحیدر
#همدلی
#اعتبار_احساسات_کودک
@MehriPorheidar
سه کتابِ کودکِ خوب برای:
پذیرش خود، پذیرش تفاوتها (مهارت خودآگاهی)
«شنگال»
برای کودکان بالای چهار سال
شنگال نه قاشقه و نه چنگال. نه قاشقها اونوی توی جمع خودشون راه میدن و نه چنگالها. او روز میز جایی نداره و خیلی تنهاست. برای پذیرفته شدن بین جمع قاشقا یا چنگالا سعی میکنه خودشو تغییر بده اما فایدهای نداره.
«دریا قرمز نیست»
برای کودکان بالای پنج سال
این کتاب داستان یه مداد شمعیه که برچسب قرمز داره اما هر چیزی میکشه، آبیه. دوستانش اونو یه مداد قرمز میدونن در حالی که اون آبیه.
«مشکل زرافهای»
برای کودکان بالای هفت سال
ادوارد یه زرافه است که گردنش خیلی بلنده و از درازیِ گردنش ناراضیه. حیوانات دیگه مسخرهاش میکنن. اون خیلی ناراحته و همش گردنِ خودش رو با گردنِ بقیهٔ حیوانات مقایسه میکنه. اون همش قایم میشه تا گردنش رو کسی نبینه.
#مهری_پورحیدر
#کتاب
https://hottg.com/MehriPorheidar
پذیرش خود، پذیرش تفاوتها (مهارت خودآگاهی)
«شنگال»
برای کودکان بالای چهار سال
شنگال نه قاشقه و نه چنگال. نه قاشقها اونوی توی جمع خودشون راه میدن و نه چنگالها. او روز میز جایی نداره و خیلی تنهاست. برای پذیرفته شدن بین جمع قاشقا یا چنگالا سعی میکنه خودشو تغییر بده اما فایدهای نداره.
«دریا قرمز نیست»
برای کودکان بالای پنج سال
این کتاب داستان یه مداد شمعیه که برچسب قرمز داره اما هر چیزی میکشه، آبیه. دوستانش اونو یه مداد قرمز میدونن در حالی که اون آبیه.
«مشکل زرافهای»
برای کودکان بالای هفت سال
ادوارد یه زرافه است که گردنش خیلی بلنده و از درازیِ گردنش ناراضیه. حیوانات دیگه مسخرهاش میکنن. اون خیلی ناراحته و همش گردنِ خودش رو با گردنِ بقیهٔ حیوانات مقایسه میکنه. اون همش قایم میشه تا گردنش رو کسی نبینه.
#مهری_پورحیدر
#کتاب
https://hottg.com/MehriPorheidar
Telegram
دکتر مهری پورحیدر 🧠 روانشناس تخصصی بزرگسال _ کودک و نوجوان_خانواده
.
📸 Instagram
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
چه چیزایی مانع میشن تا با بچههامون در مورد مسائل جنسی حرف بزنیم؟
•والدین آگاهی آموزش مسائل جنسی به بچهها رو ندارن.
•شرم و حیا(راحت نبودن والدین برای صحبت کردن)
•ترس از شکستن حریمهای خانوادگی(تفکر به انتهای رابطهٔ جنسی)
•ترس از کنجکاوی بیشتر کودک و پیامدهای احتمالی منفی
باید بدونیم که:
فکر نکنیم که اگه بچهها از ما جواب درستی نگیرن، پس ما خیلی مراقبشون بودیم. اونا به هر حال همیشه سؤالهایی از این دست دارن و حتی اگه جوابش رو از ما نگیرن، از جای دیگهای که احتمالاً خیلی هم مورد تایید والدین نیست پیدا میکنن.
سوال پرسیدن بچهها به معنای داشتن تمایل جنسی نیست
کنجکاویها به هیچعنوان جنبهی جنسی ندارن. سوالات مکرر بچهها رو نباید تمایل جنسی قلمداد کنیم و برطرف کردن کنجکاوی بچهها برای اونا به هیچ وجه جنبهی جنسی نداره. تربیت جنسی بچهها نباید به بلوغ موکول بشه. تربیت جنسی دقیقاً از همین سوالهای ابتدایی شروع میشه که والدین باید قادر به پاسخدادنهای درست و بهاندازه باشن.
#مهری_پورحیدر
#آموزش_جنسی
https://hottg.com/MehriPorheidar
•والدین آگاهی آموزش مسائل جنسی به بچهها رو ندارن.
•شرم و حیا(راحت نبودن والدین برای صحبت کردن)
•ترس از شکستن حریمهای خانوادگی(تفکر به انتهای رابطهٔ جنسی)
•ترس از کنجکاوی بیشتر کودک و پیامدهای احتمالی منفی
باید بدونیم که:
فکر نکنیم که اگه بچهها از ما جواب درستی نگیرن، پس ما خیلی مراقبشون بودیم. اونا به هر حال همیشه سؤالهایی از این دست دارن و حتی اگه جوابش رو از ما نگیرن، از جای دیگهای که احتمالاً خیلی هم مورد تایید والدین نیست پیدا میکنن.
سوال پرسیدن بچهها به معنای داشتن تمایل جنسی نیست
کنجکاویها به هیچعنوان جنبهی جنسی ندارن. سوالات مکرر بچهها رو نباید تمایل جنسی قلمداد کنیم و برطرف کردن کنجکاوی بچهها برای اونا به هیچ وجه جنبهی جنسی نداره. تربیت جنسی بچهها نباید به بلوغ موکول بشه. تربیت جنسی دقیقاً از همین سوالهای ابتدایی شروع میشه که والدین باید قادر به پاسخدادنهای درست و بهاندازه باشن.
#مهری_پورحیدر
#آموزش_جنسی
https://hottg.com/MehriPorheidar
Telegram
دکتر مهری پورحیدر 🧠 روانشناس تخصصی بزرگسال _ کودک و نوجوان_خانواده
.
📸 Instagram
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
یه نوجوون توی یکی از کلاسا گفت که یه بار میخواسته کفش بخره. انتخابش بین قرمز و آبی بوده که از مامانش پرسیده کدومش بهتره؟ که مامان گفته هر کدوم رو خودت میخوای ولی به نظرم آبی قشنگتره. اونم برای این که مامان رو ناراحت نکنه آبی رو برمیداره. اما توی اتاق مشاوره با بغض اینو میگفت و توی دلش مونده بود که چرا خودش انتخاب نکرده؟
والدین همیشه فکر میکنن چون اونا یه تجربههایی دارن، پس باید حق انتخاب رو از بچهها بگیرن. اما تجربهی ما، تجربهی ماست و تجربهی بچهها باید مال خودشون باشه. اونا باید حق انتخاب داشته باشن، یاد بگیرن انتخاب کنن و عواقب خوب و بد انتخابشون رو ببینن.
ایرادی نداره که کفش نامناسب بخرن یا کفشی که پاشون رو بزنه ، ما اونا یه درس مهمتر میگیرن و اونم اینه که اشتباه کردن حق اوناست اما وقتی اشتباه میکنن باید مسئولیت انتخاب و اشتباهشون رو به عهده بگیرن. و اینطوری میشه که به مرور زمان میتونن انتخابهای بهتری بکنن.
توانایی تصمیمگیری یکی از مهارتهاییه که در رشد عزتنفس و هم اعتماد به نفس به بچهها کمک میکنه.
#مهری_پورحیدر
#فرزند_پروری
@MehriPorheidar
والدین همیشه فکر میکنن چون اونا یه تجربههایی دارن، پس باید حق انتخاب رو از بچهها بگیرن. اما تجربهی ما، تجربهی ماست و تجربهی بچهها باید مال خودشون باشه. اونا باید حق انتخاب داشته باشن، یاد بگیرن انتخاب کنن و عواقب خوب و بد انتخابشون رو ببینن.
ایرادی نداره که کفش نامناسب بخرن یا کفشی که پاشون رو بزنه ، ما اونا یه درس مهمتر میگیرن و اونم اینه که اشتباه کردن حق اوناست اما وقتی اشتباه میکنن باید مسئولیت انتخاب و اشتباهشون رو به عهده بگیرن. و اینطوری میشه که به مرور زمان میتونن انتخابهای بهتری بکنن.
توانایی تصمیمگیری یکی از مهارتهاییه که در رشد عزتنفس و هم اعتماد به نفس به بچهها کمک میکنه.
#مهری_پورحیدر
#فرزند_پروری
@MehriPorheidar
سه کتاب کودک خوب برای شناخت احساسات
«وقتی غصه درِ خانهات را میزند»
برای کودکان بالای پنج سال
این کتاب داستانی است برای مواجه شدن با غم. وقتی که غم شبیه یک سایه با ماست و گاهی روزها نمیرود. اما یک صبح ممکن است بیدار شده باشیم و رفته باشد. خواندن این کتاب حتی برای بزرگترها هم جالبه.
«نگرانی شبیه ابر است»
برای کودکان بالای هفت سال
نگرانی شبیه ابر است. ابری سیاه که آسمانِ روزمان را تیره و تار میکند. کنار گذاشتنِ نگرانیها، سختترین روزها را هم آفتابی میکند. این مجموعه با رویکردی ملایم و مستقیم به مسائل هیجانی پیش روی کودکان میپردازد.
«رودخانه»
برای کودکان بالای هفت سال
رونی دوست داشت همراه سگش زیر درخت بنشیند و منظرهٔ اطرافش را تماشا کند. از آن بیشار عاشق رودخانه بود. رودخانه همیشه در حال تغییر است، درست مانند رونی. رودخانه گاهی گرم و جاری است، گاه یخ زده. گاه ساکت و آرام است و گاه خشمگین و متلاطم. اما روشن است که خشم هیچکدامشان خیلی طول نمیکشد.
#مهری_پورحیدر
#کتاب
@MehriPorheidar
«وقتی غصه درِ خانهات را میزند»
برای کودکان بالای پنج سال
این کتاب داستانی است برای مواجه شدن با غم. وقتی که غم شبیه یک سایه با ماست و گاهی روزها نمیرود. اما یک صبح ممکن است بیدار شده باشیم و رفته باشد. خواندن این کتاب حتی برای بزرگترها هم جالبه.
«نگرانی شبیه ابر است»
برای کودکان بالای هفت سال
نگرانی شبیه ابر است. ابری سیاه که آسمانِ روزمان را تیره و تار میکند. کنار گذاشتنِ نگرانیها، سختترین روزها را هم آفتابی میکند. این مجموعه با رویکردی ملایم و مستقیم به مسائل هیجانی پیش روی کودکان میپردازد.
«رودخانه»
برای کودکان بالای هفت سال
رونی دوست داشت همراه سگش زیر درخت بنشیند و منظرهٔ اطرافش را تماشا کند. از آن بیشار عاشق رودخانه بود. رودخانه همیشه در حال تغییر است، درست مانند رونی. رودخانه گاهی گرم و جاری است، گاه یخ زده. گاه ساکت و آرام است و گاه خشمگین و متلاطم. اما روشن است که خشم هیچکدامشان خیلی طول نمیکشد.
#مهری_پورحیدر
#کتاب
@MehriPorheidar
یکی از پدیدههای دوران نوجوانی، مخصوصا وقتی نوجوان رشد جسمی سریعی را تجربه میکند، این است که میبینیم نوجوان مدام به در و دیوار و اعضای دیگر خانواده برخورد میکند.
با یکی از دوستان، که مادر نوجوان است، صحبت میکردم. تعریف میکرد که پسرم دائم خودش رو میکوبید به در و دیوار. گاهی خودش هم متوجه نبود و گاهی از درد دست یا پا یا انگشت و یا از شکایت ما آگاه میشد که برخوردی رخ داده. ما میدانستیم که این یک مرحلهی گذراست و عبور خواهد کرد. اما یک روز چیزی در کتاب خواندم و با او در میان گذاشتم: "میدانی چرا مدام به اینور و آنور میخوری؟ میتونه به خاطر این باشه که چون بدنت خیلی سریع رشد کرده، مغز و دستگاه عصبی تو هنوز زمان کافی نداشتهاند که محدودههای بدنت را شناسایی کنند."
بعد از آن گفتگو دیگر به ندرت دیدیم به جایی برخورد کند!
#مهری_پورحیدر
#نوجوانی
@MehriPorheidar
با یکی از دوستان، که مادر نوجوان است، صحبت میکردم. تعریف میکرد که پسرم دائم خودش رو میکوبید به در و دیوار. گاهی خودش هم متوجه نبود و گاهی از درد دست یا پا یا انگشت و یا از شکایت ما آگاه میشد که برخوردی رخ داده. ما میدانستیم که این یک مرحلهی گذراست و عبور خواهد کرد. اما یک روز چیزی در کتاب خواندم و با او در میان گذاشتم: "میدانی چرا مدام به اینور و آنور میخوری؟ میتونه به خاطر این باشه که چون بدنت خیلی سریع رشد کرده، مغز و دستگاه عصبی تو هنوز زمان کافی نداشتهاند که محدودههای بدنت را شناسایی کنند."
بعد از آن گفتگو دیگر به ندرت دیدیم به جایی برخورد کند!
#مهری_پورحیدر
#نوجوانی
@MehriPorheidar
چرا والدین تعیین کنندهٔ مهارت جرأتورزی بچهها هستن؟
•قبل از این که به سؤال بالا جواب بدیم، بهتره بگیم که خود «مهارت جرأتورزی» یعنی چی؟ مهارت جرأتورزی به این معنیه که فرد بتونه از حق و افکار خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع کنه.
•حالا چرا والدین اینو در بچهها به وجود میارن؟
والدین الگوی رفتاری بچهها هستن. وقتی توی محیط خونه رفتار قلدرمآبانه میبینن، قلدری رو یاد میگیرن. اگر والدین خودشون مهارت جرأتورزی داشته باشن، بچهها هم این مهارت رو بدون این که بهش آگاه باشن، یاد میگیرن. جدا از اون بخش زیادی از آگاهیبخشی و رشد کودک در گروِ آموزشهای والدینه. رفتارِ والدین گاهی باعث میشه که کودک آسیب ببینه و ما میدونیم هم کودکی که قلدری میکنه و هم کودکی که مورد قلدری واقع میشه، هر دو آسیب دیدهان.
کودکی که مهارت جرأتورزی داره، چطور رفتار میکنه؟
•با آرامش نیازها و خواستههاش رو بیان میکنه.
•از حقوق خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع میکنه.
•توانایی نه شنیدن از سمت خانواده و دوستانش رو داره.
•میتونه خیلی راحت به دیگران نه بگه.
•به طور طبیعی نقطه ضعفی در مقابل دیگران نداره.
•میتونه از هر گونه قلدری دیگران پیشگیری کنه.
•کسی نمیتونه به کاری که دوس نداره مجبورش کنه.
•اهل خشونت نیست و با خشونت رفتار نمیکنه.
و در نهایت نه قلدری میکنه و نه مورد قلدری واقع میشه.
#مهری_پورحیدر
#جرأتورزی
@MehriPorheidar
•قبل از این که به سؤال بالا جواب بدیم، بهتره بگیم که خود «مهارت جرأتورزی» یعنی چی؟ مهارت جرأتورزی به این معنیه که فرد بتونه از حق و افکار خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع کنه.
•حالا چرا والدین اینو در بچهها به وجود میارن؟
والدین الگوی رفتاری بچهها هستن. وقتی توی محیط خونه رفتار قلدرمآبانه میبینن، قلدری رو یاد میگیرن. اگر والدین خودشون مهارت جرأتورزی داشته باشن، بچهها هم این مهارت رو بدون این که بهش آگاه باشن، یاد میگیرن. جدا از اون بخش زیادی از آگاهیبخشی و رشد کودک در گروِ آموزشهای والدینه. رفتارِ والدین گاهی باعث میشه که کودک آسیب ببینه و ما میدونیم هم کودکی که قلدری میکنه و هم کودکی که مورد قلدری واقع میشه، هر دو آسیب دیدهان.
کودکی که مهارت جرأتورزی داره، چطور رفتار میکنه؟
•با آرامش نیازها و خواستههاش رو بیان میکنه.
•از حقوق خودش بدون بیاحترامی به دیگران دفاع میکنه.
•توانایی نه شنیدن از سمت خانواده و دوستانش رو داره.
•میتونه خیلی راحت به دیگران نه بگه.
•به طور طبیعی نقطه ضعفی در مقابل دیگران نداره.
•میتونه از هر گونه قلدری دیگران پیشگیری کنه.
•کسی نمیتونه به کاری که دوس نداره مجبورش کنه.
•اهل خشونت نیست و با خشونت رفتار نمیکنه.
و در نهایت نه قلدری میکنه و نه مورد قلدری واقع میشه.
#مهری_پورحیدر
#جرأتورزی
@MehriPorheidar
دو کتاب کودک خوب برای «آشنایی با بیماریها»
«من بیش فعالم»
برای کودکان بالای هشت سال
سام گفتنیهای بسیار دارد او راههایی را برای تمرکز کردن، منظم شدن، توجه کردن، حفظ آرامش، به خاطر سپردن چیزهای مختلف، دوستیابی و ایجاد حس خوب در مورد خودش و نحوهی کنار آمدن با اختلال کاستی توجه و بیشفعالی میشناسد. این کتاب بیشتر به والدین کمک میکند تا با اختلال بیشفعالی آشنا شوند. پس از خواندن کتاب به صلاح دید خود میتوانید آن را برای کودک هم بخوانید.
«مامان دیگر سرطان ندارد»
برای کودکان بالای هفت سال
در این کتاب، برای کودکان هفت تا نه ساله به زبان داستان از بیماری سرطان یکی از اعضای خانواده گفته میشود. کودک از هفته پیش متوجه تغییراتی در احوال مادرش شده و ناراحت است. گمان میکند کار بدی کرده و مامان و بابا از دست او عصبانی هستند. در ادامه داستان به این مورد اشاره میشود که باید کودک را در جریان مسائل خانواده گذاشت تا اضطرابش کم شود. در نهایت بیماری سرطان مادر خوب شود
#مهری_پورحیدر
https://hottg.com/MehriPorheidar
«من بیش فعالم»
برای کودکان بالای هشت سال
سام گفتنیهای بسیار دارد او راههایی را برای تمرکز کردن، منظم شدن، توجه کردن، حفظ آرامش، به خاطر سپردن چیزهای مختلف، دوستیابی و ایجاد حس خوب در مورد خودش و نحوهی کنار آمدن با اختلال کاستی توجه و بیشفعالی میشناسد. این کتاب بیشتر به والدین کمک میکند تا با اختلال بیشفعالی آشنا شوند. پس از خواندن کتاب به صلاح دید خود میتوانید آن را برای کودک هم بخوانید.
«مامان دیگر سرطان ندارد»
برای کودکان بالای هفت سال
در این کتاب، برای کودکان هفت تا نه ساله به زبان داستان از بیماری سرطان یکی از اعضای خانواده گفته میشود. کودک از هفته پیش متوجه تغییراتی در احوال مادرش شده و ناراحت است. گمان میکند کار بدی کرده و مامان و بابا از دست او عصبانی هستند. در ادامه داستان به این مورد اشاره میشود که باید کودک را در جریان مسائل خانواده گذاشت تا اضطرابش کم شود. در نهایت بیماری سرطان مادر خوب شود
#مهری_پورحیدر
https://hottg.com/MehriPorheidar
Telegram
دکتر مهری پورحیدر 🧠 روانشناس تخصصی بزرگسال _ کودک و نوجوان_خانواده
.
📸 Instagram
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
Ceeport
@ctkids ⬅️ ارتباط با ادمین
📌 سوالاتی که به تربیت فرزندان شاد کمک می کنند:
◽۱- بهترین قسمت امروزت چی بود؟
این سوال خوبی قبل از خواب است. با پرسیدن این سوال فرزند شما قبل از خواب احساس رضایت و شادی میکند. این سوال عادت تمرکز روی بهترین بخش روز را در فرزندان ایجاد میکند و اگر به صورت منظم پرسیده شود به بخشی از طبیعت آنها تبدیل می شود.
◽۲- چه چیزهایی هستند که به خاطرشون شکرگزار هستی؟
بهترین موقع پرسیدن این سوال هنگام صرف شام است. همه اعضای خانواده به صورت نوبتی میتوانند به خاطر چیزهایی که در آن روز داشتند و اتفاقهای خوبی که افتاده شکرگزاری کنند. یک رابطه بسیار قوی بین شادی و سپاسگزار بودن وجود دارد.
◽۳- خودت چطوری میخوای این مسئله را حل کنی؟
وقتی فرزندتان مشکلی را پیش شما مطرح کند، به نرمی و گرمی این سوال را از او بپرسید. سعی نکنید مشکل او را حل کنید. در طولانی مدت این به ضرر آن ها خواهد بود. به آن ها فرصت دهید خودشان مسائل خودشان را حل کنند و از تلاش برای حل کردن مسائل و حل کردن آنها حس اعتماد به نفس به دست بیاورند. این هدیهای ارزشمند است که میتوانید به آن ها بدهید.
اگه فرزندتان به شما گفت که نمی دانم چطور این مسئله را حل کنم، پاسخ دهید که من هم دقیقاً نمیدانم چه کار باید کرد، بیا با هم مسئله را حل کنیم.
آدم های شاد کسانی هستند که مسائل پیش روی خود را حلشدنی می دانند و به توانایی خودشان در حل مسائل اعتماد دارند.
◽۴- چه احساسی داشتی؟
یکی از اساسیترین بخشهای شاد بودن، توانایی فهمیدن و بیان احساسات است. اگر بتوانید احساسات خود را بیان کنید یعنی میتوانید آن ها را درک کرده و از دیگران درخواست پشتیبانی کنید. وقتی فرزندتان مشکلی برایش پیش آمده و از چیزی ناراحت است و پیش شما می آید از او در مورد چیزی که ناراحتش کرده سوال بپرسید و با بیتوجهی نگویید که” این که چیزی نیست "یا "بیا این بستنی رو بخور”.
صحبت کردن در مورد چیزهایی که فرزندتان را ناراحت کرده او را نسبت به احساساتش آگاهتر میکند و موجب میشود از دانستههایش در مورد احساسات خود به شکل موثر استفاده کند.
.
🆔https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
◽۱- بهترین قسمت امروزت چی بود؟
این سوال خوبی قبل از خواب است. با پرسیدن این سوال فرزند شما قبل از خواب احساس رضایت و شادی میکند. این سوال عادت تمرکز روی بهترین بخش روز را در فرزندان ایجاد میکند و اگر به صورت منظم پرسیده شود به بخشی از طبیعت آنها تبدیل می شود.
◽۲- چه چیزهایی هستند که به خاطرشون شکرگزار هستی؟
بهترین موقع پرسیدن این سوال هنگام صرف شام است. همه اعضای خانواده به صورت نوبتی میتوانند به خاطر چیزهایی که در آن روز داشتند و اتفاقهای خوبی که افتاده شکرگزاری کنند. یک رابطه بسیار قوی بین شادی و سپاسگزار بودن وجود دارد.
◽۳- خودت چطوری میخوای این مسئله را حل کنی؟
وقتی فرزندتان مشکلی را پیش شما مطرح کند، به نرمی و گرمی این سوال را از او بپرسید. سعی نکنید مشکل او را حل کنید. در طولانی مدت این به ضرر آن ها خواهد بود. به آن ها فرصت دهید خودشان مسائل خودشان را حل کنند و از تلاش برای حل کردن مسائل و حل کردن آنها حس اعتماد به نفس به دست بیاورند. این هدیهای ارزشمند است که میتوانید به آن ها بدهید.
اگه فرزندتان به شما گفت که نمی دانم چطور این مسئله را حل کنم، پاسخ دهید که من هم دقیقاً نمیدانم چه کار باید کرد، بیا با هم مسئله را حل کنیم.
آدم های شاد کسانی هستند که مسائل پیش روی خود را حلشدنی می دانند و به توانایی خودشان در حل مسائل اعتماد دارند.
◽۴- چه احساسی داشتی؟
یکی از اساسیترین بخشهای شاد بودن، توانایی فهمیدن و بیان احساسات است. اگر بتوانید احساسات خود را بیان کنید یعنی میتوانید آن ها را درک کرده و از دیگران درخواست پشتیبانی کنید. وقتی فرزندتان مشکلی برایش پیش آمده و از چیزی ناراحت است و پیش شما می آید از او در مورد چیزی که ناراحتش کرده سوال بپرسید و با بیتوجهی نگویید که” این که چیزی نیست "یا "بیا این بستنی رو بخور”.
صحبت کردن در مورد چیزهایی که فرزندتان را ناراحت کرده او را نسبت به احساساتش آگاهتر میکند و موجب میشود از دانستههایش در مورد احساسات خود به شکل موثر استفاده کند.
.
🆔https://www.instagram.com/mehri_pourheidar
چی باعث میشه که بچههامون احساس بیارزشی میکنن؟
حس ارزشمندی یا همون «عزت نفس» خودش مجموعهای از احساساته. مجموعهای از افکار، احساسات، عواطف و تجربیاتی که در طول زندگی داریم. اما چه کسی یا کسانی باعث میشن تا ما احساس بیارزشی بکنیم؟
والدین باعث ایجاد حس بیارزشی میشوند.
والدین مهمترین افراد زندگی کودک هستن. بیشترین صداهای قضاوتکننده و سرزنشگر از دوران کودکی میان. این والدین هستن که باعث میشن تا کودک احساس ارزشمندی کنه یا احساس بیکفایتی. خودشو آدم باهوشی بدونه یا ابله. خودشو دوس داشتنی ببینه یا نه.
کدوم والدین عزتنفس بچهها رو پایین میارن؟
•والدینی که خیلی زمان باکیفیت با بچهها نمیگذرونن.
•والدینی که حاضر نیستن به هیچوجه بچههاشونو و کاراشو تایید کنن. در صورتی که کودک به تایید والدین نیازمنده.
•والدینی که همیشه کمبودهایی در فرزندشون میبینن و فرزندشون به ایدهآل اونا نزدیک نیست. هیچوقت واقعیت فرزندشون رو نمیپذیرن و همیشه آرزوهایی داشتن که بچههاشون برآورده نکردن.
•جملات منفیای که دورنمای موفقیت رو از کودک میگیره. به مرور کودک از انجام هر کاری فرار میکنه و بعد از مدتی فکر میکنه توانایی انجام هیچکاری رو نداره.
#مهری_پورحیدر
#عزت_نفس
http//hottg.com/@MehriPorheidar
حس ارزشمندی یا همون «عزت نفس» خودش مجموعهای از احساساته. مجموعهای از افکار، احساسات، عواطف و تجربیاتی که در طول زندگی داریم. اما چه کسی یا کسانی باعث میشن تا ما احساس بیارزشی بکنیم؟
والدین باعث ایجاد حس بیارزشی میشوند.
والدین مهمترین افراد زندگی کودک هستن. بیشترین صداهای قضاوتکننده و سرزنشگر از دوران کودکی میان. این والدین هستن که باعث میشن تا کودک احساس ارزشمندی کنه یا احساس بیکفایتی. خودشو آدم باهوشی بدونه یا ابله. خودشو دوس داشتنی ببینه یا نه.
کدوم والدین عزتنفس بچهها رو پایین میارن؟
•والدینی که خیلی زمان باکیفیت با بچهها نمیگذرونن.
•والدینی که حاضر نیستن به هیچوجه بچههاشونو و کاراشو تایید کنن. در صورتی که کودک به تایید والدین نیازمنده.
•والدینی که همیشه کمبودهایی در فرزندشون میبینن و فرزندشون به ایدهآل اونا نزدیک نیست. هیچوقت واقعیت فرزندشون رو نمیپذیرن و همیشه آرزوهایی داشتن که بچههاشون برآورده نکردن.
•جملات منفیای که دورنمای موفقیت رو از کودک میگیره. به مرور کودک از انجام هر کاری فرار میکنه و بعد از مدتی فکر میکنه توانایی انجام هیچکاری رو نداره.
#مهری_پورحیدر
#عزت_نفس
http//hottg.com/@MehriPorheidar
در رابطه با
#حس_ارزشمندی، #عزت_نفس،#اعتماد_به_نفس،#شرم،#فرزندپروری
هر کودکی باید زندگیاش را در سایهی عشق پدر ومادرش (مراقبینش) آغاز کند و احساس کند کامل و زیباست، وقتی این تجربه ماهها تکرار شود، باعث میشود که کودکِ در حال رشد احساس خوبی به خودش پیدا کند. اگر رابطه بین کودک و مراقب پر از شادی دوطرفه باشد، بنیان حس اززشمندی (عزت نفس) در کودک شکل میگیرد.
گاهی ناچارا اشتباهی در این تعاملات پیش میآید که موجب آشفتگی و ناراحتی میشود، که این نا هماهنگیها باید در فضایی حاکی از اعتماد اصلاح شود و ترمیم توسط مادر صورت گیرد. (رشد و رسش مغز وابسته به تجربه است و در زمان تولد کامل شکل نگرفته است، در طول ماهها و سالهای اولیه زندگی کامل میشود.)به مقداری که نوزاد تعاملات همآهنگ و دوطرفه مملو از شادی و علاقه داشته باشد، نه تنها حس ارزشمندیاش پرورش مییابد، بلکه ظرفیت او برای ایجاد روابط رضایت بخش با دیگران در طول زندگیاش افزایش مییابد. تحسین و تمجید و بیان عشق بیقید و شرط در سال اول زندگی شرط لازم برای ایجاد حس ارزشمندی در کودکان است اما شرط کافی از سال دوم به بعد نیست. ما برای رشد کردن به استرس نیاز داریم و احساس ناکامی بخش جدایی ناپذیر زندگی است، باید یاد بگیریم آنرا تحمل کنیم. آیا دنیا به ما قول میدهد فقط به اندازه تحملمان و آن هم به مدت محدود به ما استرس وارد کند؟
کودکان خوش شانسی که با والدینی بزرگ میشوند که «به حد کافی خوب» هستند (خیلی خوب نیاز نیست) وقتی در سالهای اولیه در تعاملات با هم دچار اشتباهی میشوند خیلی زود این اشتباه و ناکامی ترمیم میشود و ناامیدی و ناکامی قابل مدیریت است و به فاجعه تبدیل نمیشود یاد میگیرند که میتوانند از این چنین تجربههایی هم جان سالم به در ببرند و از پا در نیایند. کودک وقتی میبیند میتواند دوباره به همین والد اعتماد کند و با وجود نقص و ناکامی ای که ایجاد شد والد تلاش میکند دوباره با کودک همآهنگ شود ترمیم تعاملات را موفقیت آمیز تجربه میکند و هسته عاطفی مثبتی در او شکل میگیرد که بنیان عزت نفس کودک یا حس ارزشمندی در اوست. به قول اریکسون چالش اصلی کودک در سال اول زندگی اعتماد در مقابل بیاعتمادی است. مدیریت درست و موفقیت آمیز چالش های استرس زا در ماههای اولیه باعث میشود کودک به مراقبانش اعتماد کند و چنین اعتمادی کمک میکند با چالشهای آینده هم کنار بیاید و به خودش احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس داشته باشد. وقتی مادر فوت میکند، و پدر هم در شرایط روحی مناسبی نیست، وقتی مادر افسرده است، یا رابطه پدر و مادر در حدی نامناسب است که توجه مادر از کودک به سمت خودش و دلمشغولیهای خودش میرود، استرس فقر، اعتیاد ، آمادگی نداشتن برای بچه، محیط پرتنش همگی موقعیتهایی هستند که والدین نمیتوانند از عهده نقش مراقب خوب در سال اول زندگی کودک برآیند و با کودک تعامل شادمانهای داشته باشند. اکر این چهره ثابت و بی روحی که در فیلم میبینید ماهها و سالها تکرار شود باعث میشود کودک نسبت به خودش احساس بدی داشته باشد، او خود را زیبا و ارزشمند نخواهد دید، هر چقدر هم که واقعا زیبا باشد.وقتی تجربههای بد بیش از تجربههای خوب باشد این تجربه های ناکامی و ناامیدی تجربههای ارتباط شادمانه را زیر سایهی خود میبرند و همانطور که کمبود ویتامین دی در رژیم غذایی کودکی که هنوز استخوانهایش رشد نکرده باعث بیماری نرمی استخوان در بزرگسالی میشود، کمبود تجربههای شادمانی و همآهنگی با والد هم باعث میشود رشد مغز به بیراهه میرود و کودک در عمیق ترین بخش وجودش حس میکند یک جای کار میلنگد، یعنی هم در دنیا و هم در خودش ایرادی وجود دارد. او حس میکند اشتباهی در رشد مغزش رخ داده، در نتیجه به شدت از خودش شرمگین است. دچار شرم بنیادین است. به جای اینکه احساس کند زیبا و ارزشمند و دوست داشتنی است، حس میکند ناقص، پر از ایراد و دوست نداشتنی است.
این شرم بنیادین مزمن باعث میشود اکثر ما در زندگی روزمرهمان از دفاعهای ریشهداری برای مقابله با آن استفاده کنیم تا خودمان را از احساسات منفی آن محافظت کنیم.
اما در سال دوم زندگی که به تدریج کودک متوجه میشود والدین از او جدا هستند و زندگی خاص خودشان را دارند و صرفا منبع ارضای نیازهای او نیستندبرای اینکه کودک برای ورود به دنیای اجتماعی بزرگتر آماده شود باید کمکم و به نرمی این «خودبزرگ بینی و همهتوانی » کودک که لازمه رشدش بود در مرحله قبل، به چالش بکشند. چگونه؟؟
باید به کودکشان بیاموزند که درست است که او واقعا موجود خاصی است، اما دیگر بیشتر از بقیه خاص نیستو حتی خاصتر از پدر و مادرش هم نیست. دیگر هر کاری، هر کاری که میکند منبع شادی بیقید و شرط والدین نیست، حالا باید خودش را با انتظارات والدین تطبیق دهد.
#مهری_پورحیدر
#روانکاوی#کودک
@@MehriPorheidar
#حس_ارزشمندی، #عزت_نفس،#اعتماد_به_نفس،#شرم،#فرزندپروری
هر کودکی باید زندگیاش را در سایهی عشق پدر ومادرش (مراقبینش) آغاز کند و احساس کند کامل و زیباست، وقتی این تجربه ماهها تکرار شود، باعث میشود که کودکِ در حال رشد احساس خوبی به خودش پیدا کند. اگر رابطه بین کودک و مراقب پر از شادی دوطرفه باشد، بنیان حس اززشمندی (عزت نفس) در کودک شکل میگیرد.
گاهی ناچارا اشتباهی در این تعاملات پیش میآید که موجب آشفتگی و ناراحتی میشود، که این نا هماهنگیها باید در فضایی حاکی از اعتماد اصلاح شود و ترمیم توسط مادر صورت گیرد. (رشد و رسش مغز وابسته به تجربه است و در زمان تولد کامل شکل نگرفته است، در طول ماهها و سالهای اولیه زندگی کامل میشود.)به مقداری که نوزاد تعاملات همآهنگ و دوطرفه مملو از شادی و علاقه داشته باشد، نه تنها حس ارزشمندیاش پرورش مییابد، بلکه ظرفیت او برای ایجاد روابط رضایت بخش با دیگران در طول زندگیاش افزایش مییابد. تحسین و تمجید و بیان عشق بیقید و شرط در سال اول زندگی شرط لازم برای ایجاد حس ارزشمندی در کودکان است اما شرط کافی از سال دوم به بعد نیست. ما برای رشد کردن به استرس نیاز داریم و احساس ناکامی بخش جدایی ناپذیر زندگی است، باید یاد بگیریم آنرا تحمل کنیم. آیا دنیا به ما قول میدهد فقط به اندازه تحملمان و آن هم به مدت محدود به ما استرس وارد کند؟
کودکان خوش شانسی که با والدینی بزرگ میشوند که «به حد کافی خوب» هستند (خیلی خوب نیاز نیست) وقتی در سالهای اولیه در تعاملات با هم دچار اشتباهی میشوند خیلی زود این اشتباه و ناکامی ترمیم میشود و ناامیدی و ناکامی قابل مدیریت است و به فاجعه تبدیل نمیشود یاد میگیرند که میتوانند از این چنین تجربههایی هم جان سالم به در ببرند و از پا در نیایند. کودک وقتی میبیند میتواند دوباره به همین والد اعتماد کند و با وجود نقص و ناکامی ای که ایجاد شد والد تلاش میکند دوباره با کودک همآهنگ شود ترمیم تعاملات را موفقیت آمیز تجربه میکند و هسته عاطفی مثبتی در او شکل میگیرد که بنیان عزت نفس کودک یا حس ارزشمندی در اوست. به قول اریکسون چالش اصلی کودک در سال اول زندگی اعتماد در مقابل بیاعتمادی است. مدیریت درست و موفقیت آمیز چالش های استرس زا در ماههای اولیه باعث میشود کودک به مراقبانش اعتماد کند و چنین اعتمادی کمک میکند با چالشهای آینده هم کنار بیاید و به خودش احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس داشته باشد. وقتی مادر فوت میکند، و پدر هم در شرایط روحی مناسبی نیست، وقتی مادر افسرده است، یا رابطه پدر و مادر در حدی نامناسب است که توجه مادر از کودک به سمت خودش و دلمشغولیهای خودش میرود، استرس فقر، اعتیاد ، آمادگی نداشتن برای بچه، محیط پرتنش همگی موقعیتهایی هستند که والدین نمیتوانند از عهده نقش مراقب خوب در سال اول زندگی کودک برآیند و با کودک تعامل شادمانهای داشته باشند. اکر این چهره ثابت و بی روحی که در فیلم میبینید ماهها و سالها تکرار شود باعث میشود کودک نسبت به خودش احساس بدی داشته باشد، او خود را زیبا و ارزشمند نخواهد دید، هر چقدر هم که واقعا زیبا باشد.وقتی تجربههای بد بیش از تجربههای خوب باشد این تجربه های ناکامی و ناامیدی تجربههای ارتباط شادمانه را زیر سایهی خود میبرند و همانطور که کمبود ویتامین دی در رژیم غذایی کودکی که هنوز استخوانهایش رشد نکرده باعث بیماری نرمی استخوان در بزرگسالی میشود، کمبود تجربههای شادمانی و همآهنگی با والد هم باعث میشود رشد مغز به بیراهه میرود و کودک در عمیق ترین بخش وجودش حس میکند یک جای کار میلنگد، یعنی هم در دنیا و هم در خودش ایرادی وجود دارد. او حس میکند اشتباهی در رشد مغزش رخ داده، در نتیجه به شدت از خودش شرمگین است. دچار شرم بنیادین است. به جای اینکه احساس کند زیبا و ارزشمند و دوست داشتنی است، حس میکند ناقص، پر از ایراد و دوست نداشتنی است.
این شرم بنیادین مزمن باعث میشود اکثر ما در زندگی روزمرهمان از دفاعهای ریشهداری برای مقابله با آن استفاده کنیم تا خودمان را از احساسات منفی آن محافظت کنیم.
اما در سال دوم زندگی که به تدریج کودک متوجه میشود والدین از او جدا هستند و زندگی خاص خودشان را دارند و صرفا منبع ارضای نیازهای او نیستندبرای اینکه کودک برای ورود به دنیای اجتماعی بزرگتر آماده شود باید کمکم و به نرمی این «خودبزرگ بینی و همهتوانی » کودک که لازمه رشدش بود در مرحله قبل، به چالش بکشند. چگونه؟؟
باید به کودکشان بیاموزند که درست است که او واقعا موجود خاصی است، اما دیگر بیشتر از بقیه خاص نیستو حتی خاصتر از پدر و مادرش هم نیست. دیگر هر کاری، هر کاری که میکند منبع شادی بیقید و شرط والدین نیست، حالا باید خودش را با انتظارات والدین تطبیق دهد.
#مهری_پورحیدر
#روانکاوی#کودک
@@MehriPorheidar
کودک وقتی میبیند دیگر در مرکز دنیا قرار ندارد و باید با انتظارات والدین و رفتارهای پذیرفته شده آنها خود را تطبیق دهد، سعی میکند کاری کند تا پاداش شادی دوطرفه نصیبش شود و اینگونه احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد و این ها در ادامه آنچه در مرحله اول ایجاد حس ارزشمندی گفتم سنگ بنای حس ارزشمندی را در اولین مرحله زندگی شکل میدهد.
#مهری_پورحیدر
@MehriPorheidar
#مهری_پورحیدر
@MehriPorheidar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شرم از بدن
.
کپشن را مطالعه فرمایید👇
.
کپشن را مطالعه فرمایید👇
شرم از بدن
.
مادر شدن، در بهترین حالت خود، میتواند فرصتی باشد که از خودتان بپرسید خانوادهتان دربارۀ بدنتان چه چیزی به شما یاد دادهاند، و آگاهانه تصمیم بگیرید که میخواهید کدام یک (یا اصلاً هیچیک؟) از آن ارزشها را به نسل بعد منتقل کنید. در بدترین حالت، مادری ممکن است به چاه ویل اینستاگرامیِ «شرمندگی از بدن» تبدیل شود، یا به جریان مستمرّی از کامنتهای «خوشگلِ مامان» شبیه شود که علیرغم حسننیتشان، ظاهر فرد را معیاری برای ارزش ذاتیاش میشمارند. و نتیجه؟ مثلا مادر به دختر پنج سالهاش میگوید که: «مامان میگه صاف بشینم تا شکمم صاف به نظر بیاد».
ما ناخواسته به شیوههای دیگری هم از دختران میخواهیم به ظاهر خودشان گیر بدهند و دنبال استانداردهای غیرواقعبینانۀ زیبایی بروند. والدینی که به تغذیۀ سالم بچههایشان اولویت میدهند اما دائماً دربارۀ کمکردن کربوهیدرات، احساس چاقی و آماده شدن برای دورۀ بعدی سمزُدایی با آبمیوهخواری و آبگیاهخواری حرف میزنند، باید توجه کنند که دادههای علمی چه میگویند. "انگلن" با بررسی یک دهه پژوهش میگوید شواهد قاطعانه نشان میدهند تمرکز صحبتها بر وزن، حتی اگر با نگاهی به «سلامت» باشد، مفید نیست. بهترین کار آن است که غذا را مثل سوخت تصویر کنیم، و ارزشگذاریمان برای تن آدم نه با شکلش، که با تواناییهایی باشد که دارد. "انگلن" همچنین میگوید که والدین هنگام صحبت با نوجوانانی که در دل طوفان تصویر بدن به سر میبرند، بکوشند که بیم و اضطراب آنها به سمت پاسخدادن به سؤالاتی از این قبیل سوق یابد: وقتی که دختران و زنان احساس بدی دربارۀ تنشان داشته باشند، چه کسی سود میبرد؟ چه کسی از دلنگرانیهای زنان پول درمیآورد؟
بخشی از مقاله "مادر کسی است که شرمندگی از ظاهر را به دخترش یاد میدهد " از سایت "ترجمان"
و یادمون باشه ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ...
.
مادر شدن، در بهترین حالت خود، میتواند فرصتی باشد که از خودتان بپرسید خانوادهتان دربارۀ بدنتان چه چیزی به شما یاد دادهاند، و آگاهانه تصمیم بگیرید که میخواهید کدام یک (یا اصلاً هیچیک؟) از آن ارزشها را به نسل بعد منتقل کنید. در بدترین حالت، مادری ممکن است به چاه ویل اینستاگرامیِ «شرمندگی از بدن» تبدیل شود، یا به جریان مستمرّی از کامنتهای «خوشگلِ مامان» شبیه شود که علیرغم حسننیتشان، ظاهر فرد را معیاری برای ارزش ذاتیاش میشمارند. و نتیجه؟ مثلا مادر به دختر پنج سالهاش میگوید که: «مامان میگه صاف بشینم تا شکمم صاف به نظر بیاد».
ما ناخواسته به شیوههای دیگری هم از دختران میخواهیم به ظاهر خودشان گیر بدهند و دنبال استانداردهای غیرواقعبینانۀ زیبایی بروند. والدینی که به تغذیۀ سالم بچههایشان اولویت میدهند اما دائماً دربارۀ کمکردن کربوهیدرات، احساس چاقی و آماده شدن برای دورۀ بعدی سمزُدایی با آبمیوهخواری و آبگیاهخواری حرف میزنند، باید توجه کنند که دادههای علمی چه میگویند. "انگلن" با بررسی یک دهه پژوهش میگوید شواهد قاطعانه نشان میدهند تمرکز صحبتها بر وزن، حتی اگر با نگاهی به «سلامت» باشد، مفید نیست. بهترین کار آن است که غذا را مثل سوخت تصویر کنیم، و ارزشگذاریمان برای تن آدم نه با شکلش، که با تواناییهایی باشد که دارد. "انگلن" همچنین میگوید که والدین هنگام صحبت با نوجوانانی که در دل طوفان تصویر بدن به سر میبرند، بکوشند که بیم و اضطراب آنها به سمت پاسخدادن به سؤالاتی از این قبیل سوق یابد: وقتی که دختران و زنان احساس بدی دربارۀ تنشان داشته باشند، چه کسی سود میبرد؟ چه کسی از دلنگرانیهای زنان پول درمیآورد؟
بخشی از مقاله "مادر کسی است که شرمندگی از ظاهر را به دخترش یاد میدهد " از سایت "ترجمان"
و یادمون باشه ما مسئول شفای زخمهایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در بوجود آمدن آن نداشتیم ، ...
HTML Embed Code: