Channel: کانال محمد عزیز فتحی
Forwarded from رد شبهات ملحدین
#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت
✔️ 3: ویلیام ا. دِمبِسکی (William A. Dembski)
✔️ ویلیام اَلبرت دِمبِسکی، ریاضیدان، فیلسوف، و نظریهپرداز پرآوازه و جریانساز آمریکایی است که در صف اول مدافعان و تبیینکنندگان علمی و فلسفی نظریهٔ «طراحی هوشمند» قرار دارد. وی با پیشینهای درخشان در علوم دقیق و فلسفه، موفق به اخذ مدارک دکترای متعدد، از جمله دکترای ریاضیات از دانشگاه شیکاگو و دکترای فلسفهٔ علم از دانشگاه ایلینوی در شیکاگو شده است. افزون بر این، او دارای مدرک کارشناسی ارشد الهیات از مدرسهٔ الهیات پرینستون نیز میباشد که به عمق نگاه چندوجهی او به مسائل بنیادین علم و هستی اشاره دارد. دِمبِسکی سهمی بنیادین در تدوین مفاهیم کلیدی طراحی هوشمند، بهویژه مفهوم «پیچیدگی مشخص» و «صافی تبیینی» داشته است. از مهمترین آثار مکتوب او که هر یک به سهم خود، جبهههای جدیدی در نقد داروینیسم و تبیین طراحی هوشمند گشودهاند، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
📚«استنتاج طراحی: حذف شانس از طریق نشانگرهای کوچک احتمال»: این کتاب، که در سال ۱۹۹۸ میلادی منتشر شد، به عنوان یکی از پایههای نظری طراحی هوشمند شناخته میشود. دِمبِسکی در این اثر، چارچوب مفهومی و ریاضیاتی «صافی تبیینی» را برای تشخیص طراحی در پدیدههای طبیعی و تمایز آن از قانونمندیهای طبیعی و رویدادهای تصادفی، بنا نهاد.
📚«ناهار رایگان در کار نیست: چرا پیچیدگی مشخص را نمیتوان بدون هوشمندی به دست آورد»: این اثر، منتشر شده در سال ۲۰۰۲، به چالشی جدی برای توان خلاقهٔ فرآیندهای داروینی، بهویژه در تولید اطلاعات زیستی نوین، بدل گشت. دِمبِسکی در این کتاب، با بهرهگیری از اصول نظریهٔ اطلاعات و قضایای «ناهار رایگان در کار نیست» از علوم رایانه، استدلال میکند که الگوریتمهای فرگشتی، بدون ورودی اطلاعاتی از یک منبع هوشمند، قادر به تولید پیچیدگی مشخص و عملکردی نیستند.
📚«انقلاب طراحی: پاسخ به سختترین پرسشها دربارهٔ طراحی هوشمند»: این کتاب که در سال ۲۰۰۴ به زیور طبع آراسته شد، با زبانی روانتر و همهفهمتر، به دفاع از مبانی طراحی هوشمند و پاسخ به انتقادات رایج علیه آن میپردازد.
📚«طراحی حیات: کشف نشانههای هوشمندی در سامانههای زیستی»: این اثر، که با همکاری جاناتان ولز به رشتهٔ تحریر درآمده است، به ارائهٔ مجموعهای جامع از شواهد طراحی هوشمند در سامانههای زیستی، از سطح مولکولی تا پیچیدگی ارگانیسمها، اختصاص دارد.
📝بنیاد حملات ویرانگر و منطقمحور ویلیام دِمبِسکی به دژ به ظاهر تسخیرناپذیر داروینیسم، بر سلاحی قدرتمند و مفهومی بدیع استوار است که خود آن را «پیچیدگی مشخص» (Specified Complexity) نامیده است. این مفهوم، به مثابه ذرهبینی دقیق، قادر است تفاوت میان پدیدههای حاصل از تصادف کور، قانونمندیهای جبری طبیعت، و دخالت یک عامل هوشمند را آشکار سازد و از این رهگذر، ناتوانی داروینیسم در توضیح منشأ اطلاعات و ساختارهای پیچیدهٔ حیات را برملا کند.
📝 برای درک این ایدهٔ کلیدی، تصور کنید در ساحلی قدم میزنید و به مجموعهای از حروف که توسط امواج بر ماسه نقش بسته است، برخورد میکنید: «ک و م ک ک ن ی د». این مجموعه از حروف، "پیچیده" است، یعنی احتمال پدید آمدن تصادفی آن بسیار اندک است. اما آیا این پیچیدگی به تنهایی کافی است تا نتیجه بگیریم دستی هوشمند آن را نوشته است؟ خیر. ممکن است بازی بیهدف امواج چنین الگوی بیمعنایی را ایجاد کرده باشد. حال تصور کنید در همان ساحل، به نوشتهٔ دیگری برمیخورید: «کمک کنید! من اینجا گیر افتادهام!». این نوشته نیز بسیار "پیچیده" است و احتمال چینش تصادفی این حروف برای ساختن چنین جملهای، از نظر آماری نزدیک به صفر است. اما تفاوت اساسی در اینجاست که این نوشته، علاوه بر پیچیدگی، دارای «مشخصه» (Specification) است. یعنی با یک الگوی مستقل و معنادار (زبان فارسی و یک پیام اضطراری قابل فهم) مطابقت دارد. دِمبِسکی استدلال میکند که هرگاه با پدیدهای مواجه میشویم که هم "بسیار پیچیده" (احتمال وقوع تصادفی آن ناچیز) و هم "مشخص" (منطبق با یک الگوی مستقل و قابل تشخیص) باشد، بهترین و معقولترین تبیین برای منشأ آن، دخالت یک عامل «طراح هوشمند» است.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
#نقد
#فرگشت
✔️ 3: ویلیام ا. دِمبِسکی (William A. Dembski)
✔️ ویلیام اَلبرت دِمبِسکی، ریاضیدان، فیلسوف، و نظریهپرداز پرآوازه و جریانساز آمریکایی است که در صف اول مدافعان و تبیینکنندگان علمی و فلسفی نظریهٔ «طراحی هوشمند» قرار دارد. وی با پیشینهای درخشان در علوم دقیق و فلسفه، موفق به اخذ مدارک دکترای متعدد، از جمله دکترای ریاضیات از دانشگاه شیکاگو و دکترای فلسفهٔ علم از دانشگاه ایلینوی در شیکاگو شده است. افزون بر این، او دارای مدرک کارشناسی ارشد الهیات از مدرسهٔ الهیات پرینستون نیز میباشد که به عمق نگاه چندوجهی او به مسائل بنیادین علم و هستی اشاره دارد. دِمبِسکی سهمی بنیادین در تدوین مفاهیم کلیدی طراحی هوشمند، بهویژه مفهوم «پیچیدگی مشخص» و «صافی تبیینی» داشته است. از مهمترین آثار مکتوب او که هر یک به سهم خود، جبهههای جدیدی در نقد داروینیسم و تبیین طراحی هوشمند گشودهاند، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
📚«استنتاج طراحی: حذف شانس از طریق نشانگرهای کوچک احتمال»: این کتاب، که در سال ۱۹۹۸ میلادی منتشر شد، به عنوان یکی از پایههای نظری طراحی هوشمند شناخته میشود. دِمبِسکی در این اثر، چارچوب مفهومی و ریاضیاتی «صافی تبیینی» را برای تشخیص طراحی در پدیدههای طبیعی و تمایز آن از قانونمندیهای طبیعی و رویدادهای تصادفی، بنا نهاد.
📚«ناهار رایگان در کار نیست: چرا پیچیدگی مشخص را نمیتوان بدون هوشمندی به دست آورد»: این اثر، منتشر شده در سال ۲۰۰۲، به چالشی جدی برای توان خلاقهٔ فرآیندهای داروینی، بهویژه در تولید اطلاعات زیستی نوین، بدل گشت. دِمبِسکی در این کتاب، با بهرهگیری از اصول نظریهٔ اطلاعات و قضایای «ناهار رایگان در کار نیست» از علوم رایانه، استدلال میکند که الگوریتمهای فرگشتی، بدون ورودی اطلاعاتی از یک منبع هوشمند، قادر به تولید پیچیدگی مشخص و عملکردی نیستند.
📚«انقلاب طراحی: پاسخ به سختترین پرسشها دربارهٔ طراحی هوشمند»: این کتاب که در سال ۲۰۰۴ به زیور طبع آراسته شد، با زبانی روانتر و همهفهمتر، به دفاع از مبانی طراحی هوشمند و پاسخ به انتقادات رایج علیه آن میپردازد.
📚«طراحی حیات: کشف نشانههای هوشمندی در سامانههای زیستی»: این اثر، که با همکاری جاناتان ولز به رشتهٔ تحریر درآمده است، به ارائهٔ مجموعهای جامع از شواهد طراحی هوشمند در سامانههای زیستی، از سطح مولکولی تا پیچیدگی ارگانیسمها، اختصاص دارد.
📝بنیاد حملات ویرانگر و منطقمحور ویلیام دِمبِسکی به دژ به ظاهر تسخیرناپذیر داروینیسم، بر سلاحی قدرتمند و مفهومی بدیع استوار است که خود آن را «پیچیدگی مشخص» (Specified Complexity) نامیده است. این مفهوم، به مثابه ذرهبینی دقیق، قادر است تفاوت میان پدیدههای حاصل از تصادف کور، قانونمندیهای جبری طبیعت، و دخالت یک عامل هوشمند را آشکار سازد و از این رهگذر، ناتوانی داروینیسم در توضیح منشأ اطلاعات و ساختارهای پیچیدهٔ حیات را برملا کند.
📝 برای درک این ایدهٔ کلیدی، تصور کنید در ساحلی قدم میزنید و به مجموعهای از حروف که توسط امواج بر ماسه نقش بسته است، برخورد میکنید: «ک و م ک ک ن ی د». این مجموعه از حروف، "پیچیده" است، یعنی احتمال پدید آمدن تصادفی آن بسیار اندک است. اما آیا این پیچیدگی به تنهایی کافی است تا نتیجه بگیریم دستی هوشمند آن را نوشته است؟ خیر. ممکن است بازی بیهدف امواج چنین الگوی بیمعنایی را ایجاد کرده باشد. حال تصور کنید در همان ساحل، به نوشتهٔ دیگری برمیخورید: «کمک کنید! من اینجا گیر افتادهام!». این نوشته نیز بسیار "پیچیده" است و احتمال چینش تصادفی این حروف برای ساختن چنین جملهای، از نظر آماری نزدیک به صفر است. اما تفاوت اساسی در اینجاست که این نوشته، علاوه بر پیچیدگی، دارای «مشخصه» (Specification) است. یعنی با یک الگوی مستقل و معنادار (زبان فارسی و یک پیام اضطراری قابل فهم) مطابقت دارد. دِمبِسکی استدلال میکند که هرگاه با پدیدهای مواجه میشویم که هم "بسیار پیچیده" (احتمال وقوع تصادفی آن ناچیز) و هم "مشخص" (منطبق با یک الگوی مستقل و قابل تشخیص) باشد، بهترین و معقولترین تبیین برای منشأ آن، دخالت یک عامل «طراح هوشمند» است.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from رد شبهات ملحدین
📝 حال این معیار را به دنیای شگفتانگیز زیستشناسی بیاورید. ماشینآلات مولکولی درون سلول، مانند ریبوزومها که پروتئینها را سنتز میکنند، یا موتورهای پروتئینی که بارها را در طول سلول جابجا میکنند، نه تنها از پیچیدگی سرسامآوری برخوردارند، بلکه عملکرد آنها "مشخص" و هدفمند است. توالی آمینواسیدها در یک پروتئین عملکردی، نه یک آرایش تصادفی، بلکه یک ترتیب دقیق و مشخص است که برای تاخوردگی صحیح و انجام یک وظیفهٔ زیستی خاص، ضروری است. اطلاعات رمزگذاری شده در مولکول دنا، نمونهٔ اعلای «پیچیدگی مشخص» است: رشتهای طولانی از کدهای شیمیایی که نه تنها پیچیده، بلکه حاوی دستورالعملهای دقیق و معنادار برای ساخت و عملکرد یک موجود زنده است.
📝 اینجاست که دِمبِسکی با تکیه بر اصول ریاضیات، نظریهٔ اطلاعات و منطق علمی، پتک انتقاد خود را بر پیکرهٔ نحیف داروینیسم فرود میآورد. او میپرسد: سازوکارهای کور و بیهدف داروینی – یعنی جهشهای تصادفی و انتخاب طبیعی – چگونه میتوانند چنین حجم عظیمی از «پیچیدگی مشخص» را ایجاد کنند؟
✅ قانونمندیهای طبیعی (Natural Laws): این قوانین، الگوهای منظم، تکرارشونده و قابل پیشبینی تولید میکنند (مانند تشکیل بلور برف). آنها قادر به تولید اطلاعات پیچیده و مشخص نیستند. قانون گرانش نمیتواند یک شعر بسراید!
✅ شانس یا تصادف (Chance): شانس میتواند الگوهای پیچیده اما "نامشخص" ایجاد کند (مانند ترتیب تصادفی حروف در مثال اول). اما قادر نیست به طور مکرر و قابل اعتماد، اطلاعات پیچیده و "مشخص" مانند یک کتاب یا یک برنامهٔ رایانهای را تولید کند. احتمال اینکه یک انفجار در یک چاپخانه، به صورت تصادفی، منجر به چاپ یک دایرةالمعارف شود، آنقدر ناچیز است که عملاً صفر تلقی میشود.
✅ طراحی هوشمند (Intelligent Design): تنها عاملی که ما از تجربهٔ مستقیم خود میشناسیم که قادر به تولید «پیچیدگی مشخص» است، «هوش» است. مهندسان، برنامهنویسان، نویسندگان، و هنرمندان، همگی با استفاده از هوش خود، اطلاعات و ساختارهای پیچیده و مشخصی را خلق میکنند.
📝 دِمبِسکی برای غربال کردن و تشخیص طراحی از میان این سه گزینه، ابزاری منطقی به نام «صافی تبیینی» (Explanatory Filter) را معرفی میکند. این صافی به ما کمک میکند تا در مواجهه با یک پدیده، به ترتیب بررسی کنیم: آیا توسط قانونمندیهای طبیعی قابل توضیح است؟ اگر نه، آیا احتمال وقوع تصادفی آن آنقدر بالا هست که بتوان آن را به شانس نسبت داد؟ اگر پاسخ به این پرسش نیز منفی بود (یعنی پدیده هم پیچیده و هم مشخص است)، آنگاه منطقیترین نتیجهگیری، استنتاج «طراحی هوشمند» به عنوان بهترین تبیین است.
📝 با به کار بستن این صافی بر روی پدیدههای زیستی سرشار از پیچیدگی مشخص – از جمله منشأ اطلاعات در دنا، ساختار پروتئینها، و ماشینآلات مولکولی – دِمبِسکی نتیجه میگیرد که داروینیسم، با تمام ادعاهای گزاف خود، از توضیح منشأ این اطلاعات عاجز است. جهشهای تصادفی، مانند خطاهای تایپی کورکورانه، نمیتوانند متن معنادار و پیچیدهای مانند دنا را بیافرینند. انتخاب طبیعی نیز، هرچند میتواند واریانتهای نامطلوب را حذف کند، اما خود یک نیروی خلاق برای تولید اطلاعات جدید نیست؛ انتخاب طبیعی تنها میتواند از میان گزینههایی که "از قبل وجود دارند و دارای عملکرد هستند"، انتخاب کند. او نمیتواند یک رمان را از میان حروف بیمعنی، کلمه به کلمه و فصل به فصل، از عدم خلق کند!
📝 دِمبِسکی در کتاب «ناهار رایگان در کار نیست»، با استناد به قضایای معروفی در علوم رایانه و نظریهٔ جستجو، این ایده را تقویت میکند که الگوریتمهای جستجوی بدون راهنما (مانند آنچه فرگشت داروینی ادعا میکند هست) در یافتن «سوزن» اطلاعات عملکردی در «انبار کاه» عظیم فضاهای احتمالی، به شدت ناکارآمد هستند. به عبارت دیگر، طبیعت «ناهار رایگان» به فرگشت نمیدهد؛ اطلاعات پیچیده و مشخص، بدون دخالت یک منبع هوشمند و اطلاعاتدهنده، خود به خود به وجود نمیآید. اصرار بر اینکه فرآیندهای مادی کور و بیهدف، به تنهایی قادر به ساختن سمفونی حیات با تمام جزئیات دقیق و هماهنگ آن هستند، بیش از آنکه یک نتیجهگیری علمی باشد، به یک باور جزمی و متافیزیکی شبیه است که چشمان خود را بر روی شواهد آشکار طراحی در طبیعت بسته است. دِمبِسکی و همفکرانش با این استدلالهای قدرتمند، نه تنها مشروعیت علمی داروینیسم را به چالش کشیدهاند، بلکه راه را برای بازاندیشی بنیادین در مورد جایگاه «هوش» و «قصد» در تبیین منشأ و تکامل حیات، هموار ساختهاند. سکوت یا توجیههای غیرمتقاعدکنندهٔ بخش بزرگی از جامعهٔ علمی در برابر این انتقادات ریاضیاتی و اطلاعاتی، خود گویای عمق چالشی است که امثال دِمبِسکی برای سنگرهای به ظاهر مستحکم داروینیسم ایجاد کردهاند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
📝 اینجاست که دِمبِسکی با تکیه بر اصول ریاضیات، نظریهٔ اطلاعات و منطق علمی، پتک انتقاد خود را بر پیکرهٔ نحیف داروینیسم فرود میآورد. او میپرسد: سازوکارهای کور و بیهدف داروینی – یعنی جهشهای تصادفی و انتخاب طبیعی – چگونه میتوانند چنین حجم عظیمی از «پیچیدگی مشخص» را ایجاد کنند؟
✅ قانونمندیهای طبیعی (Natural Laws): این قوانین، الگوهای منظم، تکرارشونده و قابل پیشبینی تولید میکنند (مانند تشکیل بلور برف). آنها قادر به تولید اطلاعات پیچیده و مشخص نیستند. قانون گرانش نمیتواند یک شعر بسراید!
✅ شانس یا تصادف (Chance): شانس میتواند الگوهای پیچیده اما "نامشخص" ایجاد کند (مانند ترتیب تصادفی حروف در مثال اول). اما قادر نیست به طور مکرر و قابل اعتماد، اطلاعات پیچیده و "مشخص" مانند یک کتاب یا یک برنامهٔ رایانهای را تولید کند. احتمال اینکه یک انفجار در یک چاپخانه، به صورت تصادفی، منجر به چاپ یک دایرةالمعارف شود، آنقدر ناچیز است که عملاً صفر تلقی میشود.
✅ طراحی هوشمند (Intelligent Design): تنها عاملی که ما از تجربهٔ مستقیم خود میشناسیم که قادر به تولید «پیچیدگی مشخص» است، «هوش» است. مهندسان، برنامهنویسان، نویسندگان، و هنرمندان، همگی با استفاده از هوش خود، اطلاعات و ساختارهای پیچیده و مشخصی را خلق میکنند.
📝 دِمبِسکی برای غربال کردن و تشخیص طراحی از میان این سه گزینه، ابزاری منطقی به نام «صافی تبیینی» (Explanatory Filter) را معرفی میکند. این صافی به ما کمک میکند تا در مواجهه با یک پدیده، به ترتیب بررسی کنیم: آیا توسط قانونمندیهای طبیعی قابل توضیح است؟ اگر نه، آیا احتمال وقوع تصادفی آن آنقدر بالا هست که بتوان آن را به شانس نسبت داد؟ اگر پاسخ به این پرسش نیز منفی بود (یعنی پدیده هم پیچیده و هم مشخص است)، آنگاه منطقیترین نتیجهگیری، استنتاج «طراحی هوشمند» به عنوان بهترین تبیین است.
📝 با به کار بستن این صافی بر روی پدیدههای زیستی سرشار از پیچیدگی مشخص – از جمله منشأ اطلاعات در دنا، ساختار پروتئینها، و ماشینآلات مولکولی – دِمبِسکی نتیجه میگیرد که داروینیسم، با تمام ادعاهای گزاف خود، از توضیح منشأ این اطلاعات عاجز است. جهشهای تصادفی، مانند خطاهای تایپی کورکورانه، نمیتوانند متن معنادار و پیچیدهای مانند دنا را بیافرینند. انتخاب طبیعی نیز، هرچند میتواند واریانتهای نامطلوب را حذف کند، اما خود یک نیروی خلاق برای تولید اطلاعات جدید نیست؛ انتخاب طبیعی تنها میتواند از میان گزینههایی که "از قبل وجود دارند و دارای عملکرد هستند"، انتخاب کند. او نمیتواند یک رمان را از میان حروف بیمعنی، کلمه به کلمه و فصل به فصل، از عدم خلق کند!
📝 دِمبِسکی در کتاب «ناهار رایگان در کار نیست»، با استناد به قضایای معروفی در علوم رایانه و نظریهٔ جستجو، این ایده را تقویت میکند که الگوریتمهای جستجوی بدون راهنما (مانند آنچه فرگشت داروینی ادعا میکند هست) در یافتن «سوزن» اطلاعات عملکردی در «انبار کاه» عظیم فضاهای احتمالی، به شدت ناکارآمد هستند. به عبارت دیگر، طبیعت «ناهار رایگان» به فرگشت نمیدهد؛ اطلاعات پیچیده و مشخص، بدون دخالت یک منبع هوشمند و اطلاعاتدهنده، خود به خود به وجود نمیآید. اصرار بر اینکه فرآیندهای مادی کور و بیهدف، به تنهایی قادر به ساختن سمفونی حیات با تمام جزئیات دقیق و هماهنگ آن هستند، بیش از آنکه یک نتیجهگیری علمی باشد، به یک باور جزمی و متافیزیکی شبیه است که چشمان خود را بر روی شواهد آشکار طراحی در طبیعت بسته است. دِمبِسکی و همفکرانش با این استدلالهای قدرتمند، نه تنها مشروعیت علمی داروینیسم را به چالش کشیدهاند، بلکه راه را برای بازاندیشی بنیادین در مورد جایگاه «هوش» و «قصد» در تبیین منشأ و تکامل حیات، هموار ساختهاند. سکوت یا توجیههای غیرمتقاعدکنندهٔ بخش بزرگی از جامعهٔ علمی در برابر این انتقادات ریاضیاتی و اطلاعاتی، خود گویای عمق چالشی است که امثال دِمبِسکی برای سنگرهای به ظاهر مستحکم داروینیسم ایجاد کردهاند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
Forwarded from رد شبهات ملحدین
#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت
✔️ 4: جاناتان وِلز (Jonathan Wells)
✔️ جاناتان وِلز، زیستشناس مولکولی و چهرهای برجسته در میان منتقدان نظریهٔ داروینیسم است. وی دارای دو مدرک دکترا، یکی در رشتهٔ زیستشناسی مولکولی و سلولی از دانشگاه کالیفرنیا و دیگری در رشتهٔ مطالعات دینی از دانشگاه یِیل میباشد. این پیشینهٔ به او نگاهی منحصربهفرد در بررسی تقاطع علم و جهانبینی بخشیده است. وِلز به صراحت از موضع «طراحی هوشمند» دفاع میکند و بخش عمدهای از فعالیتهای علمی و نوشتاری خود را به نقد شواهد و استدلالهای رایج در حمایت از فرگشت داروینی اختصاص داده است. از آثار مهم و تأثیرگذار او میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
📚«شمایلهای فرگشت: علم یا افسانه؟ چرا بیشتر آنچه دربارهٔ فرگشت میآموزیم، اشتباه است»: این کتاب، که شاید شناختهشدهترین اثر وِلز باشد، به بررسی و نقد مستدل شماری از مثالها و «شواهد» کلاسیک فرگشت میپردازد که به طور معمول در کتب درسی زیستشناسی ارائه میشوند. وِلز در این اثر، با دقت علمی، نشان میدهد که چگونه این «شمایلها» یا واقعیتهای علمی را به گونهای نادرست، مبالغهآمیز یا تحریفشده بازنمایی میکنند یا اینکه اساساً از اعتبار ساقط شدهاند.
📚«افسانهٔ دِنای هرز»: در این کتاب، وِلز به یکی از استدلالهای رایج طرفداران فرگشت، یعنی وجود بخشهای وسیعی از دِنا (DNA) که ظاهراً فاقد عملکرد هستند و به عنوان «دِنای هرز» یا «دِنای زائد» شناخته میشوند، میپردازد. او با ارائهٔ شواهد روزافزون علمی، نشان میدهد که بسیاری از این نواحی که پیشتر بیفایده تلقی میشدند، در واقع نقشهای حیاتی در تنظیم ژنها و سایر عملکردهای سلولی ایفا میکنند و بدین ترتیب، استدلال مبتنی بر «طراحی ناقص» یا «بقایای فرگشتی» را به چالش میکشد.
📚«سیاست غرضورزی و مرگ: چرا داروینیسم علم را فاسد میکند»: (عنوان اصلی: راهنمای سیاسی نادرست به داروینیسم و طراحی هوشمند) این اثر به بررسی ابعاد ایدئولوژیک و سیاسی بحث فرگشت و طراحی هوشمند میپردازد و استدلال میکند که تعصب به داروینیسم، مانع از بررسی بیطرفانهٔ شواهد و پیشرفت علمی میشود.
📝 تیغ تیز انتقادات جاناتان وِلز، بیش از هر چیز، قلب تپندهٔ آموزش رایج و عوامفریبانهٔ فرگشت داروینی، یعنی «شمایلها» و «نمادهای» به ظاهر علمی آن را نشانه رفته است. وِلز با مهارتی مثالزدنی، پرده از رخسار فریبندهٔ این بتهای مدرن برمیدارد و نشان میدهد که چگونه جامعهٔ علمی، در بسیاری موارد، به جای ارائهٔ صادقانهٔ یافتهها، به بازتولید افسانههایی دل خوش کرده است که تنها به کار تداوم یک روایت از پیش تعیینشده میآیند. گویی حقیقت، قربانی ناگزیر حفظ جایگاه متزلزل داروینیسم شده است.
🔴 در کتاب جریانسازِ «شمایلهای فرگشت»، وِلز با شجاعتی درخور تحسین، به سراغ مقدسترین گاوهای معبد داروینیسم میرود و یک به یک، آنها را در پیشگاه عقل و شواهد علمی، ذبح میکند:
📝 آزمایش میلر-یوری و سوپ بنیادین حیات: این آزمایش که دهههاست چون وحی مُنزل در کتب درسی تکرار میشود و ادعا میکند شرایط اولیهٔ زمین را شبیهسازی کرده و اسیدهای آمینه، آجرهای حیات، را تولید نموده، از دید وِلز چیزی بیش از یک شعبدهبازی علمی نیست. او با دقت موشکافانه نشان میدهد که اتمسفر اولیهٔ زمین، آنگونه که میلر و یوری فرض کرده بودند، نبوده و استفاده از یک «تله» در آزمایش برای حفظ اسیدهای آمینهٔ تولید شده، خود گواهی بر این است که این مولکولها در شرایط طبیعی اولیه، به سرعت نابود میشدند، نه آنکه در «سوپ بنیادین» گرم و نرمی انباشته شوند! چگونه میتوان بنای رفیع حیات را بر چنین شالودهٔ سست و تحریفشدهای استوار کرد و آن را بیشرمانه به نسلهای جوان آموزش داد؟
📝 درخت حیات داروین و انفجار کامبرین: تصویر زیبای «درخت حیات» که شاخههای آن به تدریج از یک تنهٔ مشترک منشعب میشوند، نمادی دلفریب از فرگشت تدریجی گونههاست. اما وِلز، با استناد به شواهد فسیلی، بهویژه «انفجار کامبرین»، این تصویر را به چالش میکشد. در دورهٔ کامبرین، ناگهان و بدون هیچ پیشزمینهٔ فسیلی روشنی، اکثر شاخههای اصلی (فایلومهای) جانوری، با ساختارهای بدنی پیچیده و متنوع، در تاریخ حیات ظاهر میشوند. این پدیده، بیش از آنکه شبیه به یک درخت با انشعابات تدریجی باشد، به یک چمنزار میماند که گیاهان مختلف، بهطور مستقل و ناگهانی از آن سر برآوردهاند. پنهان کردن این «معضل» بزرگ داروینیسم یا کوچک جلوه دادن آن، خیانت به حقیقت علمی است.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات
#نقد
#فرگشت
✔️ 4: جاناتان وِلز (Jonathan Wells)
✔️ جاناتان وِلز، زیستشناس مولکولی و چهرهای برجسته در میان منتقدان نظریهٔ داروینیسم است. وی دارای دو مدرک دکترا، یکی در رشتهٔ زیستشناسی مولکولی و سلولی از دانشگاه کالیفرنیا و دیگری در رشتهٔ مطالعات دینی از دانشگاه یِیل میباشد. این پیشینهٔ به او نگاهی منحصربهفرد در بررسی تقاطع علم و جهانبینی بخشیده است. وِلز به صراحت از موضع «طراحی هوشمند» دفاع میکند و بخش عمدهای از فعالیتهای علمی و نوشتاری خود را به نقد شواهد و استدلالهای رایج در حمایت از فرگشت داروینی اختصاص داده است. از آثار مهم و تأثیرگذار او میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
📚«شمایلهای فرگشت: علم یا افسانه؟ چرا بیشتر آنچه دربارهٔ فرگشت میآموزیم، اشتباه است»: این کتاب، که شاید شناختهشدهترین اثر وِلز باشد، به بررسی و نقد مستدل شماری از مثالها و «شواهد» کلاسیک فرگشت میپردازد که به طور معمول در کتب درسی زیستشناسی ارائه میشوند. وِلز در این اثر، با دقت علمی، نشان میدهد که چگونه این «شمایلها» یا واقعیتهای علمی را به گونهای نادرست، مبالغهآمیز یا تحریفشده بازنمایی میکنند یا اینکه اساساً از اعتبار ساقط شدهاند.
📚«افسانهٔ دِنای هرز»: در این کتاب، وِلز به یکی از استدلالهای رایج طرفداران فرگشت، یعنی وجود بخشهای وسیعی از دِنا (DNA) که ظاهراً فاقد عملکرد هستند و به عنوان «دِنای هرز» یا «دِنای زائد» شناخته میشوند، میپردازد. او با ارائهٔ شواهد روزافزون علمی، نشان میدهد که بسیاری از این نواحی که پیشتر بیفایده تلقی میشدند، در واقع نقشهای حیاتی در تنظیم ژنها و سایر عملکردهای سلولی ایفا میکنند و بدین ترتیب، استدلال مبتنی بر «طراحی ناقص» یا «بقایای فرگشتی» را به چالش میکشد.
📚«سیاست غرضورزی و مرگ: چرا داروینیسم علم را فاسد میکند»: (عنوان اصلی: راهنمای سیاسی نادرست به داروینیسم و طراحی هوشمند) این اثر به بررسی ابعاد ایدئولوژیک و سیاسی بحث فرگشت و طراحی هوشمند میپردازد و استدلال میکند که تعصب به داروینیسم، مانع از بررسی بیطرفانهٔ شواهد و پیشرفت علمی میشود.
📝 تیغ تیز انتقادات جاناتان وِلز، بیش از هر چیز، قلب تپندهٔ آموزش رایج و عوامفریبانهٔ فرگشت داروینی، یعنی «شمایلها» و «نمادهای» به ظاهر علمی آن را نشانه رفته است. وِلز با مهارتی مثالزدنی، پرده از رخسار فریبندهٔ این بتهای مدرن برمیدارد و نشان میدهد که چگونه جامعهٔ علمی، در بسیاری موارد، به جای ارائهٔ صادقانهٔ یافتهها، به بازتولید افسانههایی دل خوش کرده است که تنها به کار تداوم یک روایت از پیش تعیینشده میآیند. گویی حقیقت، قربانی ناگزیر حفظ جایگاه متزلزل داروینیسم شده است.
🔴 در کتاب جریانسازِ «شمایلهای فرگشت»، وِلز با شجاعتی درخور تحسین، به سراغ مقدسترین گاوهای معبد داروینیسم میرود و یک به یک، آنها را در پیشگاه عقل و شواهد علمی، ذبح میکند:
📝 آزمایش میلر-یوری و سوپ بنیادین حیات: این آزمایش که دهههاست چون وحی مُنزل در کتب درسی تکرار میشود و ادعا میکند شرایط اولیهٔ زمین را شبیهسازی کرده و اسیدهای آمینه، آجرهای حیات، را تولید نموده، از دید وِلز چیزی بیش از یک شعبدهبازی علمی نیست. او با دقت موشکافانه نشان میدهد که اتمسفر اولیهٔ زمین، آنگونه که میلر و یوری فرض کرده بودند، نبوده و استفاده از یک «تله» در آزمایش برای حفظ اسیدهای آمینهٔ تولید شده، خود گواهی بر این است که این مولکولها در شرایط طبیعی اولیه، به سرعت نابود میشدند، نه آنکه در «سوپ بنیادین» گرم و نرمی انباشته شوند! چگونه میتوان بنای رفیع حیات را بر چنین شالودهٔ سست و تحریفشدهای استوار کرد و آن را بیشرمانه به نسلهای جوان آموزش داد؟
📝 درخت حیات داروین و انفجار کامبرین: تصویر زیبای «درخت حیات» که شاخههای آن به تدریج از یک تنهٔ مشترک منشعب میشوند، نمادی دلفریب از فرگشت تدریجی گونههاست. اما وِلز، با استناد به شواهد فسیلی، بهویژه «انفجار کامبرین»، این تصویر را به چالش میکشد. در دورهٔ کامبرین، ناگهان و بدون هیچ پیشزمینهٔ فسیلی روشنی، اکثر شاخههای اصلی (فایلومهای) جانوری، با ساختارهای بدنی پیچیده و متنوع، در تاریخ حیات ظاهر میشوند. این پدیده، بیش از آنکه شبیه به یک درخت با انشعابات تدریجی باشد، به یک چمنزار میماند که گیاهان مختلف، بهطور مستقل و ناگهانی از آن سر برآوردهاند. پنهان کردن این «معضل» بزرگ داروینیسم یا کوچک جلوه دادن آن، خیانت به حقیقت علمی است.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات
Forwarded from رد شبهات ملحدین
📝 همساختی در اندامهای مهرهداران: شباهت ساختاری در اندامهای جلویی مهرهداران (مثلاً دست انسان، بال پرنده، بالهٔ وال) به عنوان شاهدی بر نیای مشترک ارائه میشود. وِلز ضمن پذیرش شباهتها، این پرسش بنیادین را مطرح میکند که آیا این شباهت لزوماً و منحصراً به معنای نیای مشترک است یا میتواند نشانهای از یک «طرح مشترک» از یک طراح هوشمند باشد؟ جالبتر آنکه، او نشان میدهد ژنهایی که مسئول ایجاد این ساختارهای به ظاهر همساخت هستند، در گونههای مختلف، کاملاً متفاوتاند! اگر این ساختارها از یک نیای مشترک به ارث رسیدهاند، چرا مسیرهای ژنتیکی و تکوینی آنها اینچنین واگراست؟ آیا این گزینش دلبخواهی شواهد نیست که تنها به کار تقویت یک فرضیهٔ از پیش پذیرفته شده میآید؟
📝 جنینهای هِکِل و فریب بزرگ: داستان رسوایی نقاشیهای جعلی ارنست هِکِل که برای نشان دادن شباهت جنین گونههای مختلف و «تکرار تاریخ فرگشتی» در رشد جنین ارائه شده بود، بر همگان آشکار است. با این حال، وِلز با تاسف نشان میدهد که چگونه، حتی پس از گذشت بیش از یک قرن از افشای این تقلب علمی، سایهٔ شوم این ایده و تصاویر تحریفشده، هنوز هم بر کتب درسی زیستشناسی سنگینی میکند. این پافشاری بر دروغی آشکار، چه هدفی را دنبال میکند جز تلقین یک روایت خاص به ذهنهای جوان و پرسشگر؟
📝 پروانههای فلفلی و نمایش انتخاب طبیعی: داستان تغییر رنگ پروانههای فلفلی در انگلستان صنعتی، به عنوان نمونهای کلاسیک از انتخاب طبیعی در عمل، شهرت جهانی دارد. وِلز با بررسی دقیق مطالعات انجام شده، نشان میدهد که بخش عمدهای از این داستان، از جمله عکسهای معروفی که پروانهها را در حال استراحت بر تنهٔ درختان نشان میدهند (در حالی که آنها معمولاً در این مکانها استراحت نمیکنند و برخی عکسها با چسباندن پروانههای مرده گرفته شدهاند!)، ساختگی یا حداقل گمراهکننده است. علاوه بر این، تغییر در جمعیت پروانهها، نمونهای از «ریزفرگشت» (تغییر در فراوانی ژنها در یک جمعیت) است و هیچ ربطی به «درشتفرگشت» (ایجاد گونهها و ساختارهای جدید) ندارد. تبدیل یک داستان ناقص و پر از ایراد به نماد پیروزی داروینیسم، بیشتر به یک نمایش تبلیغاتی شبیه است تا ارائهٔ بیطرفانهٔ علم.
📝 مگسهای میوهٔ چهاربال و جهشهای خلاقانه؟: ایجاد مگسهای میوهای با یک جفت بال اضافی از طریق جهشهای ژنتیکی، گاهی به عنوان شاهدی بر قدرت خلاقهٔ جهشها در ایجاد ساختارهای جدید مطرح میشود. وِلز به درستی اشاره میکند که این بالهای اضافی، فاقد ماهیچههای لازم برای پرواز بوده و در واقع یک نقص و مانع برای مگس محسوب میشوند. این هیولاهای کوچک آزمایشگاهی، بیش از آنکه نشانهای از پیشرفت فرگشتی باشند، گواهی بر محدودیتهای جهشهای تصادفی در ایجاد ساختارهای عملکردی و هماهنگ هستند. ارائهٔ چنین نمونههایی به عنوان «پیشرفت»، بیشتر به استهزای هوش مخاطب میماند.
📝افزون بر این موارد، وِلز در اثر دیگر خود، «افسانهٔ دِنای هرز»، به یکی دیگر از سنگرهای به ظاهر مستحکم داروینیسم یورش میبرد. سالها، طرفداران فرگشت با اشاره به بخشهای وسیعی از ژنوم که عملکرد شناختهشدهای نداشتند، ادعا میکردند اینها «زبالههای فرگشتی» و یادگارهای بیفایده از تاریخ تطور ما هستند و بنابراین شاهدی بر فرآیند کور و بیهدف فرگشتند، نه طراحی هوشمند. وِلز با گردآوری شواهد فزاینده از تحقیقات جدید، نشان میدهد که این «دِنای هرز» در واقع گنجینهای از اطلاعات تنظیمی و عملکردهای پیچیده است. هر روز که میگذرد، نقشهای جدیدی برای این نواحی «اسرارآمیز» کشف میشود و افسانهٔ «دِنای زائد» بیشتر رنگ میبازد. این عقبنشینی مفتضحانه، بار دیگر نشان میدهد که چگونه جهل علمی، با برچسب «فرگشت»، به عنوان یک تبیین نهایی عرضه میشود و مانع از پرسشگری و تحقیق بیشتر میگردد.
📝 در نگاه وِلز، اصرار بر این «شمایلهای» فرسوده و استدلالهای سست، نشانهای از بحران عمیق در نظریهٔ داروینیسم است؛ بحرانی که نه با شواهد بیشتر، بلکه با تعصب و جزماندیشی ایدئولوژیک، سعی در پنهان کردن آن دارند. او معتقد است زمان آن فرا رسیده که جامعهٔ علمی با شجاعت و صداقت، به بازنگری بنیادین در این نظریه بپردازد و درهای خود را به روی تبیینهای بدیل، از جمله «طراحی هوشمند»، بگشاید. سکوت در برابر این حجم از تناقضات و تحریفات، دیگر همدستی با جهل است، نه پایبندی به علم.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات
📝 جنینهای هِکِل و فریب بزرگ: داستان رسوایی نقاشیهای جعلی ارنست هِکِل که برای نشان دادن شباهت جنین گونههای مختلف و «تکرار تاریخ فرگشتی» در رشد جنین ارائه شده بود، بر همگان آشکار است. با این حال، وِلز با تاسف نشان میدهد که چگونه، حتی پس از گذشت بیش از یک قرن از افشای این تقلب علمی، سایهٔ شوم این ایده و تصاویر تحریفشده، هنوز هم بر کتب درسی زیستشناسی سنگینی میکند. این پافشاری بر دروغی آشکار، چه هدفی را دنبال میکند جز تلقین یک روایت خاص به ذهنهای جوان و پرسشگر؟
📝 پروانههای فلفلی و نمایش انتخاب طبیعی: داستان تغییر رنگ پروانههای فلفلی در انگلستان صنعتی، به عنوان نمونهای کلاسیک از انتخاب طبیعی در عمل، شهرت جهانی دارد. وِلز با بررسی دقیق مطالعات انجام شده، نشان میدهد که بخش عمدهای از این داستان، از جمله عکسهای معروفی که پروانهها را در حال استراحت بر تنهٔ درختان نشان میدهند (در حالی که آنها معمولاً در این مکانها استراحت نمیکنند و برخی عکسها با چسباندن پروانههای مرده گرفته شدهاند!)، ساختگی یا حداقل گمراهکننده است. علاوه بر این، تغییر در جمعیت پروانهها، نمونهای از «ریزفرگشت» (تغییر در فراوانی ژنها در یک جمعیت) است و هیچ ربطی به «درشتفرگشت» (ایجاد گونهها و ساختارهای جدید) ندارد. تبدیل یک داستان ناقص و پر از ایراد به نماد پیروزی داروینیسم، بیشتر به یک نمایش تبلیغاتی شبیه است تا ارائهٔ بیطرفانهٔ علم.
📝 مگسهای میوهٔ چهاربال و جهشهای خلاقانه؟: ایجاد مگسهای میوهای با یک جفت بال اضافی از طریق جهشهای ژنتیکی، گاهی به عنوان شاهدی بر قدرت خلاقهٔ جهشها در ایجاد ساختارهای جدید مطرح میشود. وِلز به درستی اشاره میکند که این بالهای اضافی، فاقد ماهیچههای لازم برای پرواز بوده و در واقع یک نقص و مانع برای مگس محسوب میشوند. این هیولاهای کوچک آزمایشگاهی، بیش از آنکه نشانهای از پیشرفت فرگشتی باشند، گواهی بر محدودیتهای جهشهای تصادفی در ایجاد ساختارهای عملکردی و هماهنگ هستند. ارائهٔ چنین نمونههایی به عنوان «پیشرفت»، بیشتر به استهزای هوش مخاطب میماند.
📝افزون بر این موارد، وِلز در اثر دیگر خود، «افسانهٔ دِنای هرز»، به یکی دیگر از سنگرهای به ظاهر مستحکم داروینیسم یورش میبرد. سالها، طرفداران فرگشت با اشاره به بخشهای وسیعی از ژنوم که عملکرد شناختهشدهای نداشتند، ادعا میکردند اینها «زبالههای فرگشتی» و یادگارهای بیفایده از تاریخ تطور ما هستند و بنابراین شاهدی بر فرآیند کور و بیهدف فرگشتند، نه طراحی هوشمند. وِلز با گردآوری شواهد فزاینده از تحقیقات جدید، نشان میدهد که این «دِنای هرز» در واقع گنجینهای از اطلاعات تنظیمی و عملکردهای پیچیده است. هر روز که میگذرد، نقشهای جدیدی برای این نواحی «اسرارآمیز» کشف میشود و افسانهٔ «دِنای زائد» بیشتر رنگ میبازد. این عقبنشینی مفتضحانه، بار دیگر نشان میدهد که چگونه جهل علمی، با برچسب «فرگشت»، به عنوان یک تبیین نهایی عرضه میشود و مانع از پرسشگری و تحقیق بیشتر میگردد.
📝 در نگاه وِلز، اصرار بر این «شمایلهای» فرسوده و استدلالهای سست، نشانهای از بحران عمیق در نظریهٔ داروینیسم است؛ بحرانی که نه با شواهد بیشتر، بلکه با تعصب و جزماندیشی ایدئولوژیک، سعی در پنهان کردن آن دارند. او معتقد است زمان آن فرا رسیده که جامعهٔ علمی با شجاعت و صداقت، به بازنگری بنیادین در این نظریه بپردازد و درهای خود را به روی تبیینهای بدیل، از جمله «طراحی هوشمند»، بگشاید. سکوت در برابر این حجم از تناقضات و تحریفات، دیگر همدستی با جهل است، نه پایبندی به علم.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات
Forwarded from "استادشیخمحمّدسعید نقشبندی"
🔰جزوهٔ گزیدهٔ احادیث نبوی/انتخاب و شرح: عارف دانشور #استادشیخمحمدسعیدنقشبندی.
🕌 #حدیث پانزدهم:
📚🖌 قالَ رَسُولُاللهِﷺ: «ما مِن أيّامٍ العَملُ الصالِحُ فيهنَّ أحبُّ إلى الله مِن هذه الأيامِ العَشرِ». صَدَقَ رَسُولُاللهِﷺ
میفرماید: «در میان روزها، هیچ ایٌام دیگری نیست که انجامدادنِ اعمال صالح و نیکو در آن نزد خداوند محبوبتر و مورد رضایتتر از انجام اعمال صالح در این ده روز اوٌلٍ ماه ذیالحجٌه باشد».
📌اعمال صالح مذکور در این حدیث شریف، همهٔ کارهای نیک و عبادات و خیرات؛ مانند نماز، روزه، ذکر و تکبیر (اللهاکبر گفتن)، قرآنخواندن، صدقات، خدمت به خلق خدا و... را شامل میشود.
♦️📣 لطفاً در گروهها و کانالها و... تکثیر و نشر فرمایید_ جزاکم الله.🤲
____
✳️کانال استادشیخ محمدسعید نقشبندی
🆔 @naqshband
🕌 #حدیث پانزدهم:
📚🖌 قالَ رَسُولُاللهِﷺ: «ما مِن أيّامٍ العَملُ الصالِحُ فيهنَّ أحبُّ إلى الله مِن هذه الأيامِ العَشرِ». صَدَقَ رَسُولُاللهِﷺ
میفرماید: «در میان روزها، هیچ ایٌام دیگری نیست که انجامدادنِ اعمال صالح و نیکو در آن نزد خداوند محبوبتر و مورد رضایتتر از انجام اعمال صالح در این ده روز اوٌلٍ ماه ذیالحجٌه باشد».
📌اعمال صالح مذکور در این حدیث شریف، همهٔ کارهای نیک و عبادات و خیرات؛ مانند نماز، روزه، ذکر و تکبیر (اللهاکبر گفتن)، قرآنخواندن، صدقات، خدمت به خلق خدا و... را شامل میشود.
♦️📣 لطفاً در گروهها و کانالها و... تکثیر و نشر فرمایید_ جزاکم الله.🤲
____
✳️کانال استادشیخ محمدسعید نقشبندی
🆔 @naqshband
Forwarded from رد شبهات ملحدین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 کشاورزِ دلیرِ دیارِ اقلیم کردستان، در سَبیلِ ایثار و انفاق، ثمرهی رنجِ سی و پنج هَکتار زَمینِ گندمزارِ خویش را به مردمِ دربندِ غزّه پیشکش نمود.
✨ آری، هنوز در گوشهگوشهی این جهان پهناور، مردمانی هستند که برادریِ ایمانی را بر زر و زورِ دنیا ترجیح مینهند و جان و مال را در راهِ خدا فدا میکنند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
✨ آری، هنوز در گوشهگوشهی این جهان پهناور، مردمانی هستند که برادریِ ایمانی را بر زر و زورِ دنیا ترجیح مینهند و جان و مال را در راهِ خدا فدا میکنند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
Forwarded from مسابقه ی حفظ جزء اول
مسابقه ی حفظ جزء اول
اولین دوره ی مسابقات حفظ در آساوله
نفر اول = فیش حج عمره
نفر دوم = فیش حج عمره
نفر سوم= ده میلیون تومان
نفر چهارم تا دهم فلش قرآنی ( مجموعه ای از داستان پیامبران و زندگینامه امام بخاری و داستان های قرآنی )
تاریخ آزمون: پنجشنبه ۲مرداد ۱۴۰۴
مکان: آساوله، مسجد امام حسین ،بالاتر از مدرسه الله مرادی
09107833423
https://hottg.com/+4Ap3xWEtDA84MmU0
اولین دوره ی مسابقات حفظ در آساوله
نفر اول = فیش حج عمره
نفر دوم = فیش حج عمره
نفر سوم= ده میلیون تومان
نفر چهارم تا دهم فلش قرآنی ( مجموعه ای از داستان پیامبران و زندگینامه امام بخاری و داستان های قرآنی )
تاریخ آزمون: پنجشنبه ۲مرداد ۱۴۰۴
مکان: آساوله، مسجد امام حسین ،بالاتر از مدرسه الله مرادی
09107833423
https://hottg.com/+4Ap3xWEtDA84MmU0
Forwarded from رد شبهات ملحدین
#معرفی_دانشمندان
#نقد
#فرگشت
✔️ 7: جیمز تور (James Tour)
✔️ جیمز تور، یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین شیمیدانان آلی سنتزی و نانوتکنولوژیستهای معاصر جهان است. او استاد شیمی، علوم رایانه، و علوم مواد و مهندسی نانو در دانشگاه رایس هیوستون، تگزاس میباشد. حوزهٔ تخصصی دکتر تور بسیار گسترده و شامل سنتز مولکولهای پیچیدهٔ آلی، توسعهٔ مواد نانومتری مبتنی بر کربن (مانند گرافین و نانولولههای کربنی)، کاربردهای نانوتکنولوژی در پزشکی و الکترونیک، و همچنین پژوهش در زمینهٔ منشأ حیات است. او دارای بیش از ۷۰۰ مقالهٔ علمی داوری شده، بیش از ۱۲۰ اختراع ثبت شده، و جوایز و افتخارات علمی متعددی است. دکتر تور به دلیل صراحت لهجه و انتقادات علمیاش از برخی جنبههای نظریهٔ فرگشت، بهویژه در حوزهٔ شیمی پیشزیستی (شیمی قبل از پیدایش حیات)، شناخته شده است. اگرچه تمرکز اصلی آثار مکتوب او مقالات تخصصی و فنی است، اما سخنرانیها، مصاحبهها و مناظرات عمومی او بازتابدهندهٔ دیدگاههای انتقادیاش هستند. او به طور خاص بر دشواریهای عظیم سنتز مولکولهای زیستی ضروری برای حیات از مواد غیرزنده و چالشهای مربوط به خودسامانی این مولکولها برای تشکیل اولین سلول زنده تأکید میکند.
🔴 مهمترین دلایل انتقاد از فرگشت:
📝 پروفسور جیمز تور، با صلابت یک استاد مسلم شیمی آلی سنتزی و با نگاه موشکافانهٔ یک نانوتکنولوژیست خبره، پرده از یکی از بزرگترین و در عین حال پنهانماندهترین رسواییهای علمی عصر ما برمیدارد: افسانهٔ پیدایش خودبهخودی حیات از مواد بیجان یا همان «آبیوژنز» که سنگ بنای لرزان کل عمارت فرگشت داروینی است. تور، برخلاف بسیاری از همکارانش که شاید از ترس طرد شدن از جامعهٔ علمی، سکوت اختیار کردهاند، با شجاعت فریاد میزند که هیچکس، تأکید میکنم، "هیچکس" در کرهٔ زمین، کوچکترین ایدهای دربارهٔ چگونگی آغاز حیات از مواد شیمیایی ساده ندارد! این ادعای جسورانه، نه از سر جهل، بلکه از عمق آگاهی و تسلط بینظیر او بر پیچیدگیهای باورنکردنی شیمی حیات نشأت میگیرد.
📝 نقد آتشین تور، بیش از هر چیز، متوجه ادعاهای گزاف و غالباً فریبندهٔ پژوهشگران حوزهٔ منشأ حیات است. او با بیرحمی علمی، آزمایشهای مشهوری مانند آزمایش میلر-یوری (که زمانی به عنوان مدرکی برای امکان پیدایش خودبهخودی آمینواسیدها در «سوپ اولیه» زمین معرفی میشد) را تشریح و بیاعتبار میکند. تور نشان میدهد که حتی در بهترین و کنترلشدهترین شرایط آزمایشگاهی، با تمام دانش و ابزارهای پیشرفتهٔ شیمیدانان قرن بیست و یکم، ما هنوز فرسنگها با سنتز چهار دستهٔ اصلی مولکولهای حیات – یعنی کربوهیدراتها، اسیدهای نوکلئیک (دیانای و آرانای)، لیپیدها (چربیها) و پروتئینها – از مواد اولیهٔ ساده و در شرایطی که بتوان آن را به زمین اولیه نسبت داد، فاصله داریم.
🔻بیایید به برخی از موانع غولآسایی که تور با دقت یک جراح ماهر به آنها اشاره میکند، نظری بیفکنیم:
📝 مشکل همدستی یا کایرالیته: بسیاری از مولکولهای زیستی، مانند آمینواسیدها و قندها، دارای خاصیتی به نام «کایرالیته» هستند، یعنی در دو شکل آینهای (چپدست و راستدست) وجود دارند. حیات، به طرز شگفتانگیزی، تنها از آمینواسیدهای چپدست و قندهای راستدست استفاده میکند. سنتزهای شیمیایی معمول در آزمایشگاه، همواره مخلوطی پنجاه-پنجاه از هر دو شکل را تولید میکنند. هیچ فرآیند طبیعی شناختهشدهای وجود ندارد که بتواند این «همدستی خالص» را که برای عملکرد صحیح مولکولهای زیستی حیاتی است، در مقیاس وسیع و پایدار ایجاد کند. این به تنهایی یک معمای لاینحل برای نظریهپردازان منشأ حیات است. چگونه طبیعت کور توانست این گزینش فوقالعاده دقیق را انجام دهد؟
📝 پایداری و تخریب: حتی اگر فرض محال کنیم که مولکولهای زیستی به نحوی در «سوپ اولیه» تشکیل شدهاند، مشکل بعدی پایداری آنهاست. این مولکولها در محیط آبی و در حضور اکسیژن یا پرتوهای فرابنفش خورشید، به سرعت تخریب و تجزیه میشوند. چگونه این مولکولهای شکننده توانستند برای مدت کافی دوام بیاورند تا به هم بپیوندند و ساختارهای پیچیدهتر را تشکیل دهند؟ این مانند آن است که بخواهید با آجرهای شنی در زیر بارش مداوم باران، یک کاخ بسازید!
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
#نقد
#فرگشت
✔️ 7: جیمز تور (James Tour)
✔️ جیمز تور، یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین شیمیدانان آلی سنتزی و نانوتکنولوژیستهای معاصر جهان است. او استاد شیمی، علوم رایانه، و علوم مواد و مهندسی نانو در دانشگاه رایس هیوستون، تگزاس میباشد. حوزهٔ تخصصی دکتر تور بسیار گسترده و شامل سنتز مولکولهای پیچیدهٔ آلی، توسعهٔ مواد نانومتری مبتنی بر کربن (مانند گرافین و نانولولههای کربنی)، کاربردهای نانوتکنولوژی در پزشکی و الکترونیک، و همچنین پژوهش در زمینهٔ منشأ حیات است. او دارای بیش از ۷۰۰ مقالهٔ علمی داوری شده، بیش از ۱۲۰ اختراع ثبت شده، و جوایز و افتخارات علمی متعددی است. دکتر تور به دلیل صراحت لهجه و انتقادات علمیاش از برخی جنبههای نظریهٔ فرگشت، بهویژه در حوزهٔ شیمی پیشزیستی (شیمی قبل از پیدایش حیات)، شناخته شده است. اگرچه تمرکز اصلی آثار مکتوب او مقالات تخصصی و فنی است، اما سخنرانیها، مصاحبهها و مناظرات عمومی او بازتابدهندهٔ دیدگاههای انتقادیاش هستند. او به طور خاص بر دشواریهای عظیم سنتز مولکولهای زیستی ضروری برای حیات از مواد غیرزنده و چالشهای مربوط به خودسامانی این مولکولها برای تشکیل اولین سلول زنده تأکید میکند.
🔴 مهمترین دلایل انتقاد از فرگشت:
📝 پروفسور جیمز تور، با صلابت یک استاد مسلم شیمی آلی سنتزی و با نگاه موشکافانهٔ یک نانوتکنولوژیست خبره، پرده از یکی از بزرگترین و در عین حال پنهانماندهترین رسواییهای علمی عصر ما برمیدارد: افسانهٔ پیدایش خودبهخودی حیات از مواد بیجان یا همان «آبیوژنز» که سنگ بنای لرزان کل عمارت فرگشت داروینی است. تور، برخلاف بسیاری از همکارانش که شاید از ترس طرد شدن از جامعهٔ علمی، سکوت اختیار کردهاند، با شجاعت فریاد میزند که هیچکس، تأکید میکنم، "هیچکس" در کرهٔ زمین، کوچکترین ایدهای دربارهٔ چگونگی آغاز حیات از مواد شیمیایی ساده ندارد! این ادعای جسورانه، نه از سر جهل، بلکه از عمق آگاهی و تسلط بینظیر او بر پیچیدگیهای باورنکردنی شیمی حیات نشأت میگیرد.
📝 نقد آتشین تور، بیش از هر چیز، متوجه ادعاهای گزاف و غالباً فریبندهٔ پژوهشگران حوزهٔ منشأ حیات است. او با بیرحمی علمی، آزمایشهای مشهوری مانند آزمایش میلر-یوری (که زمانی به عنوان مدرکی برای امکان پیدایش خودبهخودی آمینواسیدها در «سوپ اولیه» زمین معرفی میشد) را تشریح و بیاعتبار میکند. تور نشان میدهد که حتی در بهترین و کنترلشدهترین شرایط آزمایشگاهی، با تمام دانش و ابزارهای پیشرفتهٔ شیمیدانان قرن بیست و یکم، ما هنوز فرسنگها با سنتز چهار دستهٔ اصلی مولکولهای حیات – یعنی کربوهیدراتها، اسیدهای نوکلئیک (دیانای و آرانای)، لیپیدها (چربیها) و پروتئینها – از مواد اولیهٔ ساده و در شرایطی که بتوان آن را به زمین اولیه نسبت داد، فاصله داریم.
🔻بیایید به برخی از موانع غولآسایی که تور با دقت یک جراح ماهر به آنها اشاره میکند، نظری بیفکنیم:
📝 مشکل همدستی یا کایرالیته: بسیاری از مولکولهای زیستی، مانند آمینواسیدها و قندها، دارای خاصیتی به نام «کایرالیته» هستند، یعنی در دو شکل آینهای (چپدست و راستدست) وجود دارند. حیات، به طرز شگفتانگیزی، تنها از آمینواسیدهای چپدست و قندهای راستدست استفاده میکند. سنتزهای شیمیایی معمول در آزمایشگاه، همواره مخلوطی پنجاه-پنجاه از هر دو شکل را تولید میکنند. هیچ فرآیند طبیعی شناختهشدهای وجود ندارد که بتواند این «همدستی خالص» را که برای عملکرد صحیح مولکولهای زیستی حیاتی است، در مقیاس وسیع و پایدار ایجاد کند. این به تنهایی یک معمای لاینحل برای نظریهپردازان منشأ حیات است. چگونه طبیعت کور توانست این گزینش فوقالعاده دقیق را انجام دهد؟
📝 پایداری و تخریب: حتی اگر فرض محال کنیم که مولکولهای زیستی به نحوی در «سوپ اولیه» تشکیل شدهاند، مشکل بعدی پایداری آنهاست. این مولکولها در محیط آبی و در حضور اکسیژن یا پرتوهای فرابنفش خورشید، به سرعت تخریب و تجزیه میشوند. چگونه این مولکولهای شکننده توانستند برای مدت کافی دوام بیاورند تا به هم بپیوندند و ساختارهای پیچیدهتر را تشکیل دهند؟ این مانند آن است که بخواهید با آجرهای شنی در زیر بارش مداوم باران، یک کاخ بسازید!
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
Forwarded from رد شبهات ملحدین
📝 پلیمریزاسیون و مشکل آب: مولکولهای بزرگ حیات (مانند پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک) از به هم پیوستن واحدهای کوچکتر (مونومرها) طی فرآیندی به نام پلیمریزاسیون تشکیل میشوند. این واکنشها معمولاً با آزاد شدن مولکول آب همراه هستند. انجام چنین واکنشهایی در یک محیط آبی (مانند سوپ اولیه) از نظر ترمودینامیکی بسیار نامطلوب است، مثل این است که بخواهید چوب خیس را با کبریت خیس آتش بزنید. دانشمندان راهکارهای مختلفی مانند سطوح معدنی یا چرخههای خشک و مرطوب را پیشنهاد دادهاند، اما هیچکدام نتوانستهاند به طور قانعکنندهای این مشکل را حل کنند.
📝 اطلاعات و توالی: حتی اگر بتوانیم مونومرها را به هم متصل کنیم، مسئلهٔ بسیار بزرگتر، چگونگی ایجاد توالی صحیح و معنادار این مونومرهاست. ترتیب آمینواسیدها در یک پروتئین یا نوکلئوتیدها در یک رشته دیانای، حاوی اطلاعات ژنتیکی است که عملکرد آنها را تعیین میکند. این اطلاعات از کجا آمده است؟ هیچ قانون شیمیایی شناختهشدهای وجود ندارد که بتواند توضیح دهد چرا مونومرها باید در یک توالی خاص و نه هر توالی تصادفی دیگری به هم بپیوندند تا یک مولکول عملکردی ایجاد شود. این مانند آن است که حروف الفبا خود به خود و بدون دخالت یک نویسندهٔ هوشمند، یک شعر زیبا یا یک کتاب راهنمای پیچیده را تشکیل دهند.
📝 خودسامانی و اولین سلول: و اما غول مرحلهٔ آخر، چگونگی خودسامانی این مولکولها برای تشکیل اولین سلول زنده است. یک سلول زنده، یک کارخانهٔ شیمیایی فوقالعاده پیچیده و مینیاتوری است که در آن هزاران نوع مولکول مختلف با هماهنگی و دقت باورنکردنی با یکدیگر همکاری میکنند. غشای سلولی، ماشینآلات تکثیر دیانای، سیستمهای تولید انرژی، و مکانیسمهای ساخت پروتئین، همگی باید به طور همزمان و یکپارچه وجود داشته باشند تا حیات ممکن شود. ایدهٔ اینکه چنین سیستم پیچیده و درهمتنیدهای بتواند به طور تصادفی و گام به گام از یک سوپ بیجان پدید آید، به گفتهٔ تور، نه تنها از نظر علمی غیرمحتمل، بلکه خندهدار است. او با طعنهای گزنده میگوید که محققان منشأ حیات، حتی نمیتوانند مولکولهای مورد نیازشان را به صورت خالص و در غلظت مناسب در یک لولهٔ آزمایش کنار هم قرار دهند، چه رسد به اینکه انتظار داشته باشند این مولکولها خود به خود در طبیعت اولیه چنین کاری را انجام دهند و سپس به صورت یک سلول زنده سازمان یابند!
📝 جیمز تور با صراحت اعلام میکند که جامعهٔ علمی، به ویژه در کتابهای درسی و مستندهای علمی عمومی، تصویری کاملاً نادرست و بیش از حد خوشبینانه از وضعیت تحقیقات منشأ حیات ارائه میدهد. او معتقد است که دانشمندان باید صادق باشند و به جهل عظیم خود در این زمینه اعتراف کنند. به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و ارائهٔ راهحلهای خیالی، باید به عمق این راز بزرگ پی برد. نقد او، نه تنها به نظریهٔ منشأ حیات، بلکه به خودِ روششناسی علمی رایج که گاه حقیقت را فدای حفظ پارادایمهای مسلط میکند، نیز تسری مییابد. تور با سخنان بیپردهٔ خود، جامعهٔ علمی را به فروتنی و بازگشت به اصول اولیهٔ تحقیق علمی – یعنی مشاهده، آزمایش و استنتاج منطقی – دعوت میکند و یادآور میشود که در برابر عظمت و پیچیدگی حیات، هنوز در ابتدای راه هستیم و ادعای فهم کامل آن، چیزی جز غرور علمی نیست. جهل در مورد منشأ حیات، پاشنه آشیل نظریه فرگشت است و تا زمانی که این حفرهٔ عظیم با شواهد محکم و قانعکننده پر نشود، کل بنای داروینی بر پایههایی سست و لرزان استوار خواهد بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
📝 اطلاعات و توالی: حتی اگر بتوانیم مونومرها را به هم متصل کنیم، مسئلهٔ بسیار بزرگتر، چگونگی ایجاد توالی صحیح و معنادار این مونومرهاست. ترتیب آمینواسیدها در یک پروتئین یا نوکلئوتیدها در یک رشته دیانای، حاوی اطلاعات ژنتیکی است که عملکرد آنها را تعیین میکند. این اطلاعات از کجا آمده است؟ هیچ قانون شیمیایی شناختهشدهای وجود ندارد که بتواند توضیح دهد چرا مونومرها باید در یک توالی خاص و نه هر توالی تصادفی دیگری به هم بپیوندند تا یک مولکول عملکردی ایجاد شود. این مانند آن است که حروف الفبا خود به خود و بدون دخالت یک نویسندهٔ هوشمند، یک شعر زیبا یا یک کتاب راهنمای پیچیده را تشکیل دهند.
📝 خودسامانی و اولین سلول: و اما غول مرحلهٔ آخر، چگونگی خودسامانی این مولکولها برای تشکیل اولین سلول زنده است. یک سلول زنده، یک کارخانهٔ شیمیایی فوقالعاده پیچیده و مینیاتوری است که در آن هزاران نوع مولکول مختلف با هماهنگی و دقت باورنکردنی با یکدیگر همکاری میکنند. غشای سلولی، ماشینآلات تکثیر دیانای، سیستمهای تولید انرژی، و مکانیسمهای ساخت پروتئین، همگی باید به طور همزمان و یکپارچه وجود داشته باشند تا حیات ممکن شود. ایدهٔ اینکه چنین سیستم پیچیده و درهمتنیدهای بتواند به طور تصادفی و گام به گام از یک سوپ بیجان پدید آید، به گفتهٔ تور، نه تنها از نظر علمی غیرمحتمل، بلکه خندهدار است. او با طعنهای گزنده میگوید که محققان منشأ حیات، حتی نمیتوانند مولکولهای مورد نیازشان را به صورت خالص و در غلظت مناسب در یک لولهٔ آزمایش کنار هم قرار دهند، چه رسد به اینکه انتظار داشته باشند این مولکولها خود به خود در طبیعت اولیه چنین کاری را انجام دهند و سپس به صورت یک سلول زنده سازمان یابند!
📝 جیمز تور با صراحت اعلام میکند که جامعهٔ علمی، به ویژه در کتابهای درسی و مستندهای علمی عمومی، تصویری کاملاً نادرست و بیش از حد خوشبینانه از وضعیت تحقیقات منشأ حیات ارائه میدهد. او معتقد است که دانشمندان باید صادق باشند و به جهل عظیم خود در این زمینه اعتراف کنند. به جای سرپوش گذاشتن بر مشکلات و ارائهٔ راهحلهای خیالی، باید به عمق این راز بزرگ پی برد. نقد او، نه تنها به نظریهٔ منشأ حیات، بلکه به خودِ روششناسی علمی رایج که گاه حقیقت را فدای حفظ پارادایمهای مسلط میکند، نیز تسری مییابد. تور با سخنان بیپردهٔ خود، جامعهٔ علمی را به فروتنی و بازگشت به اصول اولیهٔ تحقیق علمی – یعنی مشاهده، آزمایش و استنتاج منطقی – دعوت میکند و یادآور میشود که در برابر عظمت و پیچیدگی حیات، هنوز در ابتدای راه هستیم و ادعای فهم کامل آن، چیزی جز غرور علمی نیست. جهل در مورد منشأ حیات، پاشنه آشیل نظریه فرگشت است و تا زمانی که این حفرهٔ عظیم با شواهد محکم و قانعکننده پر نشود، کل بنای داروینی بر پایههایی سست و لرزان استوار خواهد بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
Forwarded from رد شبهات ملحدین
🔘فضیلت روزهی روز عرفه
▪️فردا (پنجشنبه) روز عرفه است. خود را از این عبادت بزرگ محروم نکنیم...
▫️پیامبر ﷺ میفرمایند: خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند. (صحیح مسلم/حدیث 1348)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
▪️فردا (پنجشنبه) روز عرفه است. خود را از این عبادت بزرگ محروم نکنیم...
▫️پیامبر ﷺ میفرمایند: خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند. (صحیح مسلم/حدیث 1348)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
عید سعید قربان بر همه شما بزرگواران مبارک باشد.
🌹🌹🌹🌹🌹
از اللّه سبحانه و تعالی خواهانم طاعات، قربانیها و اعمال نیک شما را در این ایام پر برکت قبول فرماید.
امیدوارم این عید فرخنده، سرشار از خیر، برکت و شادکامی برای شما و تمامی مسلمانان باشد.
تقبل اللّه منا و منکم صالح الأعمال.
کل عام و أنتم بخیر.
🌹🌹🌹🌹🌹
از اللّه سبحانه و تعالی خواهانم طاعات، قربانیها و اعمال نیک شما را در این ایام پر برکت قبول فرماید.
امیدوارم این عید فرخنده، سرشار از خیر، برکت و شادکامی برای شما و تمامی مسلمانان باشد.
تقبل اللّه منا و منکم صالح الأعمال.
کل عام و أنتم بخیر.
Forwarded from مَنْطِقُ الطَّیْر
استراتژیهای صهیونیسم.pdf
252.1 KB
#بیداری #اعتدال
💢سؤال: صهیونیستها چگونه دنیا را به بردگی گرفتند؟
یکی از سؤالات مهمی که در ذهن انسان اندیشمند معاصر شکل میگیرد، این است که "چگونه تعداد بسیار اندکی از انسانهای ترسو(یهودیهای صهیونیست) توانستند به چنین سلطهای بر دنیا برسند؟"
پاسخ به این سؤال بسیار سخت است، چراکه بسیاری از نقشههای پلید آنان پنهان بوده و هست، اما در این مطلب سعی میشود که به برخی از حیلههای مشهود و صریح آنان اشاره شود.
💢سؤال: صهیونیستها چگونه دنیا را به بردگی گرفتند؟
یکی از سؤالات مهمی که در ذهن انسان اندیشمند معاصر شکل میگیرد، این است که "چگونه تعداد بسیار اندکی از انسانهای ترسو(یهودیهای صهیونیست) توانستند به چنین سلطهای بر دنیا برسند؟"
پاسخ به این سؤال بسیار سخت است، چراکه بسیاری از نقشههای پلید آنان پنهان بوده و هست، اما در این مطلب سعی میشود که به برخی از حیلههای مشهود و صریح آنان اشاره شود.
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و سلم فرمودند:
«کسی که دوست دارد نامه اعمالش او را خوشحال کند، پس باید در آن زیاد استغفار کند.»
(صحیح الجامع، شماره ۵۹۵۵)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
«کسی که دوست دارد نامه اعمالش او را خوشحال کند، پس باید در آن زیاد استغفار کند.»
(صحیح الجامع، شماره ۵۹۵۵)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
پیامبر صلی اللّه علیه و سلم فرمودند:
«هرگاه یکی از شما برای نماز ایستاد، همانا با پروردگارش [اللّه سبحانه و تعالی] نجوا میکند، پس باید بنگرد که چگونه نجوا میکند؟»
شرح حدیث:
پیامبر صلی اللّه علیه و سلم با گفتن «فلینظر کیف یناجیه؟» (پس باید بنگرد که چگونه نجوا میکند؟)، مسلمانان را به تفکر و تأمل در کیفیت نمازشان تشویق میکنند. این بدان معناست که نمازگزار باید نه تنها به صحت ظاهری نماز، بلکه به عمق و معنای واقعی آن نیز توجه کند. آیا نماز او با حضور قلب و خضوع کامل ادا میشود؟ آیا او واقعاً احساس میکند که در برابر اللّه سبحانه و تعالی ایستاده و با او سخن میگوید؟
این حدیث یادآور میشود که نماز فرصتی بینظیر برای ارتباط مستقیم با اللّه سبحانه و تعالی است، و از این رو، باید با نهایت احترام، توجه، و اخلاص به جا آورده شود. هرچه کیفیت این نجوا بهتر باشد، ارتباط بنده با خالقش قویتر و اثرات معنوی نماز بیشتر خواهد بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
«هرگاه یکی از شما برای نماز ایستاد، همانا با پروردگارش [اللّه سبحانه و تعالی] نجوا میکند، پس باید بنگرد که چگونه نجوا میکند؟»
شرح حدیث:
پیامبر صلی اللّه علیه و سلم با گفتن «فلینظر کیف یناجیه؟» (پس باید بنگرد که چگونه نجوا میکند؟)، مسلمانان را به تفکر و تأمل در کیفیت نمازشان تشویق میکنند. این بدان معناست که نمازگزار باید نه تنها به صحت ظاهری نماز، بلکه به عمق و معنای واقعی آن نیز توجه کند. آیا نماز او با حضور قلب و خضوع کامل ادا میشود؟ آیا او واقعاً احساس میکند که در برابر اللّه سبحانه و تعالی ایستاده و با او سخن میگوید؟
این حدیث یادآور میشود که نماز فرصتی بینظیر برای ارتباط مستقیم با اللّه سبحانه و تعالی است، و از این رو، باید با نهایت احترام، توجه، و اخلاص به جا آورده شود. هرچه کیفیت این نجوا بهتر باشد، ارتباط بنده با خالقش قویتر و اثرات معنوی نماز بیشتر خواهد بود.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Forwarded from دکتر شاهو فلاحی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅️ داستان حسن بصری و همسایه مجوسی
پیامیر(ص) می فرماید: سوگند به کسی که غیر او معبودی وجود ندارد ، یکی از شما عمل اهل بهشت را انجام می دهد به گونه ای که برای ورود به بهشت ذراعی فاصله دارد اما در نهایت تقدیر بر او پیشی می گیرد و عمل اهل جهنم را انجام می دهد و بدان داخل می شود از طرفی، یکی از شما عمل اهل جهنم را انجام می دهد به گونه ای که برای ورود به جهنم ذراعی فاصله دارد اما در نهایت تقدیر بر او پیشی می گیرد و عمل اهل بهشت را انجام می دهد و بدان داخل می شود.[ متفق علیه]
این فرد مجوسی از آنجایکه از عاقبت خویش بیمناک است و کلید هدایت را تنها از جانب خدا می داند ، این حسن ظن او سبب هدایتش می گردد.
همیشه برای کسانی که ذره ای نیکی در آنها وجود دارد هدایت را طلب کنیم ، چه بسا دعای خیر ما را الله متعال قبول فرماید و سببی برای هدایت دیگران شود.
•┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈•
@drshaho_fallahi
پیامیر(ص) می فرماید: سوگند به کسی که غیر او معبودی وجود ندارد ، یکی از شما عمل اهل بهشت را انجام می دهد به گونه ای که برای ورود به بهشت ذراعی فاصله دارد اما در نهایت تقدیر بر او پیشی می گیرد و عمل اهل جهنم را انجام می دهد و بدان داخل می شود از طرفی، یکی از شما عمل اهل جهنم را انجام می دهد به گونه ای که برای ورود به جهنم ذراعی فاصله دارد اما در نهایت تقدیر بر او پیشی می گیرد و عمل اهل بهشت را انجام می دهد و بدان داخل می شود.[ متفق علیه]
این فرد مجوسی از آنجایکه از عاقبت خویش بیمناک است و کلید هدایت را تنها از جانب خدا می داند ، این حسن ظن او سبب هدایتش می گردد.
همیشه برای کسانی که ذره ای نیکی در آنها وجود دارد هدایت را طلب کنیم ، چه بسا دعای خیر ما را الله متعال قبول فرماید و سببی برای هدایت دیگران شود.
•┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈•
@drshaho_fallahi
ترجمه حدیث:
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه وسلم:
«همانا از چیزهایی که پس از مرگ مؤمن، اعمال و حسناتش به او میرسد، علمی است که فرا گرفته و نشر داده است.»
(حسن، صحیح ابن ماجه، شماره ۲۰۰)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه وسلم:
«همانا از چیزهایی که پس از مرگ مؤمن، اعمال و حسناتش به او میرسد، علمی است که فرا گرفته و نشر داده است.»
(حسن، صحیح ابن ماجه، شماره ۲۰۰)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Forwarded from رد شبهات ملحدین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹انسان، از خلقت تا رسیدن به بهشت یا جهنم چه مراحل و جاهایی را پشتسر میگذارد؟
▪️نمایی کلی از زندگی تا مرگ و اتفاقات بعد از مرگ و اتفاقات قیامت و صحرای محشر تا رسیدن به جهنم یا بهشت...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism | رد شبهات ملحدین
▪️نمایی کلی از زندگی تا مرگ و اتفاقات بعد از مرگ و اتفاقات قیامت و صحرای محشر تا رسیدن به جهنم یا بهشت...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism | رد شبهات ملحدین
Forwarded from رد شبهات ملحدین
آیا خداوند «حقالله» را میبخشد؟
یکی از برداشتهای نادرستی که برخی مردمان از موضوع حقوق خداوند/مردم/نفس دارند، این است که خداوند حق مردم را هرگز نمیبخشد، اما حق خود را خواهد بخشید. این امید کاذب باعث شده که با آسودگی از عبادات مهمی چون نماز و روزه دست بکشند و خود را مؤمن و نجاتیافته بپندارند!
در ابتدا لازم است بدانیم که امیدواری شرعی و حسنظن به پروردگار با بیخیالی تفاوت دارد. دربارۀ ملائکۀ خداوند گفته شده است: {وهم من خشيته مشفقون} [الأنبیاء: ۲۸]، یعنی «همیشه از خشیت او هراسانند»، چگونه کسی که ارکان اسلام را رها کرده است چنین نباشد و با آسودگی بگوید خدا من را خواهد بخشید؟ چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمودند «ای امت محمد! به الله سوگند که اگر آنچه میدانم را میدانستید، کم میخندیدید و بسیار میگریستید»؟ [۱] چرا اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وسلم) چنین آسودگی و راحتی در گفتار و کردارشان نبود و از نفاق میترسیدند؟ پس این همه آیات خوف و عذاب که در قرآن آمده برای چه کسی نازل شده است؟ چرا از اینکه کسی بگوید «من مؤمنم» نهی میکردند؟ [۲] چرا باید عمر (رضی الله عنه) بگوید «هرکس بگوید من در بهشتم، در جهنم است»؟ [۳]
بعد به مفهوم اشتباه دیگر میرسیم که «خداوند تنها حقالناس را نمیبخشد». با افراد متعددی که این سخن را تکرار میکنند صحبت کردهام و پرسیدهام این را از کجا آوردهاید و همه خیال کردهاند که در قرآن آمده است. بعد برایشان توضیح دادهام که در قرآن چنین چیزی نیست و خلاف آن هست.
خداوند در سورۀ نساء میفرماید: {إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء...} [النساء: ۴۸] یعنی «بیگمان خداوند شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هرکس که خود بخواهد میبخشد»، و مانند همین را در آیۀ صد و شانزدهم این سوره میبینیم.
بر اساس این آیه:
۱) شرک که «حقالله» است از مدار مغفرت خارج است و خداوند مشرک را جز با توبه در دنیا نخواهد بخشید.
۲) شرک از هر گناهی که بتوان اسم برد بزرگتر است.
۳) نمیتوان با قاطعیت گفت که گناهکار غیر مشرک برای گناهانش عذاب میشود.
۴) نمیتوان با قاطعیت گفت که گناهکار غیر مشرک برای گناهانش عذاب نمیشود.
بنابراین شرک که «حقالله» است مورد بخشش قرار نمیگیرد و هر گناهی پایینتر از آن هم -بدون توبه- میتواند منجر به عذاب شود! از برخی پیشوایان اسلام نقل شده است که شرک را «ظلمٌ لا یُغفر» و حقالناس را «ظلمٌ لا یُترک» نامیدهاند [۴] و گناهان دیگر هم تحت مشیئت خداوند هستند که ممکن است ببخشد و ممکن است نبخشد. در نتیجه گفتن «خدا حقالله را میبخشد» مخالف قطعیات قرآنی است و حتی اگر منظور از آن گناهان -غیر از کفر و شرک- باشد باز هم اشتباه است.
📚پینوشتها:
[۱] صحيح البخاري (۱۰۴۴).
[۲] الخلال، السنة، دار الأوراق الثقافية، ج۱، صص۵۳۲-۵۲۳.
[۳] همان، ج۱، ص۶۲۷.
[۴] عبد الرزاق الصنعاني، المصنف، دار التأصيل، ج۱۰، ص۲۳۴.
bit.ly/4k9HAsB
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
یکی از برداشتهای نادرستی که برخی مردمان از موضوع حقوق خداوند/مردم/نفس دارند، این است که خداوند حق مردم را هرگز نمیبخشد، اما حق خود را خواهد بخشید. این امید کاذب باعث شده که با آسودگی از عبادات مهمی چون نماز و روزه دست بکشند و خود را مؤمن و نجاتیافته بپندارند!
در ابتدا لازم است بدانیم که امیدواری شرعی و حسنظن به پروردگار با بیخیالی تفاوت دارد. دربارۀ ملائکۀ خداوند گفته شده است: {وهم من خشيته مشفقون} [الأنبیاء: ۲۸]، یعنی «همیشه از خشیت او هراسانند»، چگونه کسی که ارکان اسلام را رها کرده است چنین نباشد و با آسودگی بگوید خدا من را خواهد بخشید؟ چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمودند «ای امت محمد! به الله سوگند که اگر آنچه میدانم را میدانستید، کم میخندیدید و بسیار میگریستید»؟ [۱] چرا اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وسلم) چنین آسودگی و راحتی در گفتار و کردارشان نبود و از نفاق میترسیدند؟ پس این همه آیات خوف و عذاب که در قرآن آمده برای چه کسی نازل شده است؟ چرا از اینکه کسی بگوید «من مؤمنم» نهی میکردند؟ [۲] چرا باید عمر (رضی الله عنه) بگوید «هرکس بگوید من در بهشتم، در جهنم است»؟ [۳]
بعد به مفهوم اشتباه دیگر میرسیم که «خداوند تنها حقالناس را نمیبخشد». با افراد متعددی که این سخن را تکرار میکنند صحبت کردهام و پرسیدهام این را از کجا آوردهاید و همه خیال کردهاند که در قرآن آمده است. بعد برایشان توضیح دادهام که در قرآن چنین چیزی نیست و خلاف آن هست.
خداوند در سورۀ نساء میفرماید: {إن الله لا يغفر أن يشرك به ويغفر ما دون ذلك لمن يشاء...} [النساء: ۴۸] یعنی «بیگمان خداوند شرک به خود را نمیبخشد، ولی گناهان جز آن را از هرکس که خود بخواهد میبخشد»، و مانند همین را در آیۀ صد و شانزدهم این سوره میبینیم.
بر اساس این آیه:
۱) شرک که «حقالله» است از مدار مغفرت خارج است و خداوند مشرک را جز با توبه در دنیا نخواهد بخشید.
۲) شرک از هر گناهی که بتوان اسم برد بزرگتر است.
۳) نمیتوان با قاطعیت گفت که گناهکار غیر مشرک برای گناهانش عذاب میشود.
۴) نمیتوان با قاطعیت گفت که گناهکار غیر مشرک برای گناهانش عذاب نمیشود.
بنابراین شرک که «حقالله» است مورد بخشش قرار نمیگیرد و هر گناهی پایینتر از آن هم -بدون توبه- میتواند منجر به عذاب شود! از برخی پیشوایان اسلام نقل شده است که شرک را «ظلمٌ لا یُغفر» و حقالناس را «ظلمٌ لا یُترک» نامیدهاند [۴] و گناهان دیگر هم تحت مشیئت خداوند هستند که ممکن است ببخشد و ممکن است نبخشد. در نتیجه گفتن «خدا حقالله را میبخشد» مخالف قطعیات قرآنی است و حتی اگر منظور از آن گناهان -غیر از کفر و شرک- باشد باز هم اشتباه است.
📚پینوشتها:
[۱] صحيح البخاري (۱۰۴۴).
[۲] الخلال، السنة، دار الأوراق الثقافية، ج۱، صص۵۳۲-۵۲۳.
[۳] همان، ج۱، ص۶۲۷.
[۴] عبد الرزاق الصنعاني، المصنف، دار التأصيل، ج۱۰، ص۲۳۴.
bit.ly/4k9HAsB
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
Forwarded from رد شبهات ملحدین
Christian Zionism.pdf
1.2 MB
📚عنوان کتابچه: صهیونیسم مسیحی؛ از باور دینی تا نفوذ سیاسی
✍️نویسنده: رُبیٰ الحسنی
📝مترجم: مرکز مطالعات متین
📄تعداد صفحات: 46
📖 ناشر: مرکز مطالعات متین
bit.ly/4euP6NG
#معرفی_کتابچه
حمایتهای بیقید و شرط ایالات متحده و انجیلیهای متعصب این کشور از صهیونیست گاه حتی منافع آمریکا را به خطر میاندازد؛ امری که اغلب جوامع مسلمان از درک آن عاجزند. این در حالی است که بنابر روایت مسیحیان، یهودیان عامل توطئه علیه مسیح و به صلیب کشیدن او بودند و در طول قرون وسطی به همین دلیل توسط جوامع مسیحی طرد میشدند. پرسش اینجاست که چگونه امروزه این حمایتهای گسترده غربی از یهودیان و در نتیجه رژیم صهیونیستی شکل گرفته و دلیل این حمایتهای بیدریغ و متعصبانه چیست؟ صهیونیسم مسیحی چگونه شکل گرفت و این تغییر رویکرد بزرگ از چه مراحلی عبور کرد؟
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
✍️نویسنده: رُبیٰ الحسنی
📝مترجم: مرکز مطالعات متین
📄تعداد صفحات: 46
📖 ناشر: مرکز مطالعات متین
bit.ly/4euP6NG
#معرفی_کتابچه
حمایتهای بیقید و شرط ایالات متحده و انجیلیهای متعصب این کشور از صهیونیست گاه حتی منافع آمریکا را به خطر میاندازد؛ امری که اغلب جوامع مسلمان از درک آن عاجزند. این در حالی است که بنابر روایت مسیحیان، یهودیان عامل توطئه علیه مسیح و به صلیب کشیدن او بودند و در طول قرون وسطی به همین دلیل توسط جوامع مسیحی طرد میشدند. پرسش اینجاست که چگونه امروزه این حمایتهای گسترده غربی از یهودیان و در نتیجه رژیم صهیونیستی شکل گرفته و دلیل این حمایتهای بیدریغ و متعصبانه چیست؟ صهیونیسم مسیحی چگونه شکل گرفت و این تغییر رویکرد بزرگ از چه مراحلی عبور کرد؟
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
ترجمه:
از انس بن مالک رضی اللّه عنه روایت است که پیامبر صلی اللّه علیه و سلم فرمودند:
« پروردگارا! هیچ چیزی آسان نیست مگر آنچه را که تو آسانش قرار دهی، و تو اندوه و سختی را اگر بخواهی آسان میکنی.»
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
از انس بن مالک رضی اللّه عنه روایت است که پیامبر صلی اللّه علیه و سلم فرمودند:
« پروردگارا! هیچ چیزی آسان نیست مگر آنچه را که تو آسانش قرار دهی، و تو اندوه و سختی را اگر بخواهی آسان میکنی.»
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
https://hottg.com/MazizF
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
HTML Embed Code: