TG Telegram Group Link
Channel: ༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
Back to Bottom
در خرابات تنت، مست شرابم کردی
که مرا ساختی و باز ‌خرابم کردی!

بارها خواسته‌ام از بغلت بگریزم
با لبی تَر شده هر بار مجابم کردی...

#محمد_بزاز


༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
با تمامِ بی گناهی ، مرگ می خواهد دلم
مانده ام بین دوراهی مرگ میخواهد دلم
از خوشی های به ظاهر شاد بد مرده دلم
مُردم از شادیِ واهی ، مرگ میخواهد دلم
شد دلم محکوم
، گوشی هم بدهکارش نبود؛
هیچ حرفی یا گواهی !  مرگ میخواهد دلم
در تمام عمر یک بار این دلم کرد اعتماد
اعتمادی اشتباهی ، مرگ میخواهد دلم
تکیه دادم شانه ات را ، شانه خالی کردی و؛
رفتم از هر تکیه گاهی ، مرگ میخواهد دلم
تا که یادم هست آغوشِ خودم بوده پناه؛
سیرم از این بی پناهی ، مرگ میخواهد دلم
بارها خوردم زمین اما کسی اصلا نگفت!
سالمی یا رو به راهی ؟! مرگ میخواهد دلم
در میان آشنایان هم کسی قسمت نکرد؛
دلخوشی را با نگاهی ، مرگ میخواهد دلم
کلِ عمرم در شب و ، تاریکیِ مطلق گذشت!
من ندیدم یک پگاهی ، مرگ میخواهد دلم
زندگی میدان جنگی شد برایم من هم آن؛
جنگجوی بی سپاهی ، مرگ میخواهد دلم
بی کسی هایم همه ،  فریاد شد از غربتی؛
آشِنا در قلبِ چاهی ،  مرگ میخواهد دلم
این همه راه نجات از دسترس هم دور بود
مانده حالا کوره راهی ، مرگ میخواهد دلم
میشد آیا ؟ ،  جای آدم بودنم روییده بود؛
یک صنوبر یا گیاهی ! مرگ میخواهد دلم
بس که خندیدم به بختت ای دلِ بیچاره ام
فکر کردم در رفاهی ! ، مرگ میخواهد دلم
کـاش سطرِ آخِر از غمنامه ی این دفترم!
خواب باشد یا که آهی ، مرگ میخواهد دلم
عمر شیرینم به تلخی طی شد از این روزگار؛
خسته ام خواهی نخواهی مرگ میخواهد دلم
سرنوشتم برکه ای بی آب ، من هم میزنم؛
دست و پا مانند "ماهی"، مرگ میخواهد دلم
مرگ می خواهد دلم ، مانند مرگِ یک پری
روی دست پادشاهی ، مرگ میخواهد دلم
سهم "پونه"  انزوا شد از خوشی های جهان
رفته ام رو به سیاهی ، مرگ میخواهد دلم

#افسانه_احمدے_پونه
༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
در هفت آسمان چو نداری ستاره ای
ای دل کجا روی که بود راه چـاره ای

ای ابـر غـم ببار و دل از گـریه باز کن
ماییم و سرگذشت شب بی ستاره ای


#هوشنگ_ابتهاج
🤞👌🌹🍃
༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
وحشت زده در خواب که دیدم خفقان را
یک نیمه شبی ماتم پایان جهان را

حیرت زده از خواب سراسیمه پریدم
دیدم تهِ یک کوچه به دستت چمدان را

با دلهره خود را به سر کوچه کشاندم
تا زود رسانم به تو ته ماندهِ جان را

از ترس نبودت رمق از پیکر من رفت
تا بهر ضمانت سپُرم اشک روان را

صدبار صدایت زدم اما تو ندادی
یک بار فقط با سخنی پاسخ آن را

هر روز از این کوچه گذر میکنم اما
ارزان نکنی قیمت این بار گر
ان را

در پاسخ مردم که چرا رفت؟ به والله
با خود بکشم تا به ابد رنج زمان را

تیغ است و جنون است ،اگر باز نیائی
بر هم بزند حادثه ی کون و مکان را

امشب به غزل با دل مایوس نوشتم
وحشت زده در خواب که دیدم خفقان را

#منصورپیکانپور

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
برکه ای بودم که در دستان تو دریا شدم
وسعتی زیباتر از آرامش شبها شدم

موج بی تاب نگاهم تا به چشمانت رسید
آن زمان دیگر، حضوری غرق در رویا شدم

حسّ رویش با حضورت بر وجودم زنده شد
ریشه ای گمگشته بودم
، ناگهان پیدا شدم

قَد کشیدم در مسیری روشن، از مهتاب عشق
روزنی تابید و دیگر غنچه ای زیبا شدم

بعد این من هستم و باران و چتر بودنت
با تو در آیین مهرت، اینچنین معنا شدم

#سمیه_خلج

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
رفتی و یادت برایم یادگاری شد چرا؟
خاطرم از خاطرات تو فراری شد چرا؟ 💔

لعنت و نفرین بر آن روزی که گفتی:می روم
جای"نه برگرد
"اصرار من "آری" شد چرا؟💔

خواب شب های مرا یادت به سرقت برده است
روز هم قربانی شب زنده داری شد چرا؟💔

وقت رفتن خنده بر لبهات از شادی نبود
اشک پس بر گونه ات از درد جاری شد چرا؟💔

لحظه های زندگی رنگ شقایق با تو داشت
در عزای دوری ات زرد قناری شد چرا؟💔

مست بود انگار جانم از شراب ماندنت
جان من دلبسته ی آن زهرماری شد چرا؟💔

دفترم از اشک خیس و،چشم هام از گریه تار
باز شعرم، جلوه گاه سوگواری شد چرا💔


༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
از چه با من اینچنین ســــردی ؟ بگو
تا بــه کی اینگــــونه نامــردی
؟ بگو💔

مهـــربان بودی ولی ناگـــه چه شد ؟
بر ســــــرِ قلبت چــــه آوردی ؟ بگو💔

لحظـــــه ای حتی اگـــــر با درد من
کـرده ای احســاس همـــدردی ، بگو💔

با چنیـــــن پا در هــــوایی تا کجــــا
منتظـــر باشم که برگــــردی ؟ بگو💔

روی عقـــلم پا گــــذارم یا دلــــــم ؟
جای من بودی چه می کردی ؟ بگو💔

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
هرچه آيينه به توصيف تو جان كند نشد
آه، تصوير تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم
به پريشانى گيسوى تو سوگند نشد

خاطرات تو و دنياي مرا سوزاندند
تا فراموش شود ياد تو هرچند نشد

من دهان باز نكردم كه نرنجي از من
مثل زخمى كه لبش باز به لبخند نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلكه چون برده مرا هم بفروشند نشد

#فاضل_نظری

‌ ‎༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
اي خسرو خوبان نظري سوي گدا کن 
رحمي به من سوخته ي بي سر و پا کن 

در دل درويش و تمـــــــــناي نگاهــــي 
زان چشم سيه مست به يک غمزه دوا کن
 
شمع وگل و پروانه و بلبل همه جمع ند 
اي دوست بيا رحم به تنهـــــــايي ما کن
 
با دلشدگان جور و جفا تا به کـــــي آخر 
آهنگ وفا ترک جفـــــــــا بهـــر خدا کن
 
مشنو سخــــــــــن دشمن بدگوي خدا را 
با حافظ مسکين خود اي دوست وفا کن

#حافظ

‌ ‎༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
شوق دیدار تو را دارد تمام دفترم
با نگاهت می‌شود دنیا به کام دفترم

روی دیوار ورقهای دلم بنویس عشق
تا شود سرلوحه‌ی چشمت پیام دفترم


‌ ‎‌༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثلا شب بشود تا تو بیایی به برم
الکی چشم ببندم تو بشی همنفسم!

الکی فکر کنی خوابمو و من غرق_توام!
زیر چشمی بشوم خیره و من دم نزنم!

واقعی چشم کنم باز و شوی دربه درم!
بشوی ذوق زده؛ خنده کنان در بروم!

بزنی پشت سرم بابت این شیطنتم.!
الکی بغض کنم ، تا تو بیایی بغلم!

دست اخر همه چی رو شود و ذوق کنم!
تو بگی ماهک من ، عاشقتم تاج سرم

‌ ‎༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
چقــدر سختـہ ...

زندگـــــی ڪردن...

تــو دنیـــــایی ڪــہ ...

هیچ ڪس مثــل حرفاش نیست
خُدا مى گويد:
هر آن كس كه بيشتر از من دوست بدارى از تو مى گيرم
و مى افزايد
:
نگو بدون آن نمى توانم زندگى كنم
تو را بدون آن هم زنده نگه مى دارم

و فصل عوض مى شود
شاخه ى درختانى كه سايه مى افكنند خشك مى شوند
صبر لبريز مى شود
يار را كه جان و دلت بود، غريبه مى شود
و ذهنت متعجب مى شود

دوستت تبديل به دشمن مى شود
دشمن بر مى خيزد و تبديل به دوستت مى شود

دنياى غريبى ست
هرچيزى را كه مى گويى نمى شود، اتفاق مى افتد
مى گويى نمى افتم، مى افتى، سقوط مى كنى
مى گويى غافلگير نمى شوم، غافلگير و متعجب
مى شوى

عجيب ترينش هم اين است كه،
مى گويى مُردم، اما باز هم زنده مى مانى
...

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
رنگِ رؤیا زده‌ام بر افقِ دیده و دل
تا تماشا کنم آن شاهدِ رؤیائی را

جان چه باشد که به باز
ارِ تو آرد عاشق
قیمت ارزان نکنی گوهرِ زیبائی را

دل به هجرانِ تو عمریست شکیباست ولی
بارِ پیری شکند پشتِ شکیبائی را

#شهریار

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
بر بلندای خیال من، تو خورشیدی فقط
ناز کردی
؛ بر شب تارم نتابیدی فقط!

هر دروغی خواستی گفتی و لابد در دلت
بر دل خوش‌باورم، هر بار خندیدی فقط!

بر زلال عشق من ایمان نیاوردی چرا؟!
من همه شوق و تو هم انگار تردیدی فقط!

خسته از نامهربانی‌هات گفتم می‌روم
از خیال رفتنم یک لحظه ترسیدی فقط!!

وقت رفتن هر چه بخشیدم، پس آوردی، مگر....
آن دل دیوانه‌ای... کآن را نبخشیدی فقط!

بعد از این، از بی‌کسی‌هایم نمی‌ترسم؛ برو!
هرچه دیدی دیگر از چشم خودت دیدی فقط
!

#الهام_حق_مرادخان

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
برای آدم ها در همان حدی باش ک هستن

بیشتر ک باشی سؤتفاهم پیش می آید
👌

༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
امروز چه دانی تو که در آتش و آبم
چون خاک شوم باد به گوشت برساند

#جناب_سعدی
دل در پی عشق دلبرانست هنوز
وز عمر گذشته در گمانست هنوز

گفتیم که ما و او بهم پیر شویم
ما پیر شدیم و او جوانست هنوز


༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
من آتشی نشسته به خاکسترم ولی
تو از گذشته ی  ‏دلم  آتشفشان تری

آیینه گفت  ‏پیر  شدم بی حضور  ‏عشق
آری.
..خوشا به حال  ‏تو،  از  ‏من  جوان تری
༺░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌░࿇🦋شـعروغـم🦋࿇░⃟‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎░༻
HTML Embed Code:
2024/05/02 14:22:41
Back to Top