TG Telegram Group Link
Channel: کمیتۀ عمل سازمانده کارگری
Back to Bottom
⭕️ درباره طرح جامع حجاب و عفاف

◾️با ابلاغ «طرح جامع حجاب و عفاف» در هفته‌های اخیر، سطح جدیدی از کنترل‌گری بر بدن زنان وارد دستور کار حکومت شده است.

◾️تشدید این سیاست‌های زن‌ستیز بلافاصله این سؤال را در ذهن بسیاری برانگیخته که «منطق» پشت این سیاست‌های تنش‌زا -آن هم در این شرایط بحران سیاسی و اقتصادی کنونی- چیست؟ و چه دستاوردی برای حکومت دارد؟

◾️برخی پاسخ به این سؤال را در کارکردهای تاکتیکی و روانی این طرح‌ها جُسته‌اند و برخی از منظر سیاسی به آن پرداخته‌اند. به زعم ما اما ورای این کارکردهای چندگانه، ضروری است که این سیاست‌ها را در سایۀ استراتژی جمعیتی جدید جمهوری اسلامی تعبیر کرد؛ سیاستی که نیازمند کوچاندن زنان از فضاهای عمومی و اشتغال در بیرون، به پستوهای خانه و تبدیل آنان به ماشین‌های فرزندآوری است...

👈🏾برای مطالعه کامل متن بر روی Instant-View کلیک کنید
⭕️ جمهوری اسلامی، میراث‌دار بهایی‌ستیزی پهلوی

◼️ فشارها و نفرت‌پراکنی‌های جمهوری اسلامی علیه بهائیان را پایانی نیست. ظرف چند روز گذشته مجدداً دور جدیدی از بازداشت‌های سریالی ‌بهائیان آغاز شده که به فاصلۀ یک روز به لشکرکشی و تخریب منازل بهائیان روستای روشنکوه مازندران رسید؛ اتفاقی مشابه با تخریب و مصادرۀ منازل بهائیان روستای ایول به نفع «ستاد اجرای فرمان امام» در سال ۹۹. اما توفیق امروز جمهوری اسلامی در سرکوب سازمان‌یافته بهائیان از فردای ۵۷ و این حد از نفرت غلیظ نسبت به اقلیت بهایی ناگهانی و بدون سابقه نبود، بلکه ردّ آن را باید در رژیم گذشته گرفت. موضوع این یادداشت کوتاه همین است...

👈🏾 برای مطالعه کامل مطلب بر Instant View کلیک کنید.
💧بحران آب و #بازنشر یک پرسش قدیمی!

اعتراضات به بی‌آبی مدت‌هاست که از این به آن استان در جهش است. حالا بحران، دیگر از حوزۀ کشاورزی یا قطع آب روستاها، به تأمین آب شرب شهرهای بزرگ رسیده؛ چنانکه در روزهای اخیر ساکنان تشنۀ شهرهای پرجمعیتِ #شهرکرد و #همدان را هم به خیابان کشانده. محیط زیست تاراج‌شدۀ کشور دیگر چیزی برای «تعویق بحران» ندارد و مُسکّن‌های مهلکی از جنس پروژه‌های انتقال آب و دستبرد به آب‌های زیرزمینی هم دیگر بی‌اثر شده. تصویر جنگ منطقه‌ای بر سر آب، نابودی فراگیر اراضی کشاورزی، کوچ اجباری و به تبعش انفجار جمعیتی حاشیه‌نشینان و غیره دهشتناک‌تر از آنست که خود را گول بزنیم یا مثل بخش‌هایی از اپوزیسیون تصورکنیم که صرفِ تکرار شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» می‌تواند محور متحدکننده بر سر حل این تضادها باشد.

🔻 چه باید کرد؟
مسألۀ آب، بحثِ امروز و فردا نیست. این بحرانی جدی، فراگیر، سراسری و ساختاری است که پاسخی در همین ابعاد می‌طلبد. نمی‌توان جواب تشنگان و کشاورزان ورشکسته را به وعدۀ فردای انقلاب موکول کرد. اگر اتحادی بین معترضان به بی‌آبی بتوان تصور کرد، فقط بر سر مطالبات مشترک می‌تواند تجسد یابد. حداقل‌های این اتحاد در برنامۀ عمل به زعم ما بر سر این است:

◼️شعار توقف فوری تمام طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای: انتقال، فقط برای تأمین آب شرب -و مشروط به نبود راه تأمین جایگزین و تحت نظارت مستقل مردمی- قابل دفاع است.
◼️مدرن‌سازی سرتاسری روش‌های آبیاری سنتی کشاورزی (فوری و در اولویت)
◼️ سیاست «خودکفایی غذایی» بدون اجرای پیش‌شرط‌های بالا مردود است.
◼️پرداخت غرامت و حق نکاشت به کشاورزان تا تعیین بدیل یا تغییر الگوی کشت در مناطق بحرانی.
◼️اتخاذ جدیدترین روش‌های کشت، و پرورش دام سازگار با محیط‌زیست و با بهره‌وری آبی بالا، باید پیش‌شرط مجوز کشت و صنعت‌ها و دامداری‌های صنعتی باشد و مشروط به نظارت تخصصی و مردمی (بند زیر).
◼️سازمان محیط‌زیست یک ارگان دولتی وابسته، بی‌اختیار و مهره‌ای برای سفیدسازی طرح‌های جنایت‌بار ضدمحیط‌زیستی است. کارکرد این ارگان تنها زمانی موضوعیت دارد که از سلطۀ دولت خارج شده و زیر نظارت مردم و کارشناسان و فعالان زیست‌محیطی به شکلی مستقل و با داشتن حق وتو اداره شود.
◼️ تمرکززدایی از جغرافیای توسعه: انتقال تدریجی صنایع بزرگ از مناطق مرکزی به مناطق غیرتوسعه‌یافته‌ای که ظرفیت اکولوژیکش را دارند. با این شرط که هیچیک از طرح‌های انتقال صنایع، نباید به مهندسی دموگرافی منطقه علیه اقلیت‌های ملی و مذهبی بینجامد.
◼️صنایع بزرگ پتروشیمی و برق و گاز و... باید تحت مالکیت عمومی و زیر نظارت دمکراتیک مردم باشد. مادامیکه این صنایع آلاینده در دست یک اقلیت هستند، در تمام زمینه‌ها (از مکان‌یابی تا تکنولوژی تولید و صدمات محیط زیستی) در جهتِ حداکثرسازی سود مالکانش تنظیم خواهد شد و نه منافع عمومی.
◼️اجرای سیاست تجمیع اراضی کشاورزی خُرد گرچه برای افزایش بهره‌وری ضروری است، اما باید کاملاً داوطلبانه، تشویقی و زیر چتر تعاونی‌ها باشد. ارگان‌های غارتگری مثل بنیاد مستضعفان و اوقاف و... که دست به سلب مالکیت از کشاورزان خُرد با اتکا به اسناد قدیمی می‌زنند، موظف به برگرداندن اراضی غارت‌شده‌اند.
◼️همچنین به موازات سیاستِ انتقال صنایع به مناطق توسعه‌نیافته، کشاورزی و دامداری صنعتی هم باید به سرزمین‌هایی با شرایط اقلیمی مناسبش انتقال یابد، منتها نه با هُل دادن سرمایۀ بزرگ خصوصی به سمت این مناطق، بلکه با سوق دادن کشاورزان خُرده‌مالک بومی به سمت ایجاد تعاونی‌هایی که با حمایت مالی دولت، صنعتی و مدرن و بهره‌ور شده‌اند؛ در عین حال که مالکیت و ادارۀ آن‌ها در دست خودشان باقی مانده‌است.
◼️برای راه‌اندازی صنایع بزرگ و کِشت و صنعت‌ها در هر منطقه‌ای، باید کارکنان این واحدها، کارشناسان «مستقل»، سازمان‌های مردمی محیط زیستی و ساکنان محلی به واسطۀ نهادهایشان حق رأی و نظارت و اِعمال اراده داشته باشند.
◼️هزینۀ طرح‌های بالا از کجا تأمین خواهد شد؟ با قطع بودجه‌های مافیای سدسازی و تونل‌سازیِ آبی و اختصاصش به مدرنیزه‌کردنِ کشاورزی؛ با کاهش مخارج نظامی، قطع دخالت‌های نظامی برون‌مرزی، گرفتن مالیات از امپراتوری‌های بزرگ مالی (مثل آستان قدس و بنیاد مستضعفان) و امثالهم.
⚪️ هرچند بر ما مسجل است که ج.ا توان و ارادۀ اجرای «هیچ‌یک» از بندهای بالا ندارد، اما ائتلاف زحمتکشان در مبارزه برای مطالباتی مشابه بندهای بالاست که «فراخوان اتحاد» را از یک شعار ذهنی با دامنۀ محدود تبلیغاتی تبدیل به یک پیوند استراتژیک در مبارزه‌ای روشن و بدون ابهام می‌کند. ثانیاً جلوی مصادره به مطلوب شعارهایی مثل «اتحاد علیه مافیای آب» را می‌گیرد. در نهایت شعارِ به حقِ «مرگ بر جمهوری اسلامی» در خیزش‌های آبی را به چشم‌انداز روشن‌تری در فردای پس از سرنگونی ج.ا پیوند می‌زند و نه احیای همان غارتِ قدیم در شکلی جدید.
🟠 اقتصاد سیاسی مراسم اربعین

در این مطلب مروری خواهیم کرد بر اینکه چرا و چطور «اربعین» از یک مناسک درجه دوی مذهبی در سال‌های اخیر به یک رویداد سیاسی بزرگ با اهداف ژئوپلتیک تبدیل شده. از کارکردهای سیاسی فرهنگ شیعه و عاشورا می‌گوییم، از زنده‌نگه داشتنِ دین با فقر و فقر با دین در یک سرمایه‌داری فقاهتی. همچنین نگاهی خواهیم داشت به اقتصاد هیأت‌های مذهبی و چگونگی تبدیل مناسبت‌های مذهبی از جنس اربعین به فرصت‌های طلایی پول‌شویی و توزیع رانت و رشوه و...

👈🏾 برای مطالعه کامل متن بر Intsant-View کلیک کنید
🔴 خیزش سراسری زنان علیه حجاب و حکومت اجباری

همیشه گفته‌اند ایران انبار باروت است و کمترین جرقه‌ای باعث انفجارش. این بار ولی جنس این «جرقه» و ماهیتش، آتشی به پا کرده که کل دنیا مبهوت مانده. اگر زنان ایران در سال‌های گذشته «پای ثابت» جنبش‌های اعتراضی مردمی و خیابانی بوده‌اند، اینبار اما «خودِ جنبش» هستند. یعنی در مقام موتور محرک، رهبر و سوژۀ اصلی این اعتراضات قد برافراشته و دیگر اقشار جامعه را با انبوه مطالبات سیاسی و دمکراتیک‌شان به پشتِ سر خود کشانده‌اند؛ آن هم به شکلی سراسری.
👈🏾 ادامه مطلب در Instant-View.
🚧 مصونیت در اعتراضات خیابانی
(
یک ارزیابی به روزشده)

این روزها نوجوانان زیادی برای اولین بار به قطار اعتراضات خیابانی پیوسته‌اند. نباید بگذاریم این ذخایر استعداد و خلاقیت و جسارتِ در حال شکوفایی، زیر چکمه‌های سرکوبگران رژیم له شوند. چرا که می‌دانیم مبارزه برای انقلاب، یک جنگ خیابانیِ یکبار برای همیشه نیست؛ یک جنگ بلندمدت است که آگاهانه باید آن را با بیشترین نتیجه و کمترین هزینه همراه کنیم. به همین دلیل هم در این مطلب با اتکا به ارزیابی میدانی جدیدتری از وضعیت، تصمیم به نشر مهم‌ترین نکات ضروری و به روزشده برای حفظ امنیت تظاهرکنندگان گرفته‌ایم.

👈🏾برای مطالعه کامل مطلب بر Instant-View کلیک کنید.
⭕️ اعتصاب عمومی در پی خیزش اعتراضی:
از ایده به واقعیت

سرفصل
‌ها

◼️ظهور اعتراضات محله‌محور و ضربتی

◼️حفظ خیابان در گروی اعتصاب عمومی

◼️تاکتیک اعتصاب نمادین سیاسی

🔻شرایط اعتصاب عمومی در مهرماه ۱۴۰۱

◾️اول: اعتصاب سیاسی و نمادین معلمان

◾️دوم: اعتصاب دانشگاه

◾️سوم: فاکتور طولانی شدن اعتراض خیابانی

◾️چهارم: محدودیت فعالیت‌های اقتصادی در نتیجۀ اعتراضات

◾️پنجم: سوژۀ اصلی اعتصاب عمومی کیست؟

◾️ششم:
در شرایط اعتراضات عمومی، حتی «اعتصاب اقتصادی» هم راهگشای «اعتصابات سیاسی» است!

◾️هفتم:
پُر کردن شکاف مردسالاری و غلبه بر تفکیک مکانیکی حوزه‌های مبارزۀ اقتصادی و سیاسی

◾️هشتم: اعتصاب سراسری در کردستان

👈🏾 برای مطالعه کامل متن بر Instant-View کلیک کنید.
.
⭕️ گشودن قفل اعتصابات سیاسی در جنبش کارگری

◾️امروز کارگران پروژه‌ایِ پتروشیمی‌های بوشهر و هنگام (سایت یک عسلویه) با کلید زدن یک اعتصاب سیاسی رادیکال، همزمان با اعتصابات دانشگاه‌ها و اعتراضات مدارس، ورود به مرحلۀ جدیدی از خیزش سیاسی کشور را اعلان کردند. از کارگرانی حرف می‌زنیم که در دو سال گذشته بزرگترین اعتصاب سراسری و صنعتی کشور را برای انحلال پیمانکاران، افزایش مزد، کاهش ساعات کار و غیره سازماندهی کرده بودند. حالا همان کارگران درحال پیوند مبارزۀ اقتصادی با یک مبارزۀ بزرگتر سیاسی هستند.

◾️هوشمندی اصلی در سازماندهی این اعتصاب (و تلاش برای گسترش در روزهای آتی به سایر پروژه‌ها)، تأکید بر پیوند میان مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگران بوده (۱) که باعث می‌شود مجال بهانه‌جویی از گرایش‌های محافظه‌کار کارگری که بر تفکیک این دو تأکید دارند و هزینۀ این اعتصابات سیاسی را زیاد می‌دانند، گرفته شود.

◾️اعتصاب امروز کارگران پروژه‌ای نه فقط در همبستگی با خیزش خیابانی و علیه موج کشتار و سرکوب حکومت و با شعار صریح سرنگونی کلید خورد، بلکه در عین حال فراتر رفته و با اقدامات مستقیمی همچون بستنِ جادۀ سه راهی عسلویه با سنگ و آتش زدن لاستیک، تلاشی در جهت گسترش به سایر بخش‌های عسلویه هم داشته است.

◾️پژواک شعارهای سیاسی همچون «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنه‌ای»، «امسال سال خونه، سید علی سرنگونه»، «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و... در فوق امنیتی‌ترین و بزرگترین قطب اقتصادی کشور، نویدِ فتح سنگر جدیدی در جنبش کارگری را می‌دهد که از زمان قدرتگیری جمهوری اسلامی به این‌سو بی‌سابقه بوده است.
◾️اعتصاب سیاسی امروز کارگرانِ پروژه‌ای، حتی اگر دامنه‌دار نشود، حتی اگر محدود و سرکوب شود، دستاوردی تاریخی را به چنتۀ خیزش انقلابی ایران افزوده است: اینکه قفل اعتصاب سیاسی در بخش صنعتی کشور شکسته شد.

◾️این شعارها، این پیشروی طبقاتی و کشاندنِ رادیکالیسم سیاسی به محیط کار و این ترکیب خلاقانۀ مطالبات اقتصادی و سیاسی، ثمرۀ دو سال مداوم اعتصاب سراسری است که به اندازۀ چند دهه به تجربۀ عملی مبارزۀ این کارگران افزود. حال تصور کنید وقوع چنین تجربه‌ای در ابعادی به مراتب بزرگتر (اعتصاب عمومی سیاسی) چه تأثیر متحول‌کننده‌ای بر خیزش انقلابی در ایران خواهد گذاشت.

◾️گرچه که می‌دانیم اثر اقتصادی اعتصاب کارگران پروژه‌ای، اختلال در پروژه‌های اجرایی و ساخت و ساز و تعمیرات صنایع نفت و گاز و زیان زدن به پیمانکاران پروژه است و نه توقفِ تولید نفت و گاز و شکستن کمر پیمانکار بزرگ (دولت). با اینحال تبعات و نتایج سیاسی و ذهنی این اعتصاب به مراتب از ضربات اقتصادی‌اش بزرگتر است. این اعتصاب سیاسی می‌تواند در بستر پرتب و تاب کنونی نه فقط به اعتصابات بالقوۀ مدارس و اعتصاباتِ بالفعلِ دانشگاه‌ها پیوند بخورد، بلکه در عین حال سریعاً به الگویی برای کارگران سایر صنایع استراتژیک و خدماتی بدل شود.
***
۱) برای نمونه نگاه کنید به شعرسرایی با طرح مطالبات کارگری بر وزن آهنگ شروین حاجی‌پور (که یکی از تولیدات هنری اعتراضی معروف دوره اخیر بود):

اعتصاب می‌کنیم: برای اتوبوس‌های اسقاطی، برای زندگی حیوانی، برای خوابگاه ساسی، برای غذاهای آلوده، برای شرجی‌ها، برای بیهوشی، برای ساعتی که اعلام می‌کنند: اضافه کاری!، برای چکی که هرگز پاس نشد، برای بیمه‌ای که واریز نشد، برای ساعتی که لرزشت از لرزش اتوبوس بیشتر بود، برای نیروهای پروژه...
⭕️ تمرکز سرکوب را از روی نیروهای پروژه‌ای نفت برداریم

◼️به صدا درآمدن ناقوس «مرگ بر دیکتاتور» از حنجرۀ کارگران پروژه‌ای‌ عسلویه به مثابۀ فراخوانی به سایر کارگران پیشرو برای پیوستن به اعتصابات سیاسی بود. تا پیش از این یکی از مهم‌ترین موانعِ پاگیریِ اعتصابات سیاسی، مربوط به بحران اعتبار فراخوان‌دهندگانش بود؛ بیانیه‌های ناشناس، طوفان‌های توئیتری یا سخنرانی برخی شخصیت‌های اپوزیسیون که موجودیت سیاسی‌شان صرفاً وابسته به رانت رسانه‌های بزرگ است، نمی‌توانست چنین شکاف اعتباری را برای روشن کردن جرقۀ اعتصابات سیاسی جبران کند. درحالیکه دیروز کارگران پروژه‌ای عسلویه -به اعتبار مبارزه‌ و خطر‌پذیری‌شان در میدان عمل- گام مهمی در جهتِ پر کردن حداقل بخشی از این خلأ برداشتند.

◼️اگر کارگرانِ بی‌ثبات‌کار پروژه‌ای در عسلویۀ امنیتی می‌توانند «مرگ بر دیکتاتور» بگویند و جاده ببندند، چنین اقدامی در محیط‌های شهری پرجمعیت، دشواریِ به مراتب کمتری دارد. سدبندی خیابان‌های استراتژیک شهری[۱] در ساعات اولیۀ صبح (به جای عصر یا شب)، یعنی در زمان تردد کارگران و کارمندان به محل کارشان، کمک زیادی به تحمیل تدریجی یک اعتصاب از بیرون می‌کند. به علاوه با این اختلال در تردد، هزینۀ امنیتی همراهی اتوبوس‌رانان و راهبران مترو[۲] و سایر کارگران و کارمندانِ همدل با اعتراضات سیاسی کمتر می‌شود: توجیهاتی مثل «خیابان‌ها بسته بود» و «خطوط اتوبوس‌رانی یا مترو مشکل داشت» پوششی می‌شود برای همراهی کارگران و کمک به شروع اعتصاب به شیوۀ تأخیر و کم‌کاری و تعطیلی.

◼️اعتصاب سیاسی کارگران پروژه‌ای عسلویه، در دومین روزش به پالایشگاه آبادان رسید. این نوع اعتصاباتِ سیاسی، حتی علیرغمِ موقت یا یک روزه بودن[۳] اگر با همین سبک و محدودیت هم در میان سایر کارگران پروژه‌ای الگو شوند، امکانِ هل دادن جنبش کارگری به سمت اعتصابات فراگیرترِ سیاسی را دارند. دقیقاً همین چشم‌انداز بود که چنان وحشت رژیم را برانگیخت که دیروز به فاصلۀ اندکی، شماری از کارگران پروژه‌ای را در معرض بگیر و ببند و سرکوب قرار داد. انفعال یا سکوتِ جنبش مردمی در مقابل این سرکوب، پیام خوبی را به سایر کارگران کشور مخابره نمی‌کند. در عوض اگر کارگران به چشم خود موج عظیم همبستگی با اعتصابشان را ببینند، این پیام به تمام کارگران کشور منتقل می‌شود که پیوستن‌شان با سلاحِ اعتصاب سیاسی، آنان را در حلقۀ امنِ حمایت عمومی قرار خواهد داد، هزینۀ سرکوب را برای حکومت بالا می‌بَرد و حتی به دیده‌ شدن تمام مطالباتی که برایش مبارزه می‌کنند هم کمک خواهد کرد. البته بدیهی است که حمایت را نباید با تمرکزِ صرف بر اخبار سرکوب و بازداشت، بلکه باید از طریق همبستگی عملی در بطن اعتراضات صورت داد. چه آنکه بسیاری از کارگران این روزها مدام به بیرون از محیط کار -و اکنون این نمونۀ اعتصاب سیاسی کارگران پروژه‌ای- نگاه می‌کنند؛ میزان پیشروی و عقب‌روی‌اش را با دقت می‌سنجند و فقط در جایی که احساس کنند توازن قوا به نفع جنبش اعتراضی است و میزان همبستگی و دفاع عملی از کارگران بسیار بالاست، با سلاحِ اعتصاب‌شان به خیزش می‌پیوندند. به علاوه این نوع همبستگی‌های عملی، شدیداً اثرات روانی سرکوب را در اعتصاب می‌شکند.

🔻 فارغ از این کلیات ببینیم به چه اشکالی می‌توان این همبستگی را اجرا کرد؟

◼️درحالیکه اعتراضات خیابانی در سه هفتۀ گذشته فراز و فرودهای زیادی داشته، بخش دانشجویی تقریباً جزو معدود مواردی بوده که از همان روزهای ابتدایی تا این لحظه اعتصاباتش را ممتد و توفنده جلو برده. دانشگاه‌های درگیرِ اعتصاب به ویژه به دلیل حضور دانشجویان پیشرو و آگاه، می‌توانند جزو اولین تریبون‌هایی باشند که با سر دادن شعارهای همبستگی کارگری در تجمعات‌شان، موفق به همدلی و جلب حمایت مردم با اعتصاباتِ پروژه‌ای‌ها شوند.
نیروهای شاغل در واحدهای اقتصادی کوچک و متوسط هم می‌توانند در جلب این همبستگی نقش بزرگی ایفا کنند. قبل‌تر اجازه دهید که بگوییم که آنچه اعتصاب عمومی را منحصربه فرد می‌کند، نه تعداد و کمّیت اعتصابات، بلکه اثرات توقف کار در بخش‌های استراتژیک...

👈🏾 برای مطالعه ادامه متن، بر Instant-View کلید کنید.
⭕️ اعتصاب معلمان در حمایت از دانش‌آموزان

◾️معلمان امروز در همراهی با خیزش سیاسی مردم و در حمایت از دانش‌آموزان‌شان دست به اعتصاب سراسری زدند: سنندج و سقز و مریوان در صدر فهرست و در ادامه مهاباد، کرمانشاه، شیراز، نیشابور، همدان، لاهیجان، بندرانزلی و ساری.
هرچند گستردگی جغرافیایی اعتصاب به سیاق دوره‌های قبل نبود و بیشترین تمرکز و نقطۀ ثقل هم مثل همیشه در استان کردستان قرار داشت، این اما به هیچ وجه از اهمیت اعتصابی که در این فضای بگیروببند -و با پذیرش ریسک زندان و اخراج- علیه سرکوب دانش‌آموزان و در حمایت از اعتراضات‌شان به راه افتاده کم نمی‌کند.

◾️به علاوه در روزهای گذشته کم نبودند زنان معلمی که با برداشتن حجاب اجباری از سر، نوع جدیدی از مقاومت را علاوه بر اعتصاب وارد جنبش معلمان کردند و صدای دفاع از خیزشی شدند که استیفای حقوق زنان و کودکان شعارِ اصلی‌اش است. اهمیت این دست مقاومت‌های جسورانه فقط در فضای فوق امنیتی‌ای که اکنون بر فراز سر معلمان سایه افکنده فهمیده می‌شود. اضافه بر معلمان، مدیران هم به این حرکت پیوسته‌اند. معصومه عقاب‌نشین، مُشت نمونۀ خروار از مدیرانی است که در این مدت در دفاع از دانش‌آموزان هزینه‌های گزاف امنیتی دادند؛ هزینه‌هایی که در دست‌کم یک مورد به جان باختن یک مدیر زیر فشار روانی تهدید سرکوبگران انجامیده.

◾️با اینحال به خاطر فضای شدیداً امنیتی‌شدۀ مدارس، موج همدلی‌ و همراهی‌ معلمان با این جنبش به اجبار چندان نمود علنی پیدا نمی‌کند (مگر پس از آنکه سرکوب شده باشد). درست به همین دلیل است که به زعم ما تصاویر معلمان متحصن در ده‌ها مدرسه از شهرهای مختلف را باید تنها جزء کوچکی از مقاومت بزرگتری فهمید که معلمان این روزها دارند در برابر سرکوب سازماندهی می‌کنند. روایت‌های متعددی از دانش‌آموزان و والدین‌شان در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد که سخنان و رفتارهای همدلانۀ بسیاری از معلمان با اعتراضات دانش‌آموزی را تأیید می‌کند.

از این جهت، مقایسۀ مکانیکی میان پراکندگی جغرافیایی اعتصاب سیاسی امروز معلمان با اعتصابات ادوار پیشین و به قصدِ بزرگنمایی اثرات روانی سرکوب خطاست. مضاف بر اینکه:

🔻 ۱ - مهم‌ترین ابزار سازماندهی سراسری معلمان، یعنی پیام‌رسان‌های اینترنتی، هفته‌هاست که با اختلالاتی جدی مواجه‌ است. چند روزی است که دیگر حتی قوی‌ترین فیلترشکن‌ها هم از کار افتاده‌اند و تنها با آزمون و خطا و تغییر مکرر آی‌پی قادر به وصل شدن به اینترنت آزاد از داخل ایران هستیم. اغلب مردم فرصت یا دانش فنی لازم برای دور زدن مشکلات فیلترینگ را ندارند و همین موضوع نیز برای اکثریت معلمان صادق است.

🔻۲- شورای هماهنگی در اعتصابات سال‌های گذشته سبکی از تحصن نمادین را توصیه می‌کرد که بتواند بیشترین بُرد رسانه‌ای را برای مخابرۀ پیام‌ها و مطالبات معلمان داشته باشد (برداشتن پلاکارد در دفتر مدرسه و ارسال تصاویر متحصنین به شورا). این درحالیست که اکنون به خاطر شرایط فوقِ امنیتی، دسته‌ای از معلمان از این روش کار رسانه‌ای،‌ به نفعِ کم‌هزینه‌تر کردنِ اجرای اعتصاب، صرف نظر می‌کنند و حتی در مواردی که امکان تحصن در دفتر مدرسه نیست، ممکن است همان اعتصاب را با رفتن به کلاس و با اختصاصِ وقتِ کلاس به گفتگو با دانش‌آموزان دربارۀ جنبش کنونی اجرا کنند؛ کاری که ماهیتاً حتی ممکن است مؤثرتر هم باشد.

🔻۳- اینکه امروز اغلب تصاویر معلمان متحصن از شهرهای کردستان مخابره شدند، علاوه بر پیشرو بودن این منطقه به موضوع دیگری نیز برمی‌گردد: به دلیل دائمی بودن مبارزه در کردستان (دورۀ یکماهۀ اخیر نیز از آن مستثنا نیست)، توازن قوا به گونه‌ای است که معلمان حتی اگر همراهی علنی با جنبش سیاسی کنونی کنند، در حلقۀ امن‌تری از حامیان و همبستگان‌شان قرار دارند و همین هم سرکوب را برای حکومت دشوارتر می‌کند. درحالیکه در مناطق دیگر فضا بدین شکل نیست و بنابراین معلمانِ معترض و متحصنی هستند که با همین ملاحظه از ثبت علنی چهره و پلاکارد و آدرس مدرسه صرف نظر می‌کنند و در انطباق با شرایط محیطی‌شان، روش‌های متفاوتی از فُرم اعتصاب را برمی‌گزینند.

◾️در نهایت نکتۀ مهم دیگر این اعتصاب، فراخوانی بود که شورای هماهنگی رو به مردم داد و از آنان درخواست همراهی با این اعتصاب را کرد (از طریق نفرستادن بچه‌ها به مدرسه و یا حضور فیزیکی والدین در مدارس). باتوجه به اختلال شدید اینترنت و پیام‌رسان‌ها، کمک به شنیده شدن فراخوان‌های شورا (به ویژه از مجاری غیر اینترنتی) نقش مؤثری در تقویت کارزارهای شورا خواهد داشت. این حوزه‌ای است که حامیان جنبش کارگری می‌توانند به آن کمک رسانند.
⭕️ تا انقلاب

نزدیک به پنجاه روز از شروع خیزش سیاسی اخیر می‌گذرد؛ پنجاه روزی که می‌دانیم هر روزش به هزینۀ ارزنده‌ترین جان‌ها گذشته. به این دلیل که تاریخاً در جنبش‌های اجتماعی گرچه اکثریت همدل و همراه باشند، اما در عمل پیشرَوی این حرکت‌ها بر دوش اقلیتی از فعال‌ترین سازماندهان و دخالتگران میدانی است و در بسیاری از موارد آن‌هایند که هدف شناسایی و گلوله و بازداشت قرار می‌گیرند. پس خون هر یک نفری که در این روزها سنگفرش‌ها را سرخ می‌کند، هر یک نفری که از دانشگاه و خوابگاه و محل کار ربوده و بازداشت یا سربه‌نیست می‌شود، برای این جنبش ضربه‌ای جبران‌ناپذیر است.

سؤالی که این روزها دربارۀ این تصویر بزرگ‌تر مدام پرسیده می‌شود آنست که حالا چه؟ اگر همین سطح از اعتراض و سرکوب به سیاق کنونی کجدار و مریز ادامه یابد به کدام چشم‌انداز می‌رسد؟ به عبارتی اگر این جنبش نه پنجاه روز که یک سال به همین منوال ادامه یابد، آیا می‌توان انتظار داشت که کار رژیم خودبخود تمام شود؟ اگر نه چکار می‌توان کرد که جنبش از نقطۀ کنونی گامی فراتر رود؟

👈🏾برای مطالعه کامل مطلب بر Instant-View کلیک کنید.
🔴 ارزیابی از الگوی اعتصابات کارگری در خیزش ۱۴۰۱

درحالیکه همیشه نیمۀ دوم سال را فصول «اعتصاب‌خیز» می‌نامند، اما اشاره کرده بودیم که تمهیدات پیش‌دستانۀ حکومت و کارفرمایان سبب وقفه‌ای در اعتراضات کارگری همزمان با دوماهۀ اول خیزش سیاسی مردم شده بود. از هفتۀ پایانی آبان‌ماه به این سو اما فریادهای موقتاً فروخفتۀ کارگری بلند شد و شاهد سریالی از اعتصابات صنفی کارگری بودیم: کارگران پالایشگاه نفت تهران، ذوب آهن اصفهان، شرکت تولید قطعات خودرو (کروز)، داروگر، بهمن دیزل قزوین، بهمن موتور، نیرو محرکه، شرکت مرتب (سیف خودرو)، بیمارستان خمینی و...

سؤالی که بلافاصله در اینجا مطرح می‌شود چنین است: اگر اعتصابات اقتصادی سال‌هاست که بی‌وقفه و در ابعاد وسیع در حال برگزاری بوده‌اند، پس آیا مجازیم که وقوع این اعتصابات را به جنبش اخیر مرتبط بدانیم؟ آن هم درحالی که تمرکز این اعتصابات بر مطالبات اقتصادی بوده و در آن‌ها شعاری در حمایت از جنبش مردمی بیرون نیامده؟ به زعم ما پاسخ هم آری است و هم خیر. اعتصابات کارگری و اقتصادی فارغ از وجود یا عدم وجود جنبش خیابانی همیشه جاری بوده‌اند؛ منتها «کیفیت» اجرای آن‌هاست که از دوره‌های دیگر متمایزشان می‌کند؛ اعتصاباتی که گرچه اقتصادی‌اند، اما به لحاظ روش‌های اعتراضیِ خود از وضعیت تهاجمی اعتراضات مردم در خیابان تأثیر گرفته‌اند. برای مثال اگر به چند سال گذشته نگاه می‌کنیم، سال ۹۷ را می‌توان نقطۀ عطفی در جنبش کارگری دهه‌های اخیر محسوب کرد؛ نه به دلیل جهش عددی اعتراضات کارگری، بلکه به دلیل تحول کیفی کنش‌های کارگری و گرایش به تعرضی شدن آن‌ها. فهم این تغییر و تحول بدون در نظر گرفتن اثرات عمیق خیزش سراسری سال ۹۶ بر این روند ممکن نیست. به همین نسبت تبدیل شعار «فقط کف خیابون به دست میاد حقمون» به مانیفست اصلی کنش‌ورزی معلمان و بازنشستگان طی دو سال اخیر نیز بدون اثرپذیری از خیزش‌های خیابانی سال‌های قبلش نبوده. در سه هفتۀ اخیر نیز هرچند قریب به اتفاقِ اعتصابات کارگری ماهیتی اقتصادی داشته‌اند، اما شواهدِ اثرپذیری عملی از خیزش خیابانی مردم در آن‎ها بارز است:
▪️ تبدیل اعتصابات سکوت به راهپیمایی صدها نفره درون شرکت همراه با سردادن شعار (نمونه‌های ذوب‌آهن اصفهان[1] و قطعه‌سازی کروز و بهمن موتور و بهمن دیزل).
▪️ تجمع همراه با آتش زدن لاستیک و شعارنویسی درب شرکت (شرکت صنعتی تولیدی مرتب)
▪️ طرح شعارهایی معطوف به کل طبقۀ کارگر و نه فقط واحد و صنف محدود خود (درآمد دلاری، کارگر ریالی/ کارشناس دلاری، کارگر ریالی/ کارگر داد بزن، حقت رو فریاد بزن).
▪️ سر دادن شعارهای ضدحکومتی کارگری علیرغم هزینه‌ها و مخاطرات سنگین (رانندگان باربری اکبر آباد تهران)

اما این تحول تنها به شیوۀ برپایی اعتصابات کارگری خلاصه نمی‌شود؛ در چند هفتۀ گذشته اشکال بدیعی از اختلال در کار و تولید هم بروز پیدا کرد که مشخصاً می‌توان آن را مولود خیزش سیاسی اخیر دانست. در تصویر زیر خلاصه‌ای از این الگوها را با ذکر تاریخ دسته‌بندی کرده‌ایم: ۱- اعتصابات سیاسی کارگران، ۲-تحمیل تعطیلی از بیرون، ۳-جاده‌بندی به قصد اختلال در کار، ۴-همبستگی نمادین کارگری، ۵-اعتصاب صنفی مؤثر.
در میان اشکال بالا، الگوی «تعطیل‌سازی از بیرون» که حداقل 5 مرتبه در معادن بلوچستان اتفاق افتاد، تفاوتی ماهوی با سبکِ «جاده‌بندی به قصد اختلال در کار» دارد. چرا که در اولی، مردم با حضور چشمگیر خود در محوطۀ محل کار، رأساً اقدام به خاموش کردن یا تخریب وسایل کار و توقف تولید می‌کنند. در این روش، غلبۀ جمعیت مردم بر تعداد نگهبانان و حراست، به آنان قدرت مداخلۀ مستقیم می‌دهد و هزینۀ همراهی کارگران را با این تعطیل‌سازی یا اعتصاب به حداقل می‌رساند. گرچه دو ویژگی خاص به کم‌هزینه‌کردنِ اجرای این روش در بلوچستان کمک کردند: اول فاصلۀ فیزیکی قابل توجه معادن با محیط شهری (و در نتیجه عدم امکان مداخلۀ فوری نیروهای پلیس) و دوم بسیج طایفه‌ای برای شرکت در این تعطیل‌سازی. با اینحال فارغ از این دو جنبه، اگر این روش بسیج مردم محلی برای ورود به محیط‌های کار تبدیل به سرمشق سایر مناطق شود (خصوصاً مناطقی که در آن‌ها تخریب زیست‌محیطی یا تبعیض‌های استخدامی غالب است)، تحول جدیدی وارد جنبش کارگری خواهد کرد. سرمشق‌سازی از این سبک «تعطیل‌سازی از بیرون» بالأخص در شرایط انقلابی، پشتوانۀ مهمی در یاری رساندن به کنترل کارگری و ترویج ذهنی و عملی مفهوم «مالکیت عمومی» خواهد داشت...

👈🏾 برای مطالعه ادامه متن بر Instant-View کلیک کنید.
Audio
⭕️ اعتصابات بازار: در متن یا حاشیه؟
در این فایل صوتی درباره اعتصابات بازار و تبعات تبدیل آن به یک «استراتژی»، وارونه‌سازی مفهوم «اعتصابات سراسری» و تکاپوی خیابان در فراخوان‌های ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ آذر صحبت می‌کنیم.
🔴 دستاوردهای صد روزۀ جنبش زن زندگی آزادی

در این روزهایی که جمهوری اسلامی با اتکا به احکام فله‌ای اعدام و اخراج و ربایش و زندان هزاران هزار معترض، نفیر «پایان اغتشاشات» و «جمع شدن غائله» را می‌کشد، داشتن یک ارزیابی واقع‌بینانه از صد روزی که چهرۀ جامعۀ ایران را زیر و رو کرد کمک می‌کند تا هزینه‌های انسانی این جنبش را نه در خلأ بلکه در نسبت با دستاوردهای عینی مهمش بفهمیم.

به یاد داشته باشیم که مبارزه افت و خیز دارد و پیروزی موقعی ممکن است که نه فقط در زمانِ اوج، بلکه در زمانِ افتِ جنبش، فعال بمانیم و ادامه دهیم. این کار میسر نمی‌شود مگر آنکه سنگرهای مهمی را که نقداً فتح کرده‌ایم به رسمیت بشناسیم و در این فضایی که جبهۀ سرکوب تصنعاً القای «شکست» می‌کند، از این سنگرها حراست کنیم. در این متن قصدِ مرور همین دستاوردهای صد روزه را داریم.
👈🏾 برای مطالعه کامل متن بر Instant-View کلیک کنید.
⭕️ استراتژی‌های رژیم برای مهار ظرفیت انقلابی جنبش

گرچه بحران‌ها و تضادهای اجتماعی قابلۀ جنبش‌های انقلابی‌اند، اما تداوم تاریخ بر مدارِ «وضع موجود» هم خود گواهی است بر اینکه بسیاری از این جنین‌های انقلابی تا پیش از رسیدن به بالندگی یا سقط می‌شوند یا ناقص‌الخلقه. بنابراین «بحران»، ویژگی مشترکِ هر دو جبهۀ انقلاب و ضدانقلاب باهم است. تمرکز این مطلب هم پرداختن به همین بحران‌ها و نحوه مواجهه با آن است.

***

امروز حکومت می‌داند که آب، نان، بنزین، هوا، گشت ارشاد یا هر چیز پیش‌پاافتاده‌ای به تنهایی می‌تواند جرقۀ انفجار بزرگ بعدی باشد. پس به خوبی بر تناقض‌های پرظرافت نگهبانی از این وضعیت آگاه است؛ از یکسو اختناق را ضرورت جلوگیری از هر اصطکاک و بارقۀ خطرآفرین می‌بیند و از دیگر سو می‌داند که با هر اقدام سرکوبگرانه، به شکلی متناقض ظرفیت انفجار بعدی را بیشتر می‌کند. پس استراتژی گذار از این پیچ پرخطر را از چهار راه موازی دنبال می‌کند:

◼️کنترل پلیسی و سخت‌افزاری جنبش

◼️حذف ادغامی و مهار نرم‌افزاری جنبش

◼️مدیریت رقابت‌های ژئوپلتیکی در خارج برای تخفیف بحران‌های داخلی

◼️تجدید قوای طبقاتی: فصل جدید غارت زیست‌محیطی

👈🏾 برای خواندن کامل مطلب، بر Instant-View کلیک کنید.
🟡 موانع و چالش‌های درونی جنبش زن، زندگی، آزادی

۱۰ ماه از عمر جنبشی می‌گذرد که چهره اعتراضات قرن جدید در ایران را تغییر داد. برخی نقداً از آن به عنوان بارقه‌ای دوردست یاد می‌کنند که برای لحظاتی درخشید و خاموش شد؛ چونان یک نوستالژی که دیگر جز به مدد ویدیو و موسیقی زنده نمی‌شود. برخی دیگر منکر هر نوع گسست و انقطاعی در این جنبش‌اند و شکل‌گیری تجمعات گهگاهی به ویژه بر مزار جانباختگان، برداشتن روزمره حجاب اجباری و ایستادگی و پیوند میان خانواده‌های دادخواه جانباختگانِ این جنبش را سندی بر تداومش می‌دانند. هر دوی این برداشت‌ها رگه‌هایی از حقیقت را دارند. همه حرکت‌های تاریخی ترکیب گسست و پیوست را باهم دارند. حکم دادن به امتداد یا انقطاع یک جنبش، درکی خطی از یک تجربه پیچیده تاریخی ارائه می‌کند و این مخاطره را دارد که در هر دو سویش به مبالغه یا دست‌کم‌انگاری منجر شود.
پس طرح این سوال که آیا جنبش هنوز ادامه دارد یا پایان یافته، به لحاظ شناختی کمکی به ما نمی‌کند. اما تصمیم به تمرکز و تأکید بر وجوه گسستگی یا پیوستگی این جنبش اگر به قصد کسب نتایج عملی باشد، به عنوان یک تمهید روش‌شناختی کمک‌کننده است. در این مطلب می‌خواهیم بر وجوه گسست در این جنبش تمرکز کنیم. بر اینکه جنبش در کجاها نتوانسته ظرفیتش را محقق کند؟ چرا نتوانسته؟ در کدام نقاط مغلوب اینرسی درونی خود شده؟ به عبارتی می‌خواهیم «زن زندگی آزادی» را از منظر چالش‌های درونی‌اش بنگریم.

◼️لغو حجاب اجباری، نقطه پرش یا افق مبارزه؟
◼️چرا شکاف خیابان و محل کار پُر نشد؟
◼️نداشتن قدرت بازدارندگی در مقابل رقبای ج.ا
◼️توهم به امپریالیسم
◼️ «خودسازماندهی» هم نیازمند برنامه انقلابی است
◼️درک وارونه از اتحاد و افتراق، منشور، جبهه و حزب
◼️غلبۀ تهییج بر تحلیل
◼️عدم تفکیک وزن پیشروها و دنباله‌روها
◼️ «جایگزین‌گرایی» و مصائبش
◼️حباب شبکه‌های اجتماعی
◼️جمع‌بندی
برای مطالعه کامل متن بر Instant-view کلیک کنید👇🏾
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جنبش #زن_زندگی_آزادی محدود به تقویم و سالگرد نمی‌ماند؛ گواهش مانیفستی خیابانی از شعارهایی است که روزمره در خیابان‌ها منعکس می‌شوند.
آثاری از دیوارنویسان ناشناس. کلیپ برگرفته از صفحه کمپین «خیابان: تریبون زندانی سیاسی»
🔴 فلسطین و اسرائیل: استراتژی و وظایف ما

در این مطلب به بهانه به راه افتادن دوباره ماشین کشتار جمعی اسرائیل، فهم‌مان از مسأله فلسطین را توضیح داده‌ایم. از طبقاتی بودن تاریخ ستم بر یهود و ریشه‌های شکلگیری صهیونیسم گفته‌ایم. از تاریخ مقاومت ضداستعماری فلسطین که از ابتدا صحنه حضور نیروهای متخاصم طبقاتی بود و قصه خدمت‌ها و خیانت‌هایشان گفته‌ایم. همچنین از پیوند ارگانیک بنیادگرایی اسلامی (و مولود متأخرش در فلسطین یعنی حماس) با امپریالیسم و کارکردش برای پروژه صهیونیسم گفته‌ایم.
در نهایت درباره بی‌ثمر بودن راهکار دو دولت و ناممکن بودن راهکار «یک دولتی» در چهارچوب سرمایه‌داری حاکم (به تبعش سراب بودن پروژه «نرمال» کردن سرمایه‌داری قوم‌گرای اسرائیل) گفته‌ایم و در آخر مسیری را ترسیم کرده‌ایم که به زعم ما حل مسأله فلسطین به آن گره خورده است.

فصول مقاله:
◼️درباره «صهیونیسم»
◼️مبارزه فلسطین: تاریخ نیروهای متخاصم طبقاتی
◼️حماس و «محور مقاومت»: پاسخ‌هایی به چند سفسطه
◼️به سوی تشکیل یک جبهه سوم انقلابی

👈🏾 برای مطالعه کامل مطلب بر Instant-View کلیک کنید.
https://ksazmandeh.com/?p=7110
⭕️ چرا کمتر هستید؟

در ماه‌های گذشته یک سوال واحد به انحای متفاوتی از ما پرسیده شده: چرا کمیته کم‌کار شده است؟
با آغاز سال جدید بر آن شدیم که پاسخی عمومی‌تر به این سؤال دهیم...

👈🏾 برای مطالعه متن بر Instant-View کلیک کنید.
HTML Embed Code:
2024/03/27 09:19:16
Back to Top