TG Telegram Group Link
Channel: جَسته‌گُریخته
Back to Bottom
And Love
Jay Wadley
🌱 موسیقی متن سریالِ Franklin (2024)

▫️از Jay Wadley


@JasteGorikhte
🌱 15 نقاشی درموردِ پول

خب احتمالا خبر دارید که اخیرا واردِ هر کانالی (از جمله کانال‌های هنری) در تلگرام می‌شیم با یه لینک از ربات ارزدیجیتال مواجه می‌شیم که صاحب کانال اون رو قرار داده و با تبلیغش مبنی بر این که میتونید درآمد خوبی کسب کنید سعی داره به واسطه‌ی مخاطبانی که داره سودِ درآمدزاییش رو افزایش بده. به همین مناسبت، ۱۵ تا نقاشی با موضوعِ پول و تجارت رو براتون مهیا کردم تا ببینید. (😁)


@JasteGorikhte
Paul Mauriat - Les Deux Guitares / The Russian Album 1965
🌱 Les deux guitares

▫️Paul Mauriat (1925 - 2006)


@JasteGorikhte
💎 مجموعه ای از بهترین کانال های هنری تلگرام

🖼سینما، نقاشی، عکاسی، موسیقی⬇️
🔰https://hottg.com/addlist/VbNJlG8eDaU1YmNk
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#بازنشر (از پست‌های قدیمی)


🔰 چوپان و دختر بازرگان



یکی از حسرت‌بارترین مقدمه‌هایی که تا به حال در رمانی خوندم این مقدمه‌ی رمانِ کیمیاگر (اثرِ پائولو کوئلیو) هست که در موردِ چوپانیه که دلباخته‌ی دخترِ یک بازرگان شهری میشه:



(چوپان) به بازرگان گفت: "باید کمی پشم بفروشم." مغازه شلوغ بود و بازرگان از چوپان خواست تا عصر صبر کند. جوان در پیاده‌روی جلوی مغازه نشست و از خورجینش کتابی بیرون آورد. صدای زنانه‌ای در کنارش گفت: "نمیدانستم چوپان‌ها میتوانند کتاب بخوانند!"

دختری با چهره مشخصِ آندلسی بود، با موهای سیاه و انبوه، و چشم‌هایی که به گونه‌ای گنگ، فاتحانِ مورِ كهن را به یاد می‌آورد.

جوان پاسخ داد: "چون از گوسفندها بیشتر می‌آموزند تا از کتاب‌ها." بیشتر از دو ساعت با هم صحبت کردند. دختر تعریف کرد که دختر بازرگان است و از زندگی در آن شهرک سخن گفت که هر روزش شبیه به روز دیگر است. چوپان از دشت‌های آندلس گفت و از تازه‌ترین چیزهایی که در شهرهای سر راهش دیده بود. از این که مجبور نبود همواره با گوسفندها صحبت کند خوشحال بود.

دخترک با لحنی متکبرانه پرسید: "خواندن را چطور یاد گرفتید؟" جوان پاسخ داد: "مثل همه مردم، در مدرسه." دخترک گفت: "پس اگر خواندن بلدید، چرا فقط یک چوپان هستید؟"

جوانک بهانه‌ای آورد تا به آن پرسش پاسخ ندهد. مطمئن بود دخترک هرگز نمیفهمد. به بازگو کردن داستان‌های سفرهایش ادامه داد، و آن چشم‌های کوچک مور، از شدت هیجان باز و بسته میشدند. با گذشت زمان، پسر جوان کم کم آرزو میکرد آن روز هرگز به پایان نرسد، و پدر دختر تا مدت‌ها گرفتار بماند و از او بخواهد تا سه روز دیگر منتظر بماند. دریافت چیزی را احساس میکند که هرگز تجربه نکرده است. میل به آن که برای همیشه در یک شهر بماند. با آن دختر مو سیاه، هیچ روزی به روزهای دیگر شبیه نمیبود. اما سرانجام بازرگان آمد و از او خواست پشم چهار گوسفند را بچیند. سپس مبلغی را که میبایست، پرداخت و از او خواست سال بعد به آنجا باز گردد.

▫️صفحه‌ی ۲۱ و ۲۲ رمان کیمیاگر (ترجمه‌ی آرش حجازی)

و سالِ بعد:

اینک تنها چهار روز مانده بود تا دوباره به همان شهرک برسد. همزمان هم هیجان‌زده و هم مردد بود. شاید دخترک دیگر او را از یاد برده بود. چون چوپان‌های بسیاری برای فروختن پشم به آنجا میرفتند. به گوسفندهایش گفت: "مهم نیست. من هم دخترهای دیگری را در شهرهای دیگری میشناسم." اما در ژرفای دلش میدانست مهم است و چوپان‌ها نیز همچون دریانوردها و خرده‌فروش‌های دوره‌گرد، همواره شهری را میشناسند که در آن کسی زندگی میکند که میتواند کاری کند تا شادی تنها سفر کردن در جهان را از یاد ببرند. روز تابش گرفت و چوپان گوسفندها را رو به سوی خورشید پیش راند. فکر کرد: "اینها هیچ‌وقت احتیاجی به تصمیم گرفتن ندارند. شاید برای همین است که همواره پیش من میمانند."

▫️ص ۲۳ و ۲۴ رمان کیمیاگر (ترجمه‌ی آرش حجازی)




(در نهایت، چوپان پیش از اینکه نزدِ آن بازرگان برود درگیرِ سفری طولانی برای یافتن گنج میشود و در پایانِ رمان هم دیگر دخترِ بازرگان را فراموش کرده است و هرگز او را دوباره نمی‌بیند)

@JasteGorikhte
The Winner Takes It All (feat. Corps Météore)
Mack Lorén, Corps Météore
🌱 the winners take it all

▫️ABBA


@JasteGorikhte
--------------------------------------

🎼 ترجمه‌ی بخشی از متنِ آهنگ:

...نمیخواهم چیزی بگویم درموردِ آن‌چیزها که گذشتند. گرچه برایم آزاردهنده است اما اکنون این‌ها به تاریخ پیوستند. من همه‌ی کارت‌هایم را بازی کردم و تو هم چنین کردی. نه چیزی برای گفتن هست نه کارتی برای بازی کردن...

...برنده همه‌چیز را می‌برد. بازنده اما، کوچک می‌ماند. این سرنوشتِ اوست... پس‌ برنده همه‌چیز را خواهد برد و بازنده سقوط می‌کند و می‌بازد. حالا تاس را بنداز درست مثلِ یک تیکه یخ...
HTML Embed Code:
2024/06/06 23:55:28
Back to Top