یه جا نوشته بود: “راستش من از اعتماد کردن نمیترسم از نااُمید شدن میترسم، از اینکه یه آدم رو باور کنم و بهم ثابت کنه که اشتباه کردم خیلی میترسم..!” و چقدرم درست نوشته بود:)
یه جا نوشته بود: “راستش من از اعتماد کردن نمیترسم از نااُمید شدن میترسم، از اینکه یه آدم رو باور کنم و بهم ثابت کنه که اشتباه کردم خیلی میترسم..!” و چقدرم درست نوشته بود:)