TG Telegram Group Link
Channel: 𝗙𝘂𝗗𝗼𝘀𝗵𝗶𝗻 | فوُدوُشین
Back to Bottom
‌‌‌
‏انگشتم را بر هوا میکشم، پوست صورتت میشکافد!

سرم پر از صدا بود منی که بی سر و صدا بودم

خیابان پر است از آدم‌هایی با تن‌های سالم؛ نه حالا سالمِ سالم، در این حد که مرگ توی دست و پایشان نپیچد. دوست دارم بنشینم کنارِ خیابان و گدایی تن کنم؛ اگر کسی تن اضافه‌ای دارد بیاید بدهد به من

‏لب پنجره‌ی اتاقم سیگار میکشیدم یهو یکی از پشت‌بوم خونه‌ی روبه‌رویی خودشو پرت کرد پایین؛ آخرین صحنه‌ای که قبل از مرگم دیدم یکی لب پنجره داشت سیگار میکشید

قطاری در سینه‌ام است که در مغزم سوت میکشد!

غم مثل یه سنگ بزرگه که تو سراشیبی دنبالمه.

در هم تنیده
مثل دانه‌های انار!

چشاش تازه گرم شده بود که زمستون شد

خسته شدم از بس منتظر موندم، منتظر موندم آسانسور بیاد، برف بیاد، شب بیاد، اسنپ بیاد، بند بیاد، دلت بیاد، خوابم بیاد، خنده‌ات بیاد، مامان بیاد، سرم بیاد، سفارش بیاد، بارون بیاد، کش بیاد، برق بیاد، تاکسی بیاد، خبر بیاد، خون بیاد، جوش بیاد، به هوش بیاد، خوشش بیاد، بیاد، بمونه، نره.
یکهو همه‌چیز را گذاشت و رفت؛ مقصدش گم‌شدن بود!

من همونیم که هر چی میدوأم، تهش -تازه خیلی شانس بیارم- میرسم به "کاریه که شده"

ازم پرسیدن چرا آیینه‌ رو شکستی؟ گفتم کار من نیست، اونی که توی آیینه بود شکسته.

در چشمانش پوزخندی متعفن شنیده میشد!

امروز واسه خودم ادکلن گرفتم، شاید ترکم کنه!

اعضای بدن از (دال) : درد!

دیروز یکی با ماشین پارس مشکی زد بهم و بعد در رفت فقط خواستم بگم اگه داری این متن و میخونی واقعا بابت شکسته شدن شیشه‌ی جلوی ماشینت و کثیف شدنش به خاطر خونی که ریخت ازم متاسفم.
نگران نباش من هنوز خارج از شهر زیر یه درخت پیر همونجا که دفنم کردی هستم!

‏"دیگه بدتر از این نمیشه"یِ بعدی رو، با "دیگه بدتر از این نمیشه"یِ قبلی روشن میکنیم!

آیا قلب بیشتر از ذهن شایسته آلزایمر نیست؟

از سقوط برگشته باشی، بپرسند: خوش گذشت؟

یک شب بدون مقدمه از خانه بیرون میزنم تا هیچوقت برنگردم. و چند روز بعد سربازی لب مرز بعد از شلیک به سمتم، جنازه ام را در حالی که هنوز مشمای آشغال توی دستانم هست، پیدا میکند!
HTML Embed Code:
2024/06/08 20:41:09
Back to Top