Channel: دغدغه ایران
بار به اندازه ظرفیت
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد هر کشوری بسته به اندازه اقتصاد، فناوری، قدرت نظامی و رتبهاش در مؤلفههای قدرت، برای برداشتن اندازه مشخص و محدود از بار (خاصه ترکیبی از اثرگذاری و ادعاها در نظام بینالمللی) ظرفیت دارد. گفتن و اراده برای برداشتن باری فراتر از ظرفیت، زجر فراوان به بار میآورد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد هر کشوری بسته به اندازه اقتصاد، فناوری، قدرت نظامی و رتبهاش در مؤلفههای قدرت، برای برداشتن اندازه مشخص و محدود از بار (خاصه ترکیبی از اثرگذاری و ادعاها در نظام بینالمللی) ظرفیت دارد. گفتن و اراده برای برداشتن باری فراتر از ظرفیت، زجر فراوان به بار میآورد.
@fazeli_mohammad
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️واقعگرایی برای مهار یک بحران بزرگتر
✍🏻سهند ایرانمهر
اظهارات اخیر اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه در گفتگو با شبکه الجزیره، که بازتاب گستردهای در رسانههای غربی منجمله دویچهوله و بیبیسی یافت، حاوی نکات قابل تاملی بود. او در مصاحبهاش گفت: «برخی تأسیسات هستهای ایران در جریان حملات اخیر، آسیب جدی دیدهاند.» این جمله، اگرچه ساده به نظر میرسد، اما در بستر شرایط فعلی یعنی آتشبس موقت و شکننده میان ایران و اسرائیل پس از حدود دو هفته درگیری نظامی مستقیم، اظهاراتی عقلانی بود.
نخست، این اظهارنظر را باید در مقایسه با سنتهای رایج در سیاست رسانهای ایران سنجید. تاکنون، غالبا رویکرد در برابر حملات اسرائیل یا خرابکاریها در مراکز حساس مانند نطنز، عمدتاً تکذیب، تحقیر حمله، یا تاکید بر ناکامی دشمن بوده است.
اما بقایی برخلاف این رویه کلیشهای راه دیگری را انتخاب کرد: سخن از آسیب. این اقدام، از منظر روانشناسی سیاسی، معنادار است: پذیرش واقعیت بدون تزلزل در موضعگیری کلان، به مراتب مؤثرتر از انکارهای غیرقابلباور عمل میکند.
در سطح داخلی، بهویژه در نگاه جریان تندرو چنین سخنی ممکن است پذیرفتنی نباشد، اما در عین حال، به اعتماد عمومی نیز کمک میکند. افکار عمومی ایران، خسته از لفاظیهای تقابلی بیحاصل، به دنبال صداقت و شفافیت است.
مهمترین بعد دیگر این سخنان، بُعد ژئواستراتژیک و بینالمللی آن است. قبل از اظهار نظر بقایی در مصاحبه با شبکه الجزیره، برخی از رسانههای آمریکایی متمایل به دموکراتها مانند CNN، به شکلی هدفمند و با هدف تحریک ترامپ به آغاز دوباره تجاوز، حملات آمریکا را «نمادین» یا «کماثر» توصیف کرده بودند. این روایت در ظاهر به دنبال کوچکنمایی حملات آمریکا بود، اما در واقع میتواند کارکرد دیگری داشته باشد: زمینهسازی برای توجیه حمله دوم.
با این وصف، موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه ایران، این بازی رسانهای را به هم میریزد، پذیرش آسیب دیدن تاسیسات هستهای ایران از ناحیه حملات تجاوزکارانه آمریکا علاوه بر اینکه بیان یک امر واقع است، میتواند بهطور غیرمستقیم تلاشهای دیپلماتیک ایران را در آینده تقویت کند. اگر ایران بخواهد پرونده حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای را به عنوان نقض منشور سازمان ملل یا معاهدات بینالمللی مطرح کند، این پیشزمینه رسانهای نقش مهمی خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه وقتی یک مقام ایرانی، آسیب وارده را تأیید میکند، دیگر ادعای ناکارآمد بودن حمله، یا نیاز به «تکمیل عملیات» مشروعیت رسانهای خود را از دست میدهد.
به عبارت دیگر، این سخنان، بهانه را از نئوکانها و لابیهای فشار برای تداوم جنگ میگیرد. آنها نمیتوانند به افکار عمومی آمریکا بگویند: «ما هنوز کار را تمام نکردهایم و کار باقیمانده داریم».
باوجود نفوذ لابیهای هوادار اسراییل اکنون ترامپ میتواند بگوید که حملهاش «موفق» بوده، «بازدارندگی برقرار شده»، و «آتشبس برقرار شده است.» از این منظر، این سخنان شاید نوعی «هدیه تاکتیکی حسابشده» تلقی شود، هرچند هنوز هم جریانهایی وجود دارند که ترجیح میدهند در فضایی احساسی آگاهانه یا ناآگاهانه وضعیتی را فراهم کنند که عملا به نفع جریان نئوکان و دلیلی دیگر برای آغاز تهاجمی دوباره به ایران شود.
در دنیای بحرانزده امروز، گاهی یک جمله دقیق و بهموقع، بیشتر از هزار موشک و پهپاد تعیینکننده است. اظهارات بقایی، در کنار آتشبس شکننده موجود، نشانه دیگری است از بلوغ یک راهبرد: واقعگرایی برای مهار بحرانها.
@sahandiranmehr
✍🏻سهند ایرانمهر
اظهارات اخیر اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه در گفتگو با شبکه الجزیره، که بازتاب گستردهای در رسانههای غربی منجمله دویچهوله و بیبیسی یافت، حاوی نکات قابل تاملی بود. او در مصاحبهاش گفت: «برخی تأسیسات هستهای ایران در جریان حملات اخیر، آسیب جدی دیدهاند.» این جمله، اگرچه ساده به نظر میرسد، اما در بستر شرایط فعلی یعنی آتشبس موقت و شکننده میان ایران و اسرائیل پس از حدود دو هفته درگیری نظامی مستقیم، اظهاراتی عقلانی بود.
نخست، این اظهارنظر را باید در مقایسه با سنتهای رایج در سیاست رسانهای ایران سنجید. تاکنون، غالبا رویکرد در برابر حملات اسرائیل یا خرابکاریها در مراکز حساس مانند نطنز، عمدتاً تکذیب، تحقیر حمله، یا تاکید بر ناکامی دشمن بوده است.
اما بقایی برخلاف این رویه کلیشهای راه دیگری را انتخاب کرد: سخن از آسیب. این اقدام، از منظر روانشناسی سیاسی، معنادار است: پذیرش واقعیت بدون تزلزل در موضعگیری کلان، به مراتب مؤثرتر از انکارهای غیرقابلباور عمل میکند.
در سطح داخلی، بهویژه در نگاه جریان تندرو چنین سخنی ممکن است پذیرفتنی نباشد، اما در عین حال، به اعتماد عمومی نیز کمک میکند. افکار عمومی ایران، خسته از لفاظیهای تقابلی بیحاصل، به دنبال صداقت و شفافیت است.
مهمترین بعد دیگر این سخنان، بُعد ژئواستراتژیک و بینالمللی آن است. قبل از اظهار نظر بقایی در مصاحبه با شبکه الجزیره، برخی از رسانههای آمریکایی متمایل به دموکراتها مانند CNN، به شکلی هدفمند و با هدف تحریک ترامپ به آغاز دوباره تجاوز، حملات آمریکا را «نمادین» یا «کماثر» توصیف کرده بودند. این روایت در ظاهر به دنبال کوچکنمایی حملات آمریکا بود، اما در واقع میتواند کارکرد دیگری داشته باشد: زمینهسازی برای توجیه حمله دوم.
با این وصف، موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه ایران، این بازی رسانهای را به هم میریزد، پذیرش آسیب دیدن تاسیسات هستهای ایران از ناحیه حملات تجاوزکارانه آمریکا علاوه بر اینکه بیان یک امر واقع است، میتواند بهطور غیرمستقیم تلاشهای دیپلماتیک ایران را در آینده تقویت کند. اگر ایران بخواهد پرونده حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای را به عنوان نقض منشور سازمان ملل یا معاهدات بینالمللی مطرح کند، این پیشزمینه رسانهای نقش مهمی خواهد داشت.
نکته دیگر اینکه وقتی یک مقام ایرانی، آسیب وارده را تأیید میکند، دیگر ادعای ناکارآمد بودن حمله، یا نیاز به «تکمیل عملیات» مشروعیت رسانهای خود را از دست میدهد.
به عبارت دیگر، این سخنان، بهانه را از نئوکانها و لابیهای فشار برای تداوم جنگ میگیرد. آنها نمیتوانند به افکار عمومی آمریکا بگویند: «ما هنوز کار را تمام نکردهایم و کار باقیمانده داریم».
باوجود نفوذ لابیهای هوادار اسراییل اکنون ترامپ میتواند بگوید که حملهاش «موفق» بوده، «بازدارندگی برقرار شده»، و «آتشبس برقرار شده است.» از این منظر، این سخنان شاید نوعی «هدیه تاکتیکی حسابشده» تلقی شود، هرچند هنوز هم جریانهایی وجود دارند که ترجیح میدهند در فضایی احساسی آگاهانه یا ناآگاهانه وضعیتی را فراهم کنند که عملا به نفع جریان نئوکان و دلیلی دیگر برای آغاز تهاجمی دوباره به ایران شود.
در دنیای بحرانزده امروز، گاهی یک جمله دقیق و بهموقع، بیشتر از هزار موشک و پهپاد تعیینکننده است. اظهارات بقایی، در کنار آتشبس شکننده موجود، نشانه دیگری است از بلوغ یک راهبرد: واقعگرایی برای مهار بحرانها.
@sahandiranmehr
Forwarded from اکوایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 مذاکره کنیم
▫️مجید تفرشی، تاریخ نگار و تحلیلگر بینالملل در گفت و گویی اختصاصی با اکوایران تاکید کرد: باید توجه داشت توفیق اسرائیلیها و به ویژه باند نتانیاهو در مذاکره نیست، بلکه نفوذ آن ها در جنگ طلبی است.
▫️او در ادامه توضیح داد: اگر ما این شرایط را متوجه شویم، مشخص میشود که چقدر ترک میز مذاکره و دیپلماسی در شرایط فعلی برای ایران مضر بوده و به خواست و نفع اسرائیل بوده.
▫️تفرشی بیان کرد که شرایطی که به ایران تحمیل شده، شرایطی نبوده که ما خواهان آن باشیم؛ اما بنظر میرسد آنها خواستار آن بودند که ایران را به کلی تغییر دهند و تغییر رژیم یکی از آن تغییرات بود.
▫️بنظر میرسد اسرائیل نه تنها دنبال فروپاشی نظام جمهوری بود، بلکه به دنبال تجزیه ایران و نابودی کل کشور بود.
▫️وی معتقد است اگرچه شاید مردم با حکومت بطور کامل همراه نباشند، در دفاع از ایران در کنار یکدیگر ماندند.
نسخه کامل در تلگرام
📺 @ecoiran_webtv
▫️مجید تفرشی، تاریخ نگار و تحلیلگر بینالملل در گفت و گویی اختصاصی با اکوایران تاکید کرد: باید توجه داشت توفیق اسرائیلیها و به ویژه باند نتانیاهو در مذاکره نیست، بلکه نفوذ آن ها در جنگ طلبی است.
▫️او در ادامه توضیح داد: اگر ما این شرایط را متوجه شویم، مشخص میشود که چقدر ترک میز مذاکره و دیپلماسی در شرایط فعلی برای ایران مضر بوده و به خواست و نفع اسرائیل بوده.
▫️تفرشی بیان کرد که شرایطی که به ایران تحمیل شده، شرایطی نبوده که ما خواهان آن باشیم؛ اما بنظر میرسد آنها خواستار آن بودند که ایران را به کلی تغییر دهند و تغییر رژیم یکی از آن تغییرات بود.
▫️بنظر میرسد اسرائیل نه تنها دنبال فروپاشی نظام جمهوری بود، بلکه به دنبال تجزیه ایران و نابودی کل کشور بود.
▫️وی معتقد است اگرچه شاید مردم با حکومت بطور کامل همراه نباشند، در دفاع از ایران در کنار یکدیگر ماندند.
نسخه کامل در تلگرام
📺 @ecoiran_webtv
قدرت نظامی و روایت آن
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد کشور به #قدرت_نظامی نیاز دارد (بدیهی بود/است)؛ و بسیار مهم است که (متناسب با اندازه قدرتش)، چه روایتی از آن قدرت و اهدافش را به مردمش و جهان ارائه میکند؛ و قدرت نظامیاش را چگونه با سایر مؤلفههای قدرت (سخت و نرم) متوازن، بازدارنده، قانعکننده و مؤثر میسازد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد کشور به #قدرت_نظامی نیاز دارد (بدیهی بود/است)؛ و بسیار مهم است که (متناسب با اندازه قدرتش)، چه روایتی از آن قدرت و اهدافش را به مردمش و جهان ارائه میکند؛ و قدرت نظامیاش را چگونه با سایر مؤلفههای قدرت (سخت و نرم) متوازن، بازدارنده، قانعکننده و مؤثر میسازد.
@fazeli_mohammad
رسانه و اعتماد
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد اگر مردم در رسانه ملی و داخلی، تندترین نقدها و صداهای متفاوت را شاهد باشند و در عوض به رسانه داخلی اعتماد کنند، برای مردم و حکمرانی بسیار بهتر است تا در #رسانه_ملی فقط صدای تندترین حامیان حکومت حاکم باشد و در لحظه حساس/جنگ، اعتماد مردم به رسانه داخلی کم باشد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد اگر مردم در رسانه ملی و داخلی، تندترین نقدها و صداهای متفاوت را شاهد باشند و در عوض به رسانه داخلی اعتماد کنند، برای مردم و حکمرانی بسیار بهتر است تا در #رسانه_ملی فقط صدای تندترین حامیان حکومت حاکم باشد و در لحظه حساس/جنگ، اعتماد مردم به رسانه داخلی کم باشد.
@fazeli_mohammad
بازتعریف نقش ایران در جهان
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد ایران باید از وضعیت بازیگری ضدسیستمی خارج شود؛ و علیرغم عوامل تاریخی-جغرافیایی منتهی به #تنهایی_استراتژیک (و نظریات مشابه) نقش خود در جهان را بازتعریف کند. ادامه مسیر راهبردی گذشته میتواند فاجعهبار باشد و بازطراحی #امنیت_توسعه در فضای بین قدرتها حیاتی است.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد ایران باید از وضعیت بازیگری ضدسیستمی خارج شود؛ و علیرغم عوامل تاریخی-جغرافیایی منتهی به #تنهایی_استراتژیک (و نظریات مشابه) نقش خود در جهان را بازتعریف کند. ادامه مسیر راهبردی گذشته میتواند فاجعهبار باشد و بازطراحی #امنیت_توسعه در فضای بین قدرتها حیاتی است.
@fazeli_mohammad
وقتی امنیت میمیرد
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد ترویج ایده و گفتمانی که ذیل آن مسائل محیطزیست، دانشگاه، رسانه، فرهنگ، سمنها، زنان، احزاب، سبک زندگی و ... همه ضدامنیتی میشوند؛ باعث میشود همان #تهدید_واقعی امنیتی در شلوغی فضای کاذب «همه چیز امنیتی است» نادیده بماند. وقتی همه چیز امنیتی شد، امنیت میمیرد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد ترویج ایده و گفتمانی که ذیل آن مسائل محیطزیست، دانشگاه، رسانه، فرهنگ، سمنها، زنان، احزاب، سبک زندگی و ... همه ضدامنیتی میشوند؛ باعث میشود همان #تهدید_واقعی امنیتی در شلوغی فضای کاذب «همه چیز امنیتی است» نادیده بماند. وقتی همه چیز امنیتی شد، امنیت میمیرد.
@fazeli_mohammad
منتقدان رانده از میهن
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد شهروندان، هنرمندان و متفکران منتقد استخواندار که با تنگنظری از میهن رانده شدهاند، انتقادشان هم از سر صداقت و میهندوستی بوده است و در جنگ هم #سمت_ایران ایستادند. اگر داخل ایران باشند و تحمل شوند، اصلاح امور، سرمایه اجتماعی و عقلانیت قوام بیشتری میگیرد.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد شهروندان، هنرمندان و متفکران منتقد استخواندار که با تنگنظری از میهن رانده شدهاند، انتقادشان هم از سر صداقت و میهندوستی بوده است و در جنگ هم #سمت_ایران ایستادند. اگر داخل ایران باشند و تحمل شوند، اصلاح امور، سرمایه اجتماعی و عقلانیت قوام بیشتری میگیرد.
@fazeli_mohammad
حرف سیاستمدار دو تاست
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد حرف سیاستفرد یک کلام نیست، دو تاست! #منافع_ملی، مدیریت غیرخشونتآمیز خشونت، حفاظت از شهروندان، صیانت از کشور و برخی اهداف اخلاقی و انسانی و ملی، ارزشمندند و اولویت دارند؛ و سیاستفرد برای آنها باید حرفش را دو تا که سهل است ده تا هم کند، بیخجالت و با افتخار.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد حرف سیاستفرد یک کلام نیست، دو تاست! #منافع_ملی، مدیریت غیرخشونتآمیز خشونت، حفاظت از شهروندان، صیانت از کشور و برخی اهداف اخلاقی و انسانی و ملی، ارزشمندند و اولویت دارند؛ و سیاستفرد برای آنها باید حرفش را دو تا که سهل است ده تا هم کند، بیخجالت و با افتخار.
@fazeli_mohammad
Forwarded from محمود فرجامی (Mahmud)
تحلیل خوبی از علیرضا آبیز درباره خودفریبیهای اهل قلم و اندیشه در جریان جنگ ۱۲ روزه و توجیه تجاوز.
https://raahak.com/?p=18533
https://raahak.com/?p=18533
راهک
خودفریبیهای اهل قلم در توجیه تجاوز اسرائیل به خاک وطن
علیرضا آبیز زندانی نقش؛ درسهایی از جنگ تحمیلی اسرائیل بر ایران در جریان حملهی اخیر اسرائیل به ایران، یکی از نکات جالب توجه، واکنش چهرههای نامدار، اعم از فعالان سیاسی، سلبریتیها، کُنشگران حقوق بشر،
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴آینده؟
🔺اعتماد ۸ تیر ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘به ظاهر عملیات نظامی متجاوزانه به صورت نانوشته پایان یافته است و مردم به خانههای خود برگشته و پس از تشییع جنازه شهدا از امروز نیز امور اداری و تولیدی و خدماتی کشور به روال عادی برمیگردد. ولی یک چیزی هست که به کلی متفاوت با پیش از این جنگ است؛ آن درک ما از "آینده" است.
🔘شهروندان بویژه اغلب آنان که به طور طبیعی نگاه به آینده دارند میپرسند که؛ خوب! آینده چه خواهد شد؟ این آتشبس حتی رسمی هم نشده است، اگر رسمی هم میشد، باز هم شکننده بود. زیرا آتشبس به خودی خود اهمیت ندارد، فقط توقف جنگ برای حل مسایل فیمابین است، و اگر به چنین نتیجهای منجر نشود، دیر یا زود شکسته خواهد شد، یا برحسب اراده یکی از طرفین یا برحسب اتفاق و حوادث پیشبینی نشده که احتمالش کم هم نیست.
🔘ایران به حق این حمله را نوعی تجاوز آشکار و مخالف حقوق بینالملل میداند. ولی آنچه که اکنون باید به آن بپردازیم این است، چه مسایلی بوده که ماجرای دو طرف را به این نقطه رسانده است؟ چون در اینکه به اینجا رسیدهایم شکی نیست و برخی هم این وضع را پیشبینی میکردند.
🔘پیشتر برخی از منبریهای و تندروها مدعی بودند که جرأت چنین تجاوزی را علیه ایران ندارند، به طور طبیعی اغلب مردم از جمله بنده هم نه میتوانستیم آن را رد کنیم و نه تأیید. نمیتوانستیم رد کنیم، چون فاقد اطلاعات ریز و مهم نظامی بودیم، تأیید هم نمیکردیم، چون شواهد موجود و تجربه قبلی خلاف این تحلیل و ادعا بود. در نهایت روشن شد که آن تحلیل به کلی نادرست بود.
🔘اکنون تحلیل دیگری هست که؛ بله نادرست بود ولی هنگامی که قدرت پاسخ دادن ایران را دیدند، خودشان درخواست آتشبس کردند. پس خوشبینانهترین تحلیل این است که دیگر هیچ اقدامی نکنند، و بدبینانه این است که دو باره آغاز کنند، شخصا هم این امکان را قویتر میدانم. در هر صورت سرمایهگذار و آیندهنگر حالت بدبینانه را مبنای کار خود قرار خواهد داد.
🔘تجربه گذشته نشان میدهد که این وضع ناپایدار است، به همین علت هم آنان جنگ را آغاز کردند. فراموش نکنیم که اکنون هزینه آغازگری جنگ را هم پرداختهاند، مثل مجرمی که برای اولین بار به زندان برود هزینه رفتن زندان از سبد هزینههای جرم او حذف و رفتن به زندان برایش عادی و بیهزینه میشود.
پس با توجه به جمیع شرایط؛ مردمی که در این جنگ همراهیهای بسیار ارزشمندی کردند، حق دارند از حکومت و دولت بپرسند که آینده چه خواهد شد؟
🔘اگر گمان میکنید همین وضع میتواند ادامه یابد، آن را صریح بگویید؟ اگر گمان میکنید که باید جنگ ادامه یابد، در این صورت چرا آتشبس پذیرفته شد؟ اگر باید زمینههای منجر به این جنگ از میان برود، چه ایدههایی روی میز خواهد بود؟ اگر جامعه و مردم پاسخهای این پرسشها را ندانند، چه رفتاری خواهند داشت؟ آقای رییس جمهور به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی باید پاسخ این پرسشها را با هماهنگیهای لازم بدهند.
🔘امکان ندارد که به مردم و تولیدکننده و سرمایهگذار بتوان گفت که فارغ از پاسخ به این پرسشها به راه خود ادامه دهند و معطل گفتگوها یا تغییر وضعیت نباشند. شاید این سخن پیش از ۲۳ خرداد جایی برای شنیدن داشت، هر چند همان زمان هم بسیاری از افراد این را نمیپذیرفتند، حتی دستگاههای دولتی نیز نمیتوانند در چنین شرایطی بیش از امور روزمره برنامهریزی کنند.
🔘شاید تصمیماتی روشن گرفته شده باشد، نمیدانم. هر چند بعید میدانم که در شرایط کنونی چنین اتفاقی رخ داده باشد، ولی امیدوارم که تصمیمات جدید(اگر باشد) مطابق شرایط کنونی اتخاذ شده باشد، اگر چنین است، حتماً نیازمند اعلام عمومی و بحث و گفتگو در باره آن هستیم.
🔘این تصمیمات چه میتواند باشد؟ اول در حوزه سیاست داخلی. اگر واقعاً قرار است سیاستهای گذشته و تقدم یک گروه تندرو و اقلیت بر مردم ادامه یابد، صریحاً اعلام کنید. ادامه آن سیاستها چه در حوزه رسانه، چه در نیروی انسانی و مسأله زنان امنیت کشور را تضعیف میکند، اتفاقاً امید اصلی متجاوزان به همین زمینهها بود که جز در حوزه رسانه که موفقیتهای کامل داشتند، در دو موضوع دیگر شکست خوردند و اهداف اصلی تهاجم ناکام ماند. اگر شواهدی دال بر تغییرات ملموسی در سیاست داخلی و رسانهای دیده نشود، ریزشها جدی خواهد بود.
🔘دوم در حوزه بینالمللی است. من نمیخواهم بگویم که آیا سیاستهای موجود درست است یا نادرست. پاسخ به این مسأله بستگی به ارزشها و عقاید افراد دارد. ولی به لحاظ اجرایی میتوان گفت که این سیاستها در عمل به همین نقطهای رسیده که الآن هستیم، و طبعاً آینده نیز در همین مسیر است. اگر این مسیر مطلوب دانسته شود، همین راه را ادامه دهید در غیر این صورت باید تغییر داده شود.
🔘🔘آینده از آن کسانی است که تصمیمات را به موقع و خوب و سازگار با اهداف و ادعاها میگیرند.
🔺اعتماد ۸ تیر ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘به ظاهر عملیات نظامی متجاوزانه به صورت نانوشته پایان یافته است و مردم به خانههای خود برگشته و پس از تشییع جنازه شهدا از امروز نیز امور اداری و تولیدی و خدماتی کشور به روال عادی برمیگردد. ولی یک چیزی هست که به کلی متفاوت با پیش از این جنگ است؛ آن درک ما از "آینده" است.
🔘شهروندان بویژه اغلب آنان که به طور طبیعی نگاه به آینده دارند میپرسند که؛ خوب! آینده چه خواهد شد؟ این آتشبس حتی رسمی هم نشده است، اگر رسمی هم میشد، باز هم شکننده بود. زیرا آتشبس به خودی خود اهمیت ندارد، فقط توقف جنگ برای حل مسایل فیمابین است، و اگر به چنین نتیجهای منجر نشود، دیر یا زود شکسته خواهد شد، یا برحسب اراده یکی از طرفین یا برحسب اتفاق و حوادث پیشبینی نشده که احتمالش کم هم نیست.
🔘ایران به حق این حمله را نوعی تجاوز آشکار و مخالف حقوق بینالملل میداند. ولی آنچه که اکنون باید به آن بپردازیم این است، چه مسایلی بوده که ماجرای دو طرف را به این نقطه رسانده است؟ چون در اینکه به اینجا رسیدهایم شکی نیست و برخی هم این وضع را پیشبینی میکردند.
🔘پیشتر برخی از منبریهای و تندروها مدعی بودند که جرأت چنین تجاوزی را علیه ایران ندارند، به طور طبیعی اغلب مردم از جمله بنده هم نه میتوانستیم آن را رد کنیم و نه تأیید. نمیتوانستیم رد کنیم، چون فاقد اطلاعات ریز و مهم نظامی بودیم، تأیید هم نمیکردیم، چون شواهد موجود و تجربه قبلی خلاف این تحلیل و ادعا بود. در نهایت روشن شد که آن تحلیل به کلی نادرست بود.
🔘اکنون تحلیل دیگری هست که؛ بله نادرست بود ولی هنگامی که قدرت پاسخ دادن ایران را دیدند، خودشان درخواست آتشبس کردند. پس خوشبینانهترین تحلیل این است که دیگر هیچ اقدامی نکنند، و بدبینانه این است که دو باره آغاز کنند، شخصا هم این امکان را قویتر میدانم. در هر صورت سرمایهگذار و آیندهنگر حالت بدبینانه را مبنای کار خود قرار خواهد داد.
🔘تجربه گذشته نشان میدهد که این وضع ناپایدار است، به همین علت هم آنان جنگ را آغاز کردند. فراموش نکنیم که اکنون هزینه آغازگری جنگ را هم پرداختهاند، مثل مجرمی که برای اولین بار به زندان برود هزینه رفتن زندان از سبد هزینههای جرم او حذف و رفتن به زندان برایش عادی و بیهزینه میشود.
پس با توجه به جمیع شرایط؛ مردمی که در این جنگ همراهیهای بسیار ارزشمندی کردند، حق دارند از حکومت و دولت بپرسند که آینده چه خواهد شد؟
🔘اگر گمان میکنید همین وضع میتواند ادامه یابد، آن را صریح بگویید؟ اگر گمان میکنید که باید جنگ ادامه یابد، در این صورت چرا آتشبس پذیرفته شد؟ اگر باید زمینههای منجر به این جنگ از میان برود، چه ایدههایی روی میز خواهد بود؟ اگر جامعه و مردم پاسخهای این پرسشها را ندانند، چه رفتاری خواهند داشت؟ آقای رییس جمهور به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی باید پاسخ این پرسشها را با هماهنگیهای لازم بدهند.
🔘امکان ندارد که به مردم و تولیدکننده و سرمایهگذار بتوان گفت که فارغ از پاسخ به این پرسشها به راه خود ادامه دهند و معطل گفتگوها یا تغییر وضعیت نباشند. شاید این سخن پیش از ۲۳ خرداد جایی برای شنیدن داشت، هر چند همان زمان هم بسیاری از افراد این را نمیپذیرفتند، حتی دستگاههای دولتی نیز نمیتوانند در چنین شرایطی بیش از امور روزمره برنامهریزی کنند.
🔘شاید تصمیماتی روشن گرفته شده باشد، نمیدانم. هر چند بعید میدانم که در شرایط کنونی چنین اتفاقی رخ داده باشد، ولی امیدوارم که تصمیمات جدید(اگر باشد) مطابق شرایط کنونی اتخاذ شده باشد، اگر چنین است، حتماً نیازمند اعلام عمومی و بحث و گفتگو در باره آن هستیم.
🔘این تصمیمات چه میتواند باشد؟ اول در حوزه سیاست داخلی. اگر واقعاً قرار است سیاستهای گذشته و تقدم یک گروه تندرو و اقلیت بر مردم ادامه یابد، صریحاً اعلام کنید. ادامه آن سیاستها چه در حوزه رسانه، چه در نیروی انسانی و مسأله زنان امنیت کشور را تضعیف میکند، اتفاقاً امید اصلی متجاوزان به همین زمینهها بود که جز در حوزه رسانه که موفقیتهای کامل داشتند، در دو موضوع دیگر شکست خوردند و اهداف اصلی تهاجم ناکام ماند. اگر شواهدی دال بر تغییرات ملموسی در سیاست داخلی و رسانهای دیده نشود، ریزشها جدی خواهد بود.
🔘دوم در حوزه بینالمللی است. من نمیخواهم بگویم که آیا سیاستهای موجود درست است یا نادرست. پاسخ به این مسأله بستگی به ارزشها و عقاید افراد دارد. ولی به لحاظ اجرایی میتوان گفت که این سیاستها در عمل به همین نقطهای رسیده که الآن هستیم، و طبعاً آینده نیز در همین مسیر است. اگر این مسیر مطلوب دانسته شود، همین راه را ادامه دهید در غیر این صورت باید تغییر داده شود.
🔘🔘آینده از آن کسانی است که تصمیمات را به موقع و خوب و سازگار با اهداف و ادعاها میگیرند.
Forwarded from کانال امیر تفرشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
درباره گزینش
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد فرایند پرهزینهای به نام #گزینش با همه دم و دستگاهش نتوانسته مانع حضور جاسوسان و نفوذی در دستگاهها شود اما حتما در حد توان مانع حضور شایستگان شده است؛ منتقدان واقعبین تلخگو را گَزیده و شیرینسخنانی را برگزیده که هنرشان واقعپوشی است؛ تا وضع به اینجا برسد!
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
در این جنگ #مشخص_شد فرایند پرهزینهای به نام #گزینش با همه دم و دستگاهش نتوانسته مانع حضور جاسوسان و نفوذی در دستگاهها شود اما حتما در حد توان مانع حضور شایستگان شده است؛ منتقدان واقعبین تلخگو را گَزیده و شیرینسخنانی را برگزیده که هنرشان واقعپوشی است؛ تا وضع به اینجا برسد!
@fazeli_mohammad
Forwarded from javad kashi
همبستگی مدنی، همبستگی سیاسی
========
آنچه مردم در روزهای آتشین جنگ از خود نشان دادند، همبستگی مدنی بود نه همبستگی سیاسی. بیهوده نباید مفاهیم ناسیونالیستی را بر آن بار کرد. حمایتهایی که مردم به طور داوطلبانه از یکدیگر کردند، استقبال از مهاجرین به شهرها، خدمات رسانی صنوف مختلف منجمله پزشکان به مردم، همه مصادیق همبستگی مدنی بود. این تصور که روح ملی ایرانی بیدار شده، همه را به خطا میاندازد منجمله سیاستگذاران و تصمیمگیران سیاسی را.
اسرائیل و تلوزیون ایران اینترنشنال که صدا و تصویر اسرائیل است، خیال کردند به محض عملیات غافلگیر کننده ترور فرماندهان نظامی، مردم گروه گروه در خیابانها ظاهر خواهند شد تا نظام را ساقط کنند. اما مردم نشان دادند برای تامین مطالباتشان از مسیر هیچ فاجعهای عبور نخواهند کرد. به جای همراهی با متجاوز، آغوششان را به روی یکدیگر گشودند و تلاش کردند هر چه میتوانند برای کاستن از آلام یکدیگر انجام دهند. چیزی مشابه با آنچه در حوادث زلزله انجام میدادند. آنها نمیدانستند نوعی سرمایه معطوف به خلق همبستگی مدنی در فرهنگ و مخیله مردم ایجاد شده که در هنگام حادثهها ظهور میکند. این سرمایه عقلانیتی خلاق میان مردم به بار آورده است.
اتفاقی که اسرائیل انتظار داشت، رخ نداد. اما معلوم نبود از کجا کسانی از راه رسیدند و فوراً آنچه را میدیدند همبستگی ملی خواندند و صدا و سیمای جمهوری اسلامی پر شد از مفاهیم ملی. تا جایی که یک نوحه خوان شناخته شده، سرود ملی خواند و مردم همراه او سینه زنی کردند.
همبستگی مردم حاصل یک هیجان صرف در نتیجه بروز جنگ نبود. حاصل تجربههای عمیق طی دهههای گذشته بود. مردم به تدریج به این نتیجه رسیدهاند که در نهایت خودشان پناهگاه یکدیگرند. تنها با پناه آوردن به یکدیگر میتوانند از زلزلههای عرصه سیاست مصونیت پیدا کنند.
همبستگی مدنی میتواند همبستگی سیاسی خلق کند. کدام بازیگر سیاسی است که بتواند عامل و سببساز این خلق و ابداع باشد؟ نظام مستقر از همه بیشتر این شانس را دارد. به شرطی که به ملزومات آن تن در دهد.
خلق همبستگی مدنی حاصل تحولات مهمی در دهههای گذشته است. پیشترها مردم ذیل یک دستگاه ایدئولوژیک و انقلابی با نظام مستقر همبسته بودند. اینک همبستگی مدنی میان مردم برقرار شده است بدون وساطت نظام مستقر. اصول و مبادی این همبستگی با اصول و مبادی ساختار مسلط سیاسی سازگاری ندارد. نظام تنها به شرطی میتواند با همبستگی مدنی میان مردم نسبت برقرار کند، که در وهله اول این وضعیت را به رسمیت بشناسد. از منطق همه با من دست بردارد. عمر این منطق به پایان رسیده است. ما با دو «من» مواجهیم. یکی «من» با واسطه نظام سیاسی که اقلی از مردم را شامل میشود و «من» بدون واسطه نظام سیاسی. یکی خصلت عمودی دارد دیگری افقی.
من با سازوکار عمودی باید با من در سازوکار افقی رویارو شود و قراردادی تازه منعقد کند. آنگاه آنچه امروز صرفاً مدنی است قدرت و وجاهت سیاسی هم پیدا میکند.
میان این دو من، تقدم و تاخر زمانی وجود دارد. نظامهای متفاوت آگاهی و الگوهای ناسازوار عملی میان این دو، کار را دشوار میکند. ذهنهای قدرتمند، شجاعتهای نظری، و توانمندیهای عدیده عملی لازم است تا این دو با یکدیگر بسازند و بستری تازه برای همزیستی سیاسی بیافرینند. شاید در این بستر الگویی تازه و معنادار از همبستگی ملی خلق شود.
بی تردید یکی از ملزومات عبور از پیچ خطرناکی که در آن افتادهایم، همین پیوند و عقد قرارداد جدید است.
@javadkashi
========
آنچه مردم در روزهای آتشین جنگ از خود نشان دادند، همبستگی مدنی بود نه همبستگی سیاسی. بیهوده نباید مفاهیم ناسیونالیستی را بر آن بار کرد. حمایتهایی که مردم به طور داوطلبانه از یکدیگر کردند، استقبال از مهاجرین به شهرها، خدمات رسانی صنوف مختلف منجمله پزشکان به مردم، همه مصادیق همبستگی مدنی بود. این تصور که روح ملی ایرانی بیدار شده، همه را به خطا میاندازد منجمله سیاستگذاران و تصمیمگیران سیاسی را.
اسرائیل و تلوزیون ایران اینترنشنال که صدا و تصویر اسرائیل است، خیال کردند به محض عملیات غافلگیر کننده ترور فرماندهان نظامی، مردم گروه گروه در خیابانها ظاهر خواهند شد تا نظام را ساقط کنند. اما مردم نشان دادند برای تامین مطالباتشان از مسیر هیچ فاجعهای عبور نخواهند کرد. به جای همراهی با متجاوز، آغوششان را به روی یکدیگر گشودند و تلاش کردند هر چه میتوانند برای کاستن از آلام یکدیگر انجام دهند. چیزی مشابه با آنچه در حوادث زلزله انجام میدادند. آنها نمیدانستند نوعی سرمایه معطوف به خلق همبستگی مدنی در فرهنگ و مخیله مردم ایجاد شده که در هنگام حادثهها ظهور میکند. این سرمایه عقلانیتی خلاق میان مردم به بار آورده است.
اتفاقی که اسرائیل انتظار داشت، رخ نداد. اما معلوم نبود از کجا کسانی از راه رسیدند و فوراً آنچه را میدیدند همبستگی ملی خواندند و صدا و سیمای جمهوری اسلامی پر شد از مفاهیم ملی. تا جایی که یک نوحه خوان شناخته شده، سرود ملی خواند و مردم همراه او سینه زنی کردند.
همبستگی مردم حاصل یک هیجان صرف در نتیجه بروز جنگ نبود. حاصل تجربههای عمیق طی دهههای گذشته بود. مردم به تدریج به این نتیجه رسیدهاند که در نهایت خودشان پناهگاه یکدیگرند. تنها با پناه آوردن به یکدیگر میتوانند از زلزلههای عرصه سیاست مصونیت پیدا کنند.
همبستگی مدنی میتواند همبستگی سیاسی خلق کند. کدام بازیگر سیاسی است که بتواند عامل و سببساز این خلق و ابداع باشد؟ نظام مستقر از همه بیشتر این شانس را دارد. به شرطی که به ملزومات آن تن در دهد.
خلق همبستگی مدنی حاصل تحولات مهمی در دهههای گذشته است. پیشترها مردم ذیل یک دستگاه ایدئولوژیک و انقلابی با نظام مستقر همبسته بودند. اینک همبستگی مدنی میان مردم برقرار شده است بدون وساطت نظام مستقر. اصول و مبادی این همبستگی با اصول و مبادی ساختار مسلط سیاسی سازگاری ندارد. نظام تنها به شرطی میتواند با همبستگی مدنی میان مردم نسبت برقرار کند، که در وهله اول این وضعیت را به رسمیت بشناسد. از منطق همه با من دست بردارد. عمر این منطق به پایان رسیده است. ما با دو «من» مواجهیم. یکی «من» با واسطه نظام سیاسی که اقلی از مردم را شامل میشود و «من» بدون واسطه نظام سیاسی. یکی خصلت عمودی دارد دیگری افقی.
من با سازوکار عمودی باید با من در سازوکار افقی رویارو شود و قراردادی تازه منعقد کند. آنگاه آنچه امروز صرفاً مدنی است قدرت و وجاهت سیاسی هم پیدا میکند.
میان این دو من، تقدم و تاخر زمانی وجود دارد. نظامهای متفاوت آگاهی و الگوهای ناسازوار عملی میان این دو، کار را دشوار میکند. ذهنهای قدرتمند، شجاعتهای نظری، و توانمندیهای عدیده عملی لازم است تا این دو با یکدیگر بسازند و بستری تازه برای همزیستی سیاسی بیافرینند. شاید در این بستر الگویی تازه و معنادار از همبستگی ملی خلق شود.
بی تردید یکی از ملزومات عبور از پیچ خطرناکی که در آن افتادهایم، همین پیوند و عقد قرارداد جدید است.
@javadkashi
Forwarded from یاسر عرب
بردار عزیز جناب دکتر محمد فاضلی کاش میتوانست به ما بگوید در این ژانر 《#مشخص_شد》این نتایج برای چه مخاطبی مشخص شد؟
اگر منظور ایشان اهل تعقل و تدبر و دلسوزان کشور است که سالهاست برایشان مشخصشده است (مدتها بسیار قبل شروع این جنگ) و اتفاقا بخاطر مشخص کردن این مسائل کاملا واضح و مشخص بعضا الان در حال نوشیدن آب خنک در میانه تابستان هستند... و اگر منظورشان مشخص شدن این نتایج برای حکمرانان و اهالی مدیریت کشور و ... است. پس چرا خود ایشان به این دستاوردهای نظری یا تغییر رویه عملی اعتراف و آن را اظهار و اعمال نمیکنند؟
مگر پارادایم فکری ایشان بر منطق و محاسبات و تجربهگرایی و فهم واقعیات استوار است که با دستگاه علی و معلولی قرار باشد سود و زیان بسیاری رفتارها محاسبه و یا مداقه و #مشخص شود؟
اما، اگر منظور دکتر فاضلی این است که برای تاریخ و منطق بشری و عقل سلیم و آیندگان و ... این قبیل مخاطبان انتزاعی #مشخص_شد که،، خیلی هم خوب...
اشکالی ندارد. بماند به يادگار!
@yaser_arab57
اگر منظور ایشان اهل تعقل و تدبر و دلسوزان کشور است که سالهاست برایشان مشخصشده است (مدتها بسیار قبل شروع این جنگ) و اتفاقا بخاطر مشخص کردن این مسائل کاملا واضح و مشخص بعضا الان در حال نوشیدن آب خنک در میانه تابستان هستند... و اگر منظورشان مشخص شدن این نتایج برای حکمرانان و اهالی مدیریت کشور و ... است. پس چرا خود ایشان به این دستاوردهای نظری یا تغییر رویه عملی اعتراف و آن را اظهار و اعمال نمیکنند؟
مگر پارادایم فکری ایشان بر منطق و محاسبات و تجربهگرایی و فهم واقعیات استوار است که با دستگاه علی و معلولی قرار باشد سود و زیان بسیاری رفتارها محاسبه و یا مداقه و #مشخص شود؟
اما، اگر منظور دکتر فاضلی این است که برای تاریخ و منطق بشری و عقل سلیم و آیندگان و ... این قبیل مخاطبان انتزاعی #مشخص_شد که،، خیلی هم خوب...
اشکالی ندارد. بماند به يادگار!
@yaser_arab57
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️ پرچمهایی که بدون صدا فرود میآیند
✍🏼سهند ایرانمهر
در میانه دود، بحران و سیطرهی بمبافکنها، چیزی هست که قدرتمندترین سامانه دفاعی محسوب میشود: سرمایه اجتماعی . و از قضا، در تجاوز اخیر اسرائیل به خاک ایران، آنچه بیش از موشک و پهپاد دیده شد، همبستگی ملی بود همان پدیدهای که اسرائیل انتظار داشت به نقطهی ضعف ایران بدل شود، نه نقطه قوت آن.
در نگاه تلآویو، جامعه ایرانی در معرض خشم انباشته از بحران اقتصادی، فساد ساختاری، و انسداد سیاسی، آمادهی انفجار است؛ کافیست یک جرقه بیندازی تا این خشم بهجای مقابله با دشمن خارجی، متوجه حکومت شود. راهبرد سادهای که پیشتر در لیبی، سوریه، و حتی عراق آزموده شده بود اما یک اتفاق نیفتاد: مردم ایران – در کمال پیچیدگی و تناقض – در برابر حمله خارجی، به جای شورش، واکنش ملیگرایانه نشان دادند. در علم سیاست، این پدیده را «اثر گردآمدن دور پرچم»* مینامند: زمانی که تهدید بیرونی، شکافهای درونی را موقتاً به تعویق میاندازد. برای ملتها وقتی پای وطن در میان است، یک پرچم و یک جغرافیا معنا پیدا میکند اما واقعیت تاریخی موید این است که این همبستگی، لزوما دایمی و پایدار نیست.
تجربههای تاریخی گواهی میدهند که اگر حکومت از این همراهی برای بازسازی رابطهاش با ملت استفاده نکند، سرمایه اجتماعی بهسرعت دود میشود؛ بدون صدا، بیآنکه کسی فریاد بزند: پایان وحدت.
در تاریخ موارد متعددی از این حالت ثبت شده است:
در ۱۹۳۹، پس از تهاجم نازیها، فرانسویها با غرور ملی در کنار ارتش و دولت ایستادند. اما مدیریت ناکارآمد، اختلافات داخلی و بیاعتمادی به طبقه سیاسی، این انسجام را در عرض چند ماه از هم پاشید.در مه ۱۹۴۰، فرانسه بدون مقاومت واقعی سقوط کرد، و دولت ویشی که با آلمان همکاری کرد، سمبلی از سقوط اخلاقی و سیاسی وحدت ملی شد.
در تابستان ۱۹۱۴، با اعلام بسیج عمومی، خیابانهای سنپترزبورگ و مسکو پر از مردم پرشور بود. روحیهی ملیگرایی و وفاداری به تزار به اوج رسید. اما با طولانی شدن جنگ، بیکفایتی فرماندهان، کمبود نان، و بیعدالتی اجتماعی، همان مردم در کمتر از سه سال به خیابانها آمدند، این بار نه برای وطن، که علیه تزار. بنابراین انقلاب فوریه ۱۹۱۷ نه در اثر شکست نظامی، بلکه در پی فروپاشی سرمایه اجتماعی رخ داد.
در اینجا وقتی سخن از تلاش برای حفظ انسجام میکنیم نباید فراموش نکنیم: انسجام، اضطراری نیست؛ راهبردی است. در ایران امروز، خطر این است که قدرت حاکم، همبستگی اخیر را صرفاً پدیدهای موقتی بداند، نه فرصتی برای بازسازی اعتماد در حالیکه اعتماد عمومی مثل پلاسماست: نمیتوان آن را ذخیره کرد؛ بلکه باید دائم تولید شود. نقش حکومت فقط در استفاده تبلیغاتی از همراهی ملی نیست، بلکه در تبدیل آن به رابطهای پایدار، مسئولانه، و متقابل است. همدلی مردم نباید فقط پاسخ به بمباران باشد، بلکه باید نشانهای از ایمان به کشوری باشد که در آن زندگی میکنند، و بدان دل بستهاند و این وضعیت لوازمی دارد. لوازمی که هرچند از دید برخی که مطالبم را میخوانند به« آب در هاون کوبیدن» تعبیر میشود اما یک نویسنده ناگزیر از بیان است چه شنیده شود و چه نادیده گرفته شود.
برای حفظ این انسجام، باید زبان تهدید و حذف جای خود را به زبان گفتوگو و پذیرش نقد بدهد. معترضان، نه دشمن، بلکه نشانهی حیاتی جامعه تلقی شوند. راه بر آرزوفروشان بسته و شجاعت تکیه بر عقلانیت در برابر ارواح لبریز از هیجان و افراط و هورا گفتنهایشان احیا شود. رسانهها و روزنامهنگاران مستقل، بهجای حذف، تبدیل به پل گفتوگوی ملی شوند. تصمیمهای استراتژیک، با رضایت و مشارکت مردم و با لحاظ منفعت جمعی مردم گرفته و شفاف و صادقانه درمیان گذاشته شوند. حلقه بسته الیتها با چهرههای تکراری و همیشه در قدرت به نفع ورود نیروهای جوان و کارامد باز و زخمهای گذشته ترمیم و به این نکته اندیشیده شود که چگونه زندانی دربندی از همانجا سخن از وطن و دفاع از کشور میگوید و در بیرون خیانتکارانی که به غیرقابل نفوذترین بخش تصمیمگیریها دسترسی دارند، مخفیانه با دشمن همکاری میکنند.
خلاصه آنکه تغییری واقعی، ملموس و قابل لمس برای زندگی روزمره مردم باید آغاز شود؛ نه در حرف یا سخنان انگیزشی مجریان صدا و سیما که در نان، کار، و کرامت مردم. در عصر پهپاد و جنگ سایبری، ممکن است این جمله مهم تلقی نشود اما هنوز مهمترین قدرت هر کشور، مردم آن هستند. اگر آنها بمانند، کشور میماند؛ اگر بروند – حتی بیصدا – چیزی از خاک، منابع یا سلاح باقی نمیماند چندانکه بنجامین باربر گفت:
«ملتها زمانی سقوط میکنند که دیگر اعتقاد ندارند عضوی از آینده سرزمینشان هستند»*
*
rally 'round the flag effect
**
If Mayors Ruled the World: Dysfunctional Nations, Rising Cities
@sahandiranmehr
✍🏼سهند ایرانمهر
در میانه دود، بحران و سیطرهی بمبافکنها، چیزی هست که قدرتمندترین سامانه دفاعی محسوب میشود: سرمایه اجتماعی . و از قضا، در تجاوز اخیر اسرائیل به خاک ایران، آنچه بیش از موشک و پهپاد دیده شد، همبستگی ملی بود همان پدیدهای که اسرائیل انتظار داشت به نقطهی ضعف ایران بدل شود، نه نقطه قوت آن.
در نگاه تلآویو، جامعه ایرانی در معرض خشم انباشته از بحران اقتصادی، فساد ساختاری، و انسداد سیاسی، آمادهی انفجار است؛ کافیست یک جرقه بیندازی تا این خشم بهجای مقابله با دشمن خارجی، متوجه حکومت شود. راهبرد سادهای که پیشتر در لیبی، سوریه، و حتی عراق آزموده شده بود اما یک اتفاق نیفتاد: مردم ایران – در کمال پیچیدگی و تناقض – در برابر حمله خارجی، به جای شورش، واکنش ملیگرایانه نشان دادند. در علم سیاست، این پدیده را «اثر گردآمدن دور پرچم»* مینامند: زمانی که تهدید بیرونی، شکافهای درونی را موقتاً به تعویق میاندازد. برای ملتها وقتی پای وطن در میان است، یک پرچم و یک جغرافیا معنا پیدا میکند اما واقعیت تاریخی موید این است که این همبستگی، لزوما دایمی و پایدار نیست.
تجربههای تاریخی گواهی میدهند که اگر حکومت از این همراهی برای بازسازی رابطهاش با ملت استفاده نکند، سرمایه اجتماعی بهسرعت دود میشود؛ بدون صدا، بیآنکه کسی فریاد بزند: پایان وحدت.
در تاریخ موارد متعددی از این حالت ثبت شده است:
در ۱۹۳۹، پس از تهاجم نازیها، فرانسویها با غرور ملی در کنار ارتش و دولت ایستادند. اما مدیریت ناکارآمد، اختلافات داخلی و بیاعتمادی به طبقه سیاسی، این انسجام را در عرض چند ماه از هم پاشید.در مه ۱۹۴۰، فرانسه بدون مقاومت واقعی سقوط کرد، و دولت ویشی که با آلمان همکاری کرد، سمبلی از سقوط اخلاقی و سیاسی وحدت ملی شد.
در تابستان ۱۹۱۴، با اعلام بسیج عمومی، خیابانهای سنپترزبورگ و مسکو پر از مردم پرشور بود. روحیهی ملیگرایی و وفاداری به تزار به اوج رسید. اما با طولانی شدن جنگ، بیکفایتی فرماندهان، کمبود نان، و بیعدالتی اجتماعی، همان مردم در کمتر از سه سال به خیابانها آمدند، این بار نه برای وطن، که علیه تزار. بنابراین انقلاب فوریه ۱۹۱۷ نه در اثر شکست نظامی، بلکه در پی فروپاشی سرمایه اجتماعی رخ داد.
در اینجا وقتی سخن از تلاش برای حفظ انسجام میکنیم نباید فراموش نکنیم: انسجام، اضطراری نیست؛ راهبردی است. در ایران امروز، خطر این است که قدرت حاکم، همبستگی اخیر را صرفاً پدیدهای موقتی بداند، نه فرصتی برای بازسازی اعتماد در حالیکه اعتماد عمومی مثل پلاسماست: نمیتوان آن را ذخیره کرد؛ بلکه باید دائم تولید شود. نقش حکومت فقط در استفاده تبلیغاتی از همراهی ملی نیست، بلکه در تبدیل آن به رابطهای پایدار، مسئولانه، و متقابل است. همدلی مردم نباید فقط پاسخ به بمباران باشد، بلکه باید نشانهای از ایمان به کشوری باشد که در آن زندگی میکنند، و بدان دل بستهاند و این وضعیت لوازمی دارد. لوازمی که هرچند از دید برخی که مطالبم را میخوانند به« آب در هاون کوبیدن» تعبیر میشود اما یک نویسنده ناگزیر از بیان است چه شنیده شود و چه نادیده گرفته شود.
برای حفظ این انسجام، باید زبان تهدید و حذف جای خود را به زبان گفتوگو و پذیرش نقد بدهد. معترضان، نه دشمن، بلکه نشانهی حیاتی جامعه تلقی شوند. راه بر آرزوفروشان بسته و شجاعت تکیه بر عقلانیت در برابر ارواح لبریز از هیجان و افراط و هورا گفتنهایشان احیا شود. رسانهها و روزنامهنگاران مستقل، بهجای حذف، تبدیل به پل گفتوگوی ملی شوند. تصمیمهای استراتژیک، با رضایت و مشارکت مردم و با لحاظ منفعت جمعی مردم گرفته و شفاف و صادقانه درمیان گذاشته شوند. حلقه بسته الیتها با چهرههای تکراری و همیشه در قدرت به نفع ورود نیروهای جوان و کارامد باز و زخمهای گذشته ترمیم و به این نکته اندیشیده شود که چگونه زندانی دربندی از همانجا سخن از وطن و دفاع از کشور میگوید و در بیرون خیانتکارانی که به غیرقابل نفوذترین بخش تصمیمگیریها دسترسی دارند، مخفیانه با دشمن همکاری میکنند.
خلاصه آنکه تغییری واقعی، ملموس و قابل لمس برای زندگی روزمره مردم باید آغاز شود؛ نه در حرف یا سخنان انگیزشی مجریان صدا و سیما که در نان، کار، و کرامت مردم. در عصر پهپاد و جنگ سایبری، ممکن است این جمله مهم تلقی نشود اما هنوز مهمترین قدرت هر کشور، مردم آن هستند. اگر آنها بمانند، کشور میماند؛ اگر بروند – حتی بیصدا – چیزی از خاک، منابع یا سلاح باقی نمیماند چندانکه بنجامین باربر گفت:
«ملتها زمانی سقوط میکنند که دیگر اعتقاد ندارند عضوی از آینده سرزمینشان هستند»*
*
rally 'round the flag effect
**
If Mayors Ruled the World: Dysfunctional Nations, Rising Cities
@sahandiranmehr
Forwarded from هممیهن
دوگانههای جعلی
سرمقاله هممیهن
۱۲ تیر ۱۴۰۴
🔹تقارن محرم امسال با تجاوز به خاک میهن و تهدید موجودیت ایران از جهت رفتار مردم بسیار مهم و آموزنده است. درحالیکه برخی تندروها در روی کاغذ و صفحه مجازی در حال ایجاد تعارض میان دو مفهوم ملت و امت و یا دینداری و وطندوستی هستند، مداحان و مردم عزادار و حتی مداحان رسمی نیز دست به کار نوآوری شدهاند و ترکیبی از عزاداری و میهندوستی را عرضه کردهاند و اتفاقاً مورد استقبال عزاداران هم قرار گرفته است.
🔹در واقع، مردم نهتنها تعارضی میان این دو مفهوم نمیبینند بلکه آنها را کاملاً هماهنگ و در یک سو ارزیابی میکنند. اینگونه تعارضسازیها کار کسانی است که نه دیندار واقعی هستند و نه حتی اندکی حس میهندوستی دارند.
🔹آنان کسانی هستند که اگر منافعشان اقتضا کند شعار امتگرایی را میدهند و درعینحال و همزمان مهاجران مسلمان و زحمتکش به کشور را بدون بررسی تحقیر و اخراج میکنند. آنان در همان زمان که چنین شعارهایی میدهند، هنگام تصویب قانون مشاغل حساس، تابعیت خارجی فرزند را هم مانع از اشتغال به مدیریتهای حکومتی میدانند.
🔹این رفتار نشانه چیست؟ این رفتار نشان داد که بسیاری از دوگانههایی که تاکنون تبلیغ میشده است، حداقل از نظر عموم مردم جعلی و ساختگی است. مردم در زندگی روزمره خود بر حسب عقل سلیم و خدادادی خود درکی از مذهب و وطن و زندگی دارند که آنها را به نحوی سازگار با هم جمع میکنند.
🔹این دشمنان ملت هستند که برای شعبهشعبه کردن مردم چنین دوگانههایی را جعل میکنند و به جان مردم میافتند. اتفاقاً اشتباه آنان در این است که خود را در مقام دفاع از دین قرار میدهند و با میهندوستی مخالفت میکنند و آن را شرک یا شبهشرک یا شرک پنهانی میدانند و گمان میکنند که مردم در این دوگانه طرف دین تبلیغشده از سوی آنان را میگیرند؛ غافل از اینکه عکس این اتفاق میافتد.
🔹همچنان که تاکنون هم همین بود و این اشتباهی بود که رژیم گذشته نیز مرتکب شد و کوشید با برجسته کردن ملیگرایی باستانی به جنگ دینداری برود و مردم واکنش کاملاً مغایر با هدف آن دولت بروز دادند و به دینداری سیاسی گروئیدند.
🔹اکنون هم برخی تندروها با استناد به نظریات مرحوم آقای مصباح میکوشند که تفسیری غیرمتعارف از دینداری و اسلام ارائه کنند و ایران و میهندوستی را به حاشیه ببرند. نهتنها این موضوع بلکه مسئله حجاب و خیلی از رفتارها و ارزشهای دیگر را هم صفر و یکی میکنند؛ با این خیال باطل که میل مردم میان این دوگانهها، بهسوی یگانه مورد نظر آنان باشد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
سرمقاله هممیهن
۱۲ تیر ۱۴۰۴
🔹تقارن محرم امسال با تجاوز به خاک میهن و تهدید موجودیت ایران از جهت رفتار مردم بسیار مهم و آموزنده است. درحالیکه برخی تندروها در روی کاغذ و صفحه مجازی در حال ایجاد تعارض میان دو مفهوم ملت و امت و یا دینداری و وطندوستی هستند، مداحان و مردم عزادار و حتی مداحان رسمی نیز دست به کار نوآوری شدهاند و ترکیبی از عزاداری و میهندوستی را عرضه کردهاند و اتفاقاً مورد استقبال عزاداران هم قرار گرفته است.
🔹در واقع، مردم نهتنها تعارضی میان این دو مفهوم نمیبینند بلکه آنها را کاملاً هماهنگ و در یک سو ارزیابی میکنند. اینگونه تعارضسازیها کار کسانی است که نه دیندار واقعی هستند و نه حتی اندکی حس میهندوستی دارند.
🔹آنان کسانی هستند که اگر منافعشان اقتضا کند شعار امتگرایی را میدهند و درعینحال و همزمان مهاجران مسلمان و زحمتکش به کشور را بدون بررسی تحقیر و اخراج میکنند. آنان در همان زمان که چنین شعارهایی میدهند، هنگام تصویب قانون مشاغل حساس، تابعیت خارجی فرزند را هم مانع از اشتغال به مدیریتهای حکومتی میدانند.
🔹این رفتار نشانه چیست؟ این رفتار نشان داد که بسیاری از دوگانههایی که تاکنون تبلیغ میشده است، حداقل از نظر عموم مردم جعلی و ساختگی است. مردم در زندگی روزمره خود بر حسب عقل سلیم و خدادادی خود درکی از مذهب و وطن و زندگی دارند که آنها را به نحوی سازگار با هم جمع میکنند.
🔹این دشمنان ملت هستند که برای شعبهشعبه کردن مردم چنین دوگانههایی را جعل میکنند و به جان مردم میافتند. اتفاقاً اشتباه آنان در این است که خود را در مقام دفاع از دین قرار میدهند و با میهندوستی مخالفت میکنند و آن را شرک یا شبهشرک یا شرک پنهانی میدانند و گمان میکنند که مردم در این دوگانه طرف دین تبلیغشده از سوی آنان را میگیرند؛ غافل از اینکه عکس این اتفاق میافتد.
🔹همچنان که تاکنون هم همین بود و این اشتباهی بود که رژیم گذشته نیز مرتکب شد و کوشید با برجسته کردن ملیگرایی باستانی به جنگ دینداری برود و مردم واکنش کاملاً مغایر با هدف آن دولت بروز دادند و به دینداری سیاسی گروئیدند.
🔹اکنون هم برخی تندروها با استناد به نظریات مرحوم آقای مصباح میکوشند که تفسیری غیرمتعارف از دینداری و اسلام ارائه کنند و ایران و میهندوستی را به حاشیه ببرند. نهتنها این موضوع بلکه مسئله حجاب و خیلی از رفتارها و ارزشهای دیگر را هم صفر و یکی میکنند؛ با این خیال باطل که میل مردم میان این دوگانهها، بهسوی یگانه مورد نظر آنان باشد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗تلگرام | 🔗 بله
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
استقرار سیاسی و توسعه
دو دیدگاه بر اندیشه توسعه غالب بودهاند. دیدگاه اول، بازارهای آزاد و عدم مداخله دولت در اقتصاد را زمینهساز توسعه دانسته است. دیدگاه دوم، بر کیفیت نهادها تأکید کرده و نهادهای خوب را پیششرط کارکرد نهادها میداند. تقابل این دو دیدگاه، ما را در برابر این سؤال قرار میدهد که اگر بازارهای آزاد و نهادهای خوب وجود ندارند، راه توسعه چیست؟ چه باید کرد؟
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/LDpK7qtYk9E
محسن یزدانپناه در این گفتوگو از چشمانداز نظری نوینی سخن میگوید که به عوض تحقق توسعه در سامان سیاسی مبتنی بر حاکمیت قانون، توسعه در سامان سیاسی فاقد حاکمیت قانون را توضیح میدهد. «نظم استقرار سیاسی» همان نظمی است که نظم سیاسی هست اما مبتنی بر حاکمیت قانون نیست. چنین نظمی چگونه میتواند توسعه بیافریند؟
محسن یزدانپناه ضمن آنکه ایران امروز را دارای این نظم سیاسی میداند، پدیدههایی نظیر دلارزدایی، رانتخواری، نخبگان میانی، صنعتزدایی و دولت توزیعگرا در مقابل دولت تولیدگرا را نیز تشریح میکند.
#نظم_استقرار_سیاسی #دلارزدایی #پوپولیسم #دولت_توزیعگرا #دولت_تولیدگرا
@fazeli_mohammad
دو دیدگاه بر اندیشه توسعه غالب بودهاند. دیدگاه اول، بازارهای آزاد و عدم مداخله دولت در اقتصاد را زمینهساز توسعه دانسته است. دیدگاه دوم، بر کیفیت نهادها تأکید کرده و نهادهای خوب را پیششرط کارکرد نهادها میداند. تقابل این دو دیدگاه، ما را در برابر این سؤال قرار میدهد که اگر بازارهای آزاد و نهادهای خوب وجود ندارند، راه توسعه چیست؟ چه باید کرد؟
دیدن نسخه کامل ویدیو
https://youtu.be/LDpK7qtYk9E
محسن یزدانپناه در این گفتوگو از چشمانداز نظری نوینی سخن میگوید که به عوض تحقق توسعه در سامان سیاسی مبتنی بر حاکمیت قانون، توسعه در سامان سیاسی فاقد حاکمیت قانون را توضیح میدهد. «نظم استقرار سیاسی» همان نظمی است که نظم سیاسی هست اما مبتنی بر حاکمیت قانون نیست. چنین نظمی چگونه میتواند توسعه بیافریند؟
محسن یزدانپناه ضمن آنکه ایران امروز را دارای این نظم سیاسی میداند، پدیدههایی نظیر دلارزدایی، رانتخواری، نخبگان میانی، صنعتزدایی و دولت توزیعگرا در مقابل دولت تولیدگرا را نیز تشریح میکند.
#نظم_استقرار_سیاسی #دلارزدایی #پوپولیسم #دولت_توزیعگرا #دولت_تولیدگرا
@fazeli_mohammad
نیاز این روزها
محمد فاضلی
«چگونه انسانهای خوب، افراد شرور میشوند؟» این پرسش #فیلیپ_زیمباردو در کتاب اثر لوسیفر است.
او مفصل به این سؤال پاسخ میدهد اما نکته مهمترش این است: «تجلیل از قهرمانی که در درون هر یک از ما زندگی میکند.»
زیمباردو مینویسد «برخلاف بههنجاری شرارت یا عادی شدن شرارت که فرضش این است که مردم عادی میتوانند مسئول شنیعترین اعمال ظالمانه و تحقیرآمیز باشند، من معتقد به فرضیه بههنجاری قهرمانی هستم، یعنی هر مرد و زنی میتواند قهرمان باشد. هر انسانی وقتی هنگامهی آن فرا رسد، آماده پاسخگویی به ندای بشریت خود و عمل بر اساس آن است. این ندا بهترین بعد سرشت انسان را به عمل فرامیخواند، بعدی که فراتر از فشارهای شدید موقعیت و نظام است و بر کرامت انسان در برابر شرارت اهریمنی صحه میگذارد.» (کتاب #اثر_لوسیفر، ص. ۲۴)
جامعه در لحظات بحرانی به «بههنجاری قهرمانی» بیشتر نیاز دارد، و فرصتهایی برای بروز آن مهیا میکند؛ و هم آدمهایی را که این خصیصه را بروز میدهند بیشتر در اطراف خود میبینیم. از آنکه کارت بنزینش را با دیگری به اشتراک میگذارد تا میلیونها آدمی که علیرغم عادی نبودن موقعیت و شرایط، به خودشان میگویند «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.»
هر قدر زندگی با همه جزئیات همیشگی آن، بیشتر جریان داشته باشد، به نفع همه ماست. کمتر میترسیم، کمتر اضطراب تجربه میکنیم و بیشتر در زندگی غرق میشویم تا «ضدزندگی/نازندگی» ما را از درون نفرساید.
هر آدمی میتواند در حد توانش، علیرغم همه سختیها به خودش بگوید «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.» آن وقت تو همان قهرمانی.
@fazeli_mohammad
محمد فاضلی
«چگونه انسانهای خوب، افراد شرور میشوند؟» این پرسش #فیلیپ_زیمباردو در کتاب اثر لوسیفر است.
او مفصل به این سؤال پاسخ میدهد اما نکته مهمترش این است: «تجلیل از قهرمانی که در درون هر یک از ما زندگی میکند.»
زیمباردو مینویسد «برخلاف بههنجاری شرارت یا عادی شدن شرارت که فرضش این است که مردم عادی میتوانند مسئول شنیعترین اعمال ظالمانه و تحقیرآمیز باشند، من معتقد به فرضیه بههنجاری قهرمانی هستم، یعنی هر مرد و زنی میتواند قهرمان باشد. هر انسانی وقتی هنگامهی آن فرا رسد، آماده پاسخگویی به ندای بشریت خود و عمل بر اساس آن است. این ندا بهترین بعد سرشت انسان را به عمل فرامیخواند، بعدی که فراتر از فشارهای شدید موقعیت و نظام است و بر کرامت انسان در برابر شرارت اهریمنی صحه میگذارد.» (کتاب #اثر_لوسیفر، ص. ۲۴)
جامعه در لحظات بحرانی به «بههنجاری قهرمانی» بیشتر نیاز دارد، و فرصتهایی برای بروز آن مهیا میکند؛ و هم آدمهایی را که این خصیصه را بروز میدهند بیشتر در اطراف خود میبینیم. از آنکه کارت بنزینش را با دیگری به اشتراک میگذارد تا میلیونها آدمی که علیرغم عادی نبودن موقعیت و شرایط، به خودشان میگویند «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.»
هر قدر زندگی با همه جزئیات همیشگی آن، بیشتر جریان داشته باشد، به نفع همه ماست. کمتر میترسیم، کمتر اضطراب تجربه میکنیم و بیشتر در زندگی غرق میشویم تا «ضدزندگی/نازندگی» ما را از درون نفرساید.
هر آدمی میتواند در حد توانش، علیرغم همه سختیها به خودش بگوید «آرام باش، زندگی کن و کمک کن زندگی به آرامی جریان داشته باشد.» آن وقت تو همان قهرمانی.
@fazeli_mohammad
ایران، جهانی از فرهنگ و تمدن
حمیدرضا ولیپور (استاد باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی)
🔹 ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ یک جهان است؛ جهانی از فرهنگ، زبان، تمدن، خاطره و هویت. ایران صرفاً مکان و جغرافیا نیست، بلکه حقیقتی زنده است که در حافظه تاریخی مردم آن جریان دارد. سرزمینی پرفراز و نشیب که در طول هزاران سال، بارها با تهاجم، سقوط و تغییر حکومتها مواجه شده، اما آنچه همواره در جان این ملت باقی مانده، نه تغییر سلطنتها، که داغ تهاجم بیگانگان و ویرانیهای ناشی از آن است.
🔹 در روزگار ما، گاه برخی از روشنفکران، جریانهای سیاسی یا اپوزیسیون خارجنشین، به این پندار خام میرسند که شاید «نجات» ایران در گرو دخالت قدرتهای خارجی باشد. اما تاریخ، پاسخ چنین سادهاندیشیهایی را با هزینههایی سنگین و گاه جبرانناپذیر داده است.
🔹 هجوم مغول به ایران، در دورانی رخ داد که حکومت مرکزی از مشروعیت تهی شده بود. اما آیا پیامد آن، رهایی ملت ایران بود؟ یا نابودی کتابخانهها، قتلعام مردم و ویرانی شهرها و زیرساختهای تمدنی؟ حافظه ایرانیان از مغول، نه پایان استبداد داخلی، که آغاز تباهی فراگیر به دست بیگانه است؛ زخمی ژرف که قرنها بر پیکر این سرزمین باقی ماند.
🔹 اگر به پایان دوران ساسانی نیز بنگریم، با حکومتی فرسوده و دور از مردم مواجه میشویم. اما آیا هجوم تازیان، گرچه سلطنتی را فروپاشاند، آغاز رهایی بود؟ یا سرآغاز تغییرات اجباری و گاه خشونتبار در هویت، زبان و فرهنگ ایران؟ حافظه تاریخی ما مملو از نمونههایی است که نشان میدهد سقوط یک حکومت، وقتی با دخالت بیگانه همراه شود، به آزادی و عدالت نمیانجامد.
🔹 در طول تاریخ، وطندوستی همواره بهمعنای حمایت از حکومتهای وقت نبوده است. وطندوستی، تعهدی است به خاک، مردم، زبان، فرهنگ، میراث و آینده. این تعهد، وقتی ارزشمند است که از دل ملت بجوشد، نه با تکیه بر دخالت خارجی و تحمیل بیرونی.
🔹 این روزها، بهویژه در سایهی تنشهای فزاینده و هجوم اسرائیل به خاک ایران، برخی افراد و محافل، بهنام مخالفت با حکومت، بهصراحت از دخالت بیگانگان سخن میگویند؛ حتی از جنایتکاری چون نتانیاهو انتظار «براندازی» دارند. باید هشدار داد: هیچ دشمن خارجی، هرچند با شعارهای آزادیخواهانه، نیت نجات ملت ما را ندارد. اسرائیل، که کارنامهاش مملو از جنایتهای اثباتشده علیه مردم فلسطین و کشورهای پیرامون آن است، نه شریک است و نه منجی. دست یاریطلبیدن از چنین نیرویی، چیزی جز بیوطنی نیست و بیوطنی خیانت به وجدان ملی است.
🔹 جنگ، هرجا که باشد، کشتار، ویرانی و انسداد حرکتهای مردمی را در پی دارد. حمایت از تهاجم نظامی خارجی به خاک میهن، با هیچ توجیهی پذیرفته نیست. اینگونه حمایتها، در عمل به سود جنگطلبان است و راه را بر هر نوع اصلاح واقعی میبندد.
🔹 اصلاح، نجات و تغییر، باید از درون مردم، از آگاهی و اتحاد ملی برآید. تکیه بر بیگانه، واگذاری اختیار سرنوشت است و هیچ ملتی با واگذاری سرنوشتش به دیگران، به آزادی نرسیده است.
🔹 ما ایرانیان باید از تاریخ خود بیاموزیم. ایران را تنها با همبستگی، خرد، آگاهی و عشق به این سرزمین میتوان حفظ کرد. استقلال، بقا و پیشرفت، به ویژه تغییر و اصلاح، در گرو مسئولیتی جمعی است؛ مسئولیتی که نه بر دوش یک گروه خاص، که بر شانههای یک ملت است.
حمیدرضا ولیپور (استاد باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی)
🔹 ایران، تنها یک سرزمین نیست؛ یک جهان است؛ جهانی از فرهنگ، زبان، تمدن، خاطره و هویت. ایران صرفاً مکان و جغرافیا نیست، بلکه حقیقتی زنده است که در حافظه تاریخی مردم آن جریان دارد. سرزمینی پرفراز و نشیب که در طول هزاران سال، بارها با تهاجم، سقوط و تغییر حکومتها مواجه شده، اما آنچه همواره در جان این ملت باقی مانده، نه تغییر سلطنتها، که داغ تهاجم بیگانگان و ویرانیهای ناشی از آن است.
🔹 در روزگار ما، گاه برخی از روشنفکران، جریانهای سیاسی یا اپوزیسیون خارجنشین، به این پندار خام میرسند که شاید «نجات» ایران در گرو دخالت قدرتهای خارجی باشد. اما تاریخ، پاسخ چنین سادهاندیشیهایی را با هزینههایی سنگین و گاه جبرانناپذیر داده است.
🔹 هجوم مغول به ایران، در دورانی رخ داد که حکومت مرکزی از مشروعیت تهی شده بود. اما آیا پیامد آن، رهایی ملت ایران بود؟ یا نابودی کتابخانهها، قتلعام مردم و ویرانی شهرها و زیرساختهای تمدنی؟ حافظه ایرانیان از مغول، نه پایان استبداد داخلی، که آغاز تباهی فراگیر به دست بیگانه است؛ زخمی ژرف که قرنها بر پیکر این سرزمین باقی ماند.
🔹 اگر به پایان دوران ساسانی نیز بنگریم، با حکومتی فرسوده و دور از مردم مواجه میشویم. اما آیا هجوم تازیان، گرچه سلطنتی را فروپاشاند، آغاز رهایی بود؟ یا سرآغاز تغییرات اجباری و گاه خشونتبار در هویت، زبان و فرهنگ ایران؟ حافظه تاریخی ما مملو از نمونههایی است که نشان میدهد سقوط یک حکومت، وقتی با دخالت بیگانه همراه شود، به آزادی و عدالت نمیانجامد.
🔹 در طول تاریخ، وطندوستی همواره بهمعنای حمایت از حکومتهای وقت نبوده است. وطندوستی، تعهدی است به خاک، مردم، زبان، فرهنگ، میراث و آینده. این تعهد، وقتی ارزشمند است که از دل ملت بجوشد، نه با تکیه بر دخالت خارجی و تحمیل بیرونی.
🔹 این روزها، بهویژه در سایهی تنشهای فزاینده و هجوم اسرائیل به خاک ایران، برخی افراد و محافل، بهنام مخالفت با حکومت، بهصراحت از دخالت بیگانگان سخن میگویند؛ حتی از جنایتکاری چون نتانیاهو انتظار «براندازی» دارند. باید هشدار داد: هیچ دشمن خارجی، هرچند با شعارهای آزادیخواهانه، نیت نجات ملت ما را ندارد. اسرائیل، که کارنامهاش مملو از جنایتهای اثباتشده علیه مردم فلسطین و کشورهای پیرامون آن است، نه شریک است و نه منجی. دست یاریطلبیدن از چنین نیرویی، چیزی جز بیوطنی نیست و بیوطنی خیانت به وجدان ملی است.
🔹 جنگ، هرجا که باشد، کشتار، ویرانی و انسداد حرکتهای مردمی را در پی دارد. حمایت از تهاجم نظامی خارجی به خاک میهن، با هیچ توجیهی پذیرفته نیست. اینگونه حمایتها، در عمل به سود جنگطلبان است و راه را بر هر نوع اصلاح واقعی میبندد.
🔹 اصلاح، نجات و تغییر، باید از درون مردم، از آگاهی و اتحاد ملی برآید. تکیه بر بیگانه، واگذاری اختیار سرنوشت است و هیچ ملتی با واگذاری سرنوشتش به دیگران، به آزادی نرسیده است.
🔹 ما ایرانیان باید از تاریخ خود بیاموزیم. ایران را تنها با همبستگی، خرد، آگاهی و عشق به این سرزمین میتوان حفظ کرد. استقلال، بقا و پیشرفت، به ویژه تغییر و اصلاح، در گرو مسئولیتی جمعی است؛ مسئولیتی که نه بر دوش یک گروه خاص، که بر شانههای یک ملت است.
HTML Embed Code: