📖 داستان کوتاه: «رمز SSH»
همهچی از یه پروژه ساده شروع شد. یه سرور لینوکس با یه اسکریپت بکآپ که هر شب ساعت ۲:۰۷ اجرا میشد. نه عجیب بود، نه پیچیده.
ولی یه شب، تو لاگ سرور یه چیزی دیدم که نباید میدیدم.
یک اتصال SSH ثبت شده بود. از آیپی لوکال: 127.0.0.1
ولی من اون ساعت پای سیستم نبودم.
فکر کردم یه باگه. خواستم رمز root رو عوض کنم، ولی اجازه نمیداد. نوشت:
Permission denied. You're already connected.
رفتم سراغ authorized_keys. یه کلید جدید اونجا بود، با این توضیح:
added by YOU
اون لحظه دستهام یخ کرد. چون خودم نبودم.
شب بعد، نشستم و منتظر موندم.
ساعت ۲:۰۷ که شد، یه صدا از کیس بلند شد. انگار فن برای یه لحظه وایساد. بعد دوباره راه افتاد.
یه فایل جدید تو پوشهی home ظاهر شد به اسم: hello.txt
بازش کردم. نوشته بود:
«دیگه دستکاری نکن. همینطوری بهتره.»
فرداش، پروژه رو پاک کردم. کل دیسک رو فرمت کردم. حتی یه لپتاپ جدید گرفتم.
ولی هنوز، هر شب ساعت ۲:۰۷، فن برای یه ثانیه وایمیسته.
و هفته پیش، روی دسکتاپ لپتاپ جدیدم یه فایل دیدم به اسم: we_moved_with_you.txt
بازش کردم. فقط یه جمله نوشته بود:
«ما فقط منتظر رمز جدید بودیم. حالا دسترسی کامل داریم.»
📌 منبع: گزارش واقعی ثبتشده در فروم خصوصی netsec فارسی، مرداد ۱۴۰۲ – اسکرینها موجوده ولی بهدلایل امنیتی عمومی نشده.
👀 اگه خوشت اومد لایک یادت نره 👍
📛 برسه به 50 تا، داستان بعدی با عنوان «/dev/null حرف میزنه» رو مینویسم...
🖥 @Computer_Science100
>>Click here to continue<<