TG Telegram Group Link
Channel: مطالعات مغز و اندیشه
Back to Bottom
♦️با سلام و عرض احترام♦️

🍀 به اطلاع می رساند این کانال در راستای مطالعه در حوزه های علوم شناختی، علوم اعصاب، پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی و پیراپزشکی و برگزاری دوره های آموزشی داخلی و بین المللی فعالیت می کند.

# مدیریت کانال مطالعات مغز و اندیشه
Channel name was changed to «موسسه مطالعات مغز و اندیشه»
🧠 Philosophy and Neuropsychiatry

🟣هشتمین جلسه از سری جدید جلسات علمی #نوروسایکیاتری
اداره پنل توسط: "دکتر محمد اربابی" روانپزشک، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران

بر اساس:
🔶 Oxford Textbook of Neuropsychiatry
2020
🔸Chapter 4: Philosophy and Neuropsychiatry

زمان: سه‌شنبه ۲۸ بهمن ساعت ١٣:۰۰
🏨مکان: اسکای‌روم به صورت #آنلاین

⭕️لینک شرکت در جلسه در گروه زیر قرار خواهد گرفت:
📎 https://hottg.com/zorumski
برای شرکت در جلسه لطفا در گروه عضو شوید

🆔@ehiatums
🆔@neuropsychiatryIPA
🆔@Brain_Mentality_Studies
Channel name was changed to «مطالعات مغز و اندیشه»
*'مهندسی اجماع'؛ رسانه‌ها چه طور به ما می‌گویند به چه چیزی باید فکر کنیم؟*


هیچکس نمی‌تواند تمام اطلاعات مورد نیاز را برای اینکه شهروندی مطلع در کشوری دموکراتیک باشد، خودش دست اول به دست آورد. بیشتر مردم اطلاعات خود را از رسانه‌های جمعی می‌گیرند: روزنامه، رادیو و تلویزیون و وبسایت‌ها. تردیدی نیست که نقش شبکه‌های اجتماعی هم روز به روز مهمتر می‌شود.

رسانه‌های جمعی به نحوی موثر می‌توانند تعیین کنند که شهروندان به چه موضوع‌هایی فکر کنند (بخصوص اگر شهروندان منبع دیگری برای اطلاعات نداشته باشند) و هم می‌توانند بر اینکه مردم چگونه به این موضوع‌ها فکر ‌کنند تاثیر بگذارند.

دموکراسی برای اینکه خوب عمل کند به رسانه‌های جمعی هشیار و شجاعی نیاز دارد که آماده باشند کسانی را که اعمال قدرت می‌کنند به چالش بکشند.

اما اگر برخلاف ادعای رسانه‌های جمعی که می‌گویند مستقلند و دولت بر آنها کنترل ندارد، نیروهایی قوی وجود داشته باشند و سبب تولید اخباری شوند که تقریبا همیشه به نفع قدرتمندان و ثروتمندان داخل و خارج دولت باشد چه؟
این موضوع کتابی است که در سال ۱۹۸۸ دو استاد دانشگاه در آمریکا، ادوارد هرمن و نوآم چامسکی، نوشتند به نام مهندسی اجماع.
نظریه این دو نویسنده بر اساس توطئه‌های افراد صاحب قدرت یا "توهم توطئه" نیست بلکه بیشتر "تحلیل بازار آزاد" است. آنها این بحث را پیش می‌کشند که نیروهایی وجود دارند مثل نیروهای اقتصادی که به تولیداتی یا به عبارت دقیقتر اخباری منجر می‌شوند که اکثریت قریب به اتفاق آنها به نفع ثروتمندان و قدرتمندان است.

این دو نویسنده این نیروها را "صافی" یا "فیلتر" خواندند و پنج فیلتر را شناسایی کردند.

به عقیده هرمن و چامسکی، "سیستمی با هدایت بازار" وجود دارد که دولت‌ها، مالکان شرکت‌های بزرگ، صاحبان و مدیران ارشد رسانه‌ها و شرکت‌های روابط عمومی و دیگران بر اساس آن برای شکل دادن به اخبار اقدام می‌کنند.

البته تمام رسانه‌ها یکدست نیستند. گاهی دولت‌ها و دیگر قدرتمندان هم هدف حمله رسانه‌ها قرار می‌گیرند اما این حمله‌ها به موضوعات اساسی که به بنیاد قدرت آنها برمی‌گردد نمی‌پردازد. مثلا ممکن است رسانه‌ها درباره یک میلیاردر بخصوص که در پرداخت مالیات تقلب کرده سروصدا کنند اما کاری مناسب انجام نمی‌دهند که روشن کند عوامل سیستماتیک اینکه ابرثروتمندان اینقدر کم مالیات می‌دهند چیست.

این سوگیری‌ها اشکال زیادی دارند و اغلب تشخیص آنها سخت است. یکی از قویترین ابزارهای سوگیری، حذف یک موضوع یا خبر یا انداختن فکت‌های مهم آن است. یک راه‌ دیگر "قالب‌بندی" موضوع است: "خوب، بد، غم‌انگیز یا تقصیر هیچکس نیست." یا اینکه اصلا به زمینه موضوع اشاره نشود، یا در نحوه‌ انتخاب موضوع، یا بارها تکرار کردن یک موضوع. یا با انتخاب کلماتی مثل اینکه دشمن "بزدل و بی‌مقدار" است اما رهبر ما "شجاع و مصمم". یا در جای انعکاس موضوع، در صفحه اول یا در سرخط خبرها یا در اعماق روزنامه یا بخش خبری. یا در انتخاب کارشناس یا اندیشکده برای اظهار نظر، یا با تاکید، لحن یا ریزه‌کاری. یا دلسوزی برای برخی قربانیان اما نه برای همه آنها. یا با پوشش مکرر، برجسته و احساساتی یک موضوع خاص. یا با عدم پوشش مستمر یا کم‌اهمیت شمردن یک موضوع یا از خیلی راه‌های دیگر.

مایکل پِرَنتی نویسنده آمریکایی می‌گوید: "گاهی رسانه خود را وقف تیره و تار کردن واقعیت می‌کند، درد و رنج مردم و نابرابری اجتماعی را محو می‌کند. در این واقعیت خاموش، رسانه می‌تواند آنهایی که صدایشان را برای عدالت اجتماعی و طبقاتی زیاد بلند می‌کنند گوش‌خراش جلوه دهد."

هرمن و چامسکی در باره سوگیری خبرنگاران این بحث را مطرح می‌کنند که این سوگیری نیمه‌ناخودآگاه است. برای خبرنگاران آسان است خود را قانع کنند که کاملا بر اساس عینیت‌ها عمل می‌کنند."

به عقیده آنها فقط خبرنگارانی به کار گرفته می‌شوند که احتمال می‌‌رود آنچه را سازمان خبری می‌خواهد تولید کنند. بعد هم آنها بسرعت یاد می‌گیرند چه اطلاعاتی را باید گزارش کنند. وقتی خبرنگاری می‌گوید هیچکس به او نمی‌گوید چه بگوید، معمولا حرفش درست است. هرمن و چامسکی می‌گویند: "سانسور عمدتا خودسانسوری خبرنگاران و گزارشگران است." کسانی که آنچه را مناسب است درونی و بر اساس آن عمل نمی‌کنند، "بی‌مسئولیت" قلمداد می‌شوند و بعید است زیاد دوام بیاورند.

اندرو مار یکی ار برجسته‌ترین مصاحبه‌کنندگان در بریتانیا در سال ۱۹۹۶ در مصاحبه‌ای از نوآم چامسکی پرسید از کجا می‌داند که او خودسانسوری می‌کند. چامسکی پاسخ داد: "من یقین دارم که خودسانسوری نمی‌کنی. من مطمئنم که هر چه را می‌گویی باور داری. من می‌گویم اگر اعتقاد دیگری داشتی جایی که الان نشسته‌ای نبودی."

هرمن و چامسکی در کتاب خود برای نشان دادن سوگیری سیستماتیک رسانه‌ها سعی وافری می‌کنند و بیشترِ کتاب مهندسی اجماع شرح دقیق رخدادهای مهم دهه قبلی است و مقایسه
با پوشششان در رسانه‌های جمعی و مطرح آمریکا.
ذکر جزئیات کار هرمن و چامسکی در این مطلب مقدور نیست اما برای مثال فقر در کشوری ثروتمند مثل بریتانیا را در نظر بگیرید. میلیون‌ها نفر در بریتانیا در فقر زندگی می‌کنند اما بیشتر مردم از ابعاد، واقعیت و ریشه‌های آن بی‌اطلاعند: فقرا دور از چشم و ذهن‌اند. رسانه‌های جمعی بندرت به این موضوع می‌پردازند و هیچگاه آن را برجسته نمی‌کنند. این همان سوگیری از راه حذف است.

هرمن و چامسکی پنج صافی یا فیلتر رسانه‌ای را اینگونه توصیف می‌کنند:

مالکیت

تبلیغات و آگهی

وابستگی به اطلاعات

گلوله‌باران

ضدیت با کمونیسم (که این نیاز به بروزرسانی دارد)

مالکیت

هرمن و چامسکی در سال ۱۹۸۸ مالکیت رسانه‌های آمریکا را بررسی کردند. نتیجه اینکه مالکیت رسانه‌های مهم آمریکا یا در اختیار شرکت‌های بزرگ پرسرمایه بود یا افراد و خانواده‌هایی با ثروت استثنایی.

در بریتانیا هم وضعیت مشابه است. در سال ۱۹۸۸ در آمریکا روپرت مُرداک تاثیرگذارترین مالک رسانه‌ای بود و در حال حاضر هم بانفوذترین مالک رسانه در بریتانیاست.

جورج ارول در سال ۱۹۳۷ در همین باره نوشت: "مالک [بیشتر] مطبوعات بریتانیا مردانی هستند که تمام انگیزه‌ها را دارند برای اینکه در موضوعات مهم و خاص صادق نباشند."

اگر مالک یک رسانه خبری یک فرد یا شرکت ثروتمند یا زیر فشار دولت باشد، کسانی که در این رسانه‌ها کار می‌کنند دستکم باید حواسشان به این باشد از بعضی موضوعاتی که ممکن است باعث ناراحتی مالک یا دولت شود پرهیز کنند یا آنها را کم‌اهمیت جلوه دهند.

آگهی‌دهندگان

سود اکثریت قریب به اتفاق رسانه‌ها از پولی که مردم برای تولیداتشان می‌دهند نیست بلکه از آگهی‌ است (بجز رسانه‌هایی که آگهی نمی‌گیرند). این باعث می‌شود آگهی‌دهندگان تسلط زیادی بر رسانه‌ها داشته باشند.

هانن سوآفر که در قرن گذشته روزنامه‌نگاری سرشناسی در بریتانیا بود، گفته بود: "آزادی مطبوعات بریتانیا یعنی چاپ تعصب‌های مالک رسانه تا جایی که باعث اعتراض آگهی‌دهندگان نشود."

پیتر اُبورن تحلیلگر سیاسی بسیار مورد احترام روزنامه تلگراف بریتانیا در سال ۲۰۱۵ استعفا داد در اعتراض به اینکه پوشش این روزنامه از بحران بانکی جهانی، تحریف‌شده بوده چون بانک اچ‌اس‌بی‌سی یکی از آگهی‌دهندگان اصلی آن بود.

بسیاری از آگهی‌دهندگان، مثلا آنها که برای شرکت‌های نفتی، خودروسازی یا بانک‌هایی که صنایع سوخت‌های فسیلی را تامین مالی می‌کنند کار می‌کنند، نمی‌خواهند رسانه‌ها درباره بحران گرم شدن کره زمین صحبت کنند. می‌توان مشاهده کرد که رسانه‌ها این موضوع را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند.

وابستگی به اطلاعات

برای بسیاری خبرنگاران دشوار و حتی غیرممکن است که بتوانند کارشان را بدون ارتباط خوب با یک نهاد صاحب قدرت که درباره‌اش گزارش می‌دهند انجام دهند، خواه وزارت‌خانه دولتی باشد خواه شورای محله‌ای در شهر یا یک شرکت عظیم. آنها به جریان مستمر خبر نیاز دارند، بشکل بیانیه برای رسانه‌ها (press release) یا توضیح "بدون ثبت و ضبط" (off the record).

بنابراین برای رسانه‌ها آسان نیست، چه برسد به یک نفر، که بخواهد همان نهاد را به دروغ‌گویی یا فساد مالی متهم کند. بازتاب چشمگیر دیدگاه‌های منابعی هم که در ضدیت با آن نهاد هستند آسان نیست.

گلوله‌باران

گلوله‌باران واکنش منفی به خروجی یک رسانه است به اشکال مختلف"، ای‌میل، تلفن، طومار، شکایت به سیاستمداران یا تهدید به شکایت از تهمت و افترا.

گلوله‌باران ممکن است واکنش خودجوش یک فرد باشد ولی می‌تواند نتیجه یک کارزار سازمان‌یافته هم باشد. افراد و نهادهای صاحب قدرت می‌توانند گلوله‌باران عظیمی راه بیندازند. گلوله‌باران می‌تواند در تغییر دادن پوشش رسانه‌ای بسیار موثر باشد.
ضدیت با کمونیسم

هرمن و چامسکی در سال ۱۹۸۸ نوشتند که "یک جو فرهنگی هست که در آن مذهب غالب، ضدیت با کمونیسم است" و مردم "از ترس متهم و مجازات شدن به جرم کفرورزی به مذهب ملی، فلج شده‌اند."

پس از پایان جنگ سرد، ضدیت با کمونیسم اکنون دیگر نیروی موثری نیست اما باورهایی هستند که ممکن است با حمایت طبقه حاکم تبدیل به "مذهب ملی" شوند مثل باور به برتری "ارزش‌های غربی". آنها که به خود جرات دهند با این باورها مخالفت کنند در معرض این هستند که پشت‌کرده به میهن و خطرناک یا حتی بدتر تصویر شوند؛ راهی بسیار موثر برای اطمینان از خودسانسوری.

به عقیده هرمن و چامسکی، "ماده خام از این پنج صافی می‌گذرد تا فقط بقایای بهداشتی آن مناسب انتشار شوند."

چاپ و پخش هرروزه این "بقایای بهداشتی"، بر سر سلطه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گروه‌های حاکم، اجماعی را مهندسی می‌کند و این دموکراسی را تضعیف می‌کند.
_منبع:_
https://ijoc.org/index.php/ijoc/article/download/785/666

# مطالعات مغز و اندیشه

@Brain_Thought_Studies
🧠 Basic Neuroanatomy Review

🟣نهمین جلسه از سری جدید جلسات علمی #نوروسایکیاتری
اداره پنل توسط: "دکتر محمد اربابی" روانپزشک، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران

بر اساس:
🔶 Oxford Textbook of Neuropsychiatry
2020
🔸Chapter 6: Basic Neuroanatomy Review

زمان: سه‌شنبه ۱۲ اسفند ساعت ١٣:۰۰
🏨مکان: اسکای‌روم به صورت #آنلاین

⭕️لینک شرکت در جلسه در گروه زیر قرار خواهد گرفت:
📎 https://hottg.com/zorumski
برای شرکت در جلسه لطفا در گروه عضو شوید

🆔@EHIAtums
🆔@SSRC_NEWS
🆔@Brain_Thought_Studies
«نیاز انسان به تماس جسمی بسیار عمیق است»

تحقیقات نشان داده‌اند که بغل کردن می‌تواند در شرایط استرس‌زا سطح کورتیزول بدن را کاهش دهد و باعث افزایش سطح هورمون اکسی‌توسین و حتی کاهش فشار خون شود. در مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۵ در مجله «علم روانشناسی» منتشر شد، آمده بود که افرادی که بیشتر در آغوش گرفته می‌شوند حتی در مقابل ویروس‌های سرما‌خوردگی هم مقاوم‌ترند.
جودیت هال، استاد برجسته روانشناسی که در آزمایشگاه تعامل اجتماعی دانشگاه روی تماس بدنی بین افراد تحقیق کرده، می‌گوید: «نیاز به تماس بدنی در انسان‌ها بسیار عمیق است» اما گاهی نمی‌شود تشخیص داد که باید طرف را در آغوش گرفت یا نه.
همه‌ آدم‌ها از تماس نزدیک با بدن شما لذت نمی‌برند. این موضوع از محبوبیت تی‌شرت‌های «من اهل بغل کردن نیستم» با دسترسی آنلاین کاملا مشخص است. دوست صمیمی بلاک خود را جزو آن دسته از آدم‌ها معرفی می‌کند که «بغل کردن را دوست ندارند». او در مورد بلاک استثنا قائل می‌شود اما به گفته بلاک: «او گفت كه ترجیح می‌دهد به جای من، رباتم را بغل کند چون من گاهی به زور ولش می‌کنم.»
مدت زمان دلخواه شریک آغوش  شدن و یا میزان محکم بودن آن همیشه مشخص نیست. این معمولاً به تشخیص میزان راحتی طرف مقابل بستگی دارد.
این موضوع توجه ما را به قانون اول گروه آغوش‌رسانی معطوف می‌کند: لازم نیست کسی را که دوست ندارید در آغوش بگیرید، و بهتر است از قبل، نظر طرف  را بپرسید. دکتر وندی راس، مدیر مرکز اوتیسم و ​​تنوع عصبی در مؤسسه جفرسون هلت در فیلادلفیا، می‌گوید درست است که می‌توانید صرفاً بپرسید «می‌توانم شما را بغل کنم؟»، اما بهتر است بگویید: «بعضی‌ها از بغل کردن خوششان می‌آید، بعضی‌ها خوششان نمی‌آید. شما چه دوست دارید؟» در این مدل سؤال کردن، روی آنچه فرد ترجیح می‌دهد، تمرکز می‌شود.
بغل کردن معمولا به این صورت اتفاق می‌افتد که دو طرف ابتدا بسیار نرم و ملایم همدیگر را بغل می‌کنند، بعد از مدتی به پشت هم می‌زنند و از هم جدا می‌شوند.
راس توضیح می‌دهد که درخواست رضایت برای تماس بدنی با افراد بسیار مهم است. این مسئله به کودکان نیز تسری پیدا می‌کند و مهم نیست چقدر دلتان بخواهد خواهرزاده یا برادرزاده‌تان را در آغوش بگیرید. رجین گالانتی، روانشناس کودک در لانگ آیلند، نیویورک، می‌گوید: «وقتی به کودکانمان می‌گویم بدنمان مال خودمان است اما تو باید مادربزرگت را بغل کنی، داریم به آن‌ها پیام‌های متناقض می‌دهیم. ممکن است توضیح دادن به مادربزرگ در مورد این‌که چرا بچه‌ شما درخواست بغل کردن او را رد کرده سخت باشد، اما در دراز مدت به کودک کمک می‌کند تا بفهمد که اشکالی ندارد اجازه ندهد هر کسی با بدن او تماس نزدیک داشته باشد.»
خبر خوب این است که وقتی مشخص شد طرف مقابلتان هم طالب بغل کردن است، نشانه‌هایی مربوط به مدت زمان آن آغوش هم دستتان می‌آید. سابین سی کوخ، روان‌شناس و رقص‌درمانی که مدیر برنامه کارشناسی ارشد رقص‌درمانی در دانشگاه هایدلبرگ و مدیر مؤسسه تحقیقات هنر‌درمانی خلاقانه نیز هست، در سال ۲۰۱۷ در مجله «علوم رفتاری» مطلبی در مورد این‌که مردم چگونه میل به تمام شدن آغوش را نشان می‌دهند، منتشر کرد. 
کوخ، که در دانشگاه آلانوس در شهر بُن در رشته ارتباطات مجسم و ریتم بدن مشغول تحصیل است، دانشجویان فارغ‌التحصیل را به ایستگاه‌های قطار و اتحادیه‌های دانشجویی فرستاد تا به بغل کردن آدم‌ها، به ویژه واپسین لحظات پیش از جدا شدنشان از هم، با دقت نگاه کنند. به گفته این دانشجویان، آغوش‌ها با ملایمت و حرکت «دایره‌وار» آغاز شده و با زدن روی پشت - که او آن را «ریتم مبارزه» می‌خواند – تمام می‌شدند. با زدن روی شانه، مدت آغوش به پایان می‌رسید.
او می‌گوید: «در اکثر موارد، مردم ابتدا با ملایمت همدیگر را بغل می‌کردند و با گذشت زمانی مشخص، به پشت هم زده و از هم جدا می‌شدند. این امر در مورد زنان با مردان و زنان با زنان صادق بود.» اما در مواردی که مردان، مردان را بغل می‌کردند صادق نبود. آغوش گرفتن بلافاصه بعد از زدن روی پشت – ریتم مبارزه – صورت می‌گرفت.
کوخ در مرحله بعدی مطالعه‌اش چشم‌های شركت‌كنندگان را بست و یک دستمال به آن‌ها داد. به گفته او، بستن چشم‌ها برای این بود که با علائم بصری نتوانند زمان پایان یافتن آغوش را تشخیص دهند. به شرکت‌کنندگان دستور داده شد با پایان آغوش، دستمال را روی زمین بیندازند. اکثر شرکت‌کننده با زدن روی پشتشان، دستمال را انداختند.
اگر فکر می‌کنید یکی از آن‌ها هستید و مدت طولانی آدم‌ها را بغل می‌کنید، کافی است به نشانه زدن روی پشت توجه کنید. این به شما نشان می‌دهد که وقتش است طرف را رها کنید.

🌍 منبع:
https://www.independent.co.uk/life-style/coronavirus-uk-social-distancing-hug-b1803525.html

# مطالعات مغز و اندیشه
🧠 کشف یاخته‌های عصبی در سامانه هوش مصنوعی

این یاخته‌های عصبی چندگره‌ای پیش از این تنها در مغز انسان یافت می‌شد.
محققان هوش‌مصنوعی درون یک سامانه هوش‌ مصنوعی اِی‌آی (AI) یاخته‌هایی عصبی یافته‌اند که قبلاً فقط در مغز انسان یافت می‌شد.
محققان شرکت نوآفرین اوپن‌ای‌آی که ایلان ماسک پایه‌گذار آن است، این یاخته‌های عصبی را که عصب‌شناسان یاخته عصبی چندگره‌ای می‌نامند، در حین بررسی کارکردهای درونی و بغرنج یکی از پیشرفته‌ترین شبکه‌های عصبی خودشان یافتند.
این کشف در سامانه دید عام‌منظوره‌ای به نام کلیپ انجام گرفته است که براساس دادگان پیچیده‌ای آموزش دیده است تا اشخاص و اشیا را در محیط‌هایی انتزاعی مثل پویانمایی‌ها یا تندیس‌ها تشخیص دهد.
اوپن‌ای‌آی در وب‌نوشتی در این باره توضیح داده است: «این یاخته‌های عصبی را در یک سامانه کلیپ یافتیم که در برابر نمایش واقعی، نمادین یا مفهومی یک مضمون، واکنش مشابهی داشت. یاخته عصبی چندگره‌ای که در سامانه کلیپ کشف کردیم، سرنخی از سازوکار مشترک سامانه‌های دید مصنوعی و طبیعی، یعنی انتزاع، به دست می‌دهد.»
یاخته عصبی چندگره‌ای را نخستین بار در سال ۲۰۰۵ در مغز انسان کشف کردند و متوجه شدند که هر یاخته عصبی منفردی، می‌تواند مضمون مشترک خوشه‌های مفاهیم انتزاعی برگرفته از اطلاعات حسی را تشخیص دهد.
برای مثال، تصویر یک فرد سرشناس را یک یاخته عصبی به تنهایی تشخیص می‌دهد و نیازی به همکاری میلیون‌ها یاخته عصبی نیست. یعنی در مغز ما یک یاخته عصبی متولی هر عضو خانواده، دوست یا فرد سرشناسی است که او را می‌شناسیم و در برابر عکس، نقاشی و نام نوشته شده او واکنش نشان می‌دهد، نه اشخاص دیگر.
طبق کشف محققان  اوپن‌ای‌آی، یاخته عصبی مصنوعی نیز مانند همتای طبیعی‌اش «در برابر هیجانات، جانوران، و سرشناسان واکنش نشان می‌دهد.»
یکی از این یاخته‌های عصبی که به آن «مردعنکبوتی» نام داده‌اند «شباهت چشم‌گیری» به یاخته‌های عصبی‌ای دارد که نخستین بار در تحقیق سال ۲۰۰۵ مطرح شده بود.
طبق نوشته این محققان، این یاخته عصبی «به تصویر عنکبوت، کلمه مکتوب عنکبوت، و لباس یا تصویر شخصیت کارتونی مردعنکبوتی واکنش نشان می‌دهد.»
شبکه‌های عصبی قابلیت بالقوه عظیمی برای توسعه سامانه‌های پیشرفته هوش مصنوعی دارند و تا کنون نیز تحولات دوران‌سازی در حوزه‌هایی مثل تشخیص چهره، دستیار دیجیتالی و وسایل نقلیه خودران پدید آورده‌اند.
این شبکه‌ها از گره‌ها یا یاخته‌های عصبی تشکیل شده‌اند که برای پردازش داده از معماری سامانه‌های عصبی طبیعی سرمشق گرفته‌اند.
ایراد چنین فناوری نیرومندی این است که دشوار بتوان فهمید چرا تصمیم خاصی می‌گیرد یا چطور نتیجه‌گیری خاصی می‌کند.
بنابراین، ممکن است پیامدهای ناخواسته‌ای رخ دهد. مثلاً بر اساس دادگان وسیعی که برای آموزش به کار می‌گیرند، به تداعی‌هایی جنسیت‌زده یا نژادپرستانه راجع به مقوله‌هایی خاص برسند.
مدل اوپن‌ای‌آی بر اساس زیرمجموعه‌ای برگزیده از اینترنت آموزش دیده است، اما همچنان برخی سوگیری‌ها و تداعی‌ها روی آن بار می‌شود که می‌تواند در کاربردهای تجاری آن زیان‌آفرین باشد.
اوپن‌ای‌آی می‌گوید: «مثلاً یاخته‌ای عصبی دیده‌ایم که نام خاورمیانه، تروریسم را برای آن تداعی می‌کند و آمریکای لاتین، مهاجرت را برای یاخته‌‌ای عصبی تداعی می‌کند. حتی یاخته‌ای عصبی دیده‌ایم که تیره‌پوستان و گوریل‌ها تداعی یکسانی برای آن ایجاد می‌کند که برای ما خوشایند نیست، و بازتابی از برچسب‌گذاری‌های قبلی عکس‌ها در مدل‌های دیگر است.»
ابزارهایی که این محققان برای شناخت این گونه شبکه‌های عصبی ساخته‌اند، می‌تواند به جلوگیری از مشکلات آینده کمک کند.
 
🌐 کانال تلگرام مطالعات مغز و اندیشه
https://hottg.com/Brain_Thought_Studies

🌍 منبع:
https://www.independent.co.uk/life-style/gadgets-and-tech/artificial-intelligence-openai-elon-musk-ai-neuron-b1813106.html
🧠 تشخیص مراحل اولیه آلزایمر به کمک نانوفناوری

«اطلاعات نهفته در خون رشته رویدادهای پیچیده‌ای را بازتاب می‌دهد که در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر رخ می‌دهد»
محققان می‌گویند با استفاده از نانوفناوری در آزمایش خون، می‌توان سال‌ها قبل از بروز علائم بیماری آلزایمر، به وجود آن پی برد.
آنان با استفاده از نانوفناوری توانستند نشانه‌های تخریب یاخته‌های عصبی را در خون موش مبتلا به بیماری آلزایمر تشخیص دهند.
به گفته این محققان، با تشخیص زودهنگام نشانه‌های اولیه تخریب یاخته‌های عصبی در آزمایش خون، می‌توان به مبتلایان به این بیماری و همچنین بیماران دچار زوال عقل کمک زیادی کرد و قبل از آن که آسیب چشمگیری به مغز وارد شود، درمان موثری انجام داد یا جلوی پیشرفت بیماری را گرفت.
در حال حاضر بیماری آلزایمر را پس از آن که علائم آن در رفتار فرد ظهور کرد و برای مثال حافظه‌اش دچار اختلال شد، می‌توان با اسکن مغز تشخیص داد اما در اکثر موارد، وقتی که علائم بروز کرده باشد می‌توان گفت که دیگر برای درمان موثر بیماری خیلی دیر شده است.
نشانه‌های اولیه این بیماری درون خون وجود دارد اما به قدری اندک‌شمار است که شناسایی آن‌ها دشوار است؛ اما به کمک فناوری ابداع و ثبت شده آزمایشگاه نانوپزشکی دانشگاه منچستر، می‌توان به روشی غیرتهاجمی، نشانه‌های کوچک و ضعیف بیماری آلزایمر در خون را بزرگ‌نمایی و تحلیل کرد و شروع آن را دریافت.
خلق یا دستکاری مواد در اندازه‌های نانومتر را نانوفناوری گویند. هر نانومتر معادل یک‌میلیونیم میلی‌متر است و اگر بخواهیم مقایسه کنیم، قطر هر تار موی انسان حدود ۷۰ هزار نانومتر و اندازه گلبول قرمز حدود پنج هزار نانومتر است.
دکتر ماریلنا هادجیدمتریو، محقق ارشد این پژوهش و استاد علوم زیست‌نانو، می‌گوید: «اطلاعات نهفته در خون می‌تواند رشته رویدادهای پیچیده‌ای را بازتاب دهد که در مغز بیماران مبتلا به آلزایمر رخ می‌دهد. می‌خواستیم بستر نانوفناوری استخراج اطلاعات خون را فراهم کنیم تا بتوان این اطلاعات را بیرون کشید و نشانه‌های اولیه آلزایمر را در مرحله پیشابیماری و قبل از تشکیل رسوبات آمیلوئید در مغز تشخیص داد.»
رسوبات آمیلوئید، خوشه‌هایی از تکه‌های پروتئین هستند که یاخته‌های عصبی را مسموم می‌کنند.
محققان با استفاده از نانوفناوری توانستند حساسیت روش طیف‌سنجی جرمی را افزایش دهند که برای تحلیل الگوهای پروتئین در خون به کار می‌رود.
آنان برای صید پروتئین‌های خاص بیماری از درون خون، از گویچه‌های ریزی در اندازه نانو به نام چربیزه استفاده کردند. این ریزذرات پس از تزریق به بدن موش‌های دچار آلزایمر، به صورت تصادفی صدها پروتئین مربوط به زوال عصبی را به سطح خود جذب کردند. محققان سپس این ذرات را صحیح و سالم از جریان خون بازگرفتند و نشانه‌های مولکولی موجود بر سطح آن‌ها را تحلیل کردند.
کوستاس کوستارلوس، از گروه نانوپزشکی دانشگاه منچستر، گفت: «این مطالعه بیشتر شبیه ماهیگیری کردن بود؛ نمی‌دانستیم زیر سطح این اقیانوس چه خبر است. دستگاه نانوساختار ما با تشخیص پروتئین‌های موردنظرمان از میان هزاران مولکول موجود در گردش خون، یعنی پروتئین‌هایی که مستقیما به فرایند زوال یاخته‌های عصبی در مغز مرتبط‌‌ هستند، امکان بررسی عمیقتر پروتگان خون را برای ما فراهم کرد. امیدواریم روزی بتوانیم با آزمایش خون این نشانه‌های هشدار اولیه آلزایمر را تشخیص دهیم؛ چون اکنون مصمم‌ هستیم این نشانه‌ها را در خون انسان پیدا کنیم.»
نایجل هوپر، دستیار در این پژوهش و مدیر پژوهش‌های زوال عقل دانشگاه منچستر، گفت: «فناوری تولیدشده، به ما در طراحی شیوه‌های جدید آزمایش‌ خون چندمنظوره برای پیش‌بینی زمان شروع و گسترش طیف وسیعی از اختلال‌های زوال یاخته‌های عصبی کمک می‌کند.»

🌐 کانال تلگرام مطالعات مغز و اندیشه
@Brain_Thought_Studies

🌍 منبع:
https://www.google.com/amp/s/www.azonano.com/amp/news.aspx%3fnewsID=37847
🧠 نقاشی "پرستار ابر قهرمان" ۱۶.۷ میلیون پوند فروخته شد.
تازه‌ترین اثر نقاشی بنکسی که پسربچه‌ای را به تصویر می‌کشد که از میان ابرقهرمان‌هایی مانند بتمن و سوپرمن، یک پرستار را انتخاب می‌کند، به قیمت بی‌سابقه ۱۶.۷ میلیون پوند، فروخته شد. 
این اثر هنری با نام «تغییردهنده قواعد بازی»، برای ابراز قدردانی از خدمات کارکنان سازمان سلامت بریتانیا و بدون هماهنگی قبلی و در بحبوحه دوره قرنطینه سراسری ماه مه سال ۲۰۲۰، به بیمارستان ساوث‌همپتون، اهدا شد. 
یادداشتی که هنگام تحویل این نقاشی، روی آن قرار داده شده بود، حاوی این جملات بود: «با تشکر از همه زحمات کادر درمان. امیدوارم این اثر، نشاط‌بخش محیط کارتان باشد، گرچه فقط در آن، از رنگ‌های سیاه و سفید استفاده شده است.»
برای تقویت روحیه کادر درمانی بیمارستان ساوث‌همپتون، این نقاشی در راهروی اصلی نصب شده بود ولی برای فروش آن، یک نسخه بدل از این نقاشی، جایگزین نسخه اصلی شده است. 
🌐 کانال تلگرام و اینستاگرام مطالعات مغز و اندیشه
@Brain_Thought_Studies
https://www.instagram.com/p/CMz7fagn25C/?igshid=1tlb09thyp7f2
🌍 منبع:
https://bit.ly/2OVUK4a
🧠 «ژن‌‌ زامبی»؛ سلول‌های مغزی که پس از مرگ همچنان به فعالیت ادامه می‌دهند.
محققان در آمریکا می‌گویند موفق به شناسایی رفتار نوعی از ژن‌های انسانی شده‌اند که پس از مرگ بدن همچنان در مغز به فعالیت می‌پردازند.
«ژن‌های زامبی» که نوعی خاصی از سلول‌های التهابی به نام گلیال (سلول‌های غیر نورونی دستگاه عصبی مرکزی) به شمار می‌روند، علیرغم گذشت ساعات زیادی پس از مرگ بدن در مغز رشد کرده و زائده‌های بلند جدیدی همچون بازو از آنان جوانه می‌زند.
گروهی از ژن‌ها که در سلول‌های عصبی نقش دارند و به طور پیچیده‌ای در بخش‌هایی همچون حافظه و تفکر فعال هستند در ساعت های پس از مرگ به سرعت تخریب میشوند اما گروه‌ سوم، که به سلول‌های زامبی معروف‌اند، فعالیت خود را علیرغم مرگ بدن افزایش دادند و ۱۲ ساعت پس از مرگ به اوج تحرک میرسند.

🌐 کانال تلگرام و اینستاگرام مطالعات مغز و اندیشه:
@Brain_Thought_Studies

https://www.instagram.com/p/CMz7fagn25C/?igshid=1tlb09thyp7f2
🌍 منبع:
https://www.sciencedaily.com/releases/2021/03/210323131230.htm
🧠نتایج پژوهش تازه: استرس مزمن منجر به ریزش مو می‌شود.
محققان در دانشگاه هاروارد آمریکا از طریق مطالعه بر سلول‌های ریشه مو دریافته‌اند که استرس مزمن باعث ریزش مو می‌شود.
بنابراین تحقیق استرس سلول‌های بنیادی فولیکول مو، سامانه تولید کننده مو در پستانداران، را هدف قرار می‌دهد و در بلند مدت باعث بروز نقص در این سیستم می‌شود.
یاچیه هوسو، استاد سلول‌های بنیادی و زیست‌شناس در دانشگاه هاروارد، می‌گوید: «در این تحقیق متوجه شدیم که استرس در واقع فعال شدن سلول‌های بنیادی را به تاخیر می‌اندازد. سلول‌هایی که مسئول بازسازی مو هستند.»
تیم محققان هاروارد قبل از این دریافته بودند که سلول‌های بنیادی ملانوسیت، که رنگدانه‌های مو را تولید می‌کنند، نسبت به استرس حساس هستند و زمانی که استرس سیستم عصبی سمپاتیک را فعال می‌کند، در روند بازسازی این سلول‌ها اختلال ایجاد شده و سفیدی زودرس موها رخ می‌دهد.

🌐 صفحه اینستاگرام مطالعات مغز و اندیشه
https://www.instagram.com/p/CMz7fagn25C/?igshid=1tlb09thyp7f2
🌍 منبع:
https://news.harvard.edu/gazette/story/2021/03/researchers-discover-how-chronic-stress-leads-to-hair-loss/
🧠 اتصال مغز انسان به کامپیوتر بدون استفاده از سیم
پژوهشگران دانشگاه براون می‌گویند سیستمی را توسعه داده اند که می‌تواند سیگنال های مغز را در «سطح تک سلول های عصبی و گستره کامل برودبند» منتقل کند.
آزمایش بالینی این سیستم که به «برِین گِیت» موسوم است شامل یک فرستنده کوچک است که به قشر حرکتی مغز فرد متصل می‌شود.
شرکت کنندگان در این آزمایش که مبتلا به فلج اعضا هستند از این سیستم برای کنترل یک رایانه لوحی استفاده کرده‌اند.
این افراد توانسته‌اند با توسل به این سیستم به همان توانایی‌های سرعت تایپ و کلیک‌هایی دست یابند که با سیستم‌های سیم‌دار قادر به انجام آن بودند.
لی هاچبرگ، استاد فناوری دانشگاه براون و ناظر بر آزمایش های بالینی «برین گیت» می‌گوید:«با این سیستم ما می‌توانیم فعالیت مغز را در خانه و در دوره‌های طولانی مدت و به گونه‌ای که پیشتر ممکن نبود، دنبال کنیم.»

🌐 صفحه اینستاگرام مطالعات مغز و اندیشه
https://www.instagram.com/p/CMz7fagn25C/?igshid=1tlb09thyp7f2
🌍 منبع
https://www.brown.edu/news/2021-03-31/braingate-wireless
🧠 ابتلا به کرونا احتمال بیماری‌های عصبی-روانی را 'بیشتر' می‌کند.
محققان بریتانیایی از بررسی سابقه پزشکی ۲۵۰ هزار نفر در آمریکا که در شش ماه گذشته به کرونا مبتلا شده بودند به این نتیجه رسیدند که احتمال ابتلا به اختلالات روانی-عصبی در این افراد بیشتر است. آنها می‌گویند کرونا را احتمالا نباید فقط یک بیماری تنفسی در نظر گرفت چون بافت مغز و رگ‌ها را درگیر می‌کند.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد متوجه شدند مبتلایان به کرونا بیشتر در معرض افسردگی، زوال شناخت (دمانس)، سایکوز (روان‌پریشی) و سکته مغزی قرار می‌گیرند.
به گفته محققان اضطراب و اختلال خلقی شایع‌ترین تشخیص در مبتلایان به کرونا بود که احتمالا به دلیل استرس بیماری شدید یا بستری در بیمارستان است. اما سکته مغزی و زوال شناخت به احتمال زیاد به دلیل تاثیر مستقیم ویروس یا واکنش سیستم ایمنی به این عفونت بوده است.

🌐 آدرس صفحه اینستاگرام مطالعات مغز و اندیشه
https://www.instagram.com/p/CMz7fagn25C/?igshid=1tlb09thyp7f2
🌍 منبع
https://www.bbc.com/news/amp/health-56650125
HTML Embed Code:
2024/05/04 12:02:34
Back to Top